مزایا و مراحل برنامه ریزی استراتژیک


چشم انداز و مأموريت سازمانی در مدیریت استراتژیك

«چشم انداز» که از آن به دور نما، منظر، آیندة متصور و یا آیندة آرمانی و مطلوب نیز نام برده می شود، توصیفی است از شرایط آینده و به عبارت دیگر، تصویری است از وضعیت آیندة یک مجموعه، زمانی که به اهداف و استراتژی های خود دست یافته باشد. چشم انداز و آرمان ها، معمولاً زاییدة فکر و خلاقیت مدیران مجموعه بوده و در ابعاد مختلفی همچون فناوری، دانش، وضعیت مالی، بازار و مواردی از این دست، به تصویر کشیده می شوند.

چشم انداز سازمان باید خلاصه، بیاد ماندنی، مطلوب و ایده آل مناسب را به تصویر بکشد و همه سطوح را در نظر بگیرد.

تدوین چشم انداز

چشم انداز ممکن است به یکی از طرق ذیل تدوین شود:

Ø هدف بزرگ مورد نظر به صورت کمی یا کیفی بیان شود.

Ø جلو زدن از یک رقیب اصلی را مبنا قرار دهد.

Ø یک سازمان شاخص را مدل قرار دهد.

Ø تحول درونی به سوی سازمانی بزرگ و موفق را محور قرار دهد.

چشم انداز استراتژیک

شروع استراتژی با چشم انداز استراتژیک است اما بعضی از سازمان ها اول وضع موجود را نگاه می کنند بعد آینده را طراحی می کنند و سپس تحلیل شکاف می کنند اصالت را به وضع موجود داده و تأثیر گذشته بر آینده را تحلیل می کنند. اما دسته دوم شرکتهایی هستند که اول وضع آینده را طراحی می کنند بعد وضع فعلی را بررسی می کنند بعد تحلیل شکاف صورت می گیرد این گونه سازمان ها اصالت را به وضع آینده می دهند. این گونه سازمان ها وضع موجود را عوض می کنند که به آن تغییر تحول آفرین گفته می شود.

حیطه بحث مدیریت استراتژیک رهبری تحول آفرین است و چشم انداز دیدگاهی است که نسبت به سازمان در آینده داریم. در حقیقت رهبری تحول آفرین، چهار وظیفه اساسی را دنبال می کند:

الف) خلق مزایا و مراحل برنامه ریزی استراتژیک چشم انداز Creating a vision

ب) تبیین چشم انداز Communicating the vision

ج) الگوسازی چشم انداز Modeling the vision

د) ایجاد تعهد نسبت به چشم انداز Building Commitment to the Vision

بیانیه استراتژیک

فرآیند تهیه بیانیه چشم انداز و بیانیه ارزش مانند بیانیه مأموریت است. اما بطور کلی برای نوشتن بیانیه چشم انداز و ارزش لزومی در کار نمی باشد. چشم انداز تصویر آینده شرکت یا سازمان بعد از تحقیق مأموریت در افق برنامه می باشد. برای تحقق چشم انداز باید مأموریت را طوری تعیین نماییم که آن چشم انداز محقق گردد. مأموریت دورترین هدف کلان شرکت می باشد.

چشم انداز ————-» ایستادن در قله، توسعه یافتن

مأموریت ————-» صعود به قله، دستیابی به بالاترین درآمد ملی منطقه

اهداف بلند مدت ————-» ایستگاه های بین راه، درآمد ملی 20 کشور اول دنیا، درآمد سرانه بالای 100 دلار، بالاترین صادرات و واردات

اهداف کوتاه مدت ————-» اصلاح قوانین گمرکی، افزایش تعداد گمرکات کشور

خصوصیات چشم انداز

§ آینده ای بهتر و مطلوب را به تصویر بکشد

§ بلند پروازانه باشد و آینده های دور را ترسیم کند.

§ پسندیده و مطلوب باشد.

§ واضح و قابل فهم باشد.

§ حتی الامکان تغییرات آینده را پاسخگویی نماید.

§ دستیابی به ارزش های مشترک را سهولت بخشد.

§ پیامدهای مثبت را بیان دارد.

§ ایجاد هیجان، انگیزه و مزایا و مراحل برنامه ریزی استراتژیک تحرک نماید.

مزایا ومنافع تدوین چشم انداز

§ ارائة تصویری از مجموعه در پایان افق برنامه ریزی.

§ ایجاد درکی کلی از این که موفقیت مجموعه به چه مفهومی است.

§ ایجاد اتفاق نظر بر آیندة مطلوب مجموعه.

§ روشن ساختن جهت و مقصود حرکت مجموعه.

§ مشخص نمودن این که مجموعه، در صورت برآوردن مأموریت خود، به چه شکل و چگونه ساخترای خواهد رسید.

§ در مواجهه با مسایل پیش آمده سازمان فوق فعال خواهد بود.

§ بکارگیری ابتکار عمل و خلاقیت در سازمان افزایش خواهد یافت.

§ با مشخص شدن هدف غایی تلاش های افراد و فعالیت ها سازمانی جهت می یابند.

§ هدایت نیروهای بالقوه و بالفعل و ایجاد هم نیروزایی در آنها

§ اولویت بندی تخصیص منابع و بهره گیری از امکانات و فرصت ها

§ جلوگیری از بروز بحران های احتمالی و اتلاف منابع

مأموریت

«رسالت» که از آن با عناوینی چون مأموریت، فلسفة وجودی، اهداف بنیادین و یا مقصود اصلی نیز یاد می شود، عبارت است از فلسفة وجودی و یا نقشی که یک مجموعه در قبال جامعة خود، بر عهده گرفته تا با ایفای آن و ارائه خدمات مورد نظر، نیازهایی از جامعه را برآورده سازد. به عبارت دیگر می توان گفت، مأموریت یک بیان کلّی از نیّت مجموعه می باشد که با استفاده از نقطه نظرات مدیران ارشد آن مجموعه، تعریف و تصریح شده و در قالب «بیانیة مأموریت» مجموعه، ارائه می گردد.

بیانیة مأموریت را گاهی گزارة اعتقادات، بیان فلسفه، بیان باورها و بیان اصول مجموعه نیز می نامند.

براساس الگوهای مدیریت و برنامه ریزی استرتژیک، پیش از تدوین استراتژی ها، باید مأموریت مجموعه را به شیوه ای روشن تهیه کرد.

تدوین مأموریت

مأموریت ( Mission ) به معنی فلسفه وجودی و چرایی وجود می باشد. به این معنی که چرا این کالا بوجود آمده است. منظور از فلسفه وجودی شرکت یعنی اینکه چرا این شرکت در این صنعت بوجود آمده است.

بطور کلی فلسفه وجودی باید بصورت کلی بیان شود و شرکتها نباید فلسفه وجودی خود را طوری انتخاب نمایند که در یک زمان، فلسفه وجودی شرکت به پایان برسد و از بین برود. مأموریت متأثر از چشم انداز ( Vision ) یا بینش است. چشم انداز نیز می تواند متأثر از تحصیلات، تجربیات، مطالعات، تربیت خانوادگی، نیاز جامعه، تقاضاهای محیطی و… باشد. چشم اندازها در واقع مأموریت شرکت را میسازند. مأموریت باید تا حد امکان بصورت کلی باشد و اهداف کلی شرکت را بیان نماید اما این کلی بودن نباید بگونه ای باشد که بی محتوا بوده بلکه باید جهت دهنده باشد.

اهمیت مأموریت سازمانی

§ هدف نهائی سازمان را عملاً مورد تأکید قرار می دهد

§ مبنا و معیار تخصیص منابع محسوب میشود

§ جو شناخته شده ای را بر سازمان حاکم راهنمای تدوین برنامه ها و فعالیت های همه واحدها و افراد قرار می گیرد.

§ زمینه انعطاف پذیری سازمانی را فراهم آورد و از عبارت کلی تر استفاده شود بطور مثال بجای استفاده از انجام واکسیناسیون هیپاتیت ب از عبارت واکسیناسیون بیماریهای قابل پیشگیری با واکسن، بجار تولید دانش مربوط به هپاتیت از تولید دانش مورد نیاز جامعه پزشکی و بجای تربیت کاردان و کارشناس از تربیت نیروی انسانی متخصص استفاده شود.

§ برنامه ارزیابی فعالیتها و نتایج حاصله را جهت دهی می نماید.

مزایا و منافع تدوین مأموریت

§ روشن شدن فلسفة وجودی مجموعه، نقش ها و وظایف آن

§ ایجاد توافق در خصوص سمت و سوی حرکت مجموعه

§ ایجاد تمرکز بر بحث و بررسی مسایل اساسی و مهم

§ ایجاد وحدت رویه بین مدیران، تصمیم گیران و تصمیم سازان

§ همسویی در تفکر و تصمیم گیری در مورد مسائل کلیدی

روش های تدوین مأموریت سازمانی

معمولاً یکی از سه روش زیر در ارتباط با تدوین مأموریت سازمانی در نظر گرفته می شوند:

1- روش بدون برنامه: هیچ برنامه خاصی شروع به تعریف مأموریت سازمان می نماییم و ممکن است در این روش مواردی از قلم بیافتد، بنابراین روش مطلوبی به شمار نمی آید.

2- روش سه سوالی: در این روش اعضای هیئت برنامه ریزی استراتژیک به این سه سؤال پاسخ می دهند و براساس آن مأموریت سازمان تعریف می شود.

3- تکنیک 5 سؤالی: از نظر ماهیت و نتیجه، تفاوتی با روش قبلی ندارد و اکثر نتایج دو روش با یکدیگر یکسان می باشند.

مدل بیانیه راهبردی سازمان

سه عنصر اصلی در مدل بیانیه راهبردی سازمان؛ مأموریت سازمانی [1] ، چشم انداز سازمانی [2] ، ارزش های سازمانی [3] می باشند. این سه مفهوم به منزله اتصال- دهنده عناصر سازمانی بوده، بیانگر ماهیت، چگونگی و راستای جهت گیری های سازمانی هستند. مأموریت معادل فلسفه وجودی و مقصود نهایی، ارزش ها به منزله اصول اعتقادی دیرپا و اساسی و منشور اخلاق انسانی و حرفه ای و چشم انداز حکم تصویر زنده سازمان در آینده ای تعریف شده را دارد. البته باید توجه داشت که بعد از طراحی استراتژی ها و اهداف کلان دوباره، این عناصر تطبیق و بهبود داده خواهند شد.

سه عنصر اصلی در مدل بیانیه راهبردی سازمان عبارتند از:

1- تدوین مأمورت انسانی: مأموریت یک سازمان، خط یا خطوط فعالیت آن را تشریح می کند. محصولات و خدمات آن را تعیین می نماید و محدوده فعالیت را در حال و آینده مشخص می کند. مأموریت، باورهای کلی مدیران یک سازمان دربارة مقصود، قابلیت ها و جایگاه سازمان در کشور است که موجودیت سازمان را توجیه می کند. مأموریت، بیان رسمی هدف اساسی ای است که در پشت موجودیت یک سازمان قرار دارد یا به عبارت دیگر دلیل وجودی سازمان است.

2- تعیین چشم مزایا و مراحل برنامه ریزی استراتژیک انداز سازمانی: چشم انداز (آرمان) بیانیه کلی آن چیزی است که سازمان در آینده می خواهد باشد و با هدف آفریدن آینده و نه پیش بینی آینده ترسیم می شود. چشم انداز باید واقعی باشد و چشم انداز به مثابه ستاره قطب شمال است و نقش یک نیروی جهت دهنده و یک عامل یکپارچه کننده را بازی می کند. در صورت اتفاق نظر روی یک چشم انداز سازمانی، فرهنگ حمایت از استراتژی های سازمانی شکل خواهد گرفت و باور مشترک در سازمان ایجاد خواهد شد. چشم انداز تصویر زنده سازمان در آینده است.

3- تعیین ارزش های سازمانی: ارزش های بنیادی اصول اعتقادی و اخلاقی اساسی سازمان است ارزش های بنیادی اهمیت ذاتی دارند و نه توجیه اقتصادی. ارزش های بنیادی به سادگی با تغییر شرایط تغییر نمی کنند. ارزش های بنیادی واقعی حتی در صورت بروز ضرر نیز ترک نمی شوند. ارزش های بنیادی را نباید با سیاست های کاری که ارزش پایدار نیستند (نظیر کیفیت، اگر واقعاً ارزش نباشد) اشتباه گرفت. نکته مهم در ارزش های بنیادی این است که باید عمیقاً مورد اعتقاد و عمل مدیران سازمان باشد. این متن می تواند به عنوان مبنای منشور اخلاق انسانی- حرفه ای کارکنان سازمان پذیرفته و تبلیغ شود.

مدل بیانیه جهت گیری سازمان

جمع بندی سه متن مزایا و مراحل برنامه ریزی استراتژیک مأموریت، چشم انداز و ارزش ها به صورت بیانیه جهت گیری خواهد بود. این بیانیه باید به قدر کافی کلی باشد که امکان تغییر در مجموعه محصول یا خدمات تا زمانی که فعالیت اصلی ثابت باقی مانده است وجود داشته باشد، اما به اندازه کافی هم باید مشخص باشد که را در بین دیگر سازمان های هم نوع خود متمایز گرداند. این متن در تعامل اندیشه های متفاوت درون و برون سازمانی از طریق مصاحبه، پرسشنامه، جلسات و حتی گفتگوهای غیررسمی شکل می گیرد و توسط کمیته کارشناسی تنظیم اولیه می شود و توسط کمیته عالی تأیید نهیی و با اصلاح و در نهایت ابلاغ می شود. خروجی این فعالیت متن خلاصه و فشرده ولی پرمحتوایی است که تدوین برنامه های استراتژیک و توسعه را هدایت می کند. در هر صورت تدوین یا بازتدوین سالانه مأموریت، ارزش ها و چشم انداز نقطه شروعی می باشد برای تشخیص و تعیین مسایل و موضوعات استراتژیک پیش روی و این تعیین و تشخیص خود مقدمه است بر فرموله کردن مسایل استراتژیک سازمان که در مراحل بعدی باید به آنها پاسخ گفت.

مدلهای برنامه ریزی استراتژیک

چکیده: برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است که اکثر شرکتهای موفق و صاحب نام دنیا از آن برای هدایت و پیشبرد برنامه ها و فعالیتهای خود با افق دید بلندمدت و درجهت دستیابی به اهداف و تحقق ماموریت سازمانی بهره می گیرند. این نوع برنامه ریزی که تاکنون اغلب مورداستفاده سازمانهای بزرگ واقع شده است، اگر به درستی تدویــن شود، به انتخاب استراتژی هایی منجر می شود که درصورت اجرای صحیح و به موقع، تعالی و پیشتازی سازمان را به ارمغان می آورد. باتوجه به افزایش کمیت و اهمیت شرکتهای کوچک در فعالیتهای اقتصادی دنیا و نیاز آنها به بهره مندی از برنامه ریزی استراتژیک جهت موفقیت در دنیای رقابتی، در این مقاله بعد از اشاره به مفهوم برنامه ریزی استراتژیک، تعریف سازمانهــای بزرگ و کوچک، معرفی برخی از مدل های مهم برنامه ریزی استراتژیک سازمانهای بزرگ و کوچک، این مدلها به صورت تطبیقی با هم موردمقایسه قرار خواهند گرفتا تا از نتیجه این مقایسه مدلی مفهومی از برنامه ریزی استراتژیک برای سازمانهای کوچک ارائه شود تا آنها نیز در راستای دستیابی به اهداف وکامیابی روزافزون از این نوع برنامه ریزی بهره مند شوند.

برنامه ریزی استراتژیک با بررسی محیط خارجی و داخل سازمان، فرصتها و تهدیدهای محیطی و قوتها و ضعفهای داخلی را شناسایی می کند و با درنظر داشتن ماموریت سازمان، اهداف بلندمدت برای سازمان تنظیم می کند و برای دستیابی به این اهداف، از بین گزینه های استراتژیک اقـــدام به انتخاب استراتژی هایی می کند که با تکیه بر قوتها و با بهره گیری از فرصتها، ضعفها را ازبین برده و از تهدیدها پرهیز کند تا درصورت اجرای صحیح باعث موفقیت سازمان در میدان رقابت شود.

در عصر اطلاعات و ارتباطات الکترونیکی، هر سازمانی با هر اندازه ای، با تغییرات و تحولات سریعی روبروست و باید فعالیتهای خود را طوری برنامه ریزی و مدیریت کند که در محیط متلاطم و بازار به شدت رقابتی موفقیت کسب کرده و تداوم حیات داشته باشد. باتوجه به مفهوم برنامه ریزی استراتژیک، این امر مستلزم بهره گیری از این نوع برنامه ریزی است. چرا که از یک طرف آینده نگر بوده و ازطریق پیش بینی تحولات آتی اقدامات مناسب را تنظیم می کند. ازطرف دیگر گرایش به محیط داشته و ارتباط تنگاتنگ با آن دارد و از این لحاظ می تواند به سرعت از تغییرات محیط با خبر شده و واکنش مناسب و سریع نشان دهد.

مفاهیم، نظریات و مدل هایی که تاکنون درباره برنامه ریزی استراتژیک ارائه شده اند بیشتر در رابطه با سازمانهای بزرگ و متناسب با ویژگیهای آنها بوده و سازمانهای کوچک کمتر مورداقبال واقع شده اند همین امر به علاوه برخی عوامل دیگر باعث می شوند تا سازمانهای بزرگ به راحتی از برنامه ریزی استراتژیک بهره مند شوند ولی سازمانهای کوچک تجربه چندان زیاد و موفقیت آمیزی در استفاده از این نوع برنامه ریزی ندارند.

باتوجه به نقش و اهمیتی که سازمانهای کوچک در فعالیتهای اقتصادی و بازارهای جهانی پیدا کرده اند و باتوجه به اینکه مانند هر سازمان دیگری با رقابت شدیدی مواجهند و همـــواره به پیروزی می اندیشند و نیازمند بهره گیری از برنامه ریزی استراتژیک هستند.

براین اساس، مقاله حاضر درنظر دارد تا برخی از مدل های مهم برنامه ریزی استراتژیک سازمانهای بزرگ و کوچک را به صورت تطبیقی مقایسه کرده و مدلی مفهومی از این نوع برنامه ریزی را برای سازمانهای کوچک توسعه دهد تا مورداستفاده آنها قرار گیرد.

برنامه ریزی استراتژیک: همانند سایر مفاهیم مدیریت، تعاریف گوناگونی از برنامه ریزی استراتژیک توسط صاحبنظران ارائه شده است که برای جلوگیری از طول کلام به چند مورد مهم از آنها اشاره می شود. یکی از این تعاریف در ارتباط با کسب و کارهای کوچک می باشد.

تعریف برنامه ریزی استراتژیک

  1. فرای و استونر: برنامه ریزی استراتژیک، ابزار مدیریتی توانمندی است که برای کمک به شرکتهای کوچک طراحی می شود تا آنها به صورت رقابتی خود را با تغییرات پیش بینی شده محیط تطبیق دهنــد. خصوصاً، فرایند برنامه ریزی استراتژیک یک نگرش و تجزیه و تحلیلی از شرکت و محیط مربوط به آن ارائه می کند – شرایط فعلی شرکت را تـــــوضیح می دهد و عوامل کلیدی موثر بر موفقیت آن را شناسایی می کند.
  2. لرنر: برنامه ریزی استراتژیک فرایند تغییر سازمانی مستمر و پیچیده است. اگر ویژگیهای زیر ترکیب شوند، فرایند برنامه ریزی استراتژیک موفق و جامعی را تعریف می کنند. برنامه ریزی استراتژیک:

نگاه به آینده دارد و تمرکز بر آینده پیش بینی شده است. به این مسئله توجه دارد که جهان بعداز 5 الی 10 سال چه تفاوتهایی با اکنون خواهد داشت. درصدد خلق آینده سازمان برمبنای آن چیزی است که احتمال می رود در آینده ایجاد شود.

برمبنای تجزیه و تحلیل روندها و سناریوهای پیش بینی شده برای گزینه های ممکن در آینده است و نیز برمبنای تجزیه و تحلیل داده های داخلی و خارجی است.

منعطف و متمایل به ایجاد تصویری بزرگ از آینده سازمان است. برنامه ریزی استراتژیک سازمان را با محیطش تطبیق می دهد، زمینه ای برای دسترسی به اهداف ایجاد می کند، چارچوب و جهتـــــی برای سازمان فراهم می سازد تا به آینده دلخواه خود برسد.

چارچوبی به وجود می آورد که با تجزیه و تحلیل کامل سازمان، محیط داخلی و خارجی و پتانسیل های سازمان در آن چارچوب می توان به مزیت رقابتی دست یافت. این امر سازمان را قادر می کند تا به روندها، اتفاقات، چالشها و فرصتهای به وجود آمده، ازطریق چارچوبی از بینش و ماموریت ایجاد شده توسط فرایند برنامه ریزی استراتژیک پاسخ دهد.

فرایندی نظری و کیفی است. برنامه ریزی استراتژیک، داده های نرم مانند: تجارب، نیات و ایده های موجود در گفتگوهای روزانه سازمان را ترکیب می کند و درصدد ارائه یک بینش و هدف سازمانی روشن است.

به سازمان اجازه تمرکز می دهد، زیرا فرایندی پویا و مستمر از فعالیتهای خود تحلیلی است.

فرایند یادگیری مستمر، در جریان و گفتگوی سازمانی است که به فراتر از دسترسی به یک سری اهداف از پیش تعیین شده توسعـــــه می یابد. برنامه ریزی استراتژیک درصدد است روشی که یک سازمان فکر و عمل می کند را تغییر داده یک سازمان یادگیرنده به وجود آورد.

وقتی موفقیت آمیز باشد، تمام نواحی عملیاتی را تحت تاثیر قرار داده و به عنوان قسمتی از فلسفه و فرهنگ سازمان درمی آید

  1. پفر: برنامه ریزی استراتژیک فرایند ایجاد و توسعه رویه ها و عملیات ضروری برای دستیابی به آینده است. وی بین برنامه ریزی بلندمدت که به صـــورت واکنشی است و برنامه ریزی استراتژیک که سازمان را مجاز به خلق آینده اش می کند، تفاوت قائل می شود.

4.- مک کون: برنامه ریزی استراتژیک فرایندی برای بازسازی و انتقال سازمانی است. به نظر وی در بــــرنامه ریزی بلندمدت مزایا و مراحل برنامه ریزی استراتژیک اهداف و پیش بینی ها براساس فرض ثبات سازمانی است، درحالی که در برنامه ریزی استراتژیک، نقش سازمان در محیط آن بررسی می شود. برنامه ریزی استراتژیک باعث می شود تا سازمان فعالیتها و خدماتش را برای برآوردن نیازهای درحال تغییر محیط تطبیق دهد. این برنامه ریزی نـــه تنها چارچوبی برای بهبود برنامه ها ارائه می کند بلکه چارچوبی برای ساختاردهی مجدد برنامه ها، مدیریت و همکاریها و نیز برای ارزیابی پیشرفت سازمان در این زمینه ها ارائه می کند

ویژگیهای برنامه ریزی استراتژیک

دریک گفتار ساده، یک برنامه استراتژیک می تواند عملکرد را بهبود بخشد. اعضای یک سازمان در لابلای کارهای وظیفه ای ثابت و چالشهای روزانه سردرگم می شود و ممکن است که جهت اهداف سازمان را گم کنند و بینش خود را نسبت به آن از دست بدهند. یک برنامه استراتژیک می تواند، نه تنها درک اعضا از اهداف را بیشتر کند بلکه تفکر آینده گرا را برمبنای درک مشترکی از رسالت سازمان تحریک و ایجاد کند. همکاری بین اعضای یک سازمان وقتی با مفروضات مشترکی نسبت به اهداف مشترک فعالیت کنند، بسیار موثر و اثربخش می شـــود. ودرنهایت اینکه، یک برنامه ریزی استراتژیک موفقیت آمیز، برنامه ای است که:

– بینش مشترکی برمبنای ارزشها ایجاد کند.

– فرایندی همگانی و مشارکتی است که کارکنان و مدیران احساس مالکیت مشترک نسبت به آن دارند.

– مسئولیت درقبال جامعه را می پذیرد.

– نسبت به محیط خارجی سازمان حساس بوده و بر آن تمرکز دارد.

– برمبنای داده های با کیفیت بالا طرح ریزی می شود. – بخش کلیدی مدیریت اثربخش می باشد.

سازمانهای بزرگ و کوچک

سازمانها ازنظر شاخصهای مختلف به انواع گوناگونی تقسیم شده اند و تعریفهای متفاوتی برای هرکدام از آنها در کشورهای گوناگون ارائه شده است. شاخصهایی مانند: حجم فعالیت، میزان فروش یا درآمـــد، تعداد کارکنان، سرمایه گذاری و… . اما آنچه در اکثر کشورها مـــرسوم است، تقسیم بندی براساس اندازه می باشد که در ایران به صورت زیر است:

مرکز آمار ایران و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران

سازمانهای بزرگ: صنایعی که تعداد کارکنان آنها 10 نفر و بیشتر باشد.

سازمانهای کوچک: صنایعی که تعداد کارکنان آنها کمتر از 10 نفر باشد.

وزارت صنایع و معادن – سازمان صنایع کوچک ایران

سازمانهای بزرگ: صنایعی که 50 نفر و بیشتر کارکن داشته باشند.

سازمانهای کوچک: صنایعی که کمتر از 50 نفر کارکن داشته باشند.

مدلهای برنامه ریزی استراتژیک سازمانهای بزرگ

مدل های برنامه ریزی استراتژیک سازمانهای کوچک

مدلهای برنامه ریزی استراتژیک سازمانهای بزرگ و کوچک را همراه با مراحل آنها به صورت جدول شماره 2 می توان موردمقایسه قرار داد.

ویژگیها و اهداف مدل

مدل مفهومی برنامه ریزی استراتژیک برای سازمانهای کوچک حداقل تعداد مراحل را داشته و از سادگی زیادی برخوردار است؛ نیاز کمتری به افراد متخصص داشته و توسط یک کمیته برنامه ریزی استراتژیک کوچک در مدت زمانی کم قابل بکارگیری است. اینها همه ویژگیهایی هستند که مشکلات سازمانهای کوچک را در استفاده از مدلهای برنامه ریزی استراتژیک برطرف می کنند. بنابراین، مدل مفهومی مذکور مدلی است که به لحاظ سادگی، تعداد مراحل کم، قابلیت بکارگیری توسط تعداد افراد کم و در زمان کم می تواند نیاز سازمانهای کوچک را نسبت به برنامه ریزی استراتژیک برطرف کند؛ به طوری که سازمانهای کوچک با بکارگیری این مدل به همان مزیتهایی دست یابند که سازمانهای بزرگ در استفاده از مدلهای متداول برنامه ریزی استراتژیک به آنها دست می یافتند.

برنامه ریزی استراتژیک به ۶ سوال پاسخ می‌دهد

برنامه ریزی استراتژیک

برای آن که سازمان بداند به کجا خواهد رفت باید بداند اکنون دقیقاً کجا قرارگرفته‌ است. پس از آن باید چگونگی رسیدن از وضع موجود به مطلوب را تعیین کند. این فرایند را برنامه ریزی استراتژیک یا راهبردی سازمان می‌نامند. برنامه ریزی استراتژیک بر مبنای نشانگرهای قدرتمندی که محیط کسب و کار را تحلیل و پیش‌بینی می‌کنند، برنامه‌ای برای ۳ تا ۵ سال آینده (بسته به سطح تحلیل و شرایط صنعت و شرکت می‌تواند از یک سال تا ده سال هم باشد) ارائه و مسیر حرکت را مشخص می‌کند.

«به طور خلاصه، برنامه ریزی استراتژیک یا راهبردی فرآیندی گام‌به‌گام است که هدف آن ایجاد مقصد و مسیر شفاف، یکپارچه و بلندمدت برای سازمان در راستای تحقق موفقیت پایدار است».

شش سؤال برنامه ریزی استراتژیک

در فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک باید به شش سؤال زیر، به ‌درستی پاسخ دهید. این امر به تعامل، تمرکز و اولویت‌بندی در فرآیند برنامه ریزی استراتژیک کمک می‌کند.

«کیفیت تفکر و تصمیمات شما با کیفیت اطلاعاتی که از ابتدا کسب و خلق می‌کنید تعیین می‌شود.»

سؤال ۱: کی هستیم؟(چرا به وجود آمده‌ایم؟ قرار است چه نقشی در جامعه ایفا کنیم؟ چه گره‌ای از جامعه باز می‌کنیم؟)

جواب: رسالت سازمان

سؤال ۲:کجا می‌خواهیم برویم؟(آینده مطلوب، بلندپروازانه و آرمانی ما کجا است؟)

جواب: دورنمای سازمان (چشم انداز)

سؤال ۳: کجا قرار داریم؟(ما چه نقاط قوت و ضعفی در راه رسیدن به آرمان‌هایمان داریم؟)

جواب: ارزیابی داخلی سازمان

سؤال ۴: در چه محیطی فعالیت می‌کنیم؟؟( چه فرصت‌ها و تهدیدهایی در راه رسیدن به آرمان‌هایمان وجود دارند؟)

جواب: ارزیابی بیرونی سازمان

سؤال ۵: راه رسیدن به اهداف کدام است؟(از چه طریق به اهداف می‌رسیم؟ زمین بازی و شیوه بازی ما کجا است؟)

جواب: استراتژی های سازمان

سؤال ۶: چگونه پیشرفت در فعالیت‌هایمان را اندازه بگیریم؟(آیا استراتژی ما در مسیر مناسب قرار دارد؟)

جواب: شاخص های کلیدی عملکرد

«ایجاد هماهنگی و هم‌سویی در مورد نحوه پاسخگویی سازمان شما به این سؤالات امری حیاتی در موفقیت فرآیند برنامه ریزی استراتژیک است.»

مزایای حاصل از پاسخ‌گویی به ۶ سؤال برنامه ریزی استراتژیک

فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک می‌تواند فرآیندی زمان‌بر باشد، اما برای همه افراد درگیر سودمند است. البته این سودمندی مشروط به انجام درست آن است؛ چرا که آینده شرکت به آن بستگی دارد. لذا پاسخ‌گویی صحیح و مناسب به ۶ سؤال مطرح ‌شده می­‌تواند راهنمایی برای سازمان باشد تا مناسب­ ترین راه را به آن نشان دهد و مزایایی را برای سازمان داشته باشد که در زیر به آن­‌ها اشاره شده است.

شناسایی نقاط قوت و ضعف

به‌عنوان بخشی از فرایند برنامه ریزی استراتژیک، شما کل کسب و‌ کار خود را بررسی و تحلیل می‌کنید. شما نگاهی می‌اندازید به آنچه در کسب و‌ کار شما به ‌خوبی انجام می‌گیرد و مواردی که هنوز نیاز به پیشرفت دارد. با شناسایی نقاط قوت و ضعف فعلی کسب و‌ کار شما، این فرآیند به شما و کارمندان شما فرصتی می‌دهد که در آینده بهبود پیدا کنید و با به حداقل رساندن خطرات، کسب و‌ کار خود را به یک فعالیت بادوام تبدیل کنید.

تنظیم جهت کسب و کار

با پایان مراحل برنامه ریزی استراتژیک، شما و کارمندان‌تان باید مسیری روشن داشته باشید که می‌خواهید کسب و کار در آینده به آن جا برود. این بحث‌ها و روند برنامه ریزی کمک می‌کند تا کسب و کار در بهترین موقعیت برای موفقیت در آینده باشد.

برنامه ریزی استراتژیک به شما این امکان را می‌دهد تا بفهمید که چگونه طی چند سال آینده رشد می‌کنید و چگونه به فرصت‌ها و چالش‌های جدید می‌پردازید. در مورد چالش‌ها یا مسائلی که ممکن است کارهای شما در چهار یا پنج سال با آن روبرو شود فکر می‌کنید و بر این اساس برنامه ریزی کنید.

ارتباط و تناسب در برنامه‌ استراتژیک

پاسخ‌گویی به ترتیب به سؤالات، موجب ایجاد ارتباط در برنامه استراتژیک می‌­شود. همه­‌ی پاسخ‌­ها به هم مرتبط بوده و موجب ایجاد یکپارچگی در فرآیند برنامه ریزی و هم­چنین برنامه استراتژیک می‌­شود.

افزایش بهره‌وری

در نظر گرفتن پاسخ مناسب برای سؤالات موجب “انجام کارهای درست” و “انجام درست‌ کارها” می‌­شود. در نتیجه برای سازمان بهره­‌وری بیشتر را به همراه دارد.

«در برنامه‌ریزی استراتژیک باید این شش سؤال کلیدی را بارها و بارها از خودتان بپرسید و به آن پاسخ واضح و روشن بدهید، و سپس از این فرآیند پیروی کنید تا به موفقیت در سازمان خود دست پیدا کنید.»

محدودیت های برنامه ریزی استراتژیک

محدودیت های برنامه ریزی استراتژیک عبارتند از

  • بالا بودن هزینه های برنامه ریزی و نیاز به زمان طولانی و نیروی انسانی متخصص.
  • ذهنی و تحلیلی بودن فرایند آن و در نتیجه ناتوانی ملاحظه پویایی ­های اجتماعی و سیاسی.
  • ساده نبودن تصمیم گیری در مورد مأموریت و اهداف.
  • عدم دسترسی به اطلاعات جامع و به موقع در مورد تحولات و رویدادهای کلان محیطی.
  • عدم آشنایی، اعتماد و علاقه مدیران به مباحث مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک.
  • قادر نبودن به حل بحران ناگهانی ناشی از تغییر شرایط.

شرایط محیط امروز کسب و کار برای برنامه ریزی استراتژیک مناسب نیست زیرا

  • در برنامه ریزی استراتژیک ، کار بر اساس داده ­های محیطی و داخلی شکل می گیرد، بدون اینکه سنجیده شود که این داده ها تا چه اندازه معتبر و قابل تکیه هستند. در شرایط پیچیده کسب و کار امروز فهم صحیح و کامل محیط، کاری دشوار و در بسیاری موارد نا ممکن است.
  • اساس برنامه ­ریزی های استراتژیک پیش ­بینی روند امور است، ولی تغییرات ناپیوسته مانند تحولات تکنولوژیک، اجتماعی و یا سیاسی قابل پیش بینی نیستند.
  • مبنای برنامه ­ریزی های استراتژیک تحلیل داده هاست و این شیوه تفکر (تفکر همگرا) فاقد قدرت لازم برای خلاقیت (تفکر واگرا) به عنوان درون مایه اصلی استراتژی های تحول بخش است . هنری مینتزبرگ در مقالات خود مکرراً به این واقعیت اشاره دارد که برنامه ­ریزی های استراتژیک به دلیل ماهیت تحلیلی خود برنامه ایجاد می کنند و نه استراتژی و آنچه استراتژی ها را اثربخش می سازد سنتز خلاقانه است.
  • برنامه ­ریزی های استراتژیک نوعی مدل­ سازی از دنیای واقعی است که با پردازش اطلاعات مربوط به عوامل مهم داخلی و خارجی، استراتژی را فرموله می کند . محیط پیچیده کسب و کار امروز نمی تواند توسط الگوهای ساده خطی به درستی و مدل سازی شود و این امر صحت استراتژی حاصل را مورد سوال قرار می دهد.

تئوری ها، اقدامات و مدل های مدیریت استراتژیک حلال تمامی مشکلات نیستند و در این مسیر مشکلات و مسایلی وجود دارد که سازمان ها باید در رفعشان تلاش نمایند:

  • مشکلات مرتبط با چگونگی تعریف و درک استراتژی
  • شناخت نادرست ساختار مشکلات استراتژیک که با فراگرد مدیریت در ارتباط اند
  • نارسایی در هدایت کارکنان و تبادل نظر در مورد نحوه اجرای استراتژی
  • پیوند ناکافی میان صورت بندی استراتژی و اجرای آن، به عنوان دو فراگردی که ضمن متفاوت بودن، ارتباطی قوی با هم دارند.
  • طرز تلقی مدیریت ارشد (متکبر،خودبین،مستبد،خرده گیر)
  • تأکید ناکافی بر امتیاز رقابتی
  • مدیریت ضعیف برنامه استراتژیک
  • نبود نوآوری در تدوین استراتژی و عدم تعهد نسبت به پیشرفت
  • برنامه ریزی استراتژیک بوروکراتیک
  • نبود ارتباط کافی از بالا به پایین و بالعکس که نارسایی در تبادل اطلاعات نتیجه اجتناب ناپذیر آن است
  • کمبود قدرت رهبری مراحل اجرایی در مدیران ارشد

در صورت توجه با این محدودیت های برنامه ریزی استراتژیک و حل آن ها ، سازمان می تواند پیشبرد امور را از حالت ((تدافعی و انفعالی)) به حالت ((تهاجمی و پیش گستر)) تبدیل کند.

دوست عزیز شما می توانید در کنار مطالعه مقالات کارآفرینی و کسب و کار در وبسایت علی خادم الرضا، مقالات متعدد تخصصی با موضوعات برنامه ریزی ، برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک ، تفکر استراتژیک ، استراتژی سازی و سایر موضوعات مرتبط با مبحث استراتژی را مطالعه کنید.

برگرفته از سند برنامه استراتژیک واحد تحقیق و توسعه سازمان اتکا

تهیه و تدوین: علی خادم الرضا

انتشار مطلب محدودیت های برنامه ریزی استراتژیک با ذکر منع بلامانع است.

شرکت بهبود پژوهان سبز

منظور از برنامه ريزي استراتژيك “تعيين منظم اهداف استراتژيك ، اجرا و كسب آنهاست.“ اين نوع برنامه ها بلند مدت بوده (3تا5سال) و شامل تصميمات اساسي در مورد مسائل عمده سازمان و دستيابي به اهداف كليدي است.

مراحل اصلی برنامه ریزی استراتژیک

  • تعیین ماموریت
  • بررسی عوامل داخلی (شناسایی نقاط قوت و ضعف)
  • بررسی عوامل خارجی (شناسایی فرصت ها و تهدیدات )
  • تعیین هدف های بلند مدت
  • تدوین ،ارزیابی و انتخاب استراتژی ها
  • تعیین اهداف سالیانه و سیاست ها
  • تخصیص منابع
  • محاسبه و ارزیابی عملکرد

مزایای برنامه ریزی استراتژیک

  • قبل از پیش آمدن مشکلات احتمالی از وقوع آنها خبر می‌دهد.
  • تغییرات را مشخص کرده و شرایط عکس‌العمل در برابر تغییرات را فراهم می‌کند.
  • هر نیازی را که برای تعریف مجدد سازمان ضروری است تعیین می‌کند.
  • برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده بستر مناسب ایجاد می‌کند.
  • به مدیران کمک می‌کند که درک روشن‌تری از سازمان داشته باشند.
  • شناخت فرصتهای بازارهای آینده را آسان‌تر می‌سازد.
  • قالبی برای بازنگری اجرای برنامه و کنترل فعالیتها ارائه می‌دهد.
  • به مدیران کمک می‌کند که تا در راستای اهداف تعیین شده تصمیمات اساسی را اتخاذ کنند.
  • به نحو مؤثرتری زمان و منابع را به فرصت‌های تعیین شده تخصیص می‌دهد.
  • ترتیب‌دهی اولویتها را در قالب زمانی برنامه فراهم می‌آورد.
  • مزیتی برای سازمان در مقابل رقیبان به دست می‌دهد.
  • بعد کلان نگر این برنامه مانع از ایستایی سازمان می‌شود و آینده سازمان را تضمین می کند

عوامل رقابت از دیدگاه مایکل پورتر

  • هم چشمي بين سازمانهاي رقيب
  • توان بالقوه براي ورود رقباي جديد
  • توان بالقوه براي توسعه محصولات جايگزين
  • توان عرضه‏كنندگان مواد اوليه در چانه‏زدن
  • توان مصرف‏كنندگان در چانه‏زدن

همچنین مايكل پورتر مدل راهبردهاي رقابتي را كه توجه ويژه اي به محيط رقابتي موجود و بالقوه سازمان دارد ، ارائه كرده است. اين استراتژيها با تحليل محيط رقابتي سازمان شروع مي‏شود. از دیدگاه پورتر با توجه به مزیت رقابتی یکی از استراتژی های ذیل را انتخاب نماید:

  • استراتژی رهبری هزینه (Cost Leadership)
  • استراتژی متمایز سازی (differentiation)
  • صرف هزینه بصورت متمرکز Cost Focus
  • متمایز سازی بصورت متمرکز (Focused differentiation)

شرکت بهبود پژوهان سبز با توجه به مهم بودن موضوعات راهبردی سازمان ها یکی از زمینه های اصلی فعالیت خود را چه در موضوع آموزش و چه در بحث مشاوره به برنامه ریزی استراتژیک اختصاص داده و آمادگی کامل دارد که تجربیات خودرا در اختیار مشتریان قرار دهد.

بهبود پژوهان سبز

شرکت بهبود پژوهان سبز در سال 85 با هدف مشاوره و آموزش واحد های صنعتی در حوزه های های مدیریت کیفیت و بهره وری ،مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک ،مدیریت پروژه و نگهداری و تعمیرات و مدیریت دارائی فیزیکی تاسیس گردید. این شرکت از زمان تاسیس تا بحال موفق شده پروژه های متنوعی را در حوزه های مرتبط با تولید و مهندسی صنایع انجام دهد.ازجمله خدمات و پروژه های انجام شده در حیطه مشاوره و پیاده سازی استاندارد های بین المللی ایزو ،امکان سنجی طرح های توجیهی ،پروژه های افزایش ظرفیت و کاهش ضایعات ، اجرا و پیاده سازی سیستم های مختلف نگهداری و تعمیرات (PM&TPM) می باشد.

پیوند های مفید

ارتباط با ما

استان گلستان - گرگان
ویلاشهر - بین ویلای 15 و 17
مجتمع گیتی - واحد 29 - کدپستی : 4916633167



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.