اشباع خرید یا Overbought چیست و چه مواقعی رخ میدهد؟
نمونه ای از سطوح اشباع با استفاده از باند بولینگر
نحوه شناسایی نقطه اشباع خرید با RSI
تحلیل تکنیکال برای شناسایی نقاط اشباع خرید محاسبات پیچیدهای را در اختیار معاملهگران قرار میدهد. در دهه ۱۹۵۰ جورج لین اسیلاتور استوکاستیک را توسعه داد که حرکتهای اخیر قیمت را بررسی کرده و تغییرات قریب الوقوع در مومنتوم و روند قیمت سهام را شناسایی میکند. این اوسیلاتور بعدها به پایه و اساس اندیکاتوری تبدیل شد که اندیکاتور پایه جهت شناسایی اشباع برای سهام است و امروزه به آن شاخص قدرت نسبی (RSI) میگوییم. RSI با استفاده از فرمول زیر قدرت حرکات قبلی قیمت را طی یک دوره اخیر (معمولا ۱۴ روزه) اندازه گیری میکند:
RSI=100-100/(1+RS)
در این فرمول پارامتر RS نسبت متوسط حرکت رو به بالا به رو به پایین را در یک بازه زمانی مشخص نشان میدهد. هنگامی که RSI به بالای ۷۰ میرسد، نشان میدهد که قیمت سهام وارد منطقه اشباع خرید شده است و بازار باید با فشار نزولی در کوتاه مدت اصلاح شود. بسیاری از معاملهگران برای تایید سیگنال RSI از کانالهای قیمت مانند باندهای بولینگر استفاده میکنند. هنگامی که RSI به بالای ۷۰ رسیده و قیمت به باند بالایی بولینگر اصابت کرد، تحلیلگران منتظر یک کاهش در سهام هستند.
نمونه ای از تشخیص اشباع با استفاده از RSI
در اینجا مثالی از یک نمودار با RSI بالای ۷۰ آورده شده است که نشان میدهد در اشباعخرید هستیم.
اشباع خرید با اندیکاتور RSI
در نمودار بالا هنگامی که قیمت به اشباع فروش اندیکاتور RSI (زیر ۳۰) سقوط کرده پس از آن شاهد افزایش قیمت در ماه اکتبر بودهایم. همین شرایط زمانی که قیمت به اشباعخرید رسیده و اندیکاتور RSI به بالای ۷۰ در ماه فوریه رفته صادق است. در اینجا نشان میدهد سهام یک اصلاح یا حرکت به سمت پایین خواهد داشت.
جهت پیگیری اخبار و تحلیل های فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرامی UtoFX بپیوندید.
اشباع خرید یا Overbought در بورس به چه معناست؟
به شرایطی میگویند که اعتقاد بر این است که سطح فعلی قیمت، بالاتر از ارزش ذاتی یا منصفانه سهام است. به طور کلی اشباع خرید حرکت اخیر و کوتاه مدت قیمت سهام را توصیف میکند و این انتظار را منعکس میکند که بازار در آینده نزدیک، قیمت را اصلاح میکند. اشباع عموما از تحلیل تکنیکال تاریخچه قیمت سهام نتیجه میشود اما ممکن است گاهی از تحلیل فاندامنتال نیز استفاده شود. عموما سهامی که در اشباع خرید است، شاید کاندیدای مناسبی برای فروش باشد.
نقطه مقابل اشباع خرید، اشباع فروش است که در آن تصور میشود قیمت فعلی سهام کمتر از ارزش ذاتی آن است.
وقتی یک سهام تحت فشار مداوم رو به بالا قرار گرفته باشد و از نقطه نظر تحلیل تکنیکال منتظر یک اصلاح باشیم، گفته میشود که در منطقه اشباع خرید قرار داریم. روند صعودی ممکن است به دلیل اخبار مثبت در مورد شرکت یا صنعت یا بازار باشد. فشار برای خرید موجب افزایش قیمت سهم شود و میتواند قیمت را بسیار بیشتر از آنچه معاملهگران انتظار دارند افزایش دهد در این زمان بسیاری از معاملهگران این شرایط را اشباع خرید مینامند و انتظار برگشت قیمت را دارند.
اشباع خرید از نظر فاندامنتال
به طور سنتی، شاخص استاندارد ارزش سهام نسبت قیمت به درآمد (P/E) بوده است. تحلیلگران و شرکتها برای شناسایی قیمت مناسب برای یک سهام خاص، عموما از نتایج گزارش یا برآورد درآمد آن شرکت استفاده میکنند. اگر P/E سهام بالاتر از صنعت یا شاخص مربوط به خود باشد، ممکن است سرمایهگذاران ارزش آن را بیش از حد ارزیابی کرده و از خرید آن چشمپوشی کنند. این نوعی از تحلیل فاندامنتال است که از فاکتورهای اقتصاد کلان و صنعت جهت تعیین قیمت مناسب برای سهام استفاده میکند.
اشباع خرید از نظر تکنیکال
تحلیل تکنیکال به معاملهگران این امکان را داده است تا از اندیکاتورها برای پیشبینی قیمت سهام استفاده کنند. این اندیکاتورها قیمت، حجم و مومنتوم اخیر سهام را اندازه گیری میکنند. معاملهگران با استفاده از ابزارهای تکنیکال سهمهایی را که در معاملات اخیر بیش از حد ارزشگذاری شدهاند، شناسایی کرده و از آنها به عنوان اشباع خرید یاد میکنند.
برخی از معاملهگران از کانالهای قیمتی مانند باند بولینگر (Bollinger Bands) برای کشف مناطق اشباع استفاده میکنند. وقتی قیمت به باند بالایی در باندهای بولینگر میرسد، احتمالا در منطقه اشباع خرید است.
نمونه ای از سطوح اشباع با استفاده از باند بولینگر
نحوه شناسایی نقطه اشباع خرید با RSI
تحلیل تکنیکال برای شناسایی نقاط اشباع خرید محاسبات پیچیدهای را در اختیار معاملهگران قرار میدهد. در دهه ۱۹۵۰ جورج لین اسیلاتور استوکاستیک را توسعه داد که حرکتهای اخیر قیمت را بررسی کرده و تغییرات قریب الوقوع در مومنتوم و روند قیمت سهام را شناسایی میکند. این اوسیلاتور بعدها به پایه و اساس اندیکاتوری تبدیل شد که اندیکاتور پایه جهت شناسایی اشباع برای سهام است و امروزه به آن شاخص قدرت نسبی (RSI) میگوییم. RSI با استفاده از فرمول زیر قدرت حرکات قبلی قیمت را طی یک دوره اخیر (معمولا ۱۴ روزه) اندازه گیری میکند:
RSI=100-100/(1+RS)
در این فرمول پارامتر RS نسبت متوسط حرکت رو به بالا به رو به پایین را در یک بازه زمانی مشخص نشان میدهد. هنگامی که RSI به بالای ۷۰ میرسد، نشان میدهد که قیمت سهام وارد منطقه اشباع خرید شده است و بازار باید با فشار نزولی در کوتاه مدت اصلاح شود. بسیاری از معاملهگران برای تایید سیگنال RSI از کانالهای قیمت مانند باندهای بولینگر استفاده میکنند. هنگامی که RSI به بالای ۷۰ رسیده و قیمت به باند بالایی بولینگر اصابت کرد، تحلیلگران منتظر یک کاهش در سهام هستند.
نمونه ای از تشخیص اشباع با استفاده از RSI
در اینجا مثالی از یک نمودار با RSI بالای ۷۰ آورده شده است که نشان میدهد در اشباعخرید هستیم.
اشباع خرید با اندیکاتور RSI
در نمودار بالا هنگامی که قیمت به اشباع فروش اندیکاتور RSI (زیر ۳۰) سقوط کرده پس از آن شاهد افزایش قیمت در ماه اکتبر بودهایم. همین شرایط زمانی که قیمت به اشباعخرید رسیده و اندیکاتور RSI به بالای ۷۰ در ماه فوریه رفته صادق است. در اینجا نشان میدهد سهام یک اصلاح یا حرکت به سمت پایین خواهد داشت.
جهت پیگیری اخبار و تحلیل های فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرامی UtoFX بپیوندید.
5 شاخص اساسی مورد استفاده در تجزیه و تحلیل تکنیکال
شاخصهای تجزیه و تحلیل تکنیکال در واقع سلاحهای انتخابی برای تحلیلگران تکنیکال در بازار خرید ارز دیجیتال هستند. هر تحلیلگر ابزارهایی را انتخاب میکند که به بهترین وجه متناسب با سبک منحصر به فرد آنها باشد تا سپس یاد بگیرد که چگونه بر مهارت خود بیافزاید. برخی تمایل دارند به حرکت بازار نگاه کنند، در حالی که بعضی دیگر میخواهند به شیوه خود عمل کنند یا نوسانات را برررسی کنند.
اما کدام یک از بهترین شاخصهای تجزیه و تحلیل تکنیکال هستند؟ هر معاملهگر ممکن است شاخص متفاوتی به شما بگوید. آیا علاقهمند هستید که بدانید آنها چیستند و چگونه از آنها استفاده کنید؟ این مقاله تترلند را تا انتها مطالعه کنید.
معرفی شاخص تجزیه و تحلیل تکنیکال
معاملهگران از شاخصهای تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده میکنند تا اطلاعات بیشتری در مورد عملکرد قیمت یک دارایی یا ارز کسب کنند. این شاخصها، شناسایی الگوها و خرید سیگنالهای خرید یا فروش در شرایط فعلی بازار را آسانتر میکند.
انواع مختلفی از شاخصها وجود دارد و آنها به طور گسترده توسط معاملهگران روز، معاملهگران نوسان و حتی گاهی توسط سرمایهگذاران بلند مدت استفاده میشوند. برخی از تحلیلگران حرفهای و بازرگانان پیشرفته حتی شاخصهای خاص خود را ایجاد میکنند. در این مقاله، ما شرح مختصری از محبوبترین شاخصهای تجزیه و تحلیل تکنیکال را ارائه میدهیم که میتواند برای معاملهگران مفید باشد.
1. تجزیه و تحلیل تکنیکال: شاخص مقاومت نسبی (RSI)
5 شاخص اساسی مورد استفاده در تجزیه و تحلیل تکنیکال 8
RSI یک شاخص حرکت است که نشان میدهد یک دارایی بیش از حد خریداری شده یا بیش از حد فروخته شده است. این کار را با اندازهگیری تغییرات اخیر قیمتی انجام میشود (تنظیم استاندارد 14 دوره قبلی است – بنابراین 14 روز، 14 ساعت و غیره). سپس دادهها به عنوان یک اسیلاتور نمایش داده میشوند که میتواند مقداری بین 0 تا 100 داشته باشد.
از آنجا که RSI یک شاخص حرکت است، نرخ (حرکت) تغییر قیمت را نشان میدهد. به این معنی است که اگر نوسان در حالی که قیمت در حال افزایش است، افزایش یابد، روند صعودی قوی است و خریداران بیشتری وارد عمل میشوند. در مقابل، اگر نوسان در حالیکه قیمت در حال افزایش است، کاهش یابد، ممکن است نشان دهد که فروشندگان به زودی ممکن است کنترل خود را بر بازار خرید ارز دیجیتال یا فروش آن به دست بگیرند.
2. تجزیه و تحلیل تکنیکال: میانگین متحرک (MA)
5 شاخص اساسی مورد استفاده در تجزیه و تحلیل تکنیکال 9
یک میانگین متحرک، قیمت را هموار میکند. همانطور که براساس دادههای قیمت گذشته است، یک شاخص عقب مانده است.
دو میانگین تجزیه و تحلیل تکنیکال متحرک متداول که استفاده میشود میانگین متحرک ساده SMA یاMA و میانگین متحرک نمایی (EMA) است. SMA با در نظر گرفتن دادههای قیمت از دوره تعریف شده و تولید میانگین ترسیم میشود.
همانطور که گفته شد، میانگین متحرک یک شاخص عقب مانده است. هرچه مدت زمان آن طولانیتر باشد، تاخیر بیشتر خواهد بود. معاملهگران فروش و یا خرید ارز دیجیتال معمولاً از رابطه قیمت با میانگین متحرک خاص برای سنجش روند فعلی بازار استفاده میکنند.
تریدرها همچنین ممکن است از کراساوورهای متحرک به عنوان سیگنال خرید یا فروش استفاده کنند. به عنوان مثال، اگر SMA 100 روزه از SMA 200 روزه عبور کند، ممکن است یک سیگنال فروش محسوب شود. اما این دقیقاً به چه معناست؟
این نشان می دهد که میانگین قیمت در 100 روز گذشته اکنون کمتر از 200 روز گذشته است. ایده فروش در اینجا این است که حرکت کوتاه مدت قیمت، دیگر روند صعودی را دنبال نمیکند، بنابراین روند ممکن است معکوس شود.
3. حرکت واگرایی همگرایی متوسط (MACD)
MACD برای تعیین حرکت یک دارایی یا ارز با نشان دادن رابطه بین دو میانگین متحرک استفاده میشود. از دو خط تشکیل شده است: خط MACD و خط سیگنال. خط MACD با کسر 26 EMA از 12 EMA محاسبه میشود. سپس این خط بر روی 9 EMA خط و MACD خط سیگنال رسم میشود. بسیاری از ابزارهای نمودارسازی نیز اغلب دارای هیستوگرام هستند که فاصله بین خط MACD و خط سیگنال را نشان میدهند.
با جستجوی واگرایی بین MACD و قیمت، معاملهگران میتوانند قدرت این روند فعلی را درک کنند. بهعنوان مثال، اگر قیمت و MACD بالاتر میرود، ممکن است بازار بهزودی معکوس شود. MACD در این مورد به ما چه میگوید؟ این قیمت در حالی که شتاب در حال کاهش است در حال افزایش است، بنابراین احتمال وقوع عقبگرد یا برگشت وجود دارد.
معاملهگران فروش و یا خرید ارز دیجیتال همچنین ممکن است از این شاخص برای جستجوی تقاطع بین خط MACD و خط سیگنال آن استفاده کنند. بهعنوان مثال، اگر خط MACD از بالای خط سیگنال عبور کند، این ممکن است یک سیگنال خرید ازر دیجیتال را نشان دهد. برعکس، اگر خط MACD از زیر خط سیگنال عبور کند، ممکن است یک سیگنال فروش را نشان دهد.
MACD اغلب در ترکیب با RSI استفاده میشود، زیرا هر دو حرکت اندازهگیری میکنند، اما با عوامل مختلف. فرض این است که با هم ممکن است چشمانداز فنی کاملتری در بازار داشته باشند.
4. RSI تصادفی (StochRSI)
Stochastic RSI یک نوسانگر حرکت است که برای تعیین خرید ارز دیجیتال یا فروش بیش از حد ارز استفاده میشود. همانطور که از نامش پیداست، این یک مشتق RSI است، زیرا بهجای دادههای قیمت از مقادیر RSI تولید میشود. با استفاده از فرمولی به نام فرمول نوسانساز تصادفی در مقادیر RSI معمولی ایجاد میشود. بهطور معمول، مقادیر RSI تصادفی بین 0 و 1 (یا 0 و 100) است.
با توجه به سرعت و حساسیت بیشتر، StochRSI میتواند سیگنالهای تجاری زیادی ایجاد کند که تفسیر آنها مشکل است.
5. گروههای بولینگر (BB)
5 شاخص اساسی مورد استفاده در تجزیه و تحلیل تکنیکال 10
باندهای بولینگر نوسانات بازار و همچنین شرایط خرید ارز دیجیتال و فروش بیش از حد را اندازهگیری میکنند. آنها از سه خط تشکیل شدهاند: یک SMA باند میانی و یک باند بالا و پایین. تنظیمات ممکن است متفاوت باشد، اما به طور معمول باندهای بالا و پایین دو انحراف استاندارد از باند میانی هستند. با افزایش و کاهش نوسانات، فاصله بین باندها نیز افزایش و کاهش مییابد.
به طور کلی، هرچه قیمت به باند بالاتری نزدیکتر باشد، ارز ترسیم شده به شرایط خرید ارز دیجیتال بیش از حد نزدیک میشود. برعکس، هرچه قیمت به باند پایین نزدیکتر باشد، ممکن است به شرایط فروش بیش از حد نزدیک شود.
در بیشتر موارد قیمت در محدوده باند باقی خواهد ماند، اما در موارد اندکی، ممکن است از پایین آنها شکسته شود. گرچه این رویداد ممکن است به خودی خود سیگنال معاملاتی خرید ارز دیجیتال یا فروش آن باشد، اما میتواند به عنوان نشانهای از شرایط شدید بازار عمل کند.
مفهوم مهم دیگر BB ها، فشار نامیده میشود. این به دورهای با نوسان کم اشاره دارد، جایی که همه گروهها بسیار نزدیک به یکدیگر هستند. این ممکن است به عنوان نشانه نوسانات بالقوه آینده استفاده شود. برعکس، اگر نوارها از یکدیگر فاصله زیادی داشته باشند، ممکن است دورهای از نوسانات کاهش یابد.
نتیجهگیری
حتی اگر شاخصها دادهها را نشان میدهند، مهم است که در نظر بگیریم که تفسیر آن دادهها بسیار مهم است. آنچه ممکن است سیگنال خرید ارز دیجیتال یا فروش مستقیم برای یک معاملهگر باشد ممکن است فقط سر و صدای بازار برای فروشنده دیگر باشد.
مانند اکثر تکنیکهای تجزیه و تحلیل تکنیکال بازار خرید ارز دیجیتال، شاخصها در صورت استفاده در ترکیب با یکدیگر یا سایر روشها مانند تحلیل فاندامنتال (FA) در بهترین حالت هستند.
اشباع خرید و فروش در تحلیل تکنیکال
اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال نقش بسزایی دارند و با استفاده از اندیکاتورها میتوان سیگنالهایی مبنی بر خرید و فروش سهام یا دارایی مورد نظر دریافت کرد. در این مقاله قصد داریم به اشباع خرید و فروش در اندیکاتورها بپردازیم.
با آکادمی بورسی پشوتن همراه باشید.
در ساختار اندیکاتورها انواعی از آنها در محدوده مشخصی نوسان میکنند که وقتی قیمت بیش از حد رو به بالا و یا بیش از حد رو به پایین حرکت کند و در حالت خرید و فروشهای هیجانی قرار بگیرد. اخطارهایی اعم از منطقه هشدار خرید یا فروش صادر میکنند. به این مناطق، مناطق اشباع نیز میگویند که وقتی قیمت به این نواحی میرسد پتانسیل برگشت قیمت زیاد می شود.
وضعیت اشباع خرید (Overbought) چیست؟
وقتی معاملهگران با قیمتی بالاتر از ارزش واقعی اوراق بهادار اقدام به مبادله آنها میکنند، در این صورت به عقیده تحلیلگران اشباع خرید صورت گرفته است. اشباع خرید دورهای از بازار را نشان میدهد که قیمت بدون اصلاح نزولی به حرکات صعودی ادامه داده است. این حرکت صعودی یکسویه و افراطی بوده است و به همین دلیل هر لحظه احتمال بازگشت بازار وجود دارد و حاکی از آن است که بازار در آینده نزدیک قیمتها را تعدیل خواهد کرد.
اشباع خرید به معنای مبادله اوراق بهادار بیش از ارزش واقعی آنها است. بعضی از سرمایهگذاران برای تعیین اینکه در بازار سهام وضعیت اشباع خرید بهوجود آمده است یا خیر، از اصطلاح نسبت قیمت به درآمد P/E استفاده میکنند، درحالی که معاملهگران از شاخصهای فنی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) استفاده میکنند.
اصطلاح مقابل اشباع خرید، اشباع فروش است. یعنی مبادله اوراق بهادار کمتر از ارزش واقعی آنها. اصطلاح اشباع خرید به اوراق بهاداری اطلاق شاخص RSI یا قدرت نسبی به چه معناست؟ میشود که تحت فشار مقاوم روبه بالا قرار دارد و طبق تجزیه تحلیلهای فنی، زمان تغییر حالت و اصلاح آن رسیده است. این روند صعودی ممکن است بهخاطر اخبار مثبت منتشر شده راجع به شرکت پایه، صنعت یا کلا راجع به بازار باشد. فشار خرید باعث تشدید این روند صعودی شده و منجر به صعود ادامهدار غیرمنطقی قیمتها از نظر معاملهگران میشود. هنگامی که چنین اتفاقی رخ میدهد، معاملهگران وضعیت بازار سهام را اشباع خرید دانسته و بسیاری از آنان به برگشت قیمتها امیدوار میشوند.
وضعیت اشباع فروش (Oversold) چیست؟
اشباع فروش اصطلاحی است که بهطور گسترده به اوراق بهاداری اطلاق میشود که به عقیده معاملهگران و تحلیلگران زیر قیمت واقعی آنها مبادله میشوند. این اصطلاح بهطور کلی نوسانات کوتاه مدت و نه بلند مدت، در ارزش سهام را نشان میدهد.
سهمهایی که در وضعیت اشباع فروش هستند، به عقیده تحلیلگران زیر قیمت واقعی آنها مبادله میشوند. این امر میتواند نتیجه اخبار ناخوشایند راجع به شرکت مورد نظر، صنعت آن، یا بهطور کلی مرتبط با بازار باشد. در هر صورت، سهام اشباع فروش قربانی واکنش بیش از حد میان سرمایهگذاران واقع شده و عرضه سهام در آن بیش از تقاضا است.
سرمایهگذاران معمولا به اشتباه تصور میکنند که این امر تنها در شرکتهای کوچکتر و کمتر شناخته شده اتفاق میافتد. طبق تحقیقات انجام شده، سهام شرکتهای بزرگ نیز در معرض فروش بیش از حد قرار دارند. اما سریعتر از همتایان کوچکتر خود بازیابی میشوند. در گذشته، شاخص استاندارد برای تعیین ارزش سهام نسبت قیمت به درآمد (P/E) بوده است. تحلیلگران و شرکتها هم از نتایج کلی ثبت شده استفاده کردهاند و هم اینکه از برآورد سودهای بهدست آمده برای تعیین قیمت مناسب یک سهام خاص بهره بردهاند.
چنانچه نسبت P/E یک سهام بسیار پایینتر از نسبت بخش خود یا پایینتر از نسبت شاخص نسبی باشد، تحلیلگران آن را یک فرصت خرید هوشمندانه برای سرمایهگذاری طولانیمدت میدانند. استفاده از تجزیه تحلیلهای فنی این امکان را برای معاملهگران فراهم آورده است تا بتوانند بر روی شاخصهای انواعی از سهام که به نظر آنها کم ارزشگذاری شدهاند در بازهی زمانی کوتاهی تمرکز کنند. معاملهگران این نوع اوراق را اشباع فروش خطاب میکنند.
در تصویر زیر اشباع خرید وفروش در rsiرا مشاهده میکنید.
با کدام اندیکاتور ها میتوان اشباع های خرید و فروش را تشخیص داد:
اندیکاتور RSI
اندیکاتور RSI بیانگر قدرت روند میباشد و قدرت حرکت را با این اندیکاتور بررسی میکنیم. کندل صعودی و نزولی را میتوان از RSI دریافت کرد.
اندیکاتور RSI در میان دو سطح ٠ و ١٠٠ در نوسان میباشد و در بین این دو سطح، دو سطح کلیدی ٣٠ و ٧٠ را به ترتیب سطح اشباع فروش و سطح اشباع خرید میدانند.
یعنی زمانی که مقدار RSI از ٣٠ کمتر باشد شاهد فروشهای افراطی در بازار خواهیم بود و امکان کاهش فشار فروش و صعود قیمت وجود خواهد داشت؛ اما زمانی که RSI از سطح ٧٠ بیشتر باشد یعنی زمان انجام خریدهای افراطی در بازار است که ممکن است در این محدوده خریدهای افراطی هر لحظه به پایان برسد و کاهش قیمت را شاهد باشیم.
اندیکاتور استوکاستیک
در این اندیکاتور دو سطح 20 و 80 وجود دارد که بترتیب منطقه اشباع فروش و اشباع خرید نامیده میشود. قیمت بعد از وارد شدن به این مناطق در ناحیه هشدار قرار میگیرد و پس از خارج شدن از آن سیگنال ورود یا خروج میدهد.
اندیکاتور CCI
این اندیکاتور قیمت فعلی را با یک قیمت متوسط در یک بازه زمانی مشخص مقایسه میکند. اندیکاتور CCI بالا و پایین صفر نوسان مینماید و وارد منطقه مثبت یا منفی میشود.
با وجود اینکه بیشتر مقادیر نشانداده شده توسط این اندیکاتور (حدودا 75 درصد مواقع) بین 100- و 100+ است. در 25 درصد از مقادیر نیز خارج از این رنج قرار میگیرد که نشاندهنده قدرت یا ضعف شدید در حرکت قیمت است.
نکات مهم در رابطه با سطوح اشباع خرید و فروش:
برخی از معاملهگران با رسیدن RSI به سطوح اشباع خرید یا فروش سریعاً وارد معامله میشوند و یا معامله قبلی خود را میبندند. بایستی توجه داشت که رفتار بازار در سطوح اشباع خرید/فروش بسته به روند بازار میتواند متفاوت باشد.
اشباع خرید RSI در روند صعودی:
شاید بسیاری از معاملهگران تازهکار از این پدیده تعجب کنند. بازار روند صعودی دارد و RSI وارد محدوده اشباع خرید شده است. اما هنوز RSI از محدوده اشباع خرید پایین نیامده و در حال ثبت اوجهای جدید در محدوده اشباع خرید است.
چرا؟
علت اصلی این موضوع قدرت روند صعودی است که باعث میشود بازار وارد محدوده اشباع خرید شود و با اصلاحهای جزئی دوباره به حرکات صعودی ادامه دهد.
اشباع فروش RSI در روند نزولی:
اگر RSI در روند نزولی وارد محدوده اشباع فروش شود، بسته به اینکه قدرت روند تا چه حد قوی است، RSI میتواند بارها وارد محدوده اشباع فروش شود و حتی کفهای جدیدی در این محدوده ثبت کند. یعنی بازگشتی از محدوده اشباع فروش روی ندهد.
اشباع خرید و فروش RSI در روند خنثی:
بهترین زمان برای استفاده از سطوح اشباع خرید/ فروش RSI در روندهای خنثی است. روند خنثی نشانگر این موضوع است که قدرت خریداران و فروشندگان به یک اندازه است و معاملهگران هنوز تصمیم قطعی در رابطه با آینده بازار نگرفتهاند. به همین دلیل بازار در دامنه محدودی نوسان میکند. در چنین شرایطی میتوان از RSI برای ورود به معاملات بازگشتی از سقف یا کف محدوده خنثی استفاده کرد.
سطوح اشباع خرید و فروش نشانگر این موضوع است که هر لحظه احتمال بازگشت نزولی یا صعودی بازار وجود دارد. یعنی بازار با ورود به محدوده اشباع خرید/فروش بهزودی اصلاح خواهد کرد. اصلاحها یا بازگشتهای بازار در تضاد با روند بازار اتفاق میافتند. به همین دلیل شاید در شاخص RSI یا قدرت نسبی به چه معناست؟ شاخص RSI یا قدرت نسبی به چه معناست؟ بازار شاهد ورود RSI به محدوده اشباع خرید یا فروش باشید. اما در ادامه میزان اصلاح بازار محدود باشد. در چنین شرایطی سؤال اصلی که معاملهگر باید از خود بپرسد این است که آیا قدرت روند به حدی ضعیف است که بتوان در خلاف آن وارد معامله شد؟ یا آیا بازار در وضعیتی قرار دارد که بتوان برای ورود به معامله بازگشتی ریسک کرد؟
توجه داشته باشید که همواره معامله در خلاف جهت روند بازار ریسک بیشتری دارد. تنها ورود اندیکاتور RSI به محدوده اشباع خرید یا فروش تضمینکننده بازگشت بازار نیست. معاملهگر باید صبر کند تا RSI بعد از ورود به محدوده اشباع از آن خارج شود. عدهای از معاملهگران به اشتباه فکر میکنند که ورود RSI به محدوده اشباع فروش به معنی سیگنال خرید است.
برای اینکه سیگنال خرید در محدوده اشباع فروش صادر شود، ابتدا باید به الگویهای تکنیکالی توجه کرد و همزمان RSI را هم ارزیابی کرد. باید RSI از محدوده اشباع فروش خارج شود تا سیگنال بازگشتی تائید شود.
تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال چیست؟
هنگامی که یک سرمایهگذار قصد دارد سهام خاص یک شرکت را بخرد و یا روی کالا یا پولی سرمایهگذاری کند، باید قبل از انجام هر اقدامی، گذشته و روندهای صعودی و نزولی قیمتِ سهام آن شرکت، کالا و یا پول را بررسی کند. به این فرآیند تحلیل تکنیکال بازار میگویند.
در واقع، تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال، به بررسی روند گذشته قیمت کریپتوها در بازار میپردازد؛ بدین صورت سرمایهگذار برای ورود به بازار و یا انتخاب رمزارزی که باید روی آن سرمایهگذاری کند، میتواند بهترین و احتمالا سودرسانترین تصمیم را بگیرد.
به عنوان مثال هر سال و در آستانه سال نوی چینیها و هندیها قیمت جهانی طلا به دلیل افزایش تقاضای این فلز گرانبها بالا میرود. در نتیجه این عید، زمان خوبی برای کسانی خواهد بود که قصد فروش طلای خود را دارند. در این تحلیل روند گذشته قیمت طلا بررسی شده است و بر اساس آن پیشبینی شده است که سرنوشت کنونی آن به چه صورت خواهد بود.
در تحلیل تکنیکال، نقش اصلی تعیینکننده قیمتهای بازار، انتظارات مردم است. عمده مردم انتظار دارند که نزدیک به سال نو قیمت طلا افزایش یابد، در نتیجه تب و تاب برای خرید این فلز ارزشمند افزایش مییابد.
نوسانهای شدیدی که در بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد، باعث شده که شناسایی الگوهای رفتاری سرمایهگذاران در قیمتهای مختلف، کمی پیچیده شود؛ سوالی که پیش میآید این است که با وجود این نوسانات شدید کریپتوکارنسیها، تریدها چگونه تصمیم بگیرند که چه زمانی اقدام به خرید و یا فروش یک رمزارز کنند؟
تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال میتواند چراغ راه تریدرها برای بررسی بازار و تصمیم گیری آنها باشد.
تریدرهای ارزهای دیجیتال، از جمله بیت کوین، برای بررسی روند قیمتهای کریپتوکارنسیها و تشخیص نقاط خرید و فروش، نمودارهای قیمتی را به صورت تکنیکال تحلیل میکنند.
شاخصهای تکنیکال در این نمودارها، وضعیت خرید و فروش در بازار را در بازههای زمانی مختلف نشان میدهند؛ به عبارتی با مشاهده نمودارها، میتوان رفتار تریدرها و کاربران را تشخیص داد و تا حدودی آینده قیمتی ارزهای دیجیتال را حدس زد. با استفاده از روندهای مشاهده شده در نمودارهای قیمتی، تریدرها میتوانند از الگوهای موجود در دادههای مربوط به قیمت استفاده کنند و بتوانند تصمیمات خوبی برای انجام معاملات خود بگیرند.
اگر یک تحلیلگر با استفاده از اطلاعات گذشته بتواند روندهای خرسی و گاوی آینده را پیش بینی کند، از طریق خرید در روند خرسی و فروش در روند گاوی میتواناد به سود خوبی دست یابد.
انواع نمودار در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
باید بدانید که در آنالیز نمودارهای قیمتی ارزهای دیجیتال، دو نمودار بسیار پر کاربرد به نام نمودار خطی ساده و نمودار شمعی (Candlestick) وجود دارد.
نمودار شمعی:
این نمودارها، پرکاربرد ترین نمودار برای تحلیل رفتار بازر هستند. به هرکدام از هاشورهای سبز و قرمز رنگ روی نمودار اصطلاحا کندل (شمع) گفته میشود؛ و هر کندل نشان دهنده نقطه شروع، کمترین قیمت، بیشترین قیمت معاملاتی و قیمت پایانی یک رمزارز، در بازه زمانی مشخصی است.
مزیت نمودارهای شمعی، این است که با مشاهده کندلها در این نمودار، میتوانیم به جزئیات نوسانات قیمتی یک رمزارز در بازه زمانی خاصی، دست یابیم.
همانطور که در شکل بالا مشاهده میکنید، کندلها با رنگهای قرمز و سبز نشان داده میشوند. رنگ سبز نشان میدهد که قیمت نهایی روند بیشتر از قیمت شروع آن بوده است؛ و رنگ قرمز نشان دهنده این است که قیمت نهایی روند از قیمت شروع آن کمتر بوده است.
هرکدام از کندلها دارای اجزای خاصی میباشند که تریدرها با نگاه کردن به آنها میتوانند روند قیمتی در یک بازه زمانی مشخص را بررسی کنند:
ارتفاع بدنه شمعها نشان دهنده تفاوت قیمت ابتدایی و قیمت نهایی روند میباشد و در کندلهای سبز، هرچه این ارتفاع بیشتر باشد، یعنی قدرت گاوهای بازار از خرسها بیشتر بوده است و توانستهاند قیمت را به میزان زیادی افزایش دهند؛ در مقابل در کندلهای قرمز، هرچه ارتفاع بدنه بیشتر باشد، یعنی قدرت خرسها بر گاوها چربیده است و قیمت نهایی با اختلاف زیادی از قیمت ابتدایی کمتر میباشد.
به عبارتی اندازه بدنه کندل استیکها نشانگر قدرت زیاد خرید یا فروش است؛ در واقع هرچقدر بدنه کندل بزرگتر باشد، نشاندهنده افزایش قدرت خریداران یا فروشندگان است.
به طور کلی هر کندل از 4 قسمت تشکیل شده است:
1- باز شدن قیمت (Open)
2- بسته شدن قیمت (Close)
3- بیشترین قیمت (High)
4- کمترین قیمت (Low)
با کنار هم قرار گرفتن تعداد زیادی از این کندلها، یک نمودار شمعی ژاپنی ایجاد میشود.
در نمودارهای شمعی چندین الگو ممکن است رخ دهد، که هر الگو وضعیت خاصی در بازار را نشان میدهد و نشان دهنده روندهای قیمتی و رفتاری متفاوتی در بازار است:
- الگوی چکش (Hammer)
- الگوی چکش وارونه (Inverted Hammer)
- الگوی مرد وارونه (Hanging Man)
- الگوی ستاره دنبالهدار (Shooting star)
- الگوی چکش (Hammer):
این الگو معمولا در انتهای یک روند نزولی مشاهده میشود و سیگنالی از پایان روند نزولی و شروع روند صعودی است.
در الگوی چکش، بدنه کندل در قسمت بالایی و سایه در قسمت پایینی آن قرار دارد. سایه پایین کندل دو تا سه برابر بدنه و سایه بالایی بسیار کوتاه است و یا اصلا وجود ندارد. در این الگو، هرچه سایه پایینی بلندتر باشد، روند صعودیتر خواهد بود.
الگوی چکش نشانگر این است که پس از یک حرکت نزولی، خریداران وارد بازار شده و قیمت را افزایش دادهاند. تشکیل سایه پایینی بلند در این الگو نشانه دهنده این است که در طول معاملات، کنترل از دست خرسها خارج شده و گاوها توانستهاند قیمت بسته شدن را تا دو برابر، بالاتر از پایینترین قیمت ببندند.
تریدرها بعد از مشاهده این الگو، صبر میکنند تا قیمت از سقف الگو بالاتر رود و بعد از آن اقدام به خرید میکنند.
- الگوی چکش وارونه (Inverted Hammer):
این الگو نیز در انتهای یک روند نزولی مشاهده میشود و سیگنالی از پایان روند نزولی و شروع روند صعودی است؛ اما تفاوت آن با الگوی چکش در این است که بدنه کندل در قسمت انتهایی و سایه بلند الگو در قسمت بالایی آن قرار دارد. هرچه سایه پایینی بلندتر باشد، روند صعودیتر خواهد بود.همچنین در الگوی چکش وارونه، اندازه بدنه کندل، نصف سایه بالایی است.
الگوی چکش وارونه نشانگر این است که پس از یک حرکت نزولی، خریداران وارد بازار شدهاند و با اینکه قیمت را افزایش دادهاند ولی قدرت چندانی نداشته و خرسها توانستهاند قیمت را کاهش دهند.
تریدرها بعد از مشاهده این الگو، صبر میکنند تا قیمت از سقف کندل بالاتر رود و بعد از آن وارد پوزیشن خرید میشوند.
- الگوی مرد وارونه (Hanging Man):
مرد وارونه انتهای یک روند صعودی مشاهده میشود و سیگنالی از پایان روند صعودی و شروع روند نزولی است. در این الگو، بدنه کندل در قسمت بالایی و دنباله آن در پایین مشاهده میشود. سایه بالایی کندل یا وجود ندارد یا بسیار ناچیز و قابل چشمپوشی است. هرچه سایه پایینی بلندتر باشد، روند نزولیتر خواهد بود.
تفاوت مرد وارونه با کندل چکشی این است که، مرد وارونه در انتهای یک روند صعودی و کندل چکشی در انتهای یک روند نزولی مشاهده میشود.
الگوی مرد وارونه نشانگر این است که در انتهای یک روند صعودی، فروشندگان بر خریداران پیشی گرفتهاند و باعث ایجاد روند نزولی شدهاند.
- الگوی ستاره دنبالهدار
الگوی ستاره دنبالهدار نیز در انتهای یک روند صعودی مشاهده میشود و سیگنالی از پایان روند صعودی و شروع روند نزولی است. در این الگو سایه بالایی حداقل دو برابر بدنه و سایه پایینی بسیار ناچیز است یا وجود ندارد. هرچه سایه بلندتر باشد به این معناست که در آن روز، فروشندگان در بازار بیشتر از خریداران بودهاند.
مرد وارونه و ستاره دنبالهدار، الگوهای خرسی بازار محسوب میشوند زیرا نشاندهنده پایان روند صعودی و شروع روند نزولی بازار هستند.
نمودارهای خطی ساده
نمودارهای قیمتی ساده، روند قیمت را در زمانهای مختلف نشان میدهند و تفاوت آن با کندل استیک این است که این نمودارها، نواسانات قیمتی را با جزئیات نشان نمیدهند؛ بلکه به صورت اجمالی روند قیمت را دنبال میکنند.
پیش بینی قیمت رمزارزها با استفاده از سطوح روند نمودار
هدف اصلی استفاده از تحلیل تکنیکال در بازار کریپتوکارنسیها، پیش بینی قیمت و روند بازار است تا تریدرها بتوانند در بهترین زمان و برای دستیابی به بهترین سود، خرید و فروش انجام دهند.
در تحلیل نمودارهای قیمتی، چند مفهوم پر کاربرد از جمله خطوط روند، سطح حمایت، سطح مقاومت و میانگین متحرک وجود دارد.
خطوط روند میتوانند صعودی (Up trend) و یا نزولی (downtrend) باشند.
برای تشخیص روند صعودی بازار، پایینترین نقاط ابتدایی و انتهایی بازه زمانی مورد نظر به یکدیگر متصل میشوند. در واقع این خط، از پایین ترین قیمت تا جایی که قیمت دوباره کاهش یافته، ادامه دارد.
برای تشخیص روند نزولی، نیز باید بالاترین نقاط ابتدایی و انتهایی آن بازه را به یکدیگر متصل کنیم. در واقع روند نزولی، با اتصال بالاترین نرخ قیمت تا جایی که دوباره نرخ قیمت افزایش پیدا یافته است، ترسیم میشود.
تحلیلگر با استفاده از خطوط روند، تلاش میکند که در بین نوسانات بازار، روند فعلی را مشخص کند؛ پس از آن یک تریدر، با توجه به صعودی یا نزولی بودن روند، تصمیم میگیرد که اقدام به خرید کند یا فروش.
- سطح حمایت (Support Zone)
سطح حمایت در واقع بازه قیمتیای است که از بهم پیوستن نقاط حداقل قیمت به دست میآید. در این سطوح میزان تقاضا بر عرضه شاخص RSI یا قدرت نسبی به چه معناست؟ فزونی یافته و بر آن غلبه میکند که نتیجه این پیروزی به صورت افزایش قیمتها و ادامه روند صعودی قابل مشاهده است.
زمانی که قیمت به زیر سطح حمایت سقوط میکند، علاقه به خرید در میان تریدرها افزایش مییابد و باعث میشود قیمت دوباره به بالای این خط برگردد.
- سطح مقاومت (Resistance Zone)
سطح مقاومت از به هم پیوستن نقاط حداکثر قیمت به دست میآید. در این سطوح میزان عرضه بر تقاضا افزایش یافته و همین امر موجب کاهش قیمت و ادامه روند نزولی میشود.
همچنین زمانی که قیمت از خط مقاومت بالا میرود علاقه به فروش بیشتر شده و باعث کاهش قیمت دارایی میشود.
- میانگین متحرک (Moving Average)
در تحلیل تکنیکال، چندین اندیکاتور وجود دارد که میانگین متحرک یکی از شاخصهای معتبر و پر استفاده در تحلیل است. میانگین متحرک را به اختصار MA مینامند.
MA به تحلیلگر کمک میکند که با حذف نوسانات موجود در نمودار، روند کلی قیمت را به دست بیاورد. در واقع با میانگینهای متحرک، ما میتوانیم نوسانات قیمت را برای رسیدن به یک دید بهتر نسبت به وضعیت فعلی، نادیده بگیریم. با این شاخص، ما میتوانیم از دادههای بازار، در یک بازه زمانی خاص میانگین داشته باشیم.
- ا ندیکاتور قدرت نسبی(RSI)
این شاخص به ما کمک میکند که مناطق اشباع خرید و اشباع فروش را روی نمودار مشاهده کنیم. RSI یک شاخص نوسانی است زیرا بین خطوط سطوح صفر و صد در نوسان است.
تریدر با استفاده از این اندیکاتور، بهترین زمان برای خرید و یا فروش دارایی خود را بدین صورت حدس میزند:
همانطور که گفته شد این شاخص بین بازههای صفر و صد در نوسان است و سطوح سیگنالدهنده برای خرید و فروش، سطوح ۳۰ و ۷۰ هستند. زمانی که RSI، سطح ۳۰ را قطع کرد و حتی کمی به زیر این سطح نزول پیدا کرد، تریدر باید وارد بازار شود و خرید انجام دهد؛ به عبارتی در این مرحله بازار دچار اشباع فروش شده است و ازین پس قیمتها بیش از این کم نخواهند شد و یک روند صعودی پیدا خواهند کرد؛ که این موضوع سیگنالی برای خرید است.
در مقابل سطح ۷۰ و رسیدنِ RSI به بالای آن سیگنالی برای فروش است زیرا در این مرحله اشباع خرید بازار رخ داده است و خریداران بیشتری اقدام به خرید نخواهند کرد؛ در نتیجه فروش ناگهانی رخ میدهد و قیمت در روند نزولی قرار خواهد گرفت.
قدرت نسبی، در این شاخص به ما میگوید که قدرت در دست خریداران است یا فروشندگان.
- اندیکاتور مکدی(MACD)
اندیکاتور مکدی (Moving Average Convergence Divergence)، برخوردِ میانگینهای متحرک همگرا-واگرا یا برگشت احتمالی قیمت را نشان میدهد.
خط MACD، با تفاضلِ میانگین متحرک نمایی ۲۶ روزه، از میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه به دست میآید. حاصل این تفریق یک میانگین متحرک نمایی ۹ روزه یا همان MACD است که خط سیگنال (signal line) نامیده میشود. این خط در واقع سیگنالی برای خرید و فروش میدهد.
- اندیکاتور پیوت (pivot)
این شاخص پس از بسته شده کندلها، کمترین، بیشترین و آخرین قیمت کندل پیشین را در هر بازه زمانی که مدنظر است به ما نشان میدهد. اندیکاتور پیوت، همچنین سطوح حمایت و مقاومت را برای ما رسم میکند و به ما در پیشبینی نوسان قیمت رمزارز مورد نظر کمک میکند.
ارزهای دیجیتال، داراییهایی به شدت پرنوسان هستند و قیمت آنها میتواند در چند دقیقه به شدت بالا و پایین شود. یکی از راهحلها برای جان سالم بدر بردن ازین بازار پرنوسان، استفاده از راهنماییهایی است که توسط تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال به تریدرها ارائه میشود.
در این زمینه، وب سایت تحلیلی Tradingview.com، یکی از بهترین منابع و ابزارهای تکنیکال است. با استفاده از تریدینگویو، میتوانید خطوط حمایت، مقاومت و ترند را در بازههای زمانی یک دقیقه تا چند سال رسم کنید.
شاخص RSI یا قدرت نسبی به چه معناست؟
واگرایی هنگامی ایجاد می شود که روند یک قیمت با روند اندیکاتور ها هماهنگی نداشته و مشابه هم نباشند. اندیکاتورهایی که معمولا در آنالیز واگرایی بکار می روند عبارتند از Stochastic ،CCI ،RSI و .MACD
آنالیز واگرایی کمک می کند که تغییرات در آستانه وقوع را مشخص بکنیم. تغییر روند با ناتوانی اندیکاتور در تایید حرکت و روند قیمت مشخص می شود. این ناتوانی می تواند به صورت ضعف یا قدرت ذاتی قیمت تفسیرشود که یک تغییر جهت سریع در روند را ایجاد می کند .در مورد واگرایی فرض می شود که اندیکاتور ها همیشه صحیح حرکت می کنند و قیمت مسیر غلطی را نشان می دهد و گمراه کننده هست .
یک مثال معمول در این مورد وقتی است که اندیکاتور قادر به تایید حد بالای قیمت جدید ایجاد شده، توسط ایجاد یک مقدار حد بالای جدید نباشد.
یک مثال
این مثال توسط شکل یک با استفاده ازRSI (14) شرح داده می شود:
(شکل 1 )
زمانی که قیمت یک تاپ واضح و جدید ایجاد کرده، RSI یک تاپ پائین تر ساخته. این مدل از واگرایی منفی به صورت نشانه ای از تضعیف روند تفسیر می شود و به صورت کاهش مختصر و سریعی در قیمت ادامه پیدا می کند. دایره های آبی روی شکل جهت عکس این قضیه را نشان می دهند. در اینجا قیمت یککف قیمت که در ادامه آن یک کف قیمت کمتر ایجاد شده را نشان می دهد. RSI در این نقطه یک الگوی دو کف یا double bottom ایجاد کرده که تضعیف بیشتر قیمت را رد می کند. در نتیجه شکل گیری روند به صورت بازگشتی خواهد بود.
اگر به مثالهای مطرح شده در شکل یک به دقت نگاه کنید متوجه می شوید که قیمت واندیکاتور در بخش اول خلاف جهت همدیگرحرکت کرده اند در حالی که در بخش دوم اندیکاتور به طور واضحی یک الگوی دو کف یا Double Bottom ایجاد کرده.
آیا این مسئله قدرتهای مختلف و گونه های مختلف واگرایی را نشان می دهد؟ پاسخ این سوال قطعا "بله!" هست. طبقه بندی و کلاسه کردن واگراییها ما را در استفاده بهتر و صحیح تر از آنها کمک خواهد کرد.
واگراییهای قوی تر باعث حرکت های قوی تر در قیمت خواهند شد.
کلاسه های زیر شامل مثالهائی هم از واگرایی مثبت و هم از واگرایی منفی می باشند.
واگرایی کلاس A: نوع قوی واگرایی
مثال 1: قیمت یک کف قیمت جدید ایجاد می کند. اندیکاتور یک کف قیمت بالاتر از کف قیمت قبلی ایجاد می کند. (انتظار بالا رفتن قیمت هست)
مثال 2: قیمت یک High جدید می سازد. اندیکاتور یک High پایین تر از High قبلی ایجاد می کند. (انتظار کاهش قیمت هست)
واگرایی کلاس B: واگرایی با قدرت متوسط
مثال 1: قیمت یک الگوی دو کف می سازد، در حالیکه اندیکاتور یک کف قیمت بالاتر از کف قیمت قبلی خود می سازد.(انتظار افزایش قیمت هست)
مثال 2: قیمت یک الگوی دو سقف قیمت می سازد، ، در حالیکه اندیکاتور یک کف قیمت پایین تر از کف قیمت قبلی خود می سازد.(انتظار کاهش قیمت هست)
واگرایی کلاس C: ضعیف ترین نوع واگرایی
مثال 1: قیمت به یک کف قیمت پایین تراز کف قیمت قبلی می رسد، اندیکاتور یک الگوی دوکف تشکیل می دهد. (انتظار افزایش قیمت هست)
مثال 2: قیمت به یک سقف قیمت بالاتر از سقف قیمت قبلی می رسد، قیمت قبلی می رسد ولی اندیکاتور یک ایجاد می کند. ( انتظار کاهش قیمت هست)
بر اساس قدرت، واگرایی های کلاس A باید دقیقا مانیتور شوند در حالی که واگراییهای کلاس C را معمولا می توان نادیده و کم اهمیت در نظر گرفت.
چرا آنالیز واگرایی باید کارا باشد؟
چه تئوری در پس آنالیز واگرایی نهفته است؟ چگونه می توان مطمئن بود که واگرایی بوجود آمده رفتار رندم اندیکاتورها و گول زننده نیست؟ نظریه فاندامنتال واگراییها بر این فرض بنا شده است که اندیکاتورهای تکنیکال رفتار و روانشناسی حرکت بازار را نشان می دهند و بعد از آن قیمت ها در آن سمت حرکت می کنند.
گذشته از همه این حرفها، اندیکاتورها هیچ کاری جز کنار هم قراردادن رفتار قیمت ها وقابل مقایسه کردن آنها انجام نمی دهد.
(شکل 2)
در حالی که قیمت ها نمی توانند هیچ وقت خیلی بالا یا خیلی پائین باشند، اندیکاتورها (حداقل اسیلاتورها) به طور مشخص حد بالا و پائین دارند که مشخص می کنند قیمت ها می توانند حرکت تند و زیادی داشته باشد
این مسئله اشاره به این نکته دارد که حجم حرکت می تواند خیلی خوشبینانه یا خیلی بدبینانه تفسیر شود.
جدید می رسد، کف قیمت وقتی قیمتها به یک بالاتر می سازد، کف قیمت ولی اندیکاتور ها یک فرض می شود که تمایلات سرمایه گذاری تغییر یافته است.
این واگرایی مثبت نشان می دهد که با وجود قیمت پائین جدید، سرمایه گذاران کمتر از قیمت پائین قبلی شوکه شده اند. برگشت مثبت در تمایلات بازار اولین نشانه وجود پتانسیل برای تغییر جهت بازار می باشد.
در سطوح تکنیکال صرف، وقتی اندیکاتوری نتواند High و Low قیمت جدید را تائید کند، صرفا نشانه این است که نوسانات قیمت (دینامیک قیمت) کاهش پیدا می کند.
ممنتم
ممنتم سرعت تغییر قیمت در یک بازه زمانی توسط محاسبه تفاوت قیمت در دونقطه را اندازه می گیرد. برای مثال استاندارد با بازه زمانی 12 روز، قیمت 12 روز گذشته را از قیمت کنونی تفریق می کند. وقتی قیمتها به سرعت 12 روز گذشته افزایش پیدا نمی کند ممنتم شروع به سرازیر شدن و کاهش پیدا کردن می کند. وقتی قیمتها با همان سرعتی که در بازه زمانی تعیین شده حرکت می کردند، حرکت کنند ممنتم به صورت افقی حرکت می کند. بطور ساده اگر قیمتها با قدرت کمتری فازایش پیداکنند، ممنتم محو می شود و شرایطی را بوجود می آورد که احتمال ایجاد واگرایی در هرجای نمودارمی رود. گرچه این ضعف در اندیکاتور ممنتم، این اندیکاتور را در آنالیز واگرایی بی استفاده نخواهد کرد ولی در این شرایط نمی توان به استفاده صرف از این اندیکاتور اکتفاء کرد و وجود اندیکاتور دیگری در کنار این اندیکاتور ضروری می باشد.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
اندیکاتور RSI در قیاس با ممنتم، اندیکاتورمتفاوتی است. اگر بخواهیم دقیق تر بگوئیم اندیکاتوری بهترازRSI برای نشان دادن واگرایی وجود ندارد. به این اندیکاتور تابع آنالیز واگرایی نیز می گویند چون قدرت نسبی قیمت ها را قابل مقایسه می سازد.
تفاوت های قابل اندازه گیری در نوسانات قیمت منجر به نتیجه گیری و تخمین در مورد حرکت قیمت خواهد شد. توانائی RSI در اندازه گیری قدرت نسبی قیمت ها از این اندیکاتور برای آنالیز واگرایی یک اندیکاتورایده آل ساخته است. با تمام این وجود ومزایای واضح این اندیکاتور، استفاده صرف ازاین اندیکاتور برای آنالیز واگرایی یک اشتباه محض خواهد بود.
مقایسه ممنتم و RSI
بگذارید قدرت و ضعف نسبی ممنتم وRSI را با توجه به یک مثال روشن کنیم. شکل 2 نشان می دهد که ممنتم ( پنجره میانی) دریک حرکت صعودی قوی به سرعت ایجاد واگرایی می کند. هنگامی که قیمت یک High جدید می سازد ممنتم به تدریج کاهش پیدا می کند ولی از طرف دیگر RSI ( پنجره بالائی) هیچ واگراییی را نشان نمی دهد. در Low قبلی به خاطر تغییر روند یک الگوی دو کف ایجاد شده، ولی حرکت رو به بالای بعدی را بطور صحیح دنبال کرده است.
تنظیمات صحیح
بعد از انتخاب اندیکاتور مناسب، باید پارامتر زمان را تعیین کرد. در اکثر موارد دوره 14 روزه برای RSI و 12 12 روزه برای ممنتم می تواند یک تنظیم صحیح و قابل قبول باشد. مقادیر بیشتر یا کمتر از این بطور قطع ارزش
افزوده ای برای ما نخواهد داشت.
مبانی واگرایی
قبل از شروع به شکار واگراییها مطالبی است که می بایست یادآوری شود. معامله با استفاده از واگرایی به علت طبیعت واضح و قابل درکی که دارد برای خیلی از افراد یک تصور جذاب است. بسیاری از تازه کارها با شور و هیجان نمودارها را چک می کنند تا ببینند چه موقع یک واگرایی اتفاق می افتد. در ابتدا آرزوی دیدن واگرایی در چارت آرزوی بزرگ و دور از دسترسی به نظر می رسد. مهمترین قانون در اینجا این است که اگر در بررسی واگراییی در صحت و سقم آن سوال پیش آمد که آیا واگرایی هست یا نه، به این سوال یک جواب " نه! " بدهید.
واگراییها باید کاملا واضح و متمایز باشند (داد بزنه که واگراییه) اینها تنها نوعی از واگرایی هستند که میتوان به آنها اهمیت داد.
تناسب
قانون بنیادی دوم، به عنوان قانون تناسب تشریح می شود. گرچه واگراییها در اغلب نقاط نمودار دیدهخ می شوند اما نکته مهم افق زمانی، حجم معاملات و اندازه پترن قیمتی است که در هنگام اندازه گیری واگرایی استفاده می شود. واگراییها در High و Low های اصلی نمودار با اهمیت ترین آنها می باشند.
یک واگرایی کافی نیست
اگر در نمودار واگراییی تشخیص داده شد ابتدا سعی کنید که نسبت ریسک و نفع را مشخص کنید. دو راه برای این کار وجود دارد. یک راه گشتن به دنبال واگراییهای مسلسل و پشت سر هم است. و راه دیگر یافتن سطری از واگراییها کهبطور همزمان در اندیکاتورهای مختلف ظاهر می شوند.
واگراییهای مسلسل می توانند زهرآگین و پر خطر باشند گرچه پیدایش آنها با روند های قوی همراه است که اما اغلب منجر به ضد روند ( مقاومت در برابر روند جدید وحرکت برگشتی) می شود که ریسک زیادی در بر دارد.
روشی که ریسک کمی دارد و شدیداً توصیه شده است معامله در زمانی است که واگراییهای همراه هم در اندیکاتورهای مختلف شناسائی و تائید شده. تائید شدن در اینجا به این معنا است که اگر مثلا سه اندیکاتور بکار رفته دو تا از آنها واگرایی را نشان بدهند. ( تصمیم با اکثریت می باشد)
انتخاب روش
بعد از اینکه در تعداد متعددی از اندیکاتورها واگرایی شناسائی و تائید شد این سوالات پیش می آیند که:
- اکنون باید چه استراتژی برای ترید اعمال شود؟
- چه موقع واگرایی کامل می شود؟
- نقاط ورود و خروج ترید چگونه شناسائی می شوند؟
اندیکاتورهای استاندارد در آنالیز واگرایی برای تعیین نقاط ورود و خروج مطلوب نیستند و استفاده از قوانین کلاسیک ورود و خروج در ارتباط با اندیکاتورها و تنظیم های استاندارد آنها معمولا منجر به از بین رفتن سرمایه و ورشکستگی می شود.
(شکل 3)
بعلاوه اندیکاتورهائی که به عنوان تولید کننده سیگنال بکار می روند معمولاً یک تاخیر زمانی دارند در صورتی که واگراییها معمولاً سیگنالها را زودتر از موعد ارائه می دهند. ترکیب صحیح و دقیق ایندو با هم هیچگاه امکان پذیر نخواهد بود.
واگرایی و آنالیز تکنیکال کلاسیک:
جدا از اندیکاتورها، انالیز تکنیکال کلاسیک (استفاده از خطوط ساپورت و رزیستنس،خطوط روند و . ) با واگرایی تطابق و همخوانی دارند چون سیگنالهای ایجاد شده تاخیر زمانی ندارند مشکلات اصلی آنالیز تکنیکال که اغلب منجر به ترید در جهت اشتباه می شوند را ندارند. واگراییها نشان از تغییر روند می دهند و برای کاهش تعداد سیگنالهای اشتباهی که در آنالیز تکنیکال پیش می آید ایده آل هستند.
یک مثال عملی
طبق صحبت قبل مبنی بر عدم کفایت یک اندیکاتور در تشخیص واگرایی، به شکل 3 توجه کنید. دو تا اندیکاتور استفاده شده است. CCI با رنگ قرمز و RSI با رنگ آبی؛ البته یک اندیکاتور دیگر هم می توانست مورد استفاده قرار گیرد که در اینجا بخاطر شلوغ نشدن شکل از ان صرفنظر شده. برای وضوح راحتی کار همه High و Low ها شماره گذاری شده است.
سه نقطه اکستریم آخر
برای تشخیص بهتر واگرایی همیشه سه نقطه اکستریم آخر تشکیل شده در نمودار را بررسی کنید. High1، Low2 و3High، در چارت High3 کمی پایین تر از High1 هست. اگر به اندیکاتورها نگاه کنیم متوجه می شویم که High هائی که آنها نیز نشان داده اند در نقطه 3 پائین تر از نقطه 1 هست.
خوب، از واگرایی خبری نیست. در ادامه چارت توجه کنید شاخص RSI یا قدرت نسبی به چه معناست؟ Low2و High3 و Low4، Low4، مختصری بالاتر از Low2 است و مشابه همین امر در اندیکاتور هم قابل مشاهده می باشد. دوباره واگراییی موجود نیست. وقتی High3، Low4 و High5 را امتحان می کنیم قضیه جالب تر خواهد شد. High5 تقریبا هم سطح یا شاید کمی پایین تر از High3 می باشد و RSI هم ساختار مشابهی را نشان می دهد ولی CCI ساختار متفاوتی را نشان می دهد. ولی CCI ساختار متفاوتی را نشان می دهد. پیک این اندیکاتور در نقطه 5 بطور واضحی بالاتر از نقطه قبلی می باشد، . یک واگرایی!
با توجه به فرض قبلی برای تعیین واگراییی که شرایط وارد شدن به ترید را مهیا کند ما احتیاج به تائید توسط بیش از یک اندیکاتورداریم. پس در این مورد می توان از وجود این واگرایی در CCI صرفنظر نمود. در ادامه اندیکاتورها به طور صحیح همه High و Low ها را دنبال می کنند تا به نقطه Low8، High9 و Low10 برسند. Low10 بوضوح پایین تر از Low8 می باشد، درصورتیکه اندیکاتورها تصویر متفاوتی را ارائه داده اند. RSI یک الگوی دو کف ایجاد کرده و این در حالی است که CCI یک واگرایی کلاس A را نشان می دهد.
حال سوال اینجاست که چطور می توان از واقعی بودن این واگرایی اطمینان حاصل کرد، چه بسا این پترنها قبل از این هم تشکیل شده بودند ولی واگرایی نبودند. می توان دو فرض برای تشخیص واقعی بودن واگرایی در نظر گرفت. یکی اینکه Low دیگری پایین تر از نقطه 10 ایجاد نشود و دیگر اینکه Low بعدی ایجاد شده بالاتر از Low8 باشد. با ایجاد این دو مسئله واگرایی تائید و کامل خواهد شد. روزی که قیمت این شرایط را پیدا می کند در شکل 3 با یک خط آبی عمودی نشان داده شده است. این روز، روز قطعیت یافتن واگرایی که سیگنالهای RSI و CCI تایید شده اند. توجه کنید که قیمت بالاتر از خط آبی افقی بسته شده است. یک آلترناتیو دیگر این است که یک روز دیگر هم صبر کنیم تا شرایط قطعی شود.
خروج
همانطور که قبلا گفته شد واگراییها باید درکاهش سیگنالهای غلطی که در آنالیز تکنیکال کلاسیک رخ می دهند موثر باشند. اگر ورود به ترید موفقیت آمیز باشد نقطه Stop می تواند دربهترین مکان بالای نمودار قرار گیرد. در این مورد مسئله بسیار ساده است چون بر اساس سناریوی ما که صعود قیمت را پیش بینی کرده بودیم، غلط بودن این پیش بینی وقتی ثابت می شود که قیمت کمتر از Low10 شود. پس نقطه Stop را روی این خط یا کمی پائین تر از آن قرار شاخص RSI یا قدرت نسبی به چه معناست؟ می دهیم.
نقطه خروج از ترید می تواند بر اساس سود مطلوب ما ( معمولاً چند برابر مقدار ضرر احتمالی تعیین شده) یا بر اساس یافتن نقاط تکنیکی در روی چارت تعیین شود.
در شکل 3 بر اساس خط روندی که رسم شده می توان نقطه شکست این خط را به عنوان نقطه خروج از ترید در نظر گرفت.
برخی از علائم هشدار دهنده
مثال بالا ثابت می کند که راههائی برای سیستماتیک کردن ترید توسط واگراییها وجود دارد. مسئله حل نشده این است که چطور می توان اهمیت یک واگرایی را ثابت کرد. راه های زیادی برای تفسیر این مسئله موجود می باشد که همگی بسته به کسی که نمودار را تحلیل می کند دارد.
به آکادمی آموزشی فارکس (Persian FX Academy) خوش آمدید. بازار فارکس به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای مالی جهان، امروزه علاقهمندان و سرمایهگذاران زیادی را به خود جذب کرده است اما شرایط این بازار به آن سادگی که اغلب افراد تصور میکنند نیست. حجم بالای سرمایه، پیچیدگی بازار و سهولت دسترسی به این بازار از عواملی است که به ضرر بسیاری از افرادی که در این بازار فعالیت میکنند، منجر میشود. در این میان جای خالی آموزش و دانشاندوزی به وضوح احساس میشود. شرایط خاص آموزش در ایران به همراه عدم وجود منابع جامع و کامل (به خصوص به زبان فارسی)، عدم امکان برگزاری کلاس حضوری در داخل ایران و شرکت در کلاسهای خارج از ایران، ما را بر آن داشت تا اقدام به ایجاد یک آکادمی آموزشی نماییم. هدف بلندمدت از ایجاد این آکادمی، تبدیل شدن آن به یک مرجع اطلاعات و دانش مربوط به فارکس است. برای رسیدن به این هدف، آکادمی سعی نموده با کمک اساتید مجرب شرایطی ایجاد کند تا افراد به هر آنچه در مورد بازار نیاز دارند دسترسی داشته باشند. از کلاسهای مالتی مدیا گرفته، تا دورههای عمومی و تخصصی منسجم و پیوسته که دانشجویان پا به پای اساتید شرایط تحلیل و معامله را فرا بگیرند. ابزارهای معاملاتی، کتابخانه و تحلیلهای روزانه و هفتگی از دیگر ابزارهای ارائه شده در این آکادمی است.
دیدگاه شما