پوزیشن سایز چیست؟ آموزش محاسبه حجم معامله در بازارهای مالی
آیا می دانید چرا محاسبه حجم معامله در هر ترید بسیار حیاتی است؟ آیا نحوه به کارگیری مدیریت ریسک صحیح را طوری که اگر ضرر کردید فقط قسمت بسیار کوچکی از حسابتان کسر شود را می دانید؟ آیا به این توانایی رسیده اید که در هر مارکتی و هر تایم فریمی که هستید، بدون اینکه کل حسابتان بر باد رود، ترید کنید؟ یا نسبت به اسرار معاملات با ریسک کم و سود زیاد، آگاه هستید؟
اگر پاسخ شما به سوالات بالا منفی است، به مکان بسیار درستی هدایت شده اید؛ این مقاله برای شما است. معامله گران بسیار زیادی وجود دارند که فقط به خاطر ندانستن یا رعایت نکردن نحوه صحیح سایز پوزیشن در تریدهایشان، کال مارجین شده و یا حجم بسیار زیادی از سرمایه شان را از دست داده اند. بلی، درست متوجه شدید اکثر معامله گران نوپای بازارهای مالی، طعم تلخ کال مارجین شدن را چشیده اند یا حداقل حجم بسیار زیادی از سرمایه شان را فقط به خاطر رعایت نکردن این دستورالعمل حیاتی، از دست داده اند.
ما در این مقاله قصد داریم از دو طریق نحوه محاسبه پوزیشن سایز را به شما آموزش دهیم: روش اول دستی و روش دوم از طریق ماشین حساب فارکس وبسایت دنیای ترید.
در حقیقت محاسبه حجم معامله، از نان شب واجب تر است و یکی از نکات ضروری و با اهمیت مدیریت ریسک است. بارها شده که معامله گران در بازارهای مالی از استراتژی های بسیار کارآمدی استفاده کرده اند ولی فقط به خاطر عدم محاسبه حجم معامله یا سایز پوزیشن، آسیب های بسیار جدی و جبران ناپذیری را متحمل شده اند.
در یک مقاله دیگر از سری مقالات بسیار ارزشمند وبسایت دنیای ترید، این دفعه در خدمت شما هستیم تا دانش و تجربه مان را درباره آموزش نحوه محاسبه پوزیشن سایز یا حجم معامله، با شما به اشتراک بگزاریم. اهمیت این مقاله به قدری بالا است که به شما قول می دهیم اگر در تمام تریدهایتان مدیریت ریسک و پوزیشن سایز را رعایت کنید، دیگر هرگز کل حسابتان را منهدم نمی کنید.
نکاتی که قرار است با هم در این مقاله یاد بگیریم، به شرح زیر است:
مدیریت ریسک چیست؟ اهمیت مدیریت ریسک در معامله، پوزیشن سایز یا حجم معامله چیست، قانون ریسک یک یا دو درصد چیست؟ نحوه محاسبه پوزیشن سایز در معاملات و نتیجه گیری.
مدیریت ریسک چیست؟
به طور کلی به فرآیند پیش بینی، تشخیص، ارزیابی و کنترل کردن ضررها و تهدیدات احتمالی نسبت به قسمتی یا کل سرمایه تان، مدیریت ریسک گفته می شود. فرقی نمی کند که این ریسک ها مربوط به ناآرامی های درون بازار هستند و یا مربوط به بحران های ژئوپلیتیکی، ناشی از تحلیل های نادرست تکنیکال هستند و یا مرتبط به فاندامنتال مارکت می باشند. در هر صورت، برخوردار بودن از یک مدیریت ریسک صحیح و به کار گرفتن ابزارهای مناسب آن در زمان درست، به شما کمک می کند تا تصویر کامل و شفافی از خطرهای احتمالی پیش رو داشته باشید.
فراموش نکنید که ما ریسکمان را مدیریت نمی کنیم که اصلا ضرر نکنیم، بلکه ما از مدیریت ریسک استفاده می کنیم تا ضررهای مان را کوچکتر کرده و بدانیم کدام ریسکها ارزش خطر کردن دارند. همین الان فرصت بسیار مناسبی است که شما هم یاد بگیرید چیزی به نام ضرر نکردن در بازرهای مالی وجود ندارد.
شما هیچ معامله گری را پیدا نخواهید کرد که به شما بگوید هرگز ضرر نکرده و یا ضرر نخواهد کرد! این قانون شماره یک تمام مارکت ها است و فقط شامل بازارهای مالی نمی شود. اگر قصد ماندن در بازارهای مالی و سود کردن مداوم را دارید، حتما ریسکتان را با ابزارهایی که در ادامه این مقاله به شما آموزش خواهیم داد، مدیریت کنید.
اهمیت مدیریت ریسک در معامله
همانطور که در قسمت های قبل برایتان توضیح دادیم، به طور خلاصه مدیریت ریسک یعنی توانایی روبرو شدن با یکسری ضرر بدون کال مارجین شدن. این بدین معنی است که مثلا اگر شما ده ترید انجام دادید و تمام آنها را ضرر کردید، حساب معاملاتی شما بسته نشود.
شاید برایتان این سوال مهم پیش بیاید، مگر امکان دارد فردی در ده معامله اش ضرر کند و کال مارجین نشود؟ لطفا تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید تا فوت کوزه گری معاملات در بازرهای مالی را که کمتر کسی اهمیت آنها را برای شما توضیح داده، به شما بیاموزیم.
فراموش نکنید که حتی اگر شما یک استراتژی قوی بسیار عالی هم داشته باشید ولی مدیریت ریسک را رعایت نکنید، براحتی می توانید تمام سرمایه تان را از دست بدهید. اگر باور ندارید، به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید دو تریدر به نامهای آرش و بردیا داریم که هر دو اینها یک حساب معاملاتی 1000 دلاری دارند. آرش و بردیا یک استراتژی معاملاتی دارند که درصد موفقیتش 50% است. این بدین معنی است که از هر دو تریدی که آنها انجام می دهند، یکی را سود می کنند. نسبت ریسک به ریوارد آنها هم 1 به 2 می باشد. اجازه دهید همین جا ریسک به ریوارد را هم برای شما توضیح دهیم.
مفهوم ریسک به ریوارد
تصور کنید که شما در حال ورود به معامله ای هستید که حاضرید 100 دلار ضرر یا ریسک کنید. ولی چنانچه مارکت مطابق میل شما پیش برود و شما سود کنید، می توانید 200 دلار به جیب بزنید. مگر غیر از این است که این 200 دلار دو برابر مبلغی است که شما حاضر بودید ریسک کنید؛ یعنی 100 دلار. نتیجتا این همان چیزی است که ما به آن ریسک به ریوارد 1 به 2 می گوییم. خیلی ساده ریوارد یا پاداش شما دو برابر ریسک یا ضرر شما است.
حال فرض کنید که شما قصد ورود به معامله ای را دارید که حاضر هستید در آن 100 دلار ریسک یا ضرر کنید. ولی چنانچه مارکت انتظار شما را برآورده کند و شما به سود برسید، مبلغی که کسب خواهید کرد 1000 دلار خواهد بود. حال، ریسک به ریوارد شما در این معامله 1 به 10 می باشد. به همین سادگی.
حال برمی گردیم به ادامه مثال بالا. آرش که یک تریدر طمع کار است، قصد دارد در هر معامله اش 250 دلار ریسک کند یعنی 25% کل حسابش ولی بردیا که تریدری محافظه کار است، می خواهد ریسکش در هر معامله فقط 20 دلار باشد یعنی فقط 2% درصد کل پولش. حال باید محاسبه کنیم و ببینیم که نتایج یا برآیند معاملات این دو شخص یا همان Lose/Win این دو نفر، چقدر خواهد بود؟ منظور این است که هر کدام اینها با احتساب ریسک به ریوارد 1 به 2، با چند ضرر کال مارجین شده و حسابشان به صورت خودکار بسته میشود؟
اگر از هشت معامله، برآیند معاملاتشان 4 باخت و 4 برد باشد: باخت، باخت، باخت، باخت – برد، برد، برد، برد
متاسفانه آرش فقط با 4 معامله ضررده، کال مارجین می شود. چرا که کل حساب او 1000 دلار است و با 4 تا 250 دلار که قصد ریسک کردن دارد اگر تریدش موفق نباشد، حسابش بسته می شود. این یعنی حتی بدون اینکه طعم شیرین موفقیت را بچشد، معاملاتش دچار شکست سنگینی شده و کل سرمایه اش را بر باد داده است.
آرش: 250-، 250-، 250-، 250- = کال مارجین شدن
حال بیایید برآیند معاملات بردیا را طبق الگوی بالا، بررسی کنیم.
بردیا: 20-، 20-، 20-، 20-، 40+، 40+، 40+، 40+ = 80 دلار سود
شاید تعجب کنید و بگویید 40 دلار سود از کجا آمد؟ این همان نسبت ریسک به ریوارد 1 به دو است. بردیا حاضر بود در هر معامله 20 دلار ضرر کند. حال اگر بر اساس نسبت ریسک به ریواردش که 1 به 2 است او 4 معامله 20 دلاری حداقل مقدار نسبت پاداش به ریسک ضرر کند (80-) ولی 4 معامله 40 دلار سود کند، او هنوز 80 دلار سود کرده است.
این 80 دلار سود مساوی است با 8% از کل حساب معاملاتی بردیا چرا که حساب او 1000 دلار است. ولی آرش 100% حساب معاملاتی اش را ضرر کرده و کال مارجین شده است. به همین سادگی شما می توانید قدرت استفاده یا عدم استفاده از مدیریت ریسک صحیح را در مورد آرش و بردیا، ببینید. (فراموش نکنید که آرش یک استراتژی با درصد موفقیت 50% هم داشته است ولی متاسفانه از مدیریت ریسک درستی استفاده نکرده است).
شاید برای شما هم این سوال مهم پیش بیاید که خوب چطور می توانم ریسک های معاملاتی ام را مدیریت کنم؟ فراموش نکنید که ما قرار است در این مقاله این فاکتورهای مهم را به شما آموزش دهیم.
پوزیشن سایز یا حجم معامله چیست؟
خیلی ساده Position Sizing یا سایز معامله یعنی ترید کردن با تعداد واحدها یا سایزهای درستی که اگر ضرر کردید، فقط قسمت کوچکی از حسابتان کسر شود. به زبانی دیگر مقدار واحدهایی که در یک معامله ترید می کنید، سایز معاملاتی شما نام دارد.
توصیه اکثر حرفه ای های بازار این است که شما در هر معامله تان فقط 1 تا 2% از سرمایه تان را ریسک کنید. این بدین معنی است که اگر حساب معاملاتی شما 1000 دلار امریکا است، 1% آن می شود 10 دلار. نتیجتا برای اینکه شما کال مارجین شوید، باید 100 معامله تان ضررده باشد تا کل 1000 دلار شما از دست برود.
حال ممکن است سوال دیگری برای شما پیش بیاید و آن هم این است که چطور می توانم محاسبه کنم که در هر تریدی که انجام می دهم فقط 10 دلار ضرر کنم؟ این سوال خوب، ما را به قسمت های بعدی این مقاله هدایت می کند.
قانون ریسک یک یا دو درصد، یک استراتژی سرمایه گذاری است که به تریدرها می گوید شما در هر معامله یا تریدتان، نباید بیشتر از یک یا دو درصد از کل سرمایه تان را به خطر بیندازید. برای اعمال این قانون، شما باید ابتدا 2% از کل سرمایه آزادتان را محاسبه کنید. مثلا اگر مارجین آزاد شما 5000 دلار امریکا می باشد، دو درصد آن می شود 100 دلار. ضمنا در کنار قانون مهم 2%، تریدرهای حرفه ای تمام هزینه های احتمالی آینده مثل نرخ سواپ، کمسیون بروکرها و غیره را نیز، منظور می کنند.
نحوه محاسبه پوزیشن سایز در معاملات
فرمول اصلی یا فوت کوزه گیری که قبلا به شما قول داده بودیم، همین جا می باشد. ما در این قسمت از دو طریق نحوه محاسبه سایز معامله یا پوزیشن سایز را به شما آموزش می دهیم. اولین آن روش دستی است که شما خودتان بعد از مطالعه این قسمت، قادر خواهید بود سایز پوزیشنتان را محاسبه کنید.
روش دوم که بسیار ساده تر می باشد، محاسبه سایز پوزیشن از طریق ماشین حساب بسیار خوب و کارآمد وبسایت دنیای ترید است که پیشتر هم به شما گفته بودیم.
روش اول؛ روش دستی
در این روش ما به دنبال سه فاکتور هستیم: مقدار ریسک، حد ضرر و ارزش هر پیپ. این روش یک فرمول بسیار ساده دارد که به شرح زیر است:
سایز پوزیشن = مقدار ریسک تقسیم بر ( حد ضرر ضربدر ارزش هر پیپ)
برای اینکه بتوانید سایز پوزیشن یا حجم معامله تان را حساب کنید، ابتدا باید بدانید که چقدر حاضر هستید در هر معامله، ریسک کنید. پاسخ این سوال در موفقیت شما برای ادامه معاملاتتان بسیار حیاتی است. اگر شما هم خواهان ماندن در این بازار هستید، بهتر است توصیه بزرگان و حرفه ای های این مارکت را با گوش جان بشنوید، جدی بگیرید و همیشه از آن استفاده کنید.
تمام حرفه ای های بازار با هم و یک صدا می گویند: هرگز بیشتر از 1 الی 2% درصد از کل سرمایه تان را ریسک نکنید. اینکه بهتر است شما کدامیک را رعایت کنید، بستگی به تیپ شخصیتی و میزان طمع شما دارد.
بسیار خوب، حال که مقدار ریسک شما مشخص شد، نوبت به حد ضرر و ارزش و اندازه هر پیپ شما دارد. اجازه بدهید با مثالی این مسئله را برای شما شفاف تر کنیم.
فرض کنید شما حساب معاملاتی به مبلغ 10.000 دلار امریکا دارید. بر اساس فرمول بالا و توصیه حرفه ای های بازار، شما می خواهید فقط 1% کل سرمایه تان ریسک کنید. این بدین معنی است که شما حاضر هستید فقط 100 دلار در این معامله ریسک کنید. فرض کنید که حد ضرر شما هم در این معامله، 100 پیپ و ارزش هر پیپ معامله 10 دلار است (فرض ما بر این است که شما با 1 لات وارد معامله شده اید). امیدوارم که فرمول بالا را فراموش نکرده باشید:
سایز پوزیشن = مقدار ریسک تقسیم بر ( حد ضرر ضربدر ارزش هر پیپ)
بر اساس این فرمول، سایز پوزیشن شما برابر است با: 100 دلار مقدار ریسک تقسیم بر 100 پیپ حد ضرر شما ضربدر 10 دلار ارزش هر پیپ، که مساوی است با 0.1 لات که برابر است با 1 مینی لات. از آنجا که ارزش هر پیپ شما بستگی به فاکتورهای زیادی مثل ارز مقابل یا همان ارز دوم که در جفت ارزها می نویسید، یا مثلا واحد پولی که با آن حساب معاملاتی تان را باز کرده اید و غیره دارد، ما به شما روش دوم که Position Sizing Calculator یا همان محاسبه سایز پوزیشن توسط ماشین حساب بسیار هوشمند وبسایت دنیای ترید است را، معرفی می کنیم.
روش دوم؛ ماشین حساب فارکس دنیای ترید
در واقع این ماشین حساب کار شما را بسیار ساده کرده است. طبق فرمول بالا، برای محاسبه سایز پوزیشن شما به جز مقدار ریسک، به دو چیز دیگر هم نیاز دارید؛ 1- ارزش هر پیپ 2- حجم معامله. ماشین حساب بسیار عالی وبسایت دنیای ترید، پاسخ هر دو ابهامات بالا را مرتفع کرده است. لطفا برای اطلاعات بیشتر، با ما همراه باشید.
ابتدا برای شروع به وبسایت دنیای ترید بروید و مثل تصویر زیر، روی آیکون ماشین حساب فارکس، کلیک کنید.
سپس، با تصویری مثل شکل زیر مواجه می شوید که می توانید تمام اطلاعات خواسته شده را وارد کرده و سپس دکمه محاسبه را فشار دهید تا خود این نرم افزار برای شما محاسبات را انجام دهد.
همین طور که در تصویر بالا مشاهده می کنید، ابتدا در قسمت سمت راست ارزش هر پیپ تان را محاسبه کنید و سپس برای وارد کردن سایز پوزیشن یا حجم معامله، به قسمت سمت چپ شکل بالا، رجوع کنید.
اطلاعات تصویر سمت راست که کاملا واضح است. ابتدا جفت ارز خود را مشخص می کنید و سپس اگر حساب شما مثلا به دلار امریکا است، آن را در قسمت دوم از بالا وارد کنید. بعد مقدار لات را وارد کنید (مثلا استاندارد یا مینی استاندارد و . ) و در قسمت بعد، حجم لات مثلا با یک لات وارد معامله شده اید یا بیشتر. در انتها دکمه محاسبه را کلیک کنید.
بعد از اینکه ارزش هر لات را در این قسمت مشخص کردید، به ستون سمت چپ رفته و اطلاعات آن را نیز تکمیل کنید. ابتدا در قسمت بالا میزان سرمایه تان را وارد کنید مثلا 5000 دلار یا 1000 دلار. درصد ریسکی که حاضرید متقبل شوید را در این قسمت وارد کنید مثلا 1 یا 2 درصد.
در قسمت بعد استاپ لاس خود را بنویسید مثلا 100 پیپ یا 50 پیپ. حال در قسمت چهارم، ارزش پیپی که در قسمت قبل به دست آوردید را وارد کنید. به محض وارد کردن این آیکون، پوزیشن سایز یا حجمی که باید با آن وارد معامله شوید، خودش ظاهر می شود.
شاید برای برخی از شما که تازه وارد بازارهای مالی مخصوصا بازار فارکس شده اید، این سوال پیش بیاید که خوب پس از محاسبه حجم معامله یا سایز پوزیشن، این عدد را باید کجا وارد کنم؟ همینطور که قبلا هم برای شما توضیح دادیم، هدف نهایی ما در وبسیات آموزشی دنیای ترید، آموزش و پرورش تریدرهای حرفه ای برای ورود به بازارهای مالی است. در نتیجه، این قسمت را نیز با جان و دل برای شما توضیح خواهیم داد.
فرض ما بر این است که شما از پلتفرم مشهور متاتریدر استفاده می کنید. پس از اینکه شما دکمه سفارش یا همان Order را فشار دهید، با پنجره ای مثل تصویر پایین روبرو خواهید شد.
همین طور که در تصویر بالا مشاهده می کنید، در قسمت Volume شما حجم یا پوزیشن سایز را که جلوتر محاسبه کرده اید را وارد می کنید، به همین سادگی.
نتیجه گیری
به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقی است. از اینکه تا پایان این مقاله با ما همراه بودید، بسیار سپاسگزاریم. در حقیقت کار شما مخصوصا اگر تازه وارد هستید، از همین جا شروع می شود. لطفا تمام آنچه در این مقاله مطالعه کردید را حتما در پلتفرم مجازی تمرین کنید تا خوب در مورد پوزیشن سایز، صاحب مهارت شوید.
ضمنا اگر این مقاله را مفید یافتید، حتما آن را برای دوستان و آشنایان تان بفرستید تا بدین وسیله، جلوی ضرر و زیان های احتمالی آنها را بگیرید.
مفهوم ریسک در سرمایهگذاری چیست؟ + اهمیت بررسی ریسک
یکی از مفاهیم مهمّی که آشنایی با آن برای هر سرمایهگذاری واجب است، مفهوم ریسک در سرمایهگذاری و میزان ریسکپذیری در هر مورد خواهد بود. در واقع میتوان ادّعا کرد که بدون شناخت مفهوم ریسک، ورود به حوزهی سرمایهگذاری تقریباً غیرممکن است. حتی اگر بدون شناخت این مفهوم، وارد حوزهی سرمایهگذاری شوید، احتمال شکست و عدم سودآوری بسیار بالا میرود.
متأسفانه بیشتر افراد، در هنگام بررسی جوانب مختلف یک سرمایهگذاری، بیشتر به سنجش بازدهی آن میپردازند. بازدهی همان نقطه مقابل ریسک است که میتوان آن را به جنبهی موفقیت آن سرمایهگذاری تعبیر کرد. در این مطلب، توضیحات کاملی در زمینهی مفهوم ریسک در سرمایهگذاری ارائه شده است. مطالعهی این مطلب، توان شما را برای مدیریت ریسک، افزایش میدهد. توصیه میکنیم از مطالعهی این محتوا غافل نشوید!
همچنین با مراجه به صفحهی اصلی وبسایت میتوانید از پادکست ، دورهی آموزش اقتصاد ، سایر مقالات آموزشی و البته محتواهای تحلیلی ما استفاده کنید.
گام اول آشنایی با ریسک در سرمایهگذاری؛ مفهوم بازده در سرمایهگذاری
بازده پاداشی است که شخص سرمایهگذار، بابت تحمل ریسک معین در یک امر سرمایهگذاری، انتظار دارد یا به دست میآورد. اگر این پاداش، به پاداش مورد انتظار سرمایهگذار اشاره کند، آن را «بازده مورد انتظار» و اگر به پاداش کسب شده در پایان مدت باشد، «بازده واقعی» مینامند. ابتداییترین گام برای ورود به یک سرمایهگذاری، تعیین همین میزان بازده مورد انتظار است.
به عنوان مثال، زمانی که شما پولی را در محل معینی، سرمایهگذاری میکنید و پیشبینی میکنید که حداقل مقدار نسبت پاداش به ریسک درصد معینی سود (مثلا ۲۰ درصد) در ظرف مدت زمان معین (مثلاً ۶ ماه) عایدتان شود، شما بازده مورد انتظارتان را تعریف کردهاید. حال بعد از گذشت زمان تعیین شده (یعنی همان ۶ ماه)، شما به سود و بازدهی واقعی میرسید که میتواند از میزان بازدهی مورد انتظار شما، کمتر یا بیشتر باشد. روشن است که هر سرمایهگذار، انتظار دارد که حداقل به بازده حداقل مقدار نسبت پاداش به ریسک مورد انتظار خود برسد.
آشنایی با مفهوم ریسک در سرمایهگذاری
اگر بخواهیم یک تعریف خلاصه و جمعوجور برای ریسک ارائه دهیم، میتوانیم «عدم اطمینان در خصوص یک موضوع» را برای آن بازگو کنیم. در واقع ریسک، به اختلاف میان بازده واقعی و بازده مورد انتظار میپردازد. اینکه چقدر احتمال دارد تا در یک سرمایهگذاری، تمام یا بخشی از سرمایهی اولیهی خود را از دست بدهیم، در همین مفهوم ریسک روشن خواهد شد.
مثال بازی دارت و صفحهی سیبل، تشبیه بسیار نزدیکی برای لمس این تعریف خواهد بود. زمانی که شما دارت را به سوی صفحه پرتاب میکنید، هدف شما برخورد با نقطهی مرکزی سیبل خواهد بود. اما میدانید که این احتمال نیز وجود دارد که دارت با نقطهی مرکزی صفحه، برخورد نداشته باشد. به عبارت دیگر ریسک اینکه دارت با هر نقطهای از صفحه و حتی خارج از آن برخورد داشته باشد را میدانید.
در سرمایهگذاریهای اقتصادی، مانند بازی دارت یا شطرنج، شما یک انتظار و هدف مشخصی دارید. (همان برخورد دارت با نقطهی مرکزی صفحهی سیبل یا کیش و مات کردن طرف مقابل در شطرنج) اما باید بدانید که این امکان وجود دارد که نتیجهی سرمایهگذاری شما خارج از چهارچوب مورد انتظارتان باشد. و این تشخیص همان ریسکپذیری در سرمایهگذاری شما خواهد بود.
ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، بازدهی را میتوان نقطه مقابل «ریسک» دانست. اما بین این دو مفهوم ارتباط هم برقرار است. اگر شما برای یک آیتم و مورد سرمایهگذاری به خصوص، ریسک بالاتری را متحمل شوید، انتظار بالاتری برای میزان بازدهی آن نیز خواهید داشت! به عبارت بهتر، رابطهی میان بازدهی و ریسک در یک سرمایه گذاری، یک رابطهی مستقیم است.
البته توجه داشته باشید که امکان دارد بازدهی تحقق یافته، با بازدهی مورد انتظار یکسان نباشد! یعنی در یک سرمایهگذاری، شما به اندازهی مطلوب و به حد مورد انتظار با ریسک متحمل شده، بازدهی دریافت نکنید. که در صورت پایینتر بودن، سرمایهگذاری مطلوب شناخته نخواهد شد.
ریسکِ سرمایهگذاری در بازارهای مالی
تا به اینجا، بیس مفهوم ریسک را دانستید. اکنون به بررسی این موضوع در بازارهای مالی میپردازیم. در بازارهای مالی، با دو دسته از انواع ریسکها روبهرو خواهیم بود:
- ریسکهای سیستماتیک در سرمایهگذاری
- ریسکهای غیر سیستماتیک در سرمایهگذاری
در ادامه، این دو نوع ریسک را تشریح کردهایم. شناخت انواع ریسکها، برای مدیریت ریسک در سرمایهگذاری اهمیت دارد.
ریسکهای سیستماتیک در سرمایهگذاری
انواع سیستماتیک ریسکها در بازارهای مالی، تمام فعالین آن حوزهی سرمایهگذاری را تحت الشعاع قرار میدهد. به عبارت دیگر، ریسکهای سیستماتیک، در سطح کلان هستند. از طرف دیگر، فرد سرمایهگذار در کنترل ریسکهای سیستماتیک نقشی ندارد. به عنوان مثال تمام افراد فعال در حوزهی بازارهای مالی، از جابهجایی نرخ ارز، متحمل ریسک میشوند. وقوع جنگ و چنین پیشامدهایی نیز در این دسته از ریسکها قرار میگیرند. این دسته از ریسکها، قابل پیشگیری و کنترل از سوی فرد سرمایهگذار نخواهند بود اما میتوان تصمیم صحیح را با توجه به شرایط اتّخاذ نمود.
در بازار ایران، تصمیمات سیاسی، تعیین نرخ ارز و دلار، نرخ تورم، قوانین و مقررات از این دسته از ریسکها به شمار میروند. تمام موارد یاد شده، روند و وضعیت تمامی صنایع را تحت کنترل (چه به صورت مثبت و چه به شکل منفی) قرار میدهد.
ریسکهای غیر سیستماتیک در سرمایهگذاری
این دسته از ریسکها، برخلاف ریسکهای سیستماتیک، تنها برای برخی از شرکتها قابل دریافت خواهند بود. این ریسکها، در بازارهای مالی، فراوانتر هستند. به عنوان نمونه میتوان تغییرات ارزش سهام یک شرکت را در این زمینه مثال زد. روند ارزش سهام یک شرکت، قابل بررسی است و سرمایهگذار میتواند با کنترل آن، ریسک پایینتری برای خرید و سرمایهگذاری در آن سهام، داشته باشد.
موضوعات درونی شرکتها، میتوانند به ایجاد ریسکهای غیر سیستماتیک، دامن بزنند. ریسکهای مدیریتی، ریسکهای نظارتی و برنامههای اینچنینی در شمار این دسته از ریسکها قرار میگیرند. با مطالعهی ریسکها و شناخت اصول مدیریتی آنها، این ریسکها قابلیت کنترل را دارند.
وضیعت معکوس ریسکها در سرمایهگذاری
تمام سرمایهگذاریها، حتّی سپردن وجه اندک به حسابهای سپرده، حاوی ریسک هستند. البته بسته به میزان بازدهی مورد انتظار و بازدهی واقعی، میزان ریسکپذیری متفاوتی خواهند داشت. گاه سودآوری برای یک حساب بسیار پایین است اما طبیعتاً ریسک این سرمایهگذاری نیز نسبت به موراد دیگر، پایینتر خواهد بود.
باید توجه داشت که زمانی که از ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک صحبت میکنیم، همیشه اتفاقات منفی ریسکها را مورد خطاب قرار نمیدهیم. بسیاری از صنایع، با روبهرو شدن با ریسکهای بالا، دچار روند صعودی خواهند شد. برای اینکه این موضوع را بهتر لمس کنید، مثال وضعیت کرونا را در نظر بگیرید. قرنطینهی خانگی در بازههای مختلف این بیماری، برای بسیاری از مشاغل، مضر بود و سبب سقوط آنها شد. اما مشاغل خانگی و کسبوکارهایی که از طریق اینترنت قابل انجام بوند، روند صعودی و پیشرفت بینظیری را در این بازه، تجربه کردند. این همان وضعیت معکوس ریسک است.
اهمیت تعیین بازدهی مورد انتظار در سرمایهگذاری
اگر به شما پیشنهاد یک سرمایهگذاری داده شود، باید بتوانید تشخیص دهید که میزان بازدهی مطلوب شما از این میزان سرمایهگذاری چقدر است. توجه داشته باشید که این میزان باید دقیق مشخص باشد. یعنی اینطور نباشد که بگوییم هراندازه سود بیشتر باشد، بهتر است! طبیعتاً سود بالاتر در یک سرمایهگذاری، آن را به گزینهی مطلوبتری تبدیل میکند. اما به عنوان یک سرمایهگذار باید رقم معینی از عدد بازدهی مورد انتظار را مشخص نماییم. البته تعیین دقیق رقم بازدهی مورد انتظار برای هر سرمایهگذار، یک الزام است.
تعیین بازدهی مورد انتظار، برای شفافسازی ریسکهای موجود در آن سرمایهگذاری بسیار ضروری خواهد بود. تعیین بازدهی مورد انتظار شما برای یک سرمایهگذاری، به شما کمک میکند تا بهتر بتوانید برای ریسکهای پیشرو تصمیم بگیرید. زمانی که میدانید که حداقل بازدهی مورد انتظار شما، مشروط به پذیرش ریسکهای بالایی است، با دید بازتری آنها را خواهید پذیرفت. برعکس زمانیکه بازدهی مورد انتظار شما میزان پایینی داشته باشد، میتوانید به تناسب آن، از پذیرش ریسکهای بالا صرف نظر نموده و در موارد با ضریب اطمینان بالاتری، سرمایهگذاری کنید.
اگر به سرمایهگذاری پرریسک و اصولی و همچنین کسب بازدهی بالا، علاقهمند هستید، حتما نگاهی به مقالهی مربوط به صندوق جسورانه داشته باشید.
مدیریت ریسک در سرمایهگذاری
همانطور که اشاره شد، در زندگی ما، هیچ کاری بدون ریسک نخواهد بود. در واقع تمام کارهایی که هر روز انجام میدهیم، همراه با ریسک است. از رانندگی به سمت محل کارمان گرفته، تا سرمایهگذاری مالی و تجارتی که انجام میدهیم، همه با «ریسک» روبهرو هستند. در پارهای از مسائل، این ریسکها آنقدر کوچک هستند که تقریباً صفر در نظر گرفته میشوند. در برخی از مسائل مانند سرمایهگذاریهای مالی و اقتصادی، کاملاً قابل کنترل هستند. بنابراین، کنترل و بررسی میزان ریسک در سرمایهگذاری، میتواند تا حدود بسیار زیادی در تعیین سرمایهگذاری صحیح به سرمایهگذار کمک کند. موارد ریسکهای غیر سیستماتیک که کاملاً قابل بررسی هستند، در موارد عدیدهای میتواند جلوی زیانهای مالی را بگیرد. بنابراین مدیریت ریسک، در تصمیم گیری برای سرمایهگذاری در نقطهی صحیح، بسیار مؤثر خواهد بود.
اگر به دنبال یک سرمایهگذاری با حداقل میزان سرمایه هستید، اوراق با درآمد ثابت میتواند گزینهی مناسبی برای شما محسوب شود.
جمعبندی آکادمی دانایان
بدون توجه به مفهوم ریسک، و توسّل به گزینهی شانس در بازارهای مالی، احتمال شکست و متحمل شدن زیانهای مالی سنگین، بسیار بالا خواهد بود. شکستهایی که میتواند خسارات جبرانناپذیری را برای سرمایهگذار به دنبال داشته باشد. خلاصهی مطلب آنکه با مدیریت ریسک، سرمایهگذار میتواند به اهداف مالی خود برسد. حداقل سریعتر و با خطراتی کمتر!.
برای دسترسی به سایر مقالات و همچنین بهرهمند شدن از محتوای تحلیلی وارد شوید .
حداقل مقدار نسبت پاداش به ریسک
رکن اداره کننده و به عبارت دیگر قوه مجریه شرکت های سهامی اعضای هیات مدیره آن هستند. سهام داران با انتخاب اعضای هیات مدیره و اعتماد به حسن عملکرد و درایت آنان سرمایه های خود را به شرکت می سپارند و آنان نیز با بهره گیری از هوش و خلاقیت خود پس از انقضای سال مالی سود مناسبی عاید شرکت و سهام داران می کنند.
طبق مفاد ماده 107 " لایحه " هیات مدیره شرکت های سهامی از میان صاحبان سهام انتخاب می شوند بنابراین در زمان برگزاری مجمع عمومی برای انتخاب مدیران، مدیر منتخب حداقل باید دارای یک سهم از سهام شرکت باشد و اگر طبق اساسنامه تعداد سهام وثیقه مدیران از یک سهم بیشتر باشد بر اساس ماده 115 " لایحه " از تاریخ انتخاب یک ماه فرصت دارد تا نسبت به تکمیل آن اقدام نماید.
در مورد تعداد اعضای هیات مدیره در شرکت های سهامی خاص قانون ساکت است ولی در مورد شرکت های سهامی عام ماده 107 " لایحه " انتخاب حداقل پنج نفر را الزامی می داند.
- عضو موظف و غیرموظف هیات مدیره
در هیچ یک از مواد لایحه اصلاحی قانون تجارت تعریفی از عضو موظف و غیرموظف هیات مدیره ارائه نشده است ولی با مراجعه به رویه و عرف جاری در شرکت های سهامی تفاوت این دو تا حدودی آشکار می شود .
عضو موظف به هیات مدیره به فردی اطلاق می شود که در ساعات اداری به صورت تمام وقت در شرکت حضور داشته باشد و معمولاَ حقوق ماهیانه دریافت کند. حقوق اعضای موظف را هیات مدیره تعیین می کند و در مجمع عمومی صاحبان سهام پس از تصویب ترازنامه و حساب های مالی بر آن صحه گذاشته می شود. دیده شده که در اساسنامه شرکت تعیین حقوق اعضای موظف نیز در صلاحیت مجمع عمومی عادی گذاشته شده و در نتیجه این موضوع بستگی به اداره و اختیار سهام داران دارد.
تعیین حق حضور اعضای غیرموظف با توجه به مفاد ماده 134 " لایحه " قطعاَ در صلاحیت مجمع عمومی عادی است که معمولاَ با در نظر گرفتن ساعات و اوقاتی که در شرکت صرف می کنند برآورد می شود. مثلاَ در صورت حضور در حداقل دو جلسه هیات مدیره در ماه پرداخت ماهیانه ده میلیون ریال حق حضور عضو غیرموظف در مجمع عمومی تعیین و تصویب می شود.
قطعاَ پرداخت مبلغ فوق به تنهایی نمی تواند مابه ازای عادلانه ای در مقابل وظیفه خطیر مدیریت شرکت که متضمن پذیرش ریسک های بسیار و گوناگون از جمله امضای اسناد تجاری بی شمار برای پرداخت تعهدات مالی شرکت و تضمیین بازپرداخت تسهیلات بانکی و ایفای سایر تعهدات باشد. لذا قانون گذار به منظور ایجاد انگیزه و نیز جبران خدمات مدیران که منتهی به سودآوری شرکت شده، به شرط پیش بینی در اساسنامه، پرداخت نسبت معینی از سود خالص سالانه شرکت را تحت عنوان پاداش به اعضای هیات مدیره اعم از موظف و غیرموظف تجویز و تعیین کرده است.
- پاداش هیات مدیره شرکت سهامی
طبق ماده 241 " لایحه " پاداش هیات مدیره نباید به هیچ وجه از پنج درصد در شرکت های سهامی عام و ده درصد در شرکت های سهامی خاص از سود قابل تقسیمی که در همان سال به صاحبان سهام پرداخت می شود تجاوز کند و در اساسنامه شرکت نیز نمی توان خلاف مقررات ماده فوق پیش بینی کرد. سود قابل پرداخت شرکت سودی است که پس از اعمال ذخایر و پرداخت مالیات به سهام دار پرداخت می شود.
گفتنی است پاداش هیات مدیره پس از تصویب در مجمع عمومی صاحبان سهام، به مثابه سود سهام داران، در حصه و قدر السهم مدیران قرار می گیرد و فقط خود آن ها می توانند در مورد نحوه تقسیم آن بین اعضای هیات مدیره بر مبنای میزان خدمات و تاثیر حضور و نیز طول دوره تصدی هر یک در هیات مدیره تصمیم بگیرند.
بعضاَ در مجامع عمومی تصویب می کنند رئیس مجمع عمومی نسبت به نحوه تقسیم پاداش بین هیات مدیره تصمیم گیری کند. این مصوبه خلاف قانون است و در صورت عدم موافقت مدیران با این موضوع، در هیچ مجمعی و با هیچ اکثریتی نمی تواند نحوه تقسیم پاداش هیات مدیره را به شخص دیگری واگذار کند.
قسمت اخیر ماده 134 " لایحه " در مورد اعضای غیرموظف قیدی دارد که معمولاَ در شرکت های محل سوال است. در این ماده مقرر شده اعضای غیرموظف هیات مدیره حق ندارند به جز آنچه در این ماده پیش بینی شده در قبال سمت مدیریت خود به طور مستمر یا غیرمستمر بابت حقوق، پاداش و یا حق الزحمه وجهی از شرکت دریافت کنند. معمولاَ سهام داران و یا بازرسان شرکت نسبت به هر نوع پرداختی به جز آنچه در ماده 134 لایحه ذکر شده به اعضای غیرموظف هیات مدیره حساس هستند و آن را ممنوع می دانند. در صورتی که قید " در قبال سمت مدیریت " تکلیف را روشن کرده و پرداخت به عضو غیرموظف هیات مدیره در قبال خدماتی غیراز سمت مدیریت منعی ندارد.
واضح است اگر عضو غیرموظف به دلیل تجارب و تخصص ویژه خود خدمات دیگری به شرکت ارائه دهد قرار نیست تبرعی و مجانی باشد و عمل انسان ماجور و محترم است و بنابراین هر نوع پرداختی که در قبال سمت حداقل مقدار نسبت پاداش به ریسک مدیریت نباشد بلااشکال خواهد بود.
از انتخابتان متشکریم.
همراهی متخصصان مجرب ما را در ثبت شرکت فکر برتر پذیرا باشید :
صندوق سرمایه گذاری
درآمد ثابت بانک ایران زمین
صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت بازدهی معقول با حداقل ریسک ممکن را نصیب سرمایهگذاران خود میکنند و افرادی که واحدهای این صندوقها را خریداری میکنند، در واقع سرمایهگذارانی کم ریسک هستند که انتظار دارند بازدهی مثبت را به دست آورند. به همین علت مدیران این صندوقهای سرمایهگذاری منابع مالی حاصل از فروش واحدهای این صندوقها را عمدتاً به خرید اوراق بهادار بسیار کم ریسک مثل اوراق مشارکت، اوراق اجاره و اوراق خزانه و… اختصاص می دهند تا بتوانند سود قابل قبولی برای سرمایهگذاران محقق کنند.
برای دریافت مشاوره خارج از نوبت، تماس بگیرید
چرا صندوق ایران زمین
صندوق سرمایه گذاری با درامد ثابت بانک ایران زمین مناسب افرادی است که علاوه بر ریسک پذیری پایین، انتظار دریافت جریان نقد ثابتی به صورت ماهیانه دارند. صندوق فوق الذکر به صورت ماهانه و در اولین روز کاری هر ماه اقدام به پرداخت سود به سرمایه گذاران خود می نماید . از آنجاییکه بیش از ۷۰ درصد دارایی های صندوق در سپرده های بانکی و اوراق بهادار با درآمد ثابت سرمایه گذاری گردیده است لذا قابلیت نقد شوندگی این صندوق بسیار بالاست. یعنی شما به راحتی می توانید واحد های صندوق خود را به پول نقد تبدیل کنید.
مزیت سرمایه گذاری در صندوق ایران زمین در مقایسه با سپرده های بانکی و ابزارهای مشابه
سرمایه گذاری در صندوق سرمایه گذاری بانک ایران زمین مزایای بیشتری نسبت به سپرده گذاری در بانک دارد.
از جمله اینکه:
۱) نقدشوندگی سریع واحدها و عدم اعمال نرخ شکست در برداشتهای زودتر از سررسید.
۲) شناسایی سود روزشمار.
۳) در صندوقهای سرمایه گذاری، سررسیدی برای دارندگان واحدها تعریف نگردیده است و سرمایه گذاران در صورت نیاز به وجوه نقد، میتوانند سریعا نسبت به ابطل واحدهای خود اقدام نمایند.
۴) امکان وثیقه نمودن واحدهای مشتریان نزد بانک ایران زمین جهت دریافت تسهیلات و واریز سود ماهیانۀ واحدهای وثیقه شده.
سطوح Stop-Los و Take-Profit چیست و چگونه آنها را محاسبه کنیم؟
سطوح توقف ضرر و سود دو مفهوم اساسی هستند که بسیاری از معامله گران برای تعیین استراتژی های خروج از تجارت خود بسته به میزان ریسکی که مایل به انجام آن هستند، به آنها تکیه می کنند. این آستانه ها هم در بازارهای سنتی و هم در بازارهای رمزنگاری مورد استفاده قرار می گیرند و به ویژه در میان معامله گرانی که رویکرد ترجیحی آن ها تحلیل تکنیکال است، محبوب هستند.
مقدمه
زمان بندی بازار یک استراتژی است که در آن سرمایه گذاران و معامله گران سعی می کنند قیمت های آینده بازار را پیش بینی کنند و سطح قیمتی بهینه ای را برای خرید یا فروش دارایی ها بیابند. تحت این رویکرد، تشخیص زمان خروج از بازار حیاتی است. در اینجاست که سطوح استاپ ضرر و سود برداشت وارد عمل می شوند.
سطوح توقف ضرر و سود، اهداف قیمتی هستند که معامله گران از قبل برای خود تعیین می کنند. این سطوح از پیش تعیین شده که اغلب به عنوان بخشی از استراتژی خروج یک معامله گر منضبط استفاده می شود، برای به حداقل رساندن معاملات هیجانی طراحی شده اند و برای مدیریت ریسک ضروری هستند.
سطوح توقف ضرر و سود
سطح توقف ضرر (SL) قیمت از پیش تعیین شده یک دارایی است که زیر قیمت فعلی تنظیم می شود، که در آن موقعیت به منظور محدود کردن ضرر سرمایه گذار در این موقعیت بسته می شود. برعکس، سطح سود برداشت (TP) قیمت از پیش تعیین شده ای است که معامله گران در آن موقعیت سودآور را می بندند.
معاملهگران میتوانند بهجای استفاده از سفارشهای بازار در زمان واقعی، این سطوح را به گونهای تنظیم کنند که بدون نیاز به نظارت 24 ساعته بر بازارها، فروش خودکار را آغاز کنند. برای مثال، Binance Futures دارای یک تابع Stop Order است که دستورات توقف ضرر و برداشت سود را ترکیب می کند. سیستم تصمیم می گیرد که آیا یک سفارش بر اساس سطوح قیمت ماشه و آخرین قیمت یا قیمت علامت گذاری زمانی که سفارش انجام می شود، توقف ضرر است یا برنده است.
چرا باید از سطوح توقف ضرر و سود برداشت استفاده کرد؟
مدیریت ریسک را انجام دهید
سطوح SL و TP منعکس کننده پویایی فعلی بازار هستند و کسانی که می دانند چگونه مقادیر بهینه خود را به درستی شناسایی کنند، اساسا فرصت های معاملاتی مطلوب و سطوح قابل قبول ریسک را شناسایی می کنند. ارزیابی ریسک با استفاده از سطوح SL و TP می تواند نقش مهمی در حفظ و رشد پورتفولیوی شما داشته باشد. نه تنها به طور سیستماتیک از دارایی های خود با اولویت دادن به معاملات کم ریسک محافظت می کنید، بلکه از نابودی کامل پرتفوی خود نیز جلوگیری می کنید. بنابراین، بسیاری از معاملهگران از سطوح SL و TP در استراتژیهای مدیریت ریسک خود استفاده میکنند.
جلوگیری از معاملات هیجانی
وضعیت عاطفی فرد در هر لحظه می تواند به شدت بر تصمیم گیری تأثیر بگذارد، و به همین دلیل است که برخی از معامله گران برای اجتناب از معامله تحت استرس، ترس، طمع یا سایر احساسات قدرتمند، به استراتژی از پیش تعیین شده تکیه می کنند. یادگیری تشخیص زمان بستن یک پوزیشن می تواند به شما کمک کند تا از معاملات آنی خودداری کنید و به شما این امکان را می دهد که معاملات خود را به صورت استراتژیک مدیریت کنید نه عجیب.
نسبت ریسک به پاداش را محاسبه کنید
سطوح توقف ضرر و سود برای محاسبه نسبت ریسک به پاداش معامله استفاده می شود.
ریسک به پاداش ، اندازه گیری ریسک در ازای پاداش های بالقوه است. به طور کلی، بهتر است معاملاتی را وارد کنید که نسبت ریسک به پاداش حداقل مقدار نسبت پاداش به ریسک کمتری دارند، زیرا به این معنی است که سود بالقوه شما بر ریسک های بالقوه بیشتر است.
با این فرمول می توانید نسبت ریسک به پاداش را محاسبه کنید:
نسبت ریسک به پاداش = (قیمت ورودی – قیمت توقف ضرر) / (قیمت سود – قیمت ورودی)
نحوه محاسبه سطوح توقف ضرر و سود برداشت
روشهای مختلفی وجود دارد که معاملهگران میتوانند برای تعیین سطوح بهینه توقف ضرر و سود برداشت از آنها استفاده کنند. این رویکردها ممکن است به طور مستقل یا در ترکیب با روشهای دیگر مورد استفاده قرار گیرند، اما هدف نهایی همچنان یکسان است: استفاده از دادههای موجود برای تصمیمگیری آگاهانهتر در مورد زمان بستن یک موقعیت.
سطوح حمایت و مقاومت
حمایت و مقاومت مفاهیم اصلی آشنا برای هر معامله گر فنی در بازارهای سنتی و ارزهای دیجیتال هستند.
سطوح حمایت و مقاومت مناطقی در نمودار قیمت هستند که احتمال افزایش فعالیت معاملاتی، چه خرید و چه فروش، بیشتر است. در سطوح پشتیبانی، انتظار میرود روند نزولی به دلیل افزایش سطح فعالیت خرید متوقف شود. در سطوح مقاومت، انتظار میرود روندهای صعودی به دلیل افزایش سطح فعالیت فروش متوقف شود.
معاملهگرانی که از این روش استفاده میکنند معمولاً سطح سود برداشتی خود را بالاتر از سطح حمایت و سطح توقف ضرر را درست زیر سطح مقاومتی که شناسایی کردهاند تعیین میکنند.
میانگین های متحرک
این نشانگر فنی نویز بازار را فیلتر می کند و داده های مربوط به قیمت را برای ارائه جهت یک روند صاف می کند.
میانگین متحرک (MA) را می توان در یک دوره کوتاه تر یا طولانی تر، بسته به ترجیحات معامله گران، محاسبه کرد. معاملهگران میانگینهای متحرک را از نزدیک زیر نظر دارند و به دنبال فرصتهایی برای فروش یا خرید هستند که در سیگنالهای متقاطع ارائه میشوند، جایی که دو MA مختلف روی یک نمودار تلاقی میکنند. می توانید در مورد میانگین متحرک به طور مفصل مطالعه کنید.
به طور معمول، معاملهگرانی که از MA استفاده میکنند، سطوح توقف ضرر را زیر میانگین متحرک بلندمدت شناسایی میکنند
روش درصدی
به جای یک سطح از پیش تعیین شده که با استفاده از شاخص های فنی محاسبه می شود، برخی از معامله گران از یک درصد ثابت برای تعیین سطوح SL و TP استفاده می کنند. به عنوان مثال، ممکن است زمانی که قیمت دارایی 5% بالاتر یا کمتر از قیمتی که وارد کردهاند، موقعیت خود را ببندند. این یک رویکرد ساده است که برای معامله گرانی که آشنایی چندانی با اندیکاتورهای فنی ندارند، به خوبی جواب می دهد.
سایر شاخص ها
ما به چند ابزار متداول TA که برای ایجاد سطوح SL و TP استفاده میشوند، اشاره کردهایم، اما معاملهگران از بسیاری از شاخصهای دیگر استفاده میکنند. این شامل شاخص قدرت نسبی ( RSI ) است که یک شاخص حرکتی است که نشان میدهد یک دارایی بیش از حد خرید شده یا بیش از حد فروخته شده است، باندهای بولینگر (BB) که نوسانات بازار را اندازهگیری میکند، و واگرایی میانگین متحرک همگرایی (MACD) که از میانگینهای متحرک نمایی استفاده میکند.
پایان
بسیاری از معاملهگران و سرمایهگذاران از یک یا ترکیبی از روشهای بالا برای محاسبه سطوح توقف ضرر و سود برداشت استفاده میکنند. این سطوح بهعنوان انگیزههای فنی برای خروج از معامله برای آنها عمل میکند، چه برای رها کردن موقعیت از دست دادن یا تحقق سودهای بالقوه. توجه داشته باشید که این سطوح برای هر معامله گر منحصر به فرد است و عملکرد موفقیت آمیز را تضمین نمی کند. در عوض، آنها تصمیم گیری را هدایت می کنند و آن را سیستماتیک تر و قوی تر می کنند. بنابراین، ارزیابی ریسک با شناسایی سطوح توقف ضرر و سود یا استفاده از سایر استراتژیهای مدیریت ریسک یک عادت تجاری خوب است.
دیدگاه شما