کتاب استراتژی های معاملاتی تیموتی مورگ
کتاب استراتژی های معاملاتی تیموتی مورگ ترجمه ۷ استراتژی معاملاتی کاربردی از آقای تیموتی مورگ میباشد.
علاوه بر این استراتژی ها، مقدمهای از ابزار خط میانی (چنگال اندروز) که پر استفادهترین ابزار مورگ میباشد. همینطور توضیحی از الگوهای پرایس اکشن ساده در این کتاب وجود دارد تا خوانندگان بتوانند درک بهتری از استراتژی ها داشته باشند.
تصاویر این کتاب رنگی است و به درک بهتر مطالب کمک خواهد کرد.
بخشی از مقدمه کتاب استراتژی های معاملاتی تیموتی مورگ
در استراتژی معاملاتی تیموتی مورگ، معاملهگر دید ساده و کاربردی از رفتار معاملهگران دیگر در بازار بدست خواهد آورد.
معاملهگر بعد از کسب مهارت در این روش میتواند برنامه مناسبی برای ورود و خروج در چارت داشته باشد و به کمک مدیریت سرمایه صحیح، در مسیر رسیدن به موفقیت و کسب سود مستمر گام بردارد.
در روشهای معاملاتی تیموتی مورگ توجه اصلی به ساختار بازار و روند میباشد و از ابزار و خطوط بصورت هدفمند و در جهت حرکت بازار استفاده میشود.
فهرست مطالب کتاب
ستراتژی اول کرنر ترید
استراتژی دوم شکار موج های اصلی
استراتژی سوم مهارت خود را در پیش بینی بازار بهتر کنید
استراتژی چهارم حفاظت از ظرفیت احساسی
استراتژی پنجم الگوی زی تنبل
استراتژی ششم ستاپ عمل عکس العمل و طراحی نقشه بازار
مشخصات کتاب
تالیف و ترجمه: کامران جعفرقلی، سعید نیک اختر، فرزاد شیبانی
قطع: وزیری
نوع جلد: شومیز
نوبت چاپ: دوم، ۱۴۰۰
تعداد صفحه: ۱۳۲، رنگی
شابک: ۹۷۸۶۰۰۱۸۶۴۱۹۳
قیمت: ۸۸۵۰۰ تومان
ناشر: آراد کتاب
محبوب ترین استراتژی های معاملاتی آسیا
کشور های شرق آسیا همیشه به دنبال روش های ساده در عین حال پول ساز در بازار های مالی هستند تا بتوانند به ساده ترین شکل ممکن از این نوع بازار ها کسب سود کنند . کشور هایی مثل چین ، کره جنوبی ، ژاپن و هند در سال های اخیر رشد چشمگیری در معاملات بازارهای مالی از جمله فارکس و رمز ارز ها داشته اند . بر اساس بررسی های آماری صورت گرفته از سایت گوگل و دیتای بروکر های شرق آسیا ، تلاش کردیم استراتژی های معاملاتی شرق آسیا که در بین فعالین بازارهای مالی از محبوبیت بالایی برخوردار هستند را توضیح دهیم .
1 – استراتژی معاملاتی بولینگر باند – Bollinger band strategy
خطوط بولینگر باند به عنوان خطوط حمایت و مقاومت در بازار های مالی عمل می کنند . خط میانی بولینگر باند از میانگین متحرک ساده 20 روزه ایجاد شده است . هر چه بازار نوسانی باشد خطوط بولینگر باند از هم دور شده و هر چه بازار رنج و کم نوسانی باشد خطوط بولینگر به هم نزدیک می شوند . زمانی که قیمت به خطوط خارجی بولینگر باند برخورد می کند مورد حمایت و مقاومت قرار گرفته و تلاش می کند به سمت خط میانی بولینگر حرکت کند . معامله گران بر اساس این خطوط می توانند نقاط حمایت و مقاومت را پیش بینی کنند . دقت کنید هر زمان قیمت خارج از خطوط سه گانه بولینگر باند حرکت کند روند موقتی خواهد بود . همچنین نقاط برخورد قیمت به خطوط بولینگر باند می تواند به عنوان نقاط ورود و خروج حساب شوند .
2 – استراتژی شاخص حرکتی – Momentum indicator strategy
اندیکاتور مومنتوم بر اساس قیمت بسته شدن یک کندل بر اساس کندل قبلی عمل می کند . خط میانی در اندیکاتور مومنتوم روی شاخص 100 قرار دارد . هر چقدر قیمت بالا یا پایین مومنتوم باشد نشان دهنده سرعت و شیب روند است . برای مثال زمانی که شاخص روی عدد 102 باشد نشان می دهد که روند بازار نسبت به شاخص 101 سریع تر در حال صعود است . یا برای مثال زمانی که شاخص عدد 98 را نشان دهد متوجه می شویم قیمت نسبت به عدد 99 با سرعت بیشتری در حال ریزش است . از اندیکاتور مومنتوم می توان برای شناسایی قدرت حرکت روند در تمامی بازار های مالی استفاده کرد .
برای درک بهتر استراتژی های معاملاتی شرق آسیا باید جفت ارز AUDCAD را بهتر بشناسید
3 – استراتژی فیبوناچی – Fibonacci strategy
خطوط افقی فیبوناچی در اصل خطوط مهم و کلیدی برای شناسایی مناطق حمایت و مقاومت هستند . مجموعه خطوط فیبوناچی از 6 خط تشکیل شده است که عبارتند از 0% ، 23.6% ، 38.2% ، 50% ، 61.8% و 100% .
برخی از معامله گران بر اساس خطوط فیبوناچی نقاط ورود و خروج خود را مشخص می کنند .
4 – استراتژی بلدرونر – Bladerunner strategy
استراتژی بلدرونر بر اساس مقایسه قیمت فعلی بازار با شرایط اندیکاتور کار می کند . اختلافات دیده شده در این سیستم به معامله گران نقاط ورود و خروج مناسب معاملات را نشان می دهد . دقت بالای تحلیلی که این سیستم معاملاتی به کاربران خود می دهد باعث شده است نام این روش از فیلم علمی تخیلی در سال 1982 انتخاب شود . استراتژی بلدرونر همیشه به کاربران بهترین نقاط ورود و خروج را نمایش می دهد . از بهترین سیستم هایی که با قرارگیری در کنار استراتژی بلدرونر ، دقت معاملات را افزایش می دهند می توان به فیبوناچی اشاره کرد .
در این استراتژی از میانگین متحرک 20 روزه ( EMA20 ) استفاده می شود . هر زمان قیمت بالای میانگین متحرک باشد روند صعودی و هر زمان قیمت پایین میانگین متحرک باشد روند نزولی است . برخورد قیمت به میانگین متحرک در روند صعودی نشان دهنده سیگنال خرید و برعکس برخورد قیمت به میانگین متحرک در روند نزولی نشان دهنده سیگنال فروش است .
برای درک بهتر استراتژی های معاملاتی شرق آسیا باید جفت ارز AUDCHF را بهتر بشناسید
5 – استراتژی برخورد میانگین های متحرک – Moving average crossovers strategy
برخورد و عبور میانگین های متحرک نشان دهنده تغییر روند حرکتی در بازار است . در این استراتژی از میانگین های متحرک ساده 9 و 14 روزه استفاده می شود . میانگین متحرک 9 روزه به عنوان روند سریع و میانگین متحرک 14 روزه به عنوان روند آهسته عمل می کند .
6 – استراتژی مکدی – MACD strategy
استراتژی مکدی بر اساس واگرایی صورت گرفته در میانگین های متحرک عمل کرده و کمک می کند تا انتهای یک روند را شناسایی کرده و برای شروع یک روند جدید آماده شوید . این استراتژی در بین بسیاری از معامله گران محبوبیت بالایی داشته و می تواند سیگنال های ورود و خروج قابل توجهی را به کاربران نشان دهد .
برای درک بهتر استراتژی های معاملاتی شرق آسیا باید جفت ارز GBPJPY را بهتر بشناسید
7 – استراتژی کانال کلتنر – Keltner Channel strategy
سیستمی مکمل با اندیکاتور بولینگر باند که می تواند نشان دهد روند ادامه دار خواهد بود یا خیر . اساس این استراتژی بر اساس میانگین های متحرک 10 روزه است . هرچه فاصله قیمت با میانگین متحرک 10 روزه بیشتر باشد یعنی در آن نماد حجم معاملات بیش از حد بوده است .
8 درک استراتژیهای معاملاتی – استراتژی فراکتال ها – Fractals indicator strategy
فراکتال ها نشان دهنده الگوی تکرار شونده در روند های بزرگ حرکتی هستند . معمولا فراکتال ها در نزدیکی نقاط کلیدی حمایت و مقاومت تشکیل می شوند . هر زمان فراکتال در محدوده مهمی شکل بگیرد می تواند به عنوان سیگنل معاملاتی عمل درک استراتژیهای معاملاتی کرده و نقاط ورود و خروج مناسبی را به ما نشان دهد . اساس فراکتال ها از 5 کندل متوالی تشکیل می شود که نشان می دهد قیمت در کدام مناطق تلاش برای ادامه روند داشته است .
برای درک بهتر استراتژی های معاملاتی شرق آسیا باید جفت ارز EURUSD را بهتر بشناسید
9 – استراتژی آر اس آی – RSI indicator strategy – استراتژی های معاملاتی شرق آسیا
می توان گفت یکی از محبوب ترین اندیکاتور های بازار های مالی RSI است که می تواند در کنار نمایش مناطق اشباع خرید و فروش ، سیگنال هال معاملاتی قابل توجهی درک استراتژیهای معاملاتی را نیز نشان دهد . شاخص اندیکاتور RSI بین محدوده 0 تا 100 قرار دارد . زمانی که نشانگر یا شاخص بین محدوده 70 تا 100 قرار گیرد می توان فهمید که یک روند صعودی قدرتمند داریم و هر زمان قیمت بین محدوده 0 تا 30 بود نشان از قدرتمند بودن روند نزولی در بازار است .
محل برخورد میانگین های متحرک در اندیکاتور RSI به عنوان سیگنال ورود و خروج عمل می کند .
برای درک بهتر استراتژی های معاملاتی شرق آسیا باید جفت ارز NZDCAD را بهتر بشناسید
10 – استراتژی شکست محدوده رنج – Suffering range failure strategy
بر اساس شرایط بازار های مالی هر زمان قیمت در بین محدوده های حمایت یا مقاومت گرفتار شود شاهد روند رنج و بی جهت خواهیم بود . در اینجا باید دقت شود که هر زمان قیمت توانست با یک کندل قدرتمند از محدوده خارج شود وارد معامله خواهید شد . شکست درک استراتژیهای معاملاتی خط حمایت یعنی سیگنال فروش و شکست خط مقاومت یعنی سیگنال خرید .
چرا استراتژی معاملاتی شما بعد از چند معامله منفی، باز می تواند خوب باشد
در دوره های متوالی آموزش فارکس به دانشجویان متوجه یک نکته اساسی شده ام که باعث ضعف در مسیر موفقیت آنها بوده که همان عدم ثبات و پایبندی به چک لیست و استراتژی است.تاکنون چند بار این اتفاق برای شما افتاده که پس از ۵ معامله متوالی موفق، در معامله ۶اُم پول زیادی از دست بدهید، چون در آن معامله ریسک زیادی کردهاید؟ و چند بار استراتژی معاملاتی یا تنظیمات اندیکاتورهای خود را تغییر دادهاید، صرفاً به این خاطر که در ۴ معامله پشت سر هم ضرر کردهاید و با خود فکر کردهاید که استراتژی درک استراتژیهای معاملاتی شما دیگر کار نمیکند؟
اینها مشکلات متداولی هستند که بسیاری از معاملهگران در فارکس با آنها مواجه میشوند. بسیار مهم است به این درک برسید که احتمال وقوع معاملات متوالی منفی چقدر است و همینطور اینکه آمار و ارقام و احتمالات در حرفه معاملهگری چطور کار میکند. در این مقاله به توضیح مفاهیم اساسی و مهمی در این زمینه میپردازیم و همچنین نکات عملی و مفیدی در اختیار شما قرار میدهیم تا مرتکب اشتباهات زیانبار و سنگینی در فعالیتهای معاملاتی خود نشوید.
معاملهگر خوششانس
وقتی میبینید که یک بازیکن بسکتبال پشت سر هم ۵ یا ۶ مرتبه توپ را داخل سبد میاندازد و امتیاز میگیرد، مردم معمولا میگویند این بازیکن روی دور خوششانسی افتاده و به نظر میرسد چیزی جلودار او نیست. دانشمندان این حالت را «دست خوب» مینامند و توضیح میدهند که این سلسله موفقیتهای متوالی در بین دادههای آماری و احتمالاتی وجود دارند و اساساً داشتن «دست خوب» یا همان «خوششانس» بودن، اتفاق عجیب و غریبی نیست و علم ریاضی به همین صورت کار میکند. یعنی شما هر بازیکنی را که برای مدتی زیر نظر بگیرید، میبینید که آنها هم همین خوشدستی و گرفتن امتیازهای متوالی را تجربه کردهاند.
البته اینکه این سلسله امتیازات متوالی چقدر تکرار شوند، به سطح مهارت هر بازیکن بستگی دارد و قطعا یک بازیکن حرفهای نسبت به یک بازیکن معمولی این حالت را بیشتر تجربه میکند. اما به هر حال هر دو بازیکن این حالت خوشدستی را گاهی اوقات تجربه میکنند.
درس اول: «قانون اعداد بزرگ» به ما میگوید که وقوع دنبالههای منفی و مثبت در طول یک دوره نسبتاً طولانی، یک اتفاق کاملا عادی و معمول است. بنابراین بسیار مهم است که براساس ۱ ، ۲ یا ۵ معامله منفی، در مورد سیستم معاملاتی خود قضاوت غلطی نداشته باشید و بلندمدت فکر کنید. هرگز سیستم معاملاتی خود را پس از چند معامله ناموفق تغییر ندهید.
انسانها در ریاضیات مشکل دارند
ما انسانها کلاً در درک احتمالات مشکل داریم، مثلا در نظر بگیرید که ما هر روز سوار اتومبیل خود میشویم و حتی یک لحظه هم نگرانی و استرس به خود راه نمیدهیم که چه اتفاقی ممکن است برای ما بیافتد. اما وقتی سالی دو بار در تعطیلات تابستان سوار هواپیما میشویم، مدام احساس ناراحتی میکنیم و اضطراب داریم. یا مثلاً در مورد برنده شدن در یک شرطبندی یا لاتاری بیش از اندازه مثبتاندیش هستیم.
اما مسئله فقط این نیست. چیزهایی که بصورت رندوم و تصادفی رخ میدهند، فکر و ذهن ما را به چالش میکشند و انسانها همواره تلاش میکنند تا قوانین ثابتی برای این رخدادها پیدا کنند تا به نوعی کنترل آنها را به دست بگیرند.
مردم در بازی craps وقتی به دنبال اعداد بزرگی هستند، نسبت به مواقعی که اعداد کوچکتری میخواهند، تاس را با شدت بیشتری پرتاب میکنند. یا مثلاً وقتی سکهای پرتاب میکنند و چهار مرتبه خط ظاهر میشوند، فکر میکنند الان دیگر احتمال اینکه شیر ظاهر شود، بیشتر است. یا وقتی در لاتاری شرکت میکنند، فکر میکنند اگر خودشان یک عدد را انتخاب کنند، شانس برنده شدن بیشتری دارند.
در رویدادهای احتمالی که خروجی رندوم دارند، قطعیتی وجود ندارد و انسانها تمام تلاش خود را میکنند که این احساس عدم قطعیت را از بین ببرند. دانشمندان پی بردهاند که ایجاد احساس تسلط و کنترل، حتی اگر واقعا دانشی برای کنترل نداشته باشیم، باعث میشود بیشتر احساس سلامتی کنیم. البته این تغییری در نتیجه ایجاد نمیکند، بلکه فقط روی برداشت ما از اتفاقات و نحوه تصمیمگیری ما مؤثر است. افرادی که فکر میکنند روی نتایج رندوم یک رویداد تسلط و کنترل دارند، نسبت به دیگران کمتر ریسک گریز هستند و روی شانس و احتمال موفقیت خود بیش از اندازه حساب میکنند. این امر در زمینه معاملهگری میتواند منجر به اعتمادبهنفس کاذب در تریدرهای مبتدی که آموزش لازم را ندیده اند شود.
درس دوم: متوجه باشید که هر معامله بطور کامل مستقل از معامله قبلی است.بر همین اساس همواره توصیه می کنم تصور کنید هر معامله ای که می خواهید انجام دهید تنها معامله عمر شماست که می توانید داشته باشید. به عبارتی دیگر، نتیجه یک معامله، کاملا خارج از نتایج معاملات قبلی شماست. بنابراین، وضع کردن بعضی قوانین دلخواه با این قصد و نیت که اگر چند معامله مثبت متوالی داشته باشم شانس من در معاملات بعدی افزایش خواهد یافت، کاملا اشتباه است، اگر شخص معاملهگر نسبت به این احساس ناآگاه باشد، میتواند به مثبتانگاری بیش از اندازه منجر شود که باعث می شود در معاملات بعدی به چک لیست پایبند نمامند.
از اعتمادبهنفسِ کاذب خودداری درک استراتژیهای معاملاتی کنید
خطرناکترین چیزی که در مورد حالت «دست خوب» وجود دارد، این است که برداشت و دیدگاه مردم را نسبت به سطح مهارتهای خود تغییر میدهد. بازیکن بسکتبالی که توانسته ۵ بار متوالی توپ را داخل سبد بیاندازد، معمولا تصمیم میگیرد که در دفعات بعدی توپ خود را از موقعیتهای دشواری که احتمال موفقیت کمتری دارند، پرتاب کند و به این ترتیب، آمار گلهای خود را خراب میکند و به تیم ضربه میزند.
تحقیقات نشان میدهد که اگر آخرین معامله سرمایهگذاران و معاملهگران با موفقیت همراه بوده باشد، دفعه بعدی با شور و هیجان بیشتری وارد معامله میشوند.
اگر بعد از چند معامله موفق، حجم معاملات را با تصور خوش شانس بودن افزایش دهید به این امید که سودهای بیشتری بدست آورید، بدانید که این کار تقریبا همیشه نتایج مخربی به همراه دارد. بعضی معاملهگران پس از اینکه بطور متوالی چند معامله موفق را تجربه میکنند،دست از چک لیست و قوانین خود کشیده و فکر میکنند که میتوانند «احساس کنند» که حرکت بعدی قیمت به چه صورت خواهد بود. اغلب این معاملهگران فقط با چند معامله، بخش بزرگی از سودهای حاصل از معاملات گذشته خود را از دست میدهند. فکر میکنم همه ما این حالت را تجربهکردهایم!
درس سوم: شما بطور ناگهانی و یک شبه به یک معاملهگر بهتر تبدیل نمیشوید. بنابراین، هرگز صرفاً به خاطر چند معامله موفق اخیر، رویکرد خود را نسبت به چک لیست، استراتژی، مدیریت ریسک و سرمایه تغییر ندهید.
سلسله معاملات منفی همیشه اتفاق میافتند
آیا پس از ۶ معامله متوالی ناموفق فکر میکنید استراتژی معاملاتی شما دیگر کار نمیکند یا شما معاملهگر خوبی نیستید؟ بعضی معاملهگران حتی با کمتر از ۶ معامله منفی هم نسبت به استراتژی معاملاتی خود شک میکنند. اگر به شما میگفتند اینطور نیست و شما با همین سیستم معاملاتی که الان نسبت به آن ناامید شدهاید، میتوانید به همه پول و ثروتی که آرزوی آن را داشتید دست پیدا کنید، چه کار میکردید؟ اگر معاملهگران فقط کمی بیشتر نسبت به چک لیست و استراتژی خود پایبند میبودند و پس از چند معامله ناموفق تسلیم نمیشدند، احتمالا امروز شاهد معاملهگران سودآور بیشتری میبودیم.
درس چهارم: وقوع سلسله معاملات متوالی موفق و ناموفق کاملا عادی و معمول است. بنابراین خیلی زود نسبت به روش معاملاتی خود ناامید نشوید و به راه خود ادامه دهید.
در طول سلسله معاملات موفق و ناموفق، چه کارهای انجام دهیم
در طول دنبالهای از معاملات متوالی موفق، بسیار مهم است که گرفتار اعتمادبهنفس کاذب نشوید. هرگز در این مواقع تصمیم به افزایش حجم معاملات خارج از چک لیست خود نگیرید. برای کاهش نوسانات موجودی حساب، بایستی در تعیین حجم معاملات از نظم خاصی پیروی کنید. همیشه دقت کنید که حتما از قوانین معاملاتی خود تبعیت میکنید و همچنین معاملات را براساس سیستم تعریف شده خود اجرا میکنید.
در طول دنبالهای از معاملات متوالی ناموفق هم همینطور است. هرگز به منظور جبران ضررهای گذشته، حجم معاملات را افزایش ندهید، چرا که در این صورت به احتمال قوی، ضررهای سنگینتری را تجربه خواهید کرد. نکته مهمتر اینکه هیچ تغییری در استراتژی معاملاتی خود ایجاد نکنید. شما تنها زمانی میتوانید به احتمال موفقیت معاملات خود پی ببرید که در اجرای آنها تا حد ممکن منظم و ثابتقدم باشید. به جای اینکه خیلی نگران نتیجه معاملات باشید، به این فکر کنید که چقدر خوب میتوانید معاملات را مطابق سیستم خود اجرا کنید.
نکته: پیش از اینکه روز کاری خود را شروع کنید، ۱۰ یا ۲۰ معامله اخیر خود را مرور کنید تا نسبت به موقعیت کلی خود آگاه شوید و همچنین از ارتکاب اشتباهات احساسی جلوگیری کنید. همیشه نسبت به شرایط حال ذهن خود آگاه باشید.
چرا به یک استراتژی معاملاتی نیاز داریم؟
در مطالب قبلی با استراتژی معاملاتی آشنا شدیم و تعریفی از کلمه استراتژی داشتیم. در ادامه قصد داریم تا اهمیت و ضرروت استراتژی معاملاتی را برای یک معاملهگر بررسی کنیم و در قالب مثالی، نکات حائز اهمیتی را شرح دهیم.
چرا به یک استراتژی معاملاتی نیاز داریم ؟
برای درک بهتر این موضوع از یک مثال استفاده میکنیم. تصور کنید که قصد سفر یه مقصدی را دارید که از مسیر آن هیچ اطلاعاتی ندارید و میبایست یک موقعیتیاب (GPS) همراه داشته باشید تا در طول مسیر به آن رجوع کنید.
ابتدا از طریق موقعیتیاب مبدا خود را شناسایی میکنید و در ادامه موقعیتیاب به شما مسیر و مقصد را نشان میدهد و راهنمایی لازم را برای رسیدن به مقصد ارائه میکند؛ شما نیز به موقعیتیاب اطمینان کامل دارید زیر در گذشته بارها مورد ارزیابی قرار گرفته است و این اطمینان را حاصل کرده است که میتواند راهنمای خوبی برای شما باشد. در طی مسیر فقط و فقط به راهنمایی و دستورات موقعیتیاب توجه میکنید و هر مسیری را که به شما نشان دهد با کمال میل میپذیرید و به مسیر ادامه میدهید. در استفاده از موقعیتیاب به هیچ وجه از حس خود برای پیمودن ادامه مسیر استفاده نمیکنید زیرا ممکن است که مسیر را اشتباه طی کنید و ضمن دور شدن از مقصد، وقت خود را نیز تلف کنید. به عبارت دیگر موقعیتیاب این امکان را به شما میدهد که ضمن قرار گرفتن در مسیر صحیح، زمان خود را نیز مدیریت کنید و در نتیجه هنگام استفاده از موقعیتیاب احساسات شما نقشی در تعیین مسیر ندارند.
حال تصور کنید که قصد داریم تا همین مسیر را بدون موقعیتیاب طی کنیم. قطعا با توجه به اینکه شناخت کافی از مسیر نداریم احتمال اشتباه کردن ما افزایش خواهد یافت و هر اشتباه باعث هدر رفتن زمان و هدر رفتن سوخت خواهد شد. همچنین این اشتباهات ممکن است جوری رقم بخورد که ما هیچوقت به مقصد نرسیم.
البته نمیتوانیم انکار کنیم که موقعیتیاب هم اشتباهاتی دارد، به فرض مثال ممکن است برای شما تفاق افتاده باشید که یک موقعیتیاب مسیر را اشتباهی تشخیص داده باشد ولی با توجه به ناچیز بودن درصد خطای آن، چشم پوشی از این موارد برآیند مثبتی را برای ما در بر خواهد داشت. در واقع یک استراتژی معاملاتی نیز ممکن است در مواردی دچار خطا شود ولی تجربه نشان داده است که یک معاملهگر با استراتژی ضعیف بسیار موفقتر از یک معاملهگر بدون استراتژی است.
با توجه به مثال فوق اهمیت موقعیتیاب در مسیرهایی که از آن شناختی نداریم را درک کردیم. احتمالا باید متوجه شده باشید که منظور ما از مثال فوق و ارتباط آن با استراتژی چیست؟ ولی کمی با زبان بورسی توضیحاتی را ارائه میکنیم تا اهمیت این موضوع شفافتر گردد.
در مقاله آموزشی ” استراتژی معاملاتی چیست؟ ” توضیح دادیم که یک استراتژی برای هر اتفاقی آمادگی دارد و تمام جوانب را پیش از انجام معامله پیشبینی کرده است. در واقع استراتژی شما پیش از انجام معامله، نقاط ورود، چالشهای ممکنه و نقاط خروج را پیشبینی کرده است و در این حالت شما صرفا سرباز استراتژی خود هستید و مجاز نیستید نظر شخصی و احساسات خود را در استراتژی دخیل کنید زیرا ” یک استراتژی معتبر ” مانند همان موقعیتیابی هست که در مثال فوق به آن اشاره کردیم.
در بازارهای جهانی اصطلاحی وجود دارد: ” لطفا یک کابوی معامله گر نباشید ”
احتمالا این جمله برای اکثر ما ایرانیها مفهوم نیست و میبایست توضیحات بیشتری در این مورد ارائه دهیم. منظور از کابوی در فرهنگ غربی شخصی کمسواد و یا نادان است که علاقه زیادی به قمار دارد.
استراتژی دارای یک منطق، اصول و قوانین از پیش طراحی شده است؛ لذا شخصی که استراتژی ندارد و بر اساس احساسات، اخبار یا شایعات معامله میکند هیچ یک از این ویژگیها را در معاملات خود ندارد. بهتر است از همان مثال فوق استفاده کنیم تا درک بهتری از این موضوع داشته باشید. یکی از ویژگیهای موقعیت یاب نمایش میزان پیشرفت مسیر، نمایش انحراف از مسیر و همچنین نمایش میزان نزدیکی شما به مقصد است که یک راهنمای کامل در طول مسیر محسوب میشود.
یک کابوی معاملهگر شخصی است که بدون استراتژی و صرفا با اخبار و درک استراتژیهای معاملاتی شایعات، خود را درگیر معاملاتی میکند که بیشتر شبیه به قمار است.
احتمالا برای شما نیز پیش آمده است که در طی مسیر، موقعیتیاب مسیر جدیدی را به شما پیشنهاد داده است؛ من باب مثال اگر یک خیابان به علت تصادف دچار ترافیک سنگینی شده باشد، موقعیتیاب یک مسیر جدید را شناسایی میکند و شما را راهنمایی میکند که تصمیم بهتری را اتخاذ نمایید. استراتژی معتبر و حرفهای نیز برای وقوع هر گونه اتفاق ناگواری برنامه مشخصی دارد که پیش از انجام معامله سناریوی آن پیشبینی شده است.
راز بقا در بازار سرمایه
آماری منتشر شده مبنی بر اینکه ۹۰% افرادی که وارد بازار سرمایه میشوند شکست میخورند. این آمار مختص به ایران نیست و یک آمار جهانی محسوب میشود که با یک جستجو در اینترنت میتوانید در مورد جزئیات آن نیز مطالعاتی داشته باشید.
با توجه به آمار فوق بقا در بازار سرمایه نیز به خودی خود یک نوع موفقیت محسوب میشود. اکثر افراد تازهکار یا کمتجربه زمانی که وارد بازار سرمایه میشوند این تصور را دارند که قطعا میتوانند جزو آن ۱۰% باشند و با اعتماد به نفس شروع به فعالیت میکنند. آنها وارد بازاری میشوند که هیجان بالایی دارد، حجم زیادی از اخبار و شایعات پیرامون آن وجود دارد، گاهی تبلیغات زرد شما را تحت تاثیر قرار میدهد و یا ممکن است یک تصمیم اشتباه قسمتی از سرمایه شما را نابود کند و …
تمام این موارد دست به دست هم خواهند داد تا جمعیت ۹۰ درصدی شکست خوردگان بازار را تشکیل دهند.
حال سوالی که پیش میآید این است که چگونه جزو آن ۱۰% باشیم؟
پاسخ این سوال بسیار ساده است؛ استراتژی محض در بازار سرمایه. تنها افرادی قادر خواهند بود در این بازار پرتلاطم موفق باشند که برنامه معاملاتی مشخصی داشته باشند و به آن پایبند باشند. امیدوارم درک کاملی از اهمیت استراتژی رسیده باشید؛ برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه کتاب معاملهگر منظم اثر مارک داگلاس را پیشنهاد میکنیم.
استراتژی خروج چیست؟
استراتژی خروج از کسب و کار به برنامهٔ راهبردی یک کارآفرین برای فروش مالکیت خود به سرمایه گذاران یا شرکت های دیگر گفته می درک استراتژیهای معاملاتی شود. استراتژی خروج به صاحب کسب و کار اجازه می دهد تا سهام خود را در شرکت کاهش دهد و در صورت موفقیت آمیز بودن کسب و کار، سود قابل توجهی به دست آورد. اگر کسب و کار موفق نباشد، کارآفرین می تواند با استراتژی خروج میزان ضرر را کاهش دهد. سرمایه گذار ممکن است برای تبدیل کردن سرمایهٔ خود به نقدینگی، از استراتژی خروج استفاده کند.
استراتژی خروج از کسب و کار را نباید با استراتژی خروج از معاملات استفاده شده در بازار های اوراق بهادار اشتباه گرفت. استراتژی خروج از کسب و کار یعنی بنیانگذار درک استراتژیهای معاملاتی یا صاحب یک کسب و کار شرکت خود را به سایر سرمایه گذاران یا شرکت های دیگر بفروشد .
عرضه های عمومی اولیه، خرید های راهبردی و خرید های مدیریتی از جمله استراتژی های خروج رایجی هستند که مالک ممکن است از آن ها استفاده کند. اگر یک تجارت در حال کسب درآمد است، یک استراتژی خروج خوب باعث می شود که صاحب کسب و کار سهام خود را کاهش دهد یا کاملاً از کسب و کار خارج شود و در عین حال سود کند. اگر کسب و کار با مشکل مواجه شود، اجرای یک استراتژی خروج کاربردی می تواند به کارآفرین اجازه دهد تا ضرری را که ممکن است متحمل شود کاهش دهد.
درک استراتژی خروج
در حالت ایدئال، یک کارآفرین قبل از اینکه وارد تجارت شود، یک استراتژی خروج را در طرح کسب و کار اولیهٔ خود ایجاد می کند. انتخاب طرح خروج می تواند بر تصمیمات توسعهٔ کسب و کار تأثیر بگذارد. انواع رایج استراتژی های خروج شامل عرضه های عمومی اولیه، خرید های استراتژیک و خرید های مدیریتی است. اینکه یک کارآفرین کدام استراتژی خروج را انتخاب می کند به دو عامل بستگی دارد؛ اولاً میزان کنترل یا مشارکتی که می خواهد در کسب و کار داشته باشد و ثانیاً شیوهٔ ادارهٔ شرکت پس از خروج.
برای مثال یک خرید استراتژیک، بنیانگذار را از مسئولیت های مالکیت خلاص می کند؛ این کار به این معنی است که بنیانگذار کنترل کار را کنار می گذارد.
عرضه های عمومی اولیه اغلب مهم ترین بخش استراتژی های خروج هستند؛ زیرا بیشترین میزان اعتبار و بالا ترین بازدهی را دارند. از سوی دیگر ورشکستگی نامطلوب ترین راه برای خروج از یک کسب و کار است. یکی از جنبه های کلیدی استراتژی خروج، ارزش گذاری کسب و کار است و برای این کار اغلب کارشناسانی هستند که می توانند به صاحبان کسب و کار و یا خریداران کمک کنند تا وضعیت مالی شرکت را برای تعیین ارزش شرکت بررسی کنند. همچنین مدیرانی هستند که وظیفهٔ آن ها کمک به فروشندگان در راهبرد های خروج از کسب و کار است. در حالی که کسب و کار های مختلف به تاکتیک های مختلفی در استراتژی خروج نیاز دارند.
نقدینگی
استراتژی های مختلف خروج، سطوح مختلف نقدینگی را به صاحبان کسب و کار عرضه می کنند. برای مثال، فروش مالکیت از طریق یک خرید راهبردی، بسته به نحوهٔ ساختار کسب، می تواند بیشترین مقدار نقدینگی را در کوتاه ترین بازهٔ زمانی ارائه دهد. میزان ارزشمندی یک استراتژی خروج مشخص، به شرایط بازار نیز بستگی دارد. برای مثال، عرضهٔ عمومی اولیه ممکن است بهترین استراتژی خروج در دوران رکود یک تجارت نباشد و خرید شرکت توسط مدیران، آن هم زمانی که نرخ بهره بالا باشد، ممکن است برای خریداران جذاب نباشد. در حالی که عرضهٔ عمومی اولیه همیشه راهی سودآور برای بنیانگذاران شرکت و سرمایه گذاران اولیه است. این سهام می تواند برای سرمایه گذاران عادی که سهام خود را از سرمایه گذاران اولیه خریداری می کنند بسیار پرنوسان و پرخطر باشد. در استراتژی خروج، مالک کسب و کار در طول زمان، از فعالیت های تجاری اش سود بسیاری کرده است. او حتی پیش از آنکه به تعطیل کردن کسب و کار یا فروش آن بیندیشد، برای توسعهٔ شرکت تمایلی به سرمایه گذاری مجدد درآمد های حاصل از کسب و کار نداشته است .این کار معمولاً با دریافت حقوق های بالا یا سود های تقسیمی بالا در طی چند سال صورت می گیرد و پیش از تعطیلی کسب و کار اتفاق می افتد. این استراتژی برای آن دسته از مالکانی مناسب است که قصد دارند سبک زندگی کنونی خود را ارتقا دهند، نه اینکه کسب و کارشان را توسعه دهند.
بهترین استراتژی خروج
بهترین نوع استراتژی خروج نیز به نوع و اندازهٔ کسب و کار بستگی دارد. اگر شرکت چندین بنیانگذار داشته باشد یا اگر علاوه بر مؤسسین سهامداران قابل توجهی وجود داشته باشند، منافع تمامی شرکا باید در انتخاب استراتژی خروج لحاظ شود. بهترین استراتژی خروج، استراتژی ای است که برای اهداف فردی مناسب تر باشد. ابتدا مشخص کنید دقیقاً چه چیزی مشکل ایجاد می کند. اگر صرفاً مسئله پول است، استراتژی خروجی مانند فروش در بازار آزاد یا فروش به یک کسب و کار دیگر می تواند گزینهٔ خوبی باشد. چنانچه مشاهدهٔ پیشرفت کسب و کاری که ساخته اید برایتان اهمیت دارد، بهتر است آن را به صورت خانوادگی واگذار کنید یا به کارمندانتان بفروشید. هر یک از این استراتژی های خروج را که انتخاب کنید، باید برای آن وقت بگذارید. برنامه ریزی های قبلی به شما کمک می کند که درست ترین کار را انجام دهید تا بازدهی کار افزایش یابد.
نکات پایانی
یک استراتژی خروج مستلزم آن است که فرد داده های ثابت و به روز را در عملکرد کسب و کار خود نگه دارد. این بدان معناست که صاحبان شرکت ها همیشه درک خوبی از جریان درآمد و جریان های نقدی ورودی و خروجی خود خواهند داشت. آن ها می توانند فعالیت هایی را که منجر به بیشترین درآمد می شوند، انجام دهند و نحوهٔ خرج کردن این درآمد ها را تعیین کنند. داشتن اطلاعات مالی دقیق باعث تصمیم گیری بهتر می شود. همچنین به صاحبان شرکت کمک می کند تا پیش بینی واقع بینانه ای داشته باشند. آن ها قادر خواهند بود که جریان های نقدی را مؤثر تر مدیریت کنند و برای نوسانات فصلی برنامه ریزی کنند و تلاش های بازاریابی خود را بر روی پروژه های مهم تر متمرکز کنند.
دیدگاه شما