حد سود را چگونه می‌توان تعیین کرد؟


بخش دوم مقاله ایچیموکو که اختصاص داره به استراتژی معاملاتی در ایچیموکو پیشرفته رو می‌خوام با یک مثال از طبیعت شروع کنم. طبیعت و مخلوقات خدا همواره می‌تونن الهام‌بخش ما باشن.

اهرم مالی چیست؟ چگونه با اهرم بیشتر سود کنیم.

یکی از مهم ترین دغدغه ای که هر شخص با آن مواجه است، کسب درآمد و پیشرفت در مسائل مالی است که برای رسیدن حد سود را چگونه می‌توان تعیین کرد؟ به آن همواره به این می اندیشد که سرمایه خود را کجا قرار دهد و کدام روش سرمایه گذاری بهترین بازدهی را برایش ایجاد میکد؟ برای رسیدن به این هدف بازارها و ابزارهای بسیاری در حوزه مالی و سرمایه گذاری وجود دارد که اهرم مالی نیز یکی از این ابزارهاست. در واقع اهرم مالی یکی از ابزارهای کسب سود بیشتر از سرمایه گذاری است که به هر میزان که درجه این اهرم نیز بیشتر می شود بر میزان ریسک سرمایه گذاری نیز افزوده میشود. اما چگونه این اهرم منجر به کسب سود بیشتر برای اشخاص و شرکتها میشود و منظور از افزایش ریسک سرمایه گذاری چیست؟

اهرم مالی چیست؟

اهرم مالی یا Leverage نوعی ابزار مالی برای افزایش بازدهی در یک سرمایه گذاری است. در واقع استفاده از اهرم مالی یعنی استفاده از بدهی در یک سرمایه گذاری مشخص. یک شرکت یا سرمایه گذار می‌تواند به غیر از دارایی‌ها و سرمایه‌اش، بدون اینکه سرمایه گذار جدیدی اضافه شود، از طریق قرض گرفتن (ایجاد بدهی) سرمایه و فعالیت‌های مالی خود را افزایش دهد.

اهرم مالی سالیان زیادی است که در بخش‌های مختلف بازارهای مالی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در بازار ملک و مسکن افراد برای خرید خانه، زمین و سایر موارد از وام یا قرض استفاده می‌کنند. هرچه میزان وام و قرض دریافتی بیشتر باشد، فرد می‌تواند سرمایه بیشتر را خریداری نماید در مقابل ریسک بیشتری را برای بازپرداخت وام و قرض متحمل خواهد شد. در سایر بازارهای مالی نیز افراد برای استفاده از فرصت‌های سرمایه گذاری و کسب سود از وام و اعتبار استفاده می‌کنند. دریافت اعتبار برای خرید سهام و اوراق بهادار نیز نوعی دیگر از استفاده از اهرم مالی است.

شرکت‌ها نیز برای اجرای طرح‌های جدید و تأمین منابع مالی از تسهیلات و اعتبار استفاده می‌کنند و اهرم مالی خود را افزایش می‌دهند. به عنوان مثال یک شرکت میتواند 10 میلیارد تومان سرمایه داشته باشد که دارایی های خود شرکت محسوب میشود. این شرکت میتواند 30 میلیارد تومان دیگر نیز از بانک تسهیلات دریافت کند یا اوراق بدهی منتشر کند که در مجموع 40 میلیارد تومان برای سرمایه گذاری در عملیات های خود خواهد داشت. بنابراین هر مقدار سود کسب کند یا زیان متحمل شود از قِبَل 40 میلیارد تومانی خواهد بود که تحد مدیریت شرکت است.

اهرم مالی در شرکت‌های بورسی

همان‌طور که اشاره شد شرکت‌ها برای تأمین منابع مالی جدید می‌توانند به جای افزایش تعداد سرمایه گذاران، از اهرم مالی استفاده کنند. یکی از مزیت‌های استفاده از اهرم مالی نسبت به انتشار سهام جدید و دعوت سرمایه گذاران، در این است که سودهای افزایش یافته از محل سرمایه‌گذاری‌های جدید، بین تعداد زیادی از سهامداران توزیع نمی‌شوند. البته باید در نظر بگیریم که اگر برنامه‌های توسعه‌ای شرکت طبق پیش‌بینی‌ها و سودی که مدنظر بوده محقق نشود، ممکن است بدهی بسیار زیادی از محل اهرم مالی برای شرکت ایجاد شود که شرکت را ناگزیر سازد تا از محل سود سهامداران این بدهی‌ها را تسویه کند.

از آنجاییکه نرخ بازدهی و میزان ریسک نسبت مستقیم با هم دارند و هر چه بازدهی بالاتر رود بر میزان ریسک سرمایه گذاری نیز افزوده میشود، استفاده از اهرم مالی هم که سبب می‌شود افراد یا شرکت‌ها بازدهی‌های بالاتری کسب کنند، سبب بالا رفتن ریسک سرمایه‌گذاری آن‌ها نیز می‌شود. هر چه استفاده از اهرم مالی بیشتر باشد ،‌افراد ریسک بیشتری را نیز باید بپذیرند. لذا زمانی که از اهرم برای سرمایه گذاری استفاده می‌شود و سرمایه گذاری مطابق با پیش‌بینی‌ها پیش نرود، زیان احتمالی بسیار بزرگ‌تر از زمانی می‌شود که از اهرم استفاده نشده است. اهرم سود و زیان بالقوه را بسیار بیشتر می‌کند.

بنابراین توجه به اهرم مالی شرکت‌ها برای بررسی تحلیلی آن‌ها بسیار مهم است؛ نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام میتواند میزان استفاده شرکت از بدهی را مشخص کند. استفاده از بدهی یا اهرم مالی بیشتر برای یک شرکت الزاما به معنی استفاده غیربهینه از منابع مالی شرکت نیست بلکه میزان بازدهی حقوق صاحبان سهام است و بازدهی دارایی های آن شرکت است که مشخص میکند یک شرکت در کسب سود برای سهامداران و به ازای هر ریال دارایی خود چگونه عمل میکند.

مهم ترین نکته در تحلیل شرکتهایی که از اهرم مالی در ترکیب مالی خود استفاده میکنند، مقایسه بازده حقوق صاحبان سهام با نرخ بدهی ای است که شرکت با آن تامین مالی شده است. اگر نرخ حقوق صاحبان سهام شرکت که از تقسیم سود خالص به حقوق صاحبان سهام بدست می آید بیشتر از نرخ بدهی شرکت باشد استفاده از بدهی بیشتر تا میزانی مشخص میتواند به سودآوری بیشتر شرکت کمک کند. به همان میزان نیز ریسک سرمایه گذاری شرکت نیز بالاتر می رود زیرا همانطور که گفته شد اگر در میزان برآورد سود کسب شده یا ROE برآوردی تغییری ایجاد شود که مطابق انتظارات بالا نباشد میتواند منجر به زیان دهی بیشتر از معمول شود.

به طور مثال همان شرکتی را تصور کنید که تنها 10 میلیارد تومان سرمایه دارد که از آورده سهامداران تامین شده است. فرض کنید بازدهی این شرکت در عملیات آن برای یک سال 30 درصد باشد بنابراین میتوان انتظار داشت در انتهای سال مالی سرمایه شرکت 13 میلیارد تومان خواهد بود.

حالت اول: این شرکت 30 میلیارد تومان تسهیلات 20 درصد از بانک الف دریافت میکند که میبایست در انتهای سال بازپرداخت کند. بنابراین در حد سود را چگونه می‌توان تعیین کرد؟ این حالت شرکت در ابتدای سال 40 میلیارد تومان دارد که بخشی از آن را همراه با نرخ بهره ای مشخص بازپرداخت میکند و مابقی سود شرکت خواهد بود. در مجموع شرکت با نرخ بازدهی 30 درصد گفته شده در انتهای سال 52 میلیارد تومان خواهد داشت (1.3*40) که باید 36 میلیارد تومان آن را برگرداند که 30 میلیارد تسهیلات با نرخ 20 درصد است(1.2*30) و مابقی را در صورت های مالی خود به عنوان سرمایه خود شرکت شناسایی کند که 16 میلیارد تومان خواهد بود که 3 میلیارد تومان بیشتر از میزانی است که شرکت بدون اهرم مالی بود.

حالت دوم: شرکت 30 میلیارد تومان تسهیلات با نرخ 35 درصد دریافت میکند. در این حالت در انتهای سال شرکت باید 40.5 (1.35*30) میلیارد تومان را به بانک به عنوان اصل و سود تسهیلات دریافتی بازپرداخت کند. با سرمایه گذاری صورت گرفته مجموعا به 52 میلیارد تومان دست یافته که در نهایت 11.5 میلیارد تومان برایش باقی می ماند که کمتر از حالتی است که شرکت هیچ اهرم مالی ای استفاده نکرده بود.

بنابراین میتوان نتیجه گرفت هرگاه نرخ بازدهی حقوق صاحبان سهام یا همان ROE شرکتی بیشتر از میزان نرخ بهره پرداختی باشد میزان سودآوری شرکت نیز بیشتر خواهد بود و برعکس.

درجه اهرم مالی چیست؟

بسیاری از تحلیل گران از درجه اهرم مالی (degree of financial leverage) برای بررسی‌های تحلیل شرکت‌ها استفاده می‌کنند. DFL به حساسیت سود هر سهم (EPS) نسبت به نوسانات درآمد عملیاتی نیز گفته می‌شود. بدین معنی که هرچقدر اهرم مالی بالاتر باشد، نوسان سود سهم نیز بیشتر است.

فرمول محاسبه درجه اهرم مالی به صورت زیر است.

اهرم مالی در قراردادهای مشتقه

بازار مشتقه شامل بازارهای مختلفی از جمله قراردادهای اختیار معامله و آتی است. از اهرم مالی در بازارهای مشتقه نیز می‌توان استفاده کرد.

به عنوان مثال در بازار آتی سرمایه گذاران از اهرم مالی برخوردارند. عموما در این بازار، ‌قراردادهای هر دارایی در شروع، اهرم 4 یا 5 دارند؛ اما با توجه به شرایط بازار و تغییر وجوه تضمین این میزان تغییر خواهد کرد.

برای مثال اگر کسی بخواهد از بازار قراردادهای آتی ۱ کیلو زعفران بخرد، با توجه به اینکه اندازه قرارداد آتی زعفران ۱۰۰ گرم است، باید ۱۰ قرارداد آتی بخرد. برای اخذ ۱۰ قرارداد آتی زعفران این فرد باید به میزان ۱۰ برابر وجه تضمین اولیه قراردادهای آتی، وجه نقد به حساب عملیاتی واریز کند. با فرض اینکه وجه تضمین اولیه قراردادهای آتی زعفران ۲۰۰ هزار تومان باشد؛ ،‌این فرد باید ۲ میلیون تومان پرداخت نماید.

وجه لازم = تعداد قرارداد * وجه تضمین اولیه

۲،۰۰۰،۰۰۰ = ۱۰ * ۲۰۰،۰۰۰

در مقابل اگر فرض کنیم که قیمت یک گواهی سپرده زعفران پوشال در بازار بورس که برابر با ۱ گرم زعفران است، برابر با ۱۰،۰۰۰ تومان باشد، این فرد برای خرید ۱ کیلو زعفران باید ۱،۰۰۰ واحد گواهی خریداری می‌کرد و به وجه نقدی معادل ۱۰ میلیون تومان نیاز داشت.

وجه لازم = قیمت گواهی سپرده * مقدار گواهی سپرده

۱۰،۰۰۰،۰۰۰= ۱۰،۰۰۰ * ۱،۰۰۰

در واقع این فرد به جای پرداخت 10 میلیون تومان برای خرید 1 کیلوگرم زعفران 2 میلیون تومان پرداخت میکند. در واقع میزان سرمایه گذاری این شخص 10 میلیون تومان است اما میزان سود و زیان سرمایه گذاری با حد سود را چگونه می‌توان تعیین کرد؟ توجه به مبلغ پرداختی شخص که 2 میلیون تومان است محاسبه میشود.

چگونه اهرم بازار آتی را محاسبه نماییم؟

برای محاسبه اهرم بازار آتی، کافی است ارزش قرارداد را تقسیم‌بر وجه تضمین اولیه قراردادها نماییم.

در مثال فوق میزان اهرم بازار آتی 5 است. یعنی به ازای هر 1 درصد بازدهی (سود یا زیان) که شخص در حالت بدون اهرم سرمایه گذاری میکرد بدست می آورد، 5 برابر (5درصد) بازدهی در بازار های مشتقه بدست می آورد.

اهرم مالی برای انجام معاملات اعتباری

همواره بخشی از معاملات صورت گرفته در بازار سرمایه با استفاده از اهرم مالی یا همان اهرم بدهی انجام شده است. این بخش از معاملات توسط خریدارانی صورت می‌پذیرد که با تثبیت رونق بازار، به دنبال استفاده از فرصت رشد سریع قیمت‌ها هستند. افرادی که همچنان معتقد به بازدهی بالای بازار سرمایه هستند و می‌خواهند با گرفتن منابع مالی از کارگزاری‌ها (گرفتن اعتبار) کسب سود بیشتری کنند. با توجه به ناپایدار بودن این منابع و ریسک بالایی که این قسمت از بازار به خریداران تحمیل می‌کند، معاملات انجام شده با ضررهای بسیار زیادی پایان می‌یابند. به‌عنوان مثال استفاده از اهرم مالی در نیمه نخست سال 99 باعث شد تا بسیاری از سهامداران حقیقی و حقوقی بیش از میزان سرمایه خود، سود کسب کنند و به تبع آن، شاخص کل بورس نیز بیش از حد معمول بالا رفت. در ادامه همان سال (نیمه دوم سال 99) وضعیتی مشابه اما در مسیر نزولی مشاهده شد. در این سال سهامدارانی که از این اهرم‌های مالی در زمان نامناسب و نزول بازار استفاده کردند، زیان‌های سنگینی را متحمل شدند؛ به عبارت دیگر در زمان‌هایی که بازار سرمایه با هیجان و رشد زیادی همراه است، همراهی یک اهرم مالی همانند خرید اعتباری بر میزان هیجانات افزوده و نگرانی بابت اضافه جهش (overshoot) در بازار به وجود می‌آید.

لذا این تجارب تلخ باعث شکل‌گیری تصور اشتباه درباره مناسب نبودن بازار سرمایه برای سرمایه گذاری می‌شود. در این راستا سازمان بورس به‌عنوان نهاد ناظر در سال‌های اخیر تلاش فوق‌العاده‌ای در جهت قانونمند کردن اعطای اعتبارات در شبکه کارگزاری‌ها به ویژه رعایت نسبت‌های کفایت سرمایه و اخذ وثایق کافی از مشتریان کرده است اما هنوز هم ضرورت مدیریت حجم منابع اعتباری در کل شبکه کارگزاری احساس می‌شود.

نتیجه‌گیری

همان‌طور که توضیح دادیم اهرم مالی ابزاری برای استفاده بیشتر از فرصت‌های سرمایه گذاری در بازار سرمایه و کسب سودهای بالاتر است. با توجه به اینکه اهرم مالی موقعیت‌های سودآوری را افزایش می‌دهد در عین حال ریسک سرمایه گذاری را نیز افزایش می‌دهد؛ بنابراین همواره باید در نظر داشته باشیم استفاده از اهرم مالی همان‌طور که می‌تواند منجر به کسب سود بیشتری شود می‌تواند احتمال ضرر را هم بیشتر کند. بدین‌صورت که در زمانی که از اهرم در سرمایه گذاری‌هایمان استفاده کنیم و برآورد ما برای کسب سود با واقعیت منطبق نشود، زیان احتمالی ما بسیار بیشتر از حالتی می‌شود که از اهرم استفاده نکرده بودیم.

4 اشتباه رایج که معامله گران هنگام گذاشتن حد ضرر خود مرتکب می شوند!

اشتباه در گذاشتن حد ضرر

در مقاله امروز از مجموعه مقالات آموزش فارکس، چهار اشتباه رایجی که معمولا معامله گران هنگام گذاشتن استاپ خود مرتکب می شوند را به شما معرفی خواهیم کرد.

همانطور که می دانید تاکید ما همیشه بر استفاده درست از قوانین مدیریت ریسک است، اما حد سود را چگونه می‌توان تعیین کرد؟ زمانی که از این قوانین بدرستی استفاده نشود، نه تنها می تواند به سود منجر نشود بلکه منجر به ضرر بیشتر شود. و شما که چنین چیزی را نمی خواهید، می خواهید؟

حد ضرر بسیار نزدیک

اولین اشتباه رایج بسیاری از معامله گران این است که استاپ های خود را تنگ تنگ قرار می دهند.

آنها آنقدر استاپ خود را تنگ و نزدیک می گذارند که جای هیچ فضایی برای نفس کشیدن پوزیشن باقی نمی ماند!

وقتی حد ضرر خود را در زمان معاملات زیادی تنگ و چسبیده به نقطه ورود خود می گذارید، “فضای تنفس” کافی برای نوسان قیمت وجود نخواهد داشت تا معامله شما بتواند از نوسانات جان سالم بدر برده تا در نهایت بازار به جهت پوزیشن شما حرکت کند.

در زمان گذاشتن حد ضرر خود هرگز نوسانات جفت ارز را فراموش نکنید. جفت ارز می تواند قبل از اینکه بخواهد به یک جهت خاص سرازیر شود در اطراف نقطه ورود شما مدتی تاب بخورد و دست دست کند. این یک واقعیت کتمان ناپذیر است.

به عنوان مثال، فرض کنید که شما روی جفت ارز GBP/JPY به نرخ 145.00 خرید گرفتید و حد ضرر خود را روی 144.90 گذاشتید.

حتی اگر پیش‌بینی شما درست باشد که قیمت با برخورد با آن ناحیه واکنش نشان داده و برگردد، این احتمال وجود دارد که قیمت همچنان تا 10 تا 15 پیپ پایین‌تر از قیمت ورودی شما کاهش یابد، مثلا تا 147.00.

بعد فکر می کنید چی شده؟

شما نتوانستید 200 پیپ سود اعلا را به تور بزنید زیرا در یک لحظه استاپ شما خورده است. پس فراموش نکنید:

به معامله خود فضای نفس کشیدن داده و نوسانات و تلاطم بازار را در نظر بگیرید!

استفاده از اندازه هایی همچون “فلان قدر پیپ به عنوان مبنایی برای گذاشتن حد ضرر.

استفاده از سایز پوزیشنی همچون «فلان قدر پیپ» یا « فلان قدر دلار» ایده بدی است. شما در واقع باید از تحلیل تکنیکال برای تعیین حد ضرر خود استفاده کنید.

این را در درس ند تازه کار نیز آموختیم، یادتان هست؟

استفاده از سایزبندی پوزیشن برای محاسبه فاصله گذاشتن استاپ هیچ ربطی به نوسانات قیمت و رفتار بازار ندارد.

از آنجایی که ما در حال معامله کردن در بازار هستیم، محاسبه حد ضرر با توجه به نوسانات بازار، بسیار منطقی تر است.

از این گذشته، شما نقطه ورود و حد سود خود را با استفاده از تحلیل تکنیکال انتخاب کرده اید، پس برای حد ضرر خود نیز باید از همین روش استفاده کنید.

استاپ گذاشتن

ناگفته نماند نباید سایز پوزیشن را به طور کامل فراموش کنید.

توصیه ما این است که پیش از محاسبه اندازه پوزیشن خود، تصمیم بگیرید که حد ضرر خود را کجا قرار دهید.

استاپ های خیلی دور

برخی از معامله‌گران نیز از آن طرف بام می افتند و حد ضررهای خود را خیلی دور تنظیم می‌کنند، و می نشینند و با خدای خود راز و نیاز می کنند که خدا کند قیمت به سمت پوزیشن آنها پیش رود.

خوب، پس گذاشتن حد ضرر اصلا چه فایده ای دارد؟

پس چه فایده ای دارد که پوزیشنی که مدام بیشتر در ضرر می رود را باز نگه داریم، وقتی می‌توانیم از سرمایه قفل شده در آن برای ورود به معامله‌ای سودآورتر استفاده کنیم؟!

گذاشتن استاپ های زیادی گشاد و یا دور، سبب می شود معامله شما به مقدار پیپ بیشتری نیاز داشته باشد تا به نفع شما حرکت کند!

نظر ما اینست که تلاش کنید استاپ های خود را در قیاس با حد سود، نزدیک‌تر به نقطه ورود خود قرار دهید.

البته، شاید بخواهید ریسک کمتر و پاداش بزرگ‌تری داشته باشید، نه؟

با یک نسبت پاداش به ریسک خوب، مثلاً 2:1، اگر حداقل در 50 درصد معاملات، تحلیل شما درست باشد، احتمالاً در پایان به سود خواهید نشست.

قرار دادن استاپ دقیقا روی سطوح حمایت یا مقاومت.

گذاشتن استاپ زیادی نزدیک؟ بد

گذاشتن استاپ زیادی دور؟ بد

پس یک حد ضرر خوب دقیقاً کجا قرار می گیرد؟

خوب، می توانیم قطعا به شما بگوییم که دقیقاً روی سطوح حمایت یا مقاومت قرار نمی گیرد.

مگر نگفتیم که برای تعیین استاپ باید از تحلیل تکنیکال استفاده کرد؟

مطمئناً همینطور است، هنگام تصمیم گیری در مورد محل گذاشتن حد ضرر، توجه به سطوح حمایت و مقاومت کمک شایانی می کند.

اگر قصد خرید گرفتن دارید، کافیست به دنبال نزدیک ترین سطح حمایت در زیر نقطه ورود خود بگردید و استاپ خود را در آن ناحیه تنظیم کنید.

اگر می خواهید فروش بگیرید، می توانید ببینید که سطح مقاومت بعدی بالاتر از نقطه ورود شما کجاست و حد ضرر خود را آنجا قرار دهید.

اما چرا گذاشتن حد ضرر درست روی سطح حمایت یا مقاومت ایده خوبی نیست؟

دلیل آن این است که قیمت پس از لمس سطح حمایت یا مقاومت، همچنان می‌تواند فرصتی برای برگشتن و حرکت در جهت پوزیشن شما داشته باشد.

اگر استاپ خود را چند پیپ آنسوی ناحیه حمایت یا مقاومت قرار دهید، کم و بیش مطمئن خواهید بود که حمایت یا مقاومت کاملا شکسته شده و در نتیجه می توانید تایید کنید که ایده معاملاتی شما اشتباه بوده است.

محاسبه فروش خالص

فروش خالص چیزی است که پس از بازده، بازدهی و تخفیف فروش از فروش ناخالص کسر می شود. به عنوان مثال، اگر یک شرکت فروش ناخالص 100 ملیون تومان، بازده فروش 5 ملیون تومان، کمک هزینه فروش 3 ملیون تومن و تخفیف 2 ملیون تومان داشته باشد، فروش خالص به این ترتیب محاسبه می شود:

100 ملیون تومان فروش ناخالص - 5 ملیون تومان بازده فروش - 3 ملیون تومان مبالغ فروش - 2 ملیون تومان تخفیف = 90 ملیون تومان فروش خالص

فروش خالص معمولاً کل مبلغ درآمد گزارش شده توسط یک شرکت در صورت سود و زیان آن است، به این معنی که همه اشکال فروش و کسورات مربوطه در یک مورد ترکیب می شوند. فروش ناخالص باید در یک ردیف جداگانه از خالص فروشی نشان داده شود زیرا کسر قابل توجهی از فروش ناخالص وجود دارد. اگر این کسر در صورت مالی پنهان باشد، در صورتحساب اطلاعات اصلی در مورد کیفیت معاملات فروش از دست می رود.

بهترین کار این است که فروش ناخالص را گزارش کنید و به دنبال آن همه تخفیفاتی که در فروش داده شده است و سپس شماره خالص فروش را ذکر کنید. نمایش فروش خود از این طریق به وضوح نشان می دهد که چه زمانی تغییر در کسر فروش، تخفیف بیش از حد زیاد بازاریابی و سایر تغییرات در کیفیت فروش ایجاد شده است. یادداشت های صورت مالی باید هرگونه استدلال در تخفیف های بزرگ فروش را روشن کند.

اگر یک کسب و کار فقط یک آیتم واحد داشته باشد که دارای برچسب "فروش" باشد، فرض بر این است که این رقم مربوط به فروش خالص است.

فرمول فروش خالص چیست؟

فروش خالص مجموع فروش ناخالص یک شرکت منهای بازده، کمک هزینه و تخفیف آن است.

بنابراین، فرمول فروش خالص این است:

فروش خالص = فروش ناخالص - بازده - کمک هزینه - تخفیف - برگشت از فروش

هنگامی که تفاوت بین فروش ناخالص و خالص یک کسب و کار بیشتر از متوسط ​​صنعت باشد، ممکن است شرکت تخفیف های بالاتری را ارائه دهد یا بازدهی بیش از حد نسبت به همتایان صنعت خود تجربه کند.

فروش ناخالص چیست؟

فروش ناخالص یا همان Gross Sales یک تعریف ساده دارد و آن هم به معنای فروش بدون هیچ حد سود را چگونه می‌توان تعیین کرد؟ گونه کسورات یا عامل کاهش دهنده است. در مقابل فروش خالص برابر است با فروش بعد از کسر عوامل کاهشی مانند تخفیف، برگشت از فروش و سایر عوامل.

فروش ناخالص را با سود ناخالص اشتباه نگیرید: دقت کنید که فروش خالص و ناخالص با سود خالص و ناخالص متفاوت است. سود خالص یا ناخالص مربوط به صورت سود و زیان است و فروش خالص هم بخشی از این صورت است که به وسیله آن ابتدا سود ناخالص محاسبه می شود و سپس در نهایت سود خالص به دست می آید.

فرمول فروش ناخالص

فرمول فروش ناخالص را به کمک فرمول فروش خالص می توان بدست آورد و به شرح زیر است:

برگشت از فروش + بازده فروش + کمک هزینه فروش + تخفیف + فروش خالص = فروش ناخالص

تعریف بازده فروش : به نوعی تخفیف می باشد. زمانی که یک شرکت تخفیف بیشتری را نسبت به سایر رقبا در نظر میگیرد به آن ما به التفاوت تخفیف ویژه بازده فروش می گویند.

تعریف کمک هزینه فروش : کمک هزینه فروش به این معنا است که اگر یک محصول به هر دلیلی معیوب یا مشکل داشته باشد و یا به عبارتی مشتری ناراضی باشد با توجه به سیاست شرکت مبلغی با هدف جلب رضایت مشتری به ایشان عودت داده می شود.

فروش خالص شامل چه مواردی است؟

فروش خالص برابر است با فروش ناخالص منهای بازده فروش، کمک هزینه و تخفیف.

فروش ناخالص: مجموع فروشهای تنظیم نشده یک تجارت قبل از تخفیف، کمک هزینه و بازده. از جمله پول نقد، کارت اعتباری، کارت نقدی و فروش اعتبار تجاری.

بازده: بازگشت کالا برای بازپرداخت پرداخت. فروش ناخالص با مبلغ استرداد شده کاهش می یابد.

کمک هزینه ها: کاهش قیمت کالاهای معیوب یا آسیب دیده. فروش ناخالص با توجه به میزان کمک هزینه کاهش می یابد.

تخفیفات: در صورت پرداخت تا تاریخ مشخص و با توجه به شرایط تخفیف، به مشتریان با کاهش موجودی فاکتور آنها پاداش می دهید.

چگونه درآمد خالص فروش را محاسبه می کنید؟

صورت سود و زیان صورت حد سود را چگونه می‌توان تعیین کرد؟ مالی است که نشان می دهد تجارت شما چه میزان درآمد دارد و به کجا می رود. رقم فروش خالص در صورت سود و زیان نشان می دهد که هنگام کسر تخفیف، بازده و کمک هزینه فروش، چه مقدار درآمد از فروش ناخالص باقی مانده است.

فروش ناخالص کل درآمد تعدیل نشده کسب و کار شما در طی یک بازه زمانی مشخص است. این رقم شامل کلیه وجوه نقد، کارت اعتباری، کارت بدهی و اعتبار تجاری قبل از کسر تخفیف فروش و مبالغ تخفیف کالا و کمک هزینه است. با استفاده از روش حسابداری نقدی، فروش ناخالص فقط فروشی است که شما پرداخت کرده اید. اگر شرکت شما از روش حسابداری تعهدی استفاده می کند، فروش ناخالص شامل تمام فروش نقدی و اعتباری شما می شود.

خالص ارزش فروش

در حسابداری معنی خالص ارزش فروش همان بها یا ارزش فروش پس از کسر تخفیفات تجاری است که مربوط به زمان تسویه حساب است. ولی قبل از تسویه حساب خالص ارزش فروش برابر است با مبلغ فروش بعد از کسر هزینه های توزیع و فروش و بازاریابی. خالص ارزش فروش به انگلیسی برابر است با Net realizable value.

از نگاهی دیگر خالص ارزش فروش به صورت زیر محاسبه می شود:

بها‌ یا ارزش فروش‌ پس از كسر تخفيفات‌ تجاري‌ اما قبل‌ از تخفيفات‌ مربوط‌ به‌ تسويه‌ حساب‌ و بعد از كسر مخارج‌ برآوردي‌ تكميل‌ و مخارج‌ برآوردي‌ بازاريابي‌، فروش‌ و توزيع‌. به عبارتی خالص‌ ارزش‌ فروش‌ برابر است‌ با ارزش فروش‌ اقلام‌ موجودي‌ مواد و کالا بعد از کم کردن همه هزینه های مربوطه‌ ‌تا زمان تكميل‌ و تمام هزینه هایی كه‌ واحد اقتصادی در بخش مارکتینگ، فروش‌ و پخش محصولات متحمل‌ می شود و به طور مستقیم به‌ کالا ها یا خدمات مد نظر تاثیر مستقیم دارد.

استراتژی‌ معاملاتی ایچیموکو پیشرفته

استراتژی‌ معاملاتی در ایچیموکو پیشرفته

بخش دوم مقاله ایچیموکو که اختصاص داره به استراتژی معاملاتی در ایچیموکو پیشرفته رو می‌خوام با یک مثال از طبیعت شروع کنم. طبیعت و مخلوقات خدا همواره می‌تونن الهام‌بخش ما باشن.

تا حالا به زندگی یوزپلنگ دقت کردید؟! زمانی که یوزپلنگ قصد شکار داره، از یک استراتژی پیروی می‌کنه. اگر یوزپلنگ گله آهویی رو پیدا کنه، مدت‌ها صبر می‌کنه تا بتونه ضعیف‌ترین آهو رو پیدا کنه. دلیل این موضوع اینه که یوزپلنگ فقط میتونه فاصله کمی رو با سرعت بالا بدوه و اگر این فرصت از دست بره، برای شکار بعدی نیروی کمتری خواهد داشت.

معامله‌گری (متفاوت با مفهوم سرمایه‌گذاری) هم دقیقا به همین شکل هست! شما باید قبل از این که وارد یک معامله بشید، با صبر و حوصله به دنبال سهام مناسب بگردید. یعنی ابتدا باید یک تحلیلگر خوب باشید و بعد معامله کنید. اگر اول معامله کنید و تازه بعدش به فکر تحلیل کردن بیفتید، مثل این میمونه که با پولتون قمار کنید! زمانی که چند بار پشت هم در معاملاتتون شکست بخورید و ضرر کنید، اعتماد حد سود را چگونه می‌توان تعیین کرد؟ به نفستون کمتر میشه و ممکنه کلا بیخیال معامله‌گری بشید، در صورتی که اشکال کار جای دیگه بوده!

اگر با ایچیموکو راحت نیستی، بیخیالش شو!

نکته دیگه‌ای که دوست دارم در مقاله ایچیموکو پیشرفته در موردش حرف بزنم این هست که شما باید با ابزاری که در تحلیل تکنیکال ازش استفاده می‌کنید راحت باشید. حالا هر ابزاری که میخواد باشه! استفاده کردن از ابزارهای مختلف تحلیل تکنیکال نباید شما رو گیج کنه و براتون نامفهوم باشه! هر جا احساس کردید در کار کردن با یک ابزار مشکل دارید و هر چقدر زمان میذارید اون رو خوب متوجه نمیشید، بیخیالش بشید. حتی اگر ایچیموکو اونم ایچیموکو پیشرفته باشه!

توجه کنید که برای موفقیت در معاملات، شما ابتدا باید یک سیستم و برنامه معاملاتی از پیش تعیین شده داشته باشید. این برنامه باعث میشه که شما هیچ گونه تصمیمی رو در لحظه و از روی احساسات اتخاذ نکنید. فقط و فقط تحت هر شرایطی به اون برنامه عمل کنید و طبق اون خرید و فروش‌هاتون رو انجام بدید. بسیاری از افرادی که با رویای پولدار شدن وارد بازارهای مالی میشن، هیچ برنامه معاملاتی از پیش تعیین شده‌ای ندارن و فقط کورکورانه رفتار می‌کنن. اگر میخوای موفق بشی، تو نباید جزء اون‌ها باشی!

در مقاله ایچیموکو پیشرفته قرار هست که یک برنامه و استراتژی معاملاتی حول اندیکاتور ایچیموکو ایجاد کنیم …

البته پیش از شروع بحث در مورد استراتژی معاملاتی ایچیموکو ذکر چند نکته در مورد اجزای اندیکاتور ایچیموکو ضروری هست. پس توجه شما رو به این نکات مهم جلب می‌کنم:

نحوه قرار گرفتن اجزای ایچیموکو و کندل‌های قیمتی نسبت به هم چه معنایی دارند؟!

وضعیت قرار گرفتن قیمت و هر یک از اجزای اندیکاتور ایچیموکو معنا و مفهوم خاصی برای ما دارند. توجه کنید که تنکانسن شبیه به میانگین متحرک ۹ روزه، کیجون‌سن شبیه به میانگین متحرک ۲۶ روزه، سنکو A به عنوان میانگینی از تنکان‌سن و کیجون‌سن و سنکو B هم شبیه به میانگین متحرک بلند مدت ۵۲ روزه برای ما عمل می‌کنند.

در مقاله ایچیموکو پیشرفته به ساخت یک استراتژی معاملاتی حول اندیکاتور ایچیموکو خواهیم پرداخت.

وضعیت قیمت و هر یک از اجزای ایچیموکو را به این صورت می‌توان طبقه‌بندی کرد :

وضعیت قیمت و تنکان‌سن

  • اگر قیمت بالای تنکانس‌سن باشد، تنکان‌سن نقش حمایت کوتاه مدت را دارد و روند در کوتاه مدت صعودی است.
  • اگر قیمت پایین تنکانس‌سن باشد، تنکان‌سن نقش مقاومت کوتاه مدت را دارد و روند در کوتاه مدت نزولی است.

وضعیت قیمت و کیجون‌سن

  • اگر قیمت بالای کیجون‌سن باشد، کیجون‌سن نقش حمایت بلند مدت را دارد و روند در بلند مدت صعودی است.
  • اگر قیمت پایین کیجون‌سن باشد، کیجون‌سن نقش مقاومت بلند مدت را دارد و روند در بلند مدت نزولی است.

وضعیت قیمت و ابر کومو

  • اگر قیمت بالای ابر کومو باشد، ابر کومو نقش حمایت را دارد و روند صعودی است.
  • اگر قیمت پایین ابر کومو باشد، ابر کومو نقش مقاومت را دارد و روند نزولی است.
  • ضعیف یا قوی بودن حمایت یا مقاومت ابر کومو بستگی به ضخامت ابر کومو دارد.
  • اگر قیمت در درون ابر کومو باشد روند خاصی وجود ندارد و توصیه این است که داخل ابر کومو معامله نکنیم.
  • اگر خودِ ابر کومو سبز رنگ (صعودی) باشد، روند صعودی است و اگر خودِ ابر کومو قرمز رنگ (نزولی) باشد روند نزولی است.

وضعیت قیمت و چیکو اسپن

  • اگر چیکو اسپن بالای قیمت باشد، روند صعودی است.
  • اگر چیکو اسپن پایین قیمت باشد، روند نزولی است.
  • اگر قیمت و چیکو اسپن نزدیک به هم باشند، نمی‌توان نظری داد. معیار نزدیک بودن هم حداکثر اختلاف ۵% با قیمت است.
  • توجه کنید که چیکو اسپن برعکس سایر اجزای ایچیموکو عمل می‌کند.

چطور از ایچیموکو پیشرفته استفاده کنیم؟!

به مثال زیر توجه کنید :

ایچیموکو پیشرفته - نحوه قرار گرفتن اجزای ایچموکو و قیمت نسبت به هم چه معنایی دارند؟!
  1. آخرین کندل (شمع) در پایین تنکان‌سن شکل گرفته پس روند کوتاه مدت نزولی بوده و تنکان‌سن نقش مقاومت کوتاه مدت را دارد.
  2. آخرین کندل (شمع) در پایین کیجون‌سن شکل گرفته پس روند بلند مدت نزولی بوده و کیجون‌سن نقش مقاومت بلند مدت را دارد.
  3. قیمت در بالای ابر کومو قرار گرفته است. پس از دیدگاه ابر کومو روند بلندمدت صعودی است و ابر کومو نقش حمایت را دارد.
  4. در محل نزدیک شدن قیمت به ابر کومو، ضخامت ابر کومو خیلی زیاد نیست، پس حمایت شکل گرفته در این منطقه خیلی قوی نیست. (در مقاله ایچیموکو مقدماتی گفتیم که هر چقدر ضخامت ابر کومو بیشتر باشد، سطح حمایت یا مقاومتی قوی‌تر خواهد بود.)
  5. ابر کومو سبز رنگ و صعودی است. پس روند بلند مدت نیز صعودی است.
  6. قیمت و چیکو اسپن به هم نزدیک هستند، لذا نمی‌توان نظر خاصی در این مورد داد.
  • اگر در روند صعودی قیمت نسبت به کیجون‌سن یا تنکان‌سن فاصله زیادی داشته باشد، نشان‌دهنده رفتار هیجانی خریداران بوده و بهتر است وارد معامله خرید نشویم.
  • اگر در روند نزولی قیمت نسبت به کیجون‌سن یا تنکان‌سن فاصله زیادی داشته باشد، نشان‌دهنده رفتار هیجانی فروشندگان بوده و بهتر است وارد معامله فروش نشویم.
  • معیار فاصله زیاد برای کیجون‌سن ۳۰% و برای تنکان‌سن ۲۰% است.

سیگنال خرید معتبر در استراتژی ایچیموکو پیشرفته

  1. قیمت باید بالای ابر کومو باشد.
  2. تنکانسن باید بالای کیجون‌سن باشد.
  3. هیج مانعی (اعم از ابر کومو و کندل‌های قیمتی) بر سر راه چیکواسپن نبوده و فضای مقابل آن کاملا باز باشد.
  4. کومو در حالت صعودی (سبز رنگ) قرار بگیرد.
  5. فاصله با مقاومت معتبر بعدی کم نباشد!
  6. قیمت فاصله زیادی با کیجون‌سن (حداکثر ۱۰% اختلاف) و تنکان‌سن (حداکثر ۵% اختلاف) نداشته باشد (پرهیز از معامله هیجانی)
  7. همه اجزاء ایچیموکو صعودی باشند.

در نمودار زیر که مربوط به نماد فاراک است، تمامی شرایط فوق (به جز مورد ۷ که سنکو B صعودی نیست) احراز شده‌اند. لذا می‌توان گفت که سیگنال خرید صادر شده است. هر چند که این سیگنال یک سیگنال ایده‌آل است. به این معنا که احتمال موفقیت در آن بسیار بالا بوده اما شرایط رخ دادن آن به سختی اتفاق میفتد.

ایچیموکو پیشرفته - سیگنال خرید معتبر در ایچیموکو

نحوه مشخص کردن حد ضرر در استراتژی ایچیموکو پیشرفته

حد ضرر در این روش را می‌توان به دو روش مشخص کرد.

  1. معادل ۴% کمتر از قیمت خرید (با احتساب کارمزد حدود ۵/۵%) را به عنوان حد ضرر در نظر بگیریم.
  2. اگر قیمت سطح تنکان‌سن در زیر کندل سیگنال خرید را شکست، حد ضرر فعال شده است.

ایچیموکو پیشرفته - نحوه مشخص کردن حد سود

نحوه مشخص کردن حد سود در استراتژی ایچیموکو پیشرفته

برای مشخص کردن حد سود یا تارگت قیمت هم به دو روش می‌توان اقدام کرد :

  1. اگر قیمت بیش از ۲۰% از تنکانسن فاصله گرفت، سیگنال فروش داده شده و باید از معامله خارج شویم.
  2. روش دوم استفاده از مقاومت‌های استاتیک به وجود آمده توسط ابر کو به خصوص سنکو B در گذشته است که در بخش پایانی مقاله “ایچیموکو مقدماتی ، نمودار تعادل در یک نگاه” به صورت مفصل توضیح داده شد.

بَک تست استراتژی ایچیموکو پیشرفته را فراموش نکنید!

در این روزها احتمالا سیستم‌ها و استراتژی‌های مختلفی توسط افراد مختلف به شما معرفی می‌شوند. در بازارهای صعودی معمولا افراد بر روی موفقیت‌های استراتژیشان تأکید می‌کنند. اما روش آزمایش یک استراتژی معاملاتی نگاه کردن به معاملات برنده نیست! برای بررسی عملکرد یک استراتژی شما باید معاملات منجر به ضرر را بررسی کنید. بسیاری از اوقات پیش آمده که طی چند روز تمام سود به دست آمده طی یک یا دو سال از دست رفته و اصل سرمایه نیز به خطر افتاده است!

برای این که بتوانیم میزان موفقیت استراتژی ایچیموکو پیشرفته یا هر استراتژی دیگری را بسنجیم، لازم است که مثلا در یک بازه ۵ ساله در گذشته سهام چند شرکت را بررسی کنیم. سیگنال‌های خرید را به همراه تاریخ آن‌ها یادداشت کنید. سپس بررسی کنید که پس از ورود به معامله، حد سود فعال شده است یا حد ضرر.

این کار را برای چند نماد انجام دهید و درصد سود و زیان هر معامله خود را یادداشت کنید. سپس بررسی کنید که در بازه ۵ ساله مذکور به صورت جداگانه (هر معامله) و مرکب چقدر سود یا زیان کسب کرده‌اید …

شما می‌توانید نتایج این تمرین را با ما و سایر عزیزان در بخش نظرات همین مقاله به اشتراک بگذارید … 😎😎

چکیده مطلب :

در این مقاله که با عنوان ایچیموکو پیشرفته ارائه شد، سعی کردیم تا علاوه بر مرور مباحث قبلی یک استراتژی معتبر و موثر را با هم یاد بگیریم. همان‌طور که قبلا هم بارها اشاره شد، سیستم ایچیموکو نه فقط به عنوان یک اندیکاتور، بلکه به عنوان یک سیستم معاملاتی کامل می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. اگر علاقمند به مبحث ایچیموکو هستید، توصیه ما این است که دو مقاله “ایچیموکو مقدماتی، نمودار تعادل در یک نگاه” و “استراتژی‌ معاملاتی در ایچیموکو پیشرفته” را بارها و بارها مرور کنید و سعی کنید خودتان رفتار قیمت و اجزای ایچیموکو را با دقت بررسی نمایید.

لازم به ذکر است که این مقالات برگرفته از کتاب “معامله‌گری با ابرهای ایچیموکو” (Trading with Ichimoku Clouds) نوشته مانش پاتل (Manesh Patel) می‌باشد. این کتاب به عنوان یکی از منابع معتبر مطالعاتی در مورد سیستم ایچیموکو در سراسر جهان استفاده می‌شود. بیشتر تمرکز نویسنده در کتاب معامله‌گری با ابرهای ایچیموکو بر روی بازار فارکس بود، اما ما سعی کردیم که مطالب عنوان شده را به نوعی مطابق با معاملات بورس اوراق بهادار در ایران خدمت شما عزیزان ارائه کنیم.

قطعا تمام نظرات و سوالات شما در قسمت نظرات همین مقاله مطالعه شده و در صورت لزوم پاسخ داده خواهد شد …

حد ضرر چیست؟

هدف مشترک تمام افراد از انجام معامله به خصوص دربازارهای سودآوری مثل بورس، کسب سود و منفعت است.

حفظ اصل سرمایه در بورس از سودی که به ارمغان می‌آورد مهم‌تر است. بنابراین باید علاوه‌بر توجه به انتخاب سهام مناسب و سودی که دارد، باید به ضرری هم که ممکن است از طریق آن سهام وارد شود توجه کافی داشت.

ممکن است سهمی را خریداری کنیم و سپس، آن سهم دچار افت قیمت شود. در چنین شراطی حد ضرر کمک می‌کند که متوجه شویم تا چه زمانی و چه قیمتی سهم را نگه داریم و یا چه زمانی تصمیم به فروش آن بگیریم.

زمانی که قیمت برخلاف انتظار ما حرکت می‌کند اگر به موقع از بازار خارج شویم، در واقع از گسترش زیان جلوگیری می‌کنیم و سرمایه خود را حفظ می‌کنیم.

یکی از ملزومات طراحی یک پلن معاملاتی موفق در اصل تعیین حد ضرر است.

حد ضرر چیست؟

بورس | سود | آموزش بورس | حد ضرر | سرمایه گذاری

حد ضرر یا stop loss شرطی است که شما می‌گذارید که اگر سهم به یک حد مشخص رسید، پوزیشن شما را در آن قیمت ببندد که غالبا با ضرر همراه است.

به عبارت ساده‌تر شما سهمی را خریداری می‌کنید و بعد از مدتی متوجه می‌شوید که روند قیمتی آن سهم برخلاف میل شما بوده، پس برای اینکه سریع‌تر بتوانید جلوی ضرر را بگیرید، بهتر است قبل از خرید هر سهمی حد ضرر را برای خودتان مشخص کنید.

زمانی که حد ضرر شما در بازار فعال شد شما می‌توانید حتی با میزان ضرر کمی از بازار خارج شوید و هرچقدر که اجازه‌ی پیشروی حد ضرر داده شود در واقع شما باید سود بیشتری از بازار کسب کنید تا اصل پول‌تان را دریافت کنید.

به عنوان مثال شما اگر 10 درصد در بازار ضرر کنید باید حدود 12 درصد سود کنید تا به اصل پول‌تان برسید و اگر 50 درصد ضرر کنید باید 100 درصد سود کنید تا به اصل پول خود برسید.

برای حد ضرر فاکتورها و حد سود را چگونه می‌توان تعیین کرد؟ الزامات زیادی داریم که یکی از ملزومات تعیین حد ضرر، حجم خرید است. یعنی اگر حجم معاملاتی بالایی داشته باشید، نمی‌توانید حد ضرر کوتاهی را انتخاب کنید؛ پس باید یک سهم را در نقطه مناسب خریداری کنیم.

همچنین نمی‌توان در سقف قیمتی یا در مقاومت‌های ماژور و عمده سهم را خریداری کرد و بعد حد ضرر هم تعیین کرد.

قبل از خرید باید حتما حد ضرر را مشخص کرد و این حد ضرر زمانی که فعال شود شما را ملزم می‌کند به موقع از بازار خارج شوید.

اگر در یک روند صعودی خرید داشته باشید، بهترین روش در تعیین حد ضرر این است که آن را به صورت دستی بالا ببرید.

مثلا اگر سهمی را 100 تومن می‌خرید باید رقمی معادل 95 تومان را برای حد ضرر آن در نظر بگیرید.

وقتی مقاومت‌های سهمی را تعیین کردید باید با شکست هر مقاومتی، حد ضرر را هم بالا ببرید تا بتوانید سودتان را از بازار حفظ کنید.

چگونه حد ضرر را تعیین می‌کنیم؟

مشخص کردن محدوده ضرر به استراتژی معاملاتی شما بستگی دارد به همین دلیل نمی‌توان یک راهکار را برای عموم در نظر گرفت.

تعیین محدوده ضرر به این بستگی دارد که خریدهایتان را براساس تحلیل تکنیکال انجام می‌دهید یا تحلیل بنیادین!

اما برخی نکات هستند که حتما باید به آن‌ها توجه داشت که در ادامه به این موارد اشاره خواهیم کرد؛

یکی از رایج‌ترین اشتباهات تغییر حد ضرر بدون دلیل فنی و منطقی است یعنی زمانی که قیمت به حد ضرر نزدیک می‌شود، معامله‌گر آن را تغییر یا حذف می‌کند و منتظر کمتر شدن ضرر و یا از بین رفتن آن می‌ماند.

شاید این اقدام در مواردی موجب جبران یا کمتر شدن زیان شود ولی در بلندمدت موجب از بین رفتن استراتژی سرمایه‌گذاری خواهد شد.

حد ضرر نباید بیشتر از 10 درصد مبلغ خرید باشد و این یعنی بیش از 10 درصد نباید از دست بدهید.

حد ضرر را نباید با فاصله خیلی زیاد یا با فاصله خیلی کم قرار دهید.

در تعیین حد ضرر دیدگاه زمانی حد سود را چگونه می‌توان تعیین کرد؟ یک سرمایه‌گذار از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چراکه تعیین حد برای معامله‌های کوتاه مدت با معامله‌های بلندمدت بسیار متفاوت است.

در خریدهای بلندمدت حد ضرر را روی محدوده‌های حمایتی معتبر تعیین کنید یعنی بین 10 تا 20 درصد پایین‌تر از قیمت خرید باشد.

در معاملات کوتاه مدت حد ضرر را روی محدوده حمایت در موج نزولی قبلی قرار بدهید البته اگر بین 8تا 10 درصد باشد باید این کار را انجام داد.

اگر روند بازار صعودی باشد باید بعد از رسیدن به حد سود بدون اینکه سهم را بفروشیم، حد را تعیین کنیم.

اگر روند بازار نزولی باشد باید بعد از رسیدن به حد سود، یا کاملا از بازار خارج شویم یا بخشی از سهام را با سود بفروشیم و برای مابقی آن، حد ضرر شناور در نظر بگیریم.

زمانی ک مقاومت یک سهم شکسته شد و قیمت سهم در بالای محدوه مقاومتی تثبیت شد، باید حد را روی مقاومت شکسته شده که به عنوان حمایت عمل می‌کند قرار بدهید.

همیشه به حد ضرر تعیین شده عمل کنید و اگر بعد از عمل کردن به حد ضرر رشد سهم شروع شد، سعی کنید خودتان را ملامت نکنید و خوشحال باشید که براساس استراتژی‌تان معامله را انجام دادید نه براساس طمع!

اشخاصی که قصد سرمایه‌گذاری بلندمدت دارند اعتقادی به تعیین حد ضرر ندارند. اما اگر شما هم چنین قصدی دارید ابتدا باید نسبت به وضعیت بنیادی شرکت مطمئن شوید و سپس سرمایه‌گذاری بیش از 9 ماهه را بدون تعیین حد ضرر انجام دهید.

تفاوت معامله‌گر حرفه‌ای در مواجه با زیان

یکی از تفاوت‌های اصلی معامله‌گران حرفه‌ای در قبال سایر معامله‌گران نحوه برخورد آن‌ها با شرایط نامطلوب بازار است.

اگر زمانی که قیمت برخلاف آنچه تصور می‌کردیم حرکت کند، از بازار خارج شویم از افزایش زیان جلوگیری می‌شود و سرمایه ما حفظ می‌شود که این یکی از کارهایی است که معامله‌گران حرفه‌ای به موقع آن را انجام می‌دهند.

تفاوت دیگر این است که معامله‌گر غیرحرفه‌ای بعد از رسیدن به حد ضرر و خارج شدن از معامله، چنانچه قیمت سهام افزایش پیدا کند از مشخص کردن حد ضرر پشیمان می‌شود اما معامله‌گر حرفه‌ای به دنبال ضعف و اشکال موجود در استراتژی معاملاتی خود است.

در نتیجه…

همانطور که پیش‌تر هم به اهمیت تعیین حد ضرر اشاره کردیم، تعیین حد از سوی سرمایه‌گذار گاهی مهم‌تر از خود معامله است و عدم تعیین حد ضرر به معنی عدم مدیریت سرمایه به حساب می‌آید.

نکته مهم اینجاست که همیشه باید به حد ضرر پایبند باشید و طمع نکنید!

رعایت تمام این نکات و اصول‌ها موجب حفظ سرمایه و به دست آوردن سود می‌شود اما غافل ماندن از هرکدام آن‌ها، موجب ضرر می‌شود.

اگر هنوز اپلیکیشن خودتان را آپدیت نکرده اید از دو لینک زیر نسخه های جدید را از گوگل پلی و بازار دریافت کنید و از دو امکان جذاب و جدیدمون استفاده کنید 🙂



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.