رابطه پایه سهامداری و نوسانات بازدهی سرمایهگذاری در شرکتهای صنعتی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان پایه سهامداری و نوسانات بازدهی سرمایهگذاری شرکتهای صنعتی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است . در این بررسی صد شرکت فعال در بورس اوراق بهادر تهران که سطح نقد شوندگی نسبتا بالاتری داشتهاند بهعنوان نمونه در بازه زمانی6 ساله (1398- 1393) انتخاب شدند. در این راستا از مدل رگرسیون دادههای تابلویی استفاده شد. با توجه به وجود مشکل واریانس ناهمسانی در نتایج تخمینها، روش GLS برای تخمین پارامترهای مدل بکار گرفته شد. همچنین، بر اساس آزمون اثر ثابت تکراری و آزمون هاسمن، مدل اثرات تصادفی بر مدل اثرات ثابت ترجیح داده شد. ازاینرو، مدل رگرسیون تابلویی با آثار تصادفی صورتبندی شد. نتایج نشان میدهند که با افزایش تعداد سهامداران بزرگ شرکتهای صنعتی و درصد مالکیت آنها، دو اثر بوجود میآید. اثر اول به کاهش رفتار گلهای سهامداران بزرگ و متعاقبا به کاهش سطح نوسان بازده شرکتهای صنعتی مربوط میشود. اثر دوم به نوسانات قیمتی سهم مربوط میشود که از اثرات معاملاتی سهامداران بزرگ ناشی شده است. همچنین، با افزایش تعداد سهامداران بزرگ و درصد مالکیت آنها، بهتدریج تاثیر بازار معاملاتی سهامداران بزرگ بر نوسان بازدهی شرکتها از تاثیر مطلعتر بودن آنها برتر میشود.
کلیدواژهها
20.1001.1.24767077.1400.5.15.5.8
مراجع
آزاد، رحمت اله ؛ کامیابی، یحیی ؛ خلیل پور، مهدی. (1399). "ویژگیهای رفتاری مدیران و نقدشوندگی سهام". پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، سال دوازدهم ، شماره 45، 191 -213 .
رحیمیان، نظامالدین؛ همتی، حسن، سلیمانی فرد، ملیحه. (۱۳۹۱). "بررسی ارتباط بین کیفیت سود و عدم تقارن اطلاعاتی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران". فصلنامه پژوهشهای تجربی حسابداری، سال سوم، شماره ۱۰،180-157.
شریعتپناهی، سید مجید. (1385). "اثر نوع مالکیت بر عملکرد مدیران شرکتهای پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران". پایاننامه دکتری، دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه طباطبائی تهران.
فخاری، حسین؛ و طاهری، عصمتالسادات. (۱۳۸۹). "بررسی رابطه سرمایهگذاران نهادی و نوسان پذیری بازده سهام در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران". پژوهشهای حسابداری مالی، سال سوم، شماره 9، ۶۱۳-603.
فطرس، محمدحسن و هوشیدری، مریم. (1395). "بررسی تاثیر نوسانات قیمت نفت خام بر نوسانات بازدهی بورس اوراق بهادار تهران رویکرد GARCH چند متغیره". فصلنامه پژوهشنامه اقتصاد انرژی ایران، سال5، شماره18، 177-147.
قالیباف اصل، حسن ؛ ایزدی ، محسن. (1393). "بررسی رابطه بین ریسک و بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران : اثر شتاب و ریسک نقدینگی". دو فصلنامه اقتصاد پولی، مالی(دانش و توسعه سابق) دوره جدید ، سال 21، شماره 7 ، 105-84.
مرادزاده فرد، مهدی. (1399). "ساختار رقابت صنعت ، قدرت بازار و ریسک سقوط آتی قیمت سهام". پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، سال دوازدهم ، شماره 47 ، 215-238 .
مشایخ، شهناز، میهن عبداللهی. (۱۳۹۰). "بررسی رابطه بین تمرکز مالکیت، عملکرد شرکت و سیاست تقسیم سود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران". پژوهشهای حسابداری مالی، سال 7، شماره 11، 86 -71.
میرعرب بایگی، سید علیرضا؛ مکاری، هاشم ؛ نظری زاده ، محسن. (1399) . "بررسی نظریه محبوبیت در بازار مالی ایران و رابطه آن نوسانات بازده سهام و بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران". نشریه علمی دانش مالی تحلیل اوراق بهادار ، سال سیزدهم، شماره 47 ، 39-22.
نوروش، ایـرج، یزدانـی، سیما. (۱۳۸۹). "بررسـی تأثیر اهـرم مـالی بـر سرمایهگذاری در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران". مجله پژوهشهای حسـابداری.
Acharya, V. & Pedersen, L. (2005). “Asset Pricing with Liquidity Risk”. Journal of Financial Economics, 77(2), 375-410.
An, H. & Zhang, T. (2013). “Stock price synchronicity, crash risk, and institutional investors”. Corporate Finance, 21(6), 1-15.
An, Z., Li, D. & Yu, J. (2015). “Firm Crash Risk, Information Environment and Speed of Leverage Adjustment”. Journal of Corporate Finance. 31(12), 132-151.
Black, F. (1976). “Studies of Stock Price Volatility Changes. Proceedings of the 1976 Meetings of the American Statistical Association”. Business and Economic Statistics Section, Washington, DC, American Statistical Association, 11(3), 177–181.
Bodnaruk, ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری A. & P. Ostberg. (2009). “Does Investor Recognition Predict Returns?”. Journal of Financial Economics, 91(2), 208–226.
Bohl,M., Brzezcynski,J. & Wilfling,B. (2009). “Institutional investors and stock returns Volatility: Emperical evidence from a natural experiment”, Journal of Banking & Finance, 33(2), 627-639.
Campbell, J.Y., M. Lettau, B. Malkiel, & Y. Xu. (2001). “Have Individual Stocks Become More Volatile? An Empirical Exploration of Idiosyncratic Risk”. Journal of Finance, 56(4), 1–43.
Cao, C., T. Simin, & J. Zhao. (2008,). “Can Growth Options Explain the Trend in Idiosyncratic Risk?”. Review of Financial Studies, 21(1), 2599–2633
Dechow, P. M., & Dichev, I. D. (2002). “The quality of accruals and earnings: The role of accrual estimation errors”. The Accounting Review, 77(1), 35–59.
Dechow, P. M., & Skinner, D. J. (2000). “Earnings Management: Reconciling the Views of Accounting Academics, Practitioners, and Regulators”. Accounting Horizons, 14(2), 235–250.
Dechow, P. M., Hutton, A. P., Kim, J. H., & Sloan, R. G. (2012). “Detecting earnings management: A new approach”. Journal of Accounting Research, 50(2), 275–334.
Deshmukh, S. (2005). “The effect of asymmetric information on dividend policy Quarterly”. Journal of Business and Economics, 44(1,2), 108-127.
Ekholm, A. & B. Maury. (2014). “Portfolio Concentration and Firm Performance”. Journal of Financial and Quantitative Analysis, 49(3), 903–931.
Faccio, M., M. Marchica, & R. Mura. (2011). “Large Shareholder Diversification and Corporate RiskTaking”. Review of Financial Studies, 24(8), 3601–3641.
Hillier, S.R., Westerfield, J., Jaffe, A., Jordan. B., & McGraw. H. (2010). “Corporate Finance”. European Edition, 1st Edition.
Holmstrom, B. & J. Tirole. (1993). “Market Liquidity and Performance Monitoring”. Journal of Political Economy, 101(4), 678–709.
Hutton, A.P., Marcus, A.J., Tehranian, H. (2009), “Opaque Financial Reports, R2, and Crash Risk”, Journal of Financial Economics, 94(1), PP. 67-86.
Jankens, G. & Vilhelmsson, K. (2018). “The Shareholder Base Hypothesis of Stock Return Volatility”, financial management Journal. 14(9), 127-140.
Li, D., Q.N. Nguyen, P.K. Pham, and S.X. Wei, 2011, “Large Foreign Ownership and Firm-Level Stock Return Volatility in Emerging Markets,” Journal of Financial and Quantitative Analysis, 464(1), 1127–1155.
Li, K. & Zhao, X. (2008). “Asymmetric information and dividend policy”, Financial Management, 37(4), 673-694.
Merton, R.C. (1987). “A Simple Model of Capital Market Equilibrium with Incomplete Information”. Journal of Finance, 42(3), 483–510.
Pastor, L. & P. Veronesi. (2004). “Stock Valuation and Learning about Profitability”. Journal of Finance, 59(5), 1749–1790.
Pastor, L., R. Stambaugh, & L. Taylor. (2017). ‘Do Funds Make More When They Trade More?”. Journal of Finance, forthcoming, 72(4), 14831528.
Perez- Quiros, G., & Timmermann, A. (2000). “Firm Size and Cyclical Variations in Stock Returns”, Journal of Finance, 56(1), 1229-1262.
Rubin, A. & D.R. Smith. (2009). “Institutional Ownership, Volatility and Dividends”. Journal of Banking & Finance, 33(4), 627–639.
Schwert, G.W. (2002). “Stock Volatility in the New Millennium: How Wacky Is NASDAQ?”. Journal of Monetary Economics, 49(1), 3–26.
Singhvi, S.S. & H.B. Desai. (1971). “An Empirical Analysis of the Quality of Corporate Financial Disclosure”. Accounting Review, 46(1), 129–138.
Vilhelmsson.A. & Jankensgard. H. (2018). “The Shareholder Base Hypothesis of Stock Return Volatility: Empirical Evidence”. Financial management, 14(8). 54-71.
Wang, J. (2007). “Foreign Equity Trading and Emerging Market Volatility: Evidence from Indonesia and Thailand”. Journal of Development Economics, 84(2), 798–811.
Wei, S.X. & C. Zhang . (2006). “Why Did Individual Stocks Become More Volatile?”. Journal of Business, 79(1), 259–292.
West, K.D. (1988). “Dividend Innovations and Stock Price Volatility,” Econometrica, 56(1), 37-61. http://econometric92.blogfa.com
Yung, K. & Jian, Y. (2020). “Effects of the shareholder base on firm behavior and firm value in China”. International Review of Economics & Finance. 49(5), 370-385.
Zhang, C. (2010). “Reexamination of the Causes of Time-Varying Stock Return Volatilities”. Journal of Financial and Quantitative Analysis, 45(3), 663–684.
نگاهی به بازده و ریسک در سرمایهگذاری
سرمایهگذاری موفق و سودمند در هر حوزه نیازمند داشتن اطلاعات کافی و کاربردی در آن حوزه است. دانستن مفاهیم کلیدی، درک ارتباط و تاثیر متقابل این مفاهیم بر هم و کاربرد آنها در سرمایهگذاری مورد نظر امری ضروری خواهد بود. بازده و ریسک از جمله این مفاهیم هستند که بررسی آنها برای انجام یک سرمایهگذاری مطمئن در هر زمینه از جمله بورس اوراق بهادار و یا بورس کالا (شامل بازار آتی یا نقد) لازم است.
حال سوال این است که:
بازده چیست؟ ریسک چیست؟ رابطه بازده و ریسک چگونه است و این دو چه تاثیری بر هم دارند؟ روشهای اندازهگیری و بررسی بازده و ریسک کدام است؟ آیا برای بررسی آنها نیازمند مدلهای اقتصادی هستیم؟ و سوالهایی از این قبیل…
در سلسه مطالب “نگاهی به بازده و ریسک در سرمایهگذاری”، تلاش شده است تا با ذکر مثالهای مناسب به این سوالها پاسخ داده شود. آنچه در این مطلب خواهید خواند:
تعریف بازده و ریسک:
مثال ۱: فرض کنید شما مقداری پول دارید و میخواهید با این پول ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری سرمایهگذاری کنید. شما میتوانید در پروژههای مختلفی سرمایهگذاری کنید که سودهای متفاوتی را نصیب شما میکند. این سود در حقیقت پاداش پولی است که شما بهجای مصارف گوناگون در زمینههای دیگر سرمایهگذاری کردهاید. سرمایهگذاری شما ممکن است از نوعی باشد که حتماً سود در پی داشته باشد یا آنکه سرمایهگذاریتان به نحوی باشد که دریافت سود را تضمین نکند. به طور مثال وقتی شما پولتان را در بانک سرمایهگذاری میکنید، مطمئن هستید که در پایان دوره (ماهیانه یا سالیانه) درصد مشخصی سود دریافت میکنید؛ یعنی بانک تضمین میکند که درصد معینی از پول شما را در پایان دوره مورد قرارداد به عنوان سود به شما پرداخت نماید. بنابراین سرمایهگذاری شما مطمئن و بدون ریسک است. زیرا شما اطمینان دارید به سودی که بانک با شما قرارداد کردهاست، میرسید. در حالت دیگر شما میتوانید در حوزه دیگری نظیر بورس سرمایهگذاری کنید. در این حوزه شما این امکان را دارید ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری که به سودی چند برابر سود بانک دست پیدا کنید اما نکته آن است که برای دریافت این سود ضمانتی وجود ندارد و گاهی ممکن است سرمایهگذاری شما با ضرر مواجه شود. بنابراین در مثال فوق، دو مفهوم دارای اهمیت است:
- سود یا زیانی (بازده) که از سرمایهگذاری نصیبتان میشود.
- وجود یا عدم وجود تضمین (ریسک) برای دریافت سود سرمایهگذاری.
مفاهیم بازده و ریسک همیشه در انجام سرمایهگذاریها، مورد بررسی سرمایهگذاران قرار میگیرد و نمیتوان آنها را جدا از هم درنظر گرفت، زیرا تصمیمگیری برای یک سرمایهگذاری مطمئن، همیشه براساس ارتباطی که بین ریسک و بازده وجود دارد، انجام می شود.
بازده چیست؟
طبق آنچه در مثال ۱ گفته شد، بازده را میتوان پاداشی تعریف کرد که سرمایهگذار به ازای سرمایهگذاری خود به دست میآورد.
بازده ممکن است “بازده مورد انتظار” یا “بازده واقعی” باشد.
بازده مورد انتظار (بازده پیش بینی شده) مقدار بازدهای است که سرمایه گذار انتظار دارد آن را در سرمایهگذاری کسب کند، یعنی پیشبینی میکند که احتمالاً در سرمایهگذاری مورد نظر خود به میزان مثلاً ۱۵% سود کند.
بازده واقعی مقدار عملی و حقیقی بازدهای است که سرمایهگذار به واسطه سرمایهگذاری خود در پایان مدت سرمایهگذاری به دست میآورد.
مثال ۲: آقای کریمی قصد دارد روی پروژه خاصی سرمایهگذاری کند. او انتظار دارد که این پروژه برای او ۴۰% بازدهی طی سال به همراه داشته باشد؛ ولی در انتهای سال متوجه میشود که به واسطه عوامل مختلف بازده او بسیار کمتر از مقدار مورد انتظار وی شده و بازده خالصی در حدود ۲۵% به دست آورده است. پس در این مثال بازده انتظاری (مورد انتظار) آقای کریمی ۴۰ درصد ولی بازده واقعی او ۲۵ درصد بوده است. این اختلاف ممکن است ناشی از عوامل متعددی در زمان محاسبه بازده مورد انتظار باشد. ممکن است آقای کریمی برخی مولفههای تاثیرگذار را در محاسبه بازده پروژه مورد نظر خود، لحاظ نکرده باشد و یا نسبت آنها را با خطا در نظر گرفته است.
ریسک چیست؟
اکنون که با مفهوم بازده آشنا شدید، لازم است به تعریف مفهوم مهم دیگر، یعنی ریسک بپردازیم.
ریسک همان احتمال اختلاف میان میزان بازده واقعی و بازده مورد انتظار است. بنابراین وقتی از ریسک یک دارایی صحبت میشود، تغییرات احتمالی بازده آن دارایی در آینده مورد نظر است.
بازده واقعی – بازده مورد انتظار = ریسک
غالب سرمایهگذاران بر این باور هستند که بازده واقعی کمتر از بازده مورد انتظار است. با افزایش ریسک در یک تصمیمگیری مالی، اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی بیشتر خواهد بود و با کاهش ریسک این اختلاف کاهش مییابد. ایجاد تعادل مناسب بین ریسک و بازده، مهمترین تصمیمگیری مالی به شمار میآید.
در مثال دیگر شرایطی را در نظر بگیرید که شما در یک مسابقه شرکت کردهاید و ۱ میلیون تومان برنده شدهاید؛ به شما پیشنهاد میشود که ۱ میلیون تومان را بگیرید و از قرعهکشی حذف شوید یا بهجای دریافت ۱ میلیون تومان وارد قرعهکشی شود که دو احتمال زیر را در پی دارد:
۱- ۵۰ درصد احتمال دارد شما ۵ میلیون تومان در قرعهکشی برنده شوید.
۲- ۵۰ درصد احتمال دارد هیچ پولی در قرعهکشی نگیرید.
شما کدام پیشنهاد را انتخاب میکنید؟ این مثال ساده بیانگر آن است که هرچه شما بازده بالاتری را انتظار داشته باشید، باید ریسک بالاتری را متحمل شوید.
انواع ریسک و عوامل ایجاد کننده ریسک:
در یک تقسیم بندی کلی ریسک به دو نوع ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک بخشبندی میشود. ریسک سیستماتیک، ریسکی است که از عوامل بازار ناشی شده و بر یک سرمایهگذاری (مثلاً قیمت سهام شرکتها) تاثیر دارد و مدیریت آن از دست مدیران شرکتها خارج است. اما ریسک غیرسیستماتیک، به ریسکی گفته میشود که ناشی از عوامل کلان حاکم بر یک بازار نیست و به ساختار یک شرکت یا بنگاه اقتصادی مربوط میشود. برای مثال ساختار سرمایه شرکت، نوع محصول (کالا یا خدمات)، تصمیمگیری در شرایط مختلف و مولفههایی از این قبیل تاثیراتی را روی سهام آن شرکت خواهد گذاشت که همگی در تقسیم بندی ریسک غیرسیستماتیک قرار میگیرند.
دلایلی باعث به وجود آمدن ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک میشود. حال سوال این است که چه چیزی باعث ایجاد ریسک میشود؟ تحلیلگران و سرمایهگذاران معمولا به عوامل مختلفی به عنوان عوامل ریسکی اشاره میکنند. در ادامه با شرح مختصری به توضیح انواع ریسک موجود بر سر راه یک سرمایهگذاری پرداخته خواهد شد.
نرخ ارز، ارزش برابری یک واحد پول خارجی به پول داخلی است؛ یعنی ارزش خرید یا فروش یک واحد پول خارجی به پول رایج یک کشور را نرخ ارز گویند.
نرخ ارز در کشورها به طور متناوب در حال تغییر است و همین ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری موضوع میتواند روی میزان هزینهها، تولید، فروش و سود شرکتهایی که واردات و صادرات دارند، به شدت تاثیرگذار باشد. وقتی نرخ ارز شروع به رشد میکند شرکتهایی که وارد کننده هستند باید مواد اولیه مورد نیاز خود را با قیمت بالاتری تهیه نمایند، در نتیجه حاشیه سود آنها کم خواهد شد. در مقابل شرکتهایی که به صادرات میپردازند، میتوانند از این موقعیت استفاده کرده و کالا یا خدماتشان را با نرخ بالاتری بفروش برسانند و به این طریق حاشیه سود خود را افزایش بدهند. لذا یکی از عوامل موثر بر ریسک نرخ ارز خواهد بود که از آن به ریسک نرخ ارز یاد میشود. می توان گفت ریسک نرخ ارز ناشی از تغییر در بازده سهامها در نتیجه نوسانات نرخ ارز خارجی است.
برای مثال سال ۹۱ که قیمت دلار به یکباره افزایش چشمگیری پیدا کرد، قیمت تعدادی از سهامها که با دلار رابطه مستقیم داشتند شروع به افزایش کرد و در اواسط سال ۹۲ که قیمت دلار کم شد سهامها کاهش قیمت خود را تجربه کردند.
ریسک نوسان نرخ بهره:
در تبلیغات تلویزیون بسیار شنیدهاید که به طور مثال اوراق مشارکت ۵ ساله یک طرح خاص با سود ۲۰% از طریق بانکها پذیرهنویسی میشوند. سرمایهگذار وقتی چنین تبلیغی را میبیند با خود تحلیل میکند که اگر به طور مثال سود بانکی که در حال حاضر ۲۰% است، به ۲۵% تغییر کند برای او به صرفه است که پولش را در بانک سرمایهگذاری کند تا اوراق مشارکت بخرد. به طور مشابه اگر میزان سود بانکی به ۱۵% کاهش پیدا کند منطقی است که پول را در اوراق مشارکت سرمایهگذاری کند. به این تغییراتی که در سود بانکی پیش میآید و باعث افزایش یا کاهش ارزش اوراق مشارکت میشود ریسک نوسان نرخ بهره میگویند. بنابراین هنگامی که یک سرمایهگذار اوراق مشارکت ۵ ساله مذکور را میخرد این ریسک نوسان نرخ بهره را قبول میکند؛ زیرا وقتی نرخ بهره در بازار کاهش یابد ارزش اوراق مشارکت بیشتر میشود و با افزایش نرخ بهره ارزش این اوراق کمتر میشود. تاثیر نرخ بهره بر سهام عادی کمتر از اوراق مشارکت است.
به ریسکی که از تغییرات بازده به واسطه نوسانات کلی بازار به وجود میآید ریسک بازار گفته میشود. ریسک بازار به واسطه موارد مختلفی مانند جنگ، تغییرات اقتصادی، رکود اقتصادی و … به وجود میآید و سهام همه شرکتها و تمامی انواع اوراق بهادار تحت تاثیر تبعات آن قرار میگیرد. این ریسک عموماً قابل پیشبینی نیست و در اثر عواملی که خارج از کنترل مدیران شرکتها است به وجود میآید. چندی پیش زمانی که جنگ در سوریه شروع شد، بازار نسبت به این خبر واکنش شدید نشان داد و طی چند روز پس از انتشار این خبر، سهام غالب شرکتها در صف فروش قرار گرفتند. اخبار جنگ در سوریه، اخبار مربوط به مذاکرات هستهای و اتفاقاتی از این قبیل که میتواند کل بازار را تحت تاثیر قرار دهد، جزء ریسک بازار محسوب میشود.
معنی این ریسک کاهش قدرت خرید به دلیل وجود تورم است و به گونهای با نوسانات نرخ بهره مرتبط است. این ریسک تمامی اوراق بهادار از جمله سهامها را تحت تاثیر قرار میدهد. معنی ریسک تورمی این است که وقتی شما در جامعهای تورمی زندگی میکنید قدرت خریدتان کاهش مییابد، لذا تقاضا در بازار کمتر شده و باعث کاهش ارزش سهامهای موجود میشود. به عبارت کلیتر تغییرات عمومی قیمتها ریسک قدرت خرید است. در جامعهای که میزان تورم بالا باشد، از قدرت خرید مردم کاسته میشود. برای مثال اگر شما با ۱ میلیون تومان در ابتدای سال میتوانستید ۱۰۰۰ سهم شرکت خاصی را خریداری کنید در انتهای سال به واسطه افزایش تورم، توانایی خرید تعداد کمتری از همان سهام را خواهید داشت؛ به بیان دیگر تورم باعث کاهش میزان تقاضا و تاثیر در قدرت خرید کلی مردم میشود. این ریسک نیز از کنترل مدیران شرکتها خارج بوده و تحت شرایط اقتصادی جامعه است.
نبود اطمینان در خصوص عامل زمان و ابهام قیمتی بالاتر، باعث میشود ریسک نقدینگی به وجود آید. این ریسک با افزایش عواملی که گفته شد (زمان و ابهام قیمت) این ریسک نیز افزایش مییابد. وقتی نقدینگی موجود در بازار کاهش مییابد، در واقع افرادی که در بازار هستند تمایل به خرید ندارند و خریدار در بازار کم میشود، این امر موجب ایجاد اختلاف در قیمت پیشنهادی خرید و قیمت پیشنهادی فروش سهام شرکتها میشود. در نتیجه قدرت تقاضا کم شده و ریسک سرمایهگذاری بالا رود. به این ریسک که به علت کاهش نقدینگی بازار در میزان تقاضا ایجاد میشود، ریسک نقدینگی گفته میشود. ریسک نقدینگی میتواند از رشد بازار جلوگیری کرده و باعث افت بازار (یا در اصطلاح ریزش بازار) شود.
ریسکی که به دلیل انجام تجارت و کسب و کار در یک صنعت منحصر به فرد به وجود میآید را ریسک تجاری تعریف میکنند. برای مثال شرکت فولاد مبارکه در صنعت خود با ریسک تغییر قیمت فولاد جهانی مواجه است و اگر قیمت فولاد جهانی کاهش پیدا کند، قیمت محصول این شرکت نیز کاهش پیدا میکند و باعث کاهش سودآوری و در نتیجه کاهش ارزش سهام این شرکت میشود. با مطالعه و کسب اطلاعات کافی در مورد صنعت خاصی که قصد سرمایهگذاری در آن را دارید، میتوان تا حدی از این ریسک جلوگیری کنید.
یکی از منابع تامین مالی شرکتها، دریافت وام از بانکها، موسسات مالی و سایر نهادهای مربوطه است. زمانی که شرکتی با دریافت وام سعی در تامین مالی خود میکند، در حقیقت بدهیهای خود را در سمت راست ترازنامه افزایش داده است. حال اگر شرکت خدمات یا محصولات خود را نتواند در زمان مناسب به فروش رساند، در نتیجه امکان بازپرداخت بدهیهای خود را در موعد مقرر نخواهد داشت، زیرا با کمبود نقدینگی مواجه شده است. این عدم بازپرداخت به موقع، موجب کاهش اعتبار شرکت نزد مراکز اعطاکننده وام برای دریافت تسهیلات بعدی خواهد شد که امکان تامین مالی آتی را از محل دریافت وام کاهش داده و احتمال ورشکستگی شرکت را در پی خواهد داشت. به ان ترتیب ریسک مالی شرکت بالا رفته و چنین شرکتی برای سرمایهگذاری مناسب نیست. بنابراین میزان بدهی بالا در یک شرکت، ریسک مالی آن شرکت را افزایش میدهد.
ریسک های سرمایه گذاری را بشناسید
واژه لاتین ریسک که در زبان فارسی، از آن به مفهوم خطر نام برده میشود، یکی از بنیادیترین مفاهیم دنیای پول و تجارت است. در ادامه قصد داریم ریسک های سرمایه گذاری را بیان کنیم.
به بیان ساده، مفهوم ریسک به معنی زیان احتمالی نهفته در هر نوع سرمایهگذاری است. با ورود به دنیای معاملهگری، اجتناب از ریسک غیرممکن میباشد و به منظور انجام محاسبات منطقی و سرمایهگذاری هوشمندانهتر، باید همیشه درصد مشخصی برای ریسک در نظر بگیریم.
برخی افراد به اشتباه گمان میکنند که ریسک صرفاً به معنی نوسانات بازار یا حرکات قمارگونه برخی معاملهگران میباشد؛ در حالی که ریسک در اصلی ترین وجه خود، به عدم قطعیت اشاره میکند.
اهمیت تعیین ریسک
به همین جهت تمام کسانی که با تجارت سر و کار دارند، ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری باید توجه ویژهای به آن داشته و مفهوم ریسک را به خوبی درک کنند زیرا، در غیر این صورت عواقب خطرناکی در انتظارشان خواهد بود.
ریسک در داراییهای مختلف و همچنین برای مدیریت سرمایههای خرد و کلان، شامل مؤلفههای گسترده و متفاوتی میباشد اما، تمرکز مطلب فعلی بر توضیح مسائل مرتبط با ریسک برای سرمایه گذاران حقیقی در بازار سهام است.
در واقع بسیاری باور دارند؛ به دلیل ماهیت بازار سرمایه که به طور ذاتی با پول و سفته بازی سر و کار دارد؛ درک عمیق این مفهوم، یکی از الزامات اساسی معاملهگری موفقیت آمیز در این بازار است.
انواع ریسک در بازار سهام
ریسک به انواع و اقسام مختلفی تقسیم میشود که ریسکهای بازار مالی را میتوان در دو دسته سیستماتیک و غیرسیتماتیک تقسیم بندی نمود.
ریسک سیستماتیک
مربوط به وقایع کلان اقتصادی و تحولات سیاسی بوده و مرتبط با صنعت یا شرکت خاصی نیست. بارزترین ویژگی این نوع از ریسک، غیر قابل پیش بینی بودن آن است زیرا مربوط به رخدادهای مهم و بزرگ در سطح کشور یا جهان میباشد که عموماً نتایج و تأثیرات نهایی این امور قابل پیشبینی و محاسبه نیستند.
معاملهگران باید با درنظر داشتن رویکردهای تدافعی مشخص، همیشه آمادگی رویایی با چنین اتفاقاتی را داشته باشند، چون وقوع آنها در هر لحظه محتمل بوده و شدت و ضعف اثرات ناشی از این بحرانها نیز مشخص نیست. از نمونههای ریسک سیستماتیک، میتوان به تغییرات نرخ بهره، اثرات تورم، تحریمهای بین المللی، جنگ و… اشاره نمود.
ریسک غیر سیستماتیک
ناشی از رخدادهای داخلی بازار سهام نظیر شرایط صنعت، وضعیت کلی شرکت، تحرکات سهامداران عمده و… بوده و تا حد زیادی به واسطه دانش تحلیل بازار قابلیت پیش بینی دارد. در واقع می توان گفت، این اتفاقات با صنعت یا شرکت خاصی مرتبط بوده و معمولاً کل بازار را تحت تأثیر قرار نمیدهند.
طی سالهای اخیر برخی از صنایع خاص، نقش مهمی در تأمین نیازهای درآمدی کشور ایفا نمودهاند و از همین روی سرمایه گذاران نسبت به اخبار و وقایع پیرامون این شرکتها، تمرکز و حساسیت بالایی دارند.
کوچک ترین تغییرات در شرایط فعالیت آنها، از سوی فعالان بازار به دقت رصد شده و میتواند موجب نوسانات قیمتی شدید در ارزش سهام این شرکتها شود.
از نمونه این مسائل، میتوان به بحث تعیین نرخ خوراک شرکتهای پتروشیمی در لوایح بودجهای اشاره نمود که قیمت سهام گروه محصولات شیمیایی را به وضوح تحت الشعاع قرار میدهد.
تغییرات نرخ سوخت صنایع، قوانین مالیاتی شرکتها، تعرفههای صادرات و واردات، ترکیب هیئت مدیره و… مثالهایی برای ریسک غیر سیتماتیک هستند.
ریسک نرخ سود (Interest rate risk)
اگر چند گزینه برای سرمایهگذاری داشته باشیم، این نوع ریسک مطرح میشود. به عنوان مثال سرمایهگذاری در سهام یا اوراق مشارکت. تفاوت نرخ سود این دو سرمایهگذاری میتواند ما را به یکی از دو گزینه که ریسک کمتری برای ما دارد، سوق دهد.
ریسک تورم (Inflation risk)
رشد نرخ تورم باعث میشود بر بازدهی سرمایهگذاری موثر است؛ زیرا بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل میشود. به طور مثال اگر انتظار بازدهی ۵۰ درصدی داشته باشیم و نرخ تورم سالانه ۱۵ درصد داشته، در نهایت ۳۵ درصد بازدهی خواهیم داشت.
هرچه نرخ تورم افزایش یابد از میزان بازدهی ما در این حالت کاسته میشود. پس باید سرمایهگذاری انتخاب کنیم که بازدهی بیشتری داشته و در نهایت پس از کسر تورم، رضایت ما را فراهم کند. به این نوع ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به فرد تحمیل میشود، ریسک تورم میگویند.
ریسک مالی (Financial risk)
شرکتها در صورتهای مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وامهای دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش مییابد.
به این نوع ریسک، ریسک مالی گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران با لحاظ این نکته سهام شرکتها را خریداری میکنند و از شرکتهایی که تعهدات مالی زیادی دارند به دلیل ریسک مالی فاصله گرفته و به سراغ گزینههای کم ریسک تر میروند.
ریسک نقدشوندگی (liquidity risk)
دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالا دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است. در مورد سهام نیز این ریسک وجود دارد. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، کسی سهام را نمیخرد.
در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن را روانتر باشد این ریسک در آن کم رنگتر است.
ریسک نرخ ارز (currency risk)
در مورد شرکتهای واردات محور، ریسک نرخ ارز بسیار با اهمیت است. اگر شرکت مورد نظر شما، عمده مواد اولیه خود را وارد میکند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل میشود.
با رشد هزینهها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی، عدم رغبت سرمایهگذاران به خرید شرکت مذکور است. البته این ریسک، نوعی ریسک غیر سیتماتیک محسوب میشود که توسط شرکتها قابل کنترل نیست.
ریسک تجاری
در ریسک تجاری به این موضوع توجه میشود که آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینههای عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، ریسک تجاری کلیه هزینههای یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر میگیرد.
این هزینهها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینههای اداری میشود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که میفروشد، میباشد.
ریسک اعتباری یا ریسک نکول
ریسک اعتباری یا نکول، ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل بدهی قلمداد میشود. این نوع ریسک برای سرمایهگذاران اوراق قرضه، نگران کننده است.
اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک نکول و به همین ترتیب کمترین بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک نکول و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.
ریسک کشور
ریسک کشور، به عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی گفته میشود. در صورت بروز چنین ریسکی، ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری به عملکرد سایر بخشهای مالی کشور نیز صدمه وارد میشود.
آسیب سایر کشورهای در ارتباط با آن نیز محتمل است. این ریسک در غالب کشورهای در حال توسعه که کسری بودجه شدید دارند، رخ میدهد.
ریسک سیاسی
ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسک سیستماتیک است. در این حالت، بیثباتی سیاسی، جنگ، کنترلهای نظامی، تغییر قوانین دولتی، روی تصمیمهای سرمایهگذاری اثر میگذارد.
این نوع ریسک با عنوان ریسک ژئوپلیتیک نیز شناخته میشود. نکتهای که در مورد این ریسک وجود دارد، آن است که هر چه افق زمانی سرمایهگذاری طولانیتر شود، این ریسک بیشتر میشود.
جمع بندی
در این مقاله با تعریف ریسک آشنا شدیم. انواع مختلف ریسک از منظرهای مختلف را بررسی کردیم. همچنین با طبقه بندی پذیرش ریسک در افراد مختلف، آشنا شدیم.
به طور کلی، ریسکهایی که با آن مواجه هستیم؛ دو نوع قابل پویا و خالص هستند. ریسکهای خالص عموماً زیان ده هستند و هدف ما صرفا کنترل ریسکهای پویا است. به منظور کاهش زیانهای ناشی از ریسکهای سرمایهگذاری، چندین راه حل وجود دارد.
لازم به ذکر است که ما قادر نیستیم همه ریسکهای سرمایهگذاری را مهار کنیم. بلکه با دانش و تجربه حاصل از مدیریت ریسک میتوانیم آن را به سطح قابل تحملی کاهش دهیم. یکی از راههای کاهش ریسک سرمایهگذاری، سبد دارایی است.
در واقع با سرمایهگذاری در چند سهام، ریسک کلی سبد سهام کمتر از مجموع ریسکهای تک تک سهام خواهد شد. استفاده از تنوع بخشی این امکان را فراهم میکند که با کنار هم قراردادن داراییهای مالی متنوع ریسک کمتری را متحمل شویم.
استفاده از سهام مختلف در سبد سرمایهگذاری موجب کاهش ریسک غیرسیستماتیک میگردد. تنوعبخشی باید با دانش و تجربه کافی صورت بگیرد و در صورت امکان از متخصصین این امر بهره گرفته شود.
درحالیکه اکثر متخصصان سرمایهگذاری موافق هستند که تنوع سازی نمیتواند در برابر ریسک آنها را تضمین کند، میتوان گفت تنوع سازی مهمترین مؤلفه برای کمک به یک سرمایهگذار در رسیدن به اهداف مالی دوربرد است و این درحالیکه ریسک مالی را به حداقل میرساند.
اگر می خواهید ریسک منطقی داشته باشید وآموزش دیده وارد دنیای کریپتو شوید می توانید در دوره های آموزشی ارز دیجیتال همیار کریپتو شرکت کنید.
ریسک های سرمایه گذاری را بشناسید
واژه لاتین ریسک که در زبان فارسی، از آن به مفهوم خطر نام برده میشود، یکی از بنیادیترین مفاهیم دنیای پول و تجارت است. در ادامه قصد داریم ریسک های سرمایه گذاری را بیان کنیم.
به بیان ساده، مفهوم ریسک به معنی زیان احتمالی نهفته در هر نوع سرمایهگذاری است. با ورود به دنیای معاملهگری، اجتناب از ریسک غیرممکن میباشد و به منظور انجام محاسبات منطقی و سرمایهگذاری هوشمندانهتر، باید همیشه درصد مشخصی برای ریسک در نظر بگیریم.
برخی افراد به اشتباه گمان میکنند که ریسک صرفاً به معنی نوسانات بازار یا حرکات قمارگونه برخی معاملهگران میباشد؛ در حالی که ریسک در اصلی ترین وجه خود، به عدم قطعیت اشاره میکند.
اهمیت تعیین ریسک
به همین جهت تمام کسانی که با تجارت سر و کار دارند، باید توجه ویژهای به آن داشته و مفهوم ریسک را به خوبی درک کنند زیرا، در غیر این صورت عواقب خطرناکی در انتظارشان خواهد بود.
ریسک در داراییهای مختلف و همچنین برای مدیریت سرمایههای خرد و کلان، شامل مؤلفههای گسترده و متفاوتی میباشد اما، تمرکز مطلب فعلی بر توضیح مسائل مرتبط با ریسک برای سرمایه گذاران حقیقی در بازار سهام است.
در واقع بسیاری باور دارند؛ به دلیل ماهیت بازار سرمایه که به طور ذاتی با پول و سفته بازی سر و کار دارد؛ درک عمیق این مفهوم، یکی از الزامات اساسی معاملهگری موفقیت آمیز در این بازار است.
انواع ریسک در بازار سهام
ریسک به انواع و اقسام مختلفی تقسیم میشود که ریسکهای بازار مالی را میتوان در دو دسته سیستماتیک و غیرسیتماتیک تقسیم بندی نمود.
ریسک سیستماتیک
مربوط به وقایع کلان اقتصادی و تحولات سیاسی بوده و مرتبط با صنعت یا شرکت خاصی نیست. بارزترین ویژگی این نوع از ریسک، غیر قابل پیش بینی بودن آن است زیرا مربوط به رخدادهای مهم و بزرگ در سطح کشور یا جهان میباشد که عموماً نتایج و تأثیرات نهایی این امور قابل پیشبینی و محاسبه نیستند.
معاملهگران باید با درنظر داشتن رویکردهای تدافعی مشخص، همیشه آمادگی رویایی با چنین اتفاقاتی را داشته باشند، چون وقوع آنها در هر لحظه محتمل بوده و شدت و ضعف اثرات ناشی از این بحرانها نیز مشخص نیست. از نمونههای ریسک سیستماتیک، میتوان به تغییرات نرخ بهره، اثرات تورم، تحریمهای بین المللی، جنگ و… اشاره نمود.
ریسک غیر سیستماتیک
ناشی از رخدادهای داخلی بازار سهام نظیر شرایط صنعت، وضعیت کلی شرکت، تحرکات سهامداران عمده و… بوده و تا حد زیادی به واسطه دانش تحلیل بازار قابلیت پیش بینی دارد. در واقع می توان گفت، این اتفاقات با صنعت یا شرکت خاصی مرتبط بوده و معمولاً کل بازار را تحت تأثیر قرار نمیدهند.
طی سالهای اخیر برخی از صنایع خاص، نقش مهمی در تأمین نیازهای درآمدی کشور ایفا نمودهاند و از همین روی سرمایه گذاران نسبت به اخبار و وقایع پیرامون این شرکتها، تمرکز و حساسیت بالایی دارند.
کوچک ترین تغییرات در شرایط فعالیت آنها، از سوی فعالان بازار به دقت رصد شده و میتواند موجب نوسانات قیمتی شدید در ارزش سهام این شرکتها شود.
از نمونه این مسائل، میتوان به بحث تعیین نرخ خوراک شرکتهای پتروشیمی در لوایح بودجهای اشاره نمود که قیمت سهام گروه محصولات شیمیایی را به وضوح تحت الشعاع قرار میدهد.
تغییرات نرخ سوخت صنایع، قوانین مالیاتی شرکتها، تعرفههای صادرات و واردات، ترکیب هیئت مدیره و… مثالهایی برای ریسک غیر سیتماتیک هستند.
ریسک نرخ سود (Interest rate risk)
اگر چند گزینه برای سرمایهگذاری داشته باشیم، این نوع ریسک مطرح میشود. به عنوان مثال سرمایهگذاری در سهام یا اوراق مشارکت. تفاوت نرخ سود این دو سرمایهگذاری میتواند ما را به یکی از دو گزینه که ریسک کمتری برای ما دارد، سوق دهد.
ریسک تورم (Inflation risk)
رشد نرخ تورم باعث میشود بر بازدهی سرمایهگذاری موثر است؛ زیرا بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل میشود. به طور مثال اگر انتظار بازدهی ۵۰ درصدی داشته باشیم و نرخ تورم سالانه ۱۵ درصد داشته، در نهایت ۳۵ درصد بازدهی خواهیم داشت.
هرچه نرخ تورم افزایش یابد از میزان بازدهی ما در این حالت کاسته میشود. پس باید سرمایهگذاری انتخاب کنیم که بازدهی بیشتری داشته و در نهایت پس از کسر تورم، رضایت ما را فراهم کند. به این نوع ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به فرد تحمیل میشود، ریسک تورم میگویند.
ریسک مالی (Financial risk)
شرکتها در صورتهای مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وامهای دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش مییابد.
به این نوع ریسک، ریسک مالی گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران با لحاظ این نکته سهام شرکتها را خریداری میکنند و از شرکتهایی که تعهدات مالی زیادی دارند به دلیل ریسک مالی فاصله گرفته و به سراغ گزینههای کم ریسک تر میروند.
ریسک نقدشوندگی (liquidity risk)
دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالا دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است. در مورد سهام نیز این ریسک وجود دارد. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، کسی سهام را نمیخرد.
در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن را روانتر باشد این ریسک در آن کم رنگتر است.
ریسک نرخ ارز (currency risk)
در مورد شرکتهای واردات محور، ریسک نرخ ارز بسیار با اهمیت است. اگر شرکت مورد نظر شما، عمده مواد اولیه خود را وارد میکند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل میشود.
با رشد هزینهها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی، عدم رغبت سرمایهگذاران به ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری خرید شرکت مذکور است. البته این ریسک، نوعی ریسک غیر سیتماتیک محسوب میشود که توسط شرکتها قابل کنترل نیست.
ریسک تجاری
در ریسک تجاری به این موضوع توجه میشود که آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینههای عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، ریسک تجاری کلیه هزینههای یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر میگیرد.
این هزینهها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینههای اداری میشود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که میفروشد، میباشد.
ریسک اعتباری یا ریسک نکول
ریسک اعتباری یا نکول، ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل بدهی قلمداد میشود. این نوع ریسک برای سرمایهگذاران اوراق قرضه، نگران کننده است.
اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک نکول و به همین ترتیب کمترین بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک نکول و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.
ریسک کشور
ریسک کشور، به عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی گفته میشود. در صورت بروز چنین ریسکی، به عملکرد سایر بخشهای مالی کشور نیز صدمه وارد میشود.
آسیب سایر کشورهای در ارتباط با آن نیز محتمل است. این ریسک در غالب کشورهای در حال توسعه که کسری بودجه شدید دارند، رخ میدهد.
ریسک سیاسی
ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسک سیستماتیک است. در این حالت، بیثباتی سیاسی، جنگ، کنترلهای نظامی، تغییر قوانین دولتی، روی تصمیمهای سرمایهگذاری اثر میگذارد.
این نوع ریسک با عنوان ریسک ژئوپلیتیک نیز شناخته میشود. نکتهای که در مورد این ریسک وجود دارد، آن است که هر چه افق زمانی سرمایهگذاری طولانیتر شود، این ریسک بیشتر میشود.
جمع بندی
در این مقاله با تعریف ریسک آشنا شدیم. انواع مختلف ریسک از منظرهای مختلف را بررسی کردیم. همچنین با طبقه بندی پذیرش ریسک در افراد مختلف، آشنا شدیم.
به طور کلی، ریسکهایی که با آن مواجه هستیم؛ دو نوع قابل پویا و خالص هستند. ریسکهای خالص عموماً زیان ده هستند و هدف ما صرفا کنترل ریسکهای پویا است. به منظور کاهش زیانهای ناشی از ریسکهای سرمایهگذاری، چندین راه حل وجود دارد.
لازم به ذکر است که ما قادر نیستیم همه ریسکهای سرمایهگذاری را مهار کنیم. بلکه با دانش و تجربه حاصل از مدیریت ریسک میتوانیم آن را به سطح قابل تحملی ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری کاهش دهیم. یکی از راههای کاهش ریسک سرمایهگذاری، سبد دارایی است.
در واقع با سرمایهگذاری در چند سهام، ریسک کلی سبد سهام کمتر از مجموع ریسکهای تک تک سهام خواهد شد. استفاده از تنوع بخشی این امکان را فراهم میکند که با کنار هم قراردادن داراییهای مالی متنوع ریسک کمتری را متحمل شویم.
استفاده از سهام مختلف در سبد سرمایهگذاری موجب کاهش ریسک غیرسیستماتیک میگردد. تنوعبخشی باید با دانش و تجربه کافی صورت بگیرد و در صورت امکان از متخصصین این امر بهره گرفته شود.
درحالیکه اکثر متخصصان سرمایهگذاری موافق هستند که تنوع سازی نمیتواند در برابر ریسک آنها را تضمین کند، میتوان گفت تنوع سازی مهمترین مؤلفه برای کمک به یک سرمایهگذار در رسیدن به اهداف مالی دوربرد است و این درحالیکه ریسک مالی را به حداقل میرساند.
اگر می خواهید ریسک منطقی داشته باشید وآموزش دیده وارد دنیای کریپتو شوید می توانید در دوره های آموزشی ارز دیجیتال همیار کریپتو شرکت کنید.
ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری
"مدیرسرمایه گذاری تامین سرمایه سپهر با بیان اینکه کارشناسان تامین سرمایه سپهر آماده ارایه هرگونه مشاوره مالی و سرمایه گذاری است ، ادامه می دهد: کسب بیشترین ارزش افزوده ازمحل سرمایه گذاری ها و حفاظت و پشتیبانی از سرمایه های سرمایه گذاران در اولویت کارشناسان ""سپهر"" محسوب می شود. دکتر سید علی خسروشاهی اضافه می کند: سرمایه گذاران می توانند با توجه به عملکرد و پیشینه متخصصان تامین سرمایه سپهراقدام به سرمایه گذاری های پیشنهادی آنها کرده و اطمینان داشته باشند که سرمایه های آنان در بهترین و پربازده ترین و کم ریسک ترین محل سرمایه گذاری می شود . خسروشاهی با توصیف شرایط اقتصادی امروز می گوید: درشرایط امروز کسب بیشترین ارزش افزوده از محل سرمایه گذاری ها و حفاظت و پشتیبانی از سرمایه سرمایه گذاران در اولویت کاری متخصصان تامین سرمایه سپهراست ."
صندوق های سرمایه گذاری
در جامعه پر مشغله امروزی، کسب بازدهی بیشتر برای سرمایگذاران نیازمند زمان، دانش، آگاهی و شناخت لازم از بازارهای مالی است. امروزه سرمایگذاران در کشورهای مختلف به منظور سرمایگذاری وجوه مازاد خود، گزینهای متعددی چون سرمایگذاری در بانها، خرید بیمه نامهای عمر و سرمایگذاری در بازار سرمایه را در اختیار دارند. از میان این گزینها، سرمایگذاری در بازار سرمایه از تنوع زیادی برخوردار است.به عنوان مثال، سرمایگذاران حرفای بازار سرمایه، وجوه مازاد خود را عمدتاً به طور مستقیم در پرتفویی از سهام شرکها سرمایگذاری مکنند. بخشی از سرمایگذاران ترجیح مدهند تا از طریق شرکهای مشاوره سرمایگذاری پرتفویی از دارایهای مالی از قبیل سهام و اوراق بدهی را خریداری نمایند و برخی از طریق شرکهای سبدگردانی به تشکیل پرتفوی اختصاصی اقدام مکنند. گروه دیگری از سرمایگذاران خرد یا نهادی که تمایل به پذیرش ریسک زیاد در بازار سرمایه ندارند و یا سرمایه آها برای تشکیل سبد اختصاصی مقرون به صرفه نیست، از طریق الگوهای تأمین مالی جمعی و به طور مشخص صندوق های سرمایگذاری اقدام به سرمایگذاری مکنند.در حال حاضر در بازار سرمایه ایران، انواع صندوهای سرمایگذاری وجود دارد که سرمایگذاران متوانند با توجه به میزان بازدهی و سطح ریسپذیری و همچنین اهداف خود از سرمایگذاری در صندوهای یادشده سرمایگذاری نمایندبه طور خلاصه یک صندوق سرمایگذاری مجموعای از سهام، اوراق مشارکت و سایر اوراق بهادار است. در واقع متوان آن را به ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری صورت شرکتی در نظر گرفت که در آن افراد مختلف پوهای خود را روی هم مگذارند و در سبدی از اوراق بهادار سرمایگذاری مکننددر حال حاضر تأمین سرمایه سپهر مدیریت 6 صندوق سرمایگذاری را عهده دار مباشد.صندوق همیان سپهرصندوق سرمایه گذاری اختصاصیبازارگردانی سپهر بازار سرمایهصندوق سپهرآتیصندوق سپهر اوبازارصندوق پارند پایدار سپهرصندوق اندوخته پایدار سپهرچرا در صندوها سرمایگذاری مکنیممزایای سرمایگذاری در صندوهای سرمایگذاریسرمایگذاری در صندوهای سرمایگذاری نسبت به سرمایگذاری مستقیم و انفرادی از مزایای زیر برخوردار است:مدیریت حرفای دارایها :یکی از مزایای صندوهای سرمایگذاری مدیریت حرفای دارایی هاست. از آنجا که سرمایگذاران معمولاً زمان و یا تخصص کافی برای سرمایگذاری به صورت انفرادی ندارند، در این صندوها سرمایگذاری مکنند. در واقع صندوهای سرمایگذاری با بکارگیری نیروهای متخصص سعی مکنند تا حداکثر بازدهی متناسب با ریسک را برای سرمایگذاران خود محقق سازند.از این رو صندوهای سرمایگذاری یکی از ابزارهای مفید برای سرمایگذاران خُرد به شمار می روند تا بتوانند از توانایها و مهارهای افراد حرفای برای سرمایگذاری و نظارت بر دارایهایشان استفاده کنندکاهش ریسک سرمایگذارها : افراد با سرمایگذاری در صندوهای سرمایگذاری، ريسك سرمايگذاری خود را کاهش مدهند.در واقع متنوع سازی ترکیب دارایها با این هدف صورت مپذیرد که زیان حاصل از سرمایگذاری در برخی از اوراق بهادار توسط سود حاصل از سرمایگذاری در سایر اوراق بهادار پوشش داده شود و زیان سنگینی را به سرمایگذار تحمیل ننماید. از این رو وجود اوراق بهادار مختلف در سبد دارایهای صندوهای سرمایگذاری، ریسک سرمایگذاران را کاهش مدهد.نظارت و شفافیت اطلاعاتی: سازمان بورس و اوراق بهادار و ارکان نظارتی صندوق شامل متولی و حسابرس، به صورت مستمر بر فعالی صندوهای سرمایگذاری نظارت مکنند. وجود قوانین و مقررات در خصوص افشای اطلاعات و همچنین نظارت مستمر موجب شفافیت هر چه بیشتر این نهاد مالی استنقدشوندگی بالا : از دیگر مزایای صندوهای سرمایگذاری امکان تحصیل پول سرمایگذار در سریعترین زمان ممکن است. بنابراین سرمایگذار برای فروش واحدهای سرمایگذاری خود نیازی به پیدا کردن خریدار ندارد. از این رو ریسک ناشی از عدم فروش واحدهای صندوق توسط اشخاص از بین می رود. همچنین وجود رکن ضامن نقدشوندگی در صندوهای سرمایگذاری از وجود ریسک نقدشوندگی جلوگیری منماید.صرفجویی نسبت به مقیاس: با توجه به حجم بالای سرمایه در صندوهای سرمایگذاری، این امکان برای سرمایگذار فراهم است که با مبالغ کم نیز اقدام به سرمایگذاری نماید. صندوها با فروش واحدهای سرمایگذاری و جمآوری وجوه به منابع بزرگی دسترسی پیدا مکند که این امر باعث مشود، هزینهای ثابت معاملات و تحلیل اطلاعات، بررسی، ارزگذاری، خرید و فروش و سایر هزینها با صرفتر باشد. از این رو هزینه استفاده از نیروهای متخصص، هزینهای معاملات و . جهت مدیریت دارایها بین تمامی سرمایگذارن سرشکن شده و سرمایگذاران با حداقل سرمایگذاری از بهترین خدمات بهرمند مشوند.
سرمایه گذاری
واحد سرمایگذاری به مثابه قلب تپنده، یکی از مهمترین واحدهای اجرایی شرکت تامین سرمایه سپهر به شمار مرود. مدیریت منابع جمآوری شده از طریق ابزارهای موجود در شرکت، نظیر صندوهای سرمایگذاری پارند پایدار سپهر و اندوخته پایدار سپهر و کسب بازده مناسب از این منابع به عهده این واحد است. این منابع باید در دارایهایی به کار گرفته شده و سرمایگذاری شوند که سود مورد انتظار سرمایگذاران و شرکت تحصیل گردد. ایفای تعهدات بر عهده شرکت همچون پرداخت به موقع سود سرمایگذارانی که به مجموعه تامین سرمایه سپهر اعتماد نموداند، از مهمترین وظایف واحد سرمایگذاری مباشد. هدف واحد سرمایگذاری کسب سود از طریق سرمایگذاری در بخش واقعی و مولد اقتصاد است. از جمله اقدامات صورت گرفته در این خصوص متوان به پذیرنویسی اوراق سلف نفت خام جهت تامین مالی پروژهای نفتی، اوراق منفعت دولتی جهت تامین مالی پروژهای دولت، سرمایگذاری در سهام شرکهای فعال در بورس اوراق بهادار تهران و . اشاره نمود. تلاش واحد سرمایگذاری و تمام مجموعه تامین سرمایه سپهر همواره خدمت به اقتصاد کشور و ریل گذاری جهت انتقال صحیح نقدینگی به بخش واقعی اقتصاد مباشد.
سبد گردانی اختصاصی
از مهترین خدمات قابل ارائه توسط شرکت تأمین سرمایه سپهر، مدیریت دارایی از طریق تشکیل سبد اختصاصی برای آن دسته از سرمایگذاران و مشتریان حقیقی و حقوقی است که از ارزش دارایهای بالایی برخوردار هستند. گاه مشتریان انتظار دارند که شرکت تأمین سرمایه نقشی بیش از مشاور پذیرفته و به نیابت از آها سرمایگذاری نماید. معمولاً این دسته از سرمایگذاران مبالغ قاب توجهی از دارایهای خود را به شکلی نگداری منمایند که از نقد شوندگی بالایی برخوردار باشد تا در مواقع اضطرار و یا مواجهه با فرصهای سرمایگذاری مناسب، امکان دسترسی سریع به وجوه داشته باشند. با توجه به اینکه مشتریان خاص ترجیحات و ریسپذیری متفاوتی دارند، شرکت اقدام به تشکیل سبد اختصاصی بر اساس نیاز آها منمایدبرای تشکیل سبد اختصاصی قراردادی بین شرکت تأمین سرمایه ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری سپهر و سرمایگذار بسته مشود. مدیر سبدگردانی با ارزیابی میزان ریسپذیری سرمایگذار از طریق پرسشنامای که با همین منظور توسط شخص سرمایگذار تکمیل مشود اقدام به تشکیل سبد سرمایگذاری برای هر یک از سرمایگذاران منماید.با توجه به بهرمندی شرکت تأمین سرمایه سپهر از فرصهای سرمایگذاری خاص، این امکان برای مشتریان مهیا است تا با حفظ نقد شوندگی بالا، در افق سرمایگذاری معین به نرخ بازده بالاتری دسیافته و از منابع خود بصورت بهینه بهربرداری کنند
دیدگاه شما