ارزش فعلی (PV)، ارزش خالص فعلی (NPV) و نرخ بازده داخلی (IRR) چطور محاسبه میشوند؟
تصور کنید سازمانتان قصد دارد دستگاهی به ارزش ۴۵۰ میلیون تومان بخرد. انتظار میرود این دستگاه تا پنج سال، بازدهیای معادل ۱۰۰ میلیون تومان در هر سال داشته باشد، اما هیأت مدیرهتان تصمیم میگیرد این کار را انجام ندهد. این سرمایه گذاری کاملا بدون ریسک است، پول موجود است و کسبوکار هم سودی معادل ۱۰ میلیون تومان در سال را تضمین میکند. پس چرا آنها تصمیم گرفتند سرمایهگذاری نکنند؟
در نگاه اول، تصمیمات سرمایهگذاری شبیه اینها، بیش از حد ساده به نظر میرسند. سرمایهگذاری کن و بعد هم سود فراوانی دریافت کن. اما ارزش پول به دست آمده در آینده، (به خاطر نرخ تورم و بهره) کمتر از ارزش پول کنونی است. بنابراین، این امکان هست که وقتی ارزش پول امروز را با آینده مقایسه کنید، درآمد ناشی از سرمایهگذاری، واقعا کمتر از سرمایهگذاری اولیه ارزش داشته باشد.
حتما فرصتهای سرمایهگذاری دیگری هم برای بررسی وجود دارند. آیا سرمایهگذاری در جای دیگر، درآمد بهتری به همراه خواهد داشت؟ اصلا از کجا بدانیم کجا باید سرمایهگذاری کنیم؟ قبل از سرمایهگذاری چه فاکتورهایی را باید بررسی کنیم؟
در این مقاله، به سه رویکرد مهم مورد استفاده در تصمیمات سرمایهگذاری نگاهی میاندازیم:
- ارزش فعلی (PV)؛ (NPV)؛ (IRR).
این رویکردها، پایههای تصمیمات سرمایهگذاری هستند. با یادگیری آنها، میتوانید دلیل تصمیمات خاص سرمایهگذاری در سازمانتان را بهتر درک کنید؛ با اطمینان بیشتری در تصمیمات مالی شرکت کنید و البته تصمیمهای درستتری هم بگیرید!
اگر احساس کردید برخی از فرمولهای این مقاله پیچیده هستند، نگران نباشید. آنها را به عنوان مرجع آوردهایم، شما برای درک اصول اساسی PV و NPV و IRR مجبور نیستید آنها را یاد بگیرید.
اگر در دنیای مالی تازهکار هستید، توصیه میکنیم حتما مقالهی کاربردی ترین اصطلاحات حسابداری مالی را مطالعه کنید.
ارزش فعلی (PV)
ارزش فعلی (PV) ارزش کنونی میزان پولی است که در آینده دریافت میکنید. میتوانید از آن برای پیشبینی این استفاده کنید که درآمدهای آینده از یک سرمایهگذاری بالقوه، به پول امروز چقدر ارزش دارند.
PV بر این اصل استوار است که هر چقدر پول دیرتر به دستتان برسد، بیشتر ارزشش را از دست میدهد. اگر چگونه بازدهی با ریسک را محاسبه کنیم؟ چگونه بازدهی با ریسک را محاسبه کنیم؟ از شما سؤال میکردند که ۱۰۰ هزار تومان را همین الان دریافت میکنید یا یک سال دیگر، عاقلانه بود که همین الان بگیرید چون میتوانید اکنون پول را سرمایهگذاری کنید و بلافاصله شروع به کسب سود کنید. بنابراین اگر نرخ بهره ۱۰ درصد باشد و همین الان ۱۰۰ هزار تومان داشته باشید، سال آينده ۱۱۰ هزار تومان خواهید داشت. اما در همین حالت، ۱۰۰ هزار تومان طی یک سال آینده، به پول امروز فقط ۹۰ هزار تومان ارزش خواهد داشت، چون شما انتظار داشتید تا طی این یک سال ۱۰ هزار تومان سود دریافت کنید.
برای محاسبهی PV به نرخ بهرهی قابل مقایسه نیاز دارید و سادهترینشان هم برای استفاده، اغلب نرخی است که با گذاشتن سرمایهی خود در بانک به دست خواهید آورد.
برای مثال ممکن است شما سرمایهای داشته باشید که درآمد ۱۵ میلیون تومان طی یک سال را از آن انتظار داشته باشید. این را هم میدانید که سرمایههای قابل مقایسه درآمدی ۱۵ درصدی دارند. بنابراین با نرخ ۱۵ درصدی درآمد، اکنون آن ۱۵ میلیون تومان چقدر ارزش دارد؟
این فرمولی است که میتوانیم برای پاسخ به این پرسش استفاده کنیم:
C1 = جریان نقدینگی (درآمد) بعد از یک سال
r = نرخ درآمد یک ساله برای سرمایهگذاریهای قابل مقایسه و متناسب به صورت یک کسر (یعنی ۰٫۱۵ نه ۱۵ درصد) است.
با استفاده از مثال ما، PV را به صورت زیر محاسبه کنید:
15,000,000/(1 + 0.15) = 13,043,478.26
بنابراین درآمد دارای ارزش فعلی ۱۳,۰۴۳,۴۷۸٫۲۶ تومان است. یعنی ۱۵ میلیون تومان سال بعد همین موقع، حدود ۱۳ میلیون تومان به پول امروز، ارزش دارد.
اغلب جریان نقدینگی تا چندین سال متمادی یکسان است؛ بنابراین باید معادلهی PV را برای انعکاس این مسئله تنظیم کنیم. در اینجا از فرمول ارزش فعلی کامل برای هر مورد نقدینگی آتی استفاده میکنیم:
Present Value (PV) = Ct/(1 + r)^t
Ct = جریان نقدینگی (درآمد) t سال آینده
r = نرخ درآمد به صورت کسر
t = تعداد دورهها (مثلا برای ۵ سال، t=5)
اگر جریان نقدینگی در مثال بالا در طی چهار سال بود، ما PV را بهصورت زیر محاسبه میکنیم:
r = 0.15 (15 percent)
15,000,000/(1 + 0.15)^4 = 8,576,298.68
بنابراین درآمد دارای ارزش کنونی ۸,۵۷۶,۲۹۸٫۶۸ تومان است. یعنی چهار سال دیگر، ۱۵ میلیون تومان دارای ارزش ۸,۵۷۶,۲۹۸٫۶۸ تومان نسبت به پول امروز است.
نرخ بازده بهکاررفته برای محاسبهی نرخ تنزیل، اغلب هزینه فرصت سرمایه نامیده میشود. هزینهی فرصت عبارت است از هزینهی سرمایهگذاری در مقایسه با سرمایهگذاری دیگر. اگر سرمایهی «الف» را بخرید، پس سرمایهی «ب» را نمیخرید، بنابراین هزینهی فرصت، تفاوت بین درآمد واقعی سرمایهی «ب» و درآمد واقعی سرمایهی «الف» است.
ارزش خالص فعلی
ارزش خالص فعلی (NPV) در سرمایهگذاری، یعنی تفاوت بین هزینهای که برای شروع سرمایهگذاری باید بپردازید و ارزش کنونی تمام جریانهای درآمدی که از آن سرمایهگذاری برای شما ایجاد میشود. NPV به شما کمک میکند تا تصمیم بگیرید آیا احتمال دارد این سرمایهگذاری، درآمد نسبتا زیادی به همراه بیاورد (و در نتیجه ارزش خرید داشته باشد) یا نه.
NPV را به این صورت محاسبه میکنیم:
I = هزینهی سرمایهگذاری شده
باشند. در مثال بالا، بیایید تصور کنیم برای کسب ۱۵ میلیون تومان درآمد در سال، باید تجهیزاتی را بخریم که ۱۳ میلیون تومان هزینه دارند. پس:
NPV = 13,043,478.26 (مثال قبل PV) – 13,000,000 (سرمایهگذاری)
بنابراین این سرمایه در واقع یک افزایش خالص در ارزش به میزان حدودا ۴۳ هزار و پانصد تومانی فراهم میکند.
فرمول NPV در این مورد به این صورت است:
NPV = (C1/(1 + r)t) – I
NPV = (15,000,000/(1 + 0.15)^1) – 13,000,000
در این مثال، احتمالا سرمایهگذاری ۱۳ میلیون تومانی را انجام بدهیم؛ چرا که این سرمایهگذاری توانایی بالقوهی کسب مبلغ اضافی ۴۳ هزار و پانصد تومانی را به پول امروزی، در مقایسه با سرمایهگذاری این پول در بانک دارد.
برای محاسبهی NPV در سرمایهگذاریهایی که طی چندین سال درآمد دارند، PV را برای هر سال محاسبه کنید و اینها را جمع ببندید. سپس سرمایهی اولیه را کم کنید.
بنابراین فرمول NPV شبیه این است:
NPV = ∑ (Ct/(1 + r)^t ) – C0
C0 = میزان نقدینگی اولیه
Ct = جریان نقدی برای دوره زمانی مورد نظر
t = تعداد دوره زمانی
r = نرخ بهره در دوره زمانی مورد نظر
(علامت ∑ به معنی مجموع همه است. بنابراین به شما میگوید ارزش فعلی درآمد هر یک از سالهای آتی را که به دست میآورید، با هم جمع ببندید.)
در مجموع، وقتی NPV موردنظر بیشتر از صفر است، سرمایهگذاری سودده خواهد بود. وقتی NPV کمتر از صفر است، سرمایه سودی نخواهد داشت. البته این محاسبات فرض را بر این گذاشتهاند که پیش بینی جریان نقدی شما به طور منطقی نزدیک به واقعیت است.
در این مثالها، تصور کردهایم که نرخ بازده در طول مدت سرمایهگذاری ثابت میماند. در دنیای واقعی، بعضی سرمایهگذاریها دارای نرخ بهره متغیر هستند اما ما در این مقاله یک نرخ بهره ثابت را به کار بردهایم تا محاسبات ساده باشند. به طور چگونه بازدهی با ریسک را محاسبه کنیم؟ مشابه فرض کردهایم که همهی سرمایهگذاریها پیشاپیش انجام میگیرند. وقتی به این شکل نیست (و اغلب هم همینطور است) باید NPV خود را بر اساس جریانهای نقدینگی خالص برای هر دوره پایهریزی کنید.
مثالی از ارزش خالص فعلی
یک فرصت سرمایهگذاری دارید که در سه سال آتی، هر سال ۱ میلیارد تومان پرداخت میکند. هزینهی اولیهی این سرمایهگذاری ۲ میلیارد تومان است و نرخ بهره برای ارزیابی سرمایهگذاری ۱۷٫۵ درصد است. آیا در این سرمایهگذاری شرکت میکنید؟
۱. هر مورد جریان نقدی (درآمدی) سالانه را برای پروژه به پول امروزی از طریق استفاده از فرمول PV محاسبه کنید.
سال اول = PV = (C1/(1 + r)^1) = 1,000,000,000/1.175 = 851,063,829.79
سال دوم = PV = (C2/(1 + r)^2) = 1,000,000,000/1.381 = 724,309,642.37
سال سوم = PV = (C3/(1 + r)^3) = 1,000,000,000/1.62 = 616,433,738.19
۲. همهی PVهای هر ۳ سال را به همدیگر اضافه کنید:
Total PV = 851,063,829.79 + 724,309,642.37 + 616,433,738.19 = 2,191,807,210.35
۳. NPV را حساب کنید.
NPV = 2,191,807,210.35 – C0
NPV = 2,191,807,210.35 – 2,000,000,000
از آنجا که NPV حدودا ۱۹۲ میلیون تومان و مثبت است، شاید ارزش سرمایهگذاری را داشته باشد. اما باید بررسی کنید که فرضیات دربارهی درآمدهای مورد انتظار و نرخ بهره قابل مقایسه چقدر صحیح است. یک تغییر کوچک و نامناسب در هرکدام از اینها، میتواند سود شما را به راحتی به زیان تبدیل کند.
همیشه به یاد داشته باشید که ارزیابیهای PV و NPV به میزان دقت در تخمینهایی که میزنید بستگی دارند و تغییرات در نرخ بهره میتواند به طور قابل توجهی روی نتیجه تأثیر بگذارد.
نرخ بازده داخلی
یک روش متداول دیگر برای ارزیابی سرمایهگذاریها عبارت است از محاسبهی نرخ بازده داخلی (IRR) که روش جریان نقدی تنزیلشده هم نامیده میشود.
ضرورتا IRR نرخی است که در آن NPV مربوط به یک سرمایهگذاری، برابر صفر است.
شما وقتی IRR را محاسبه میکنید، آن را یک معیار مجزا برای تصمیمات سرمایهگذاری تعریف میکنید. برای مثال شاید سازمانتان مشخص کند که فقط پروژههایی را اجرا میکند که بازدهی بیشتر از ۱۵ درصد داشته باشند. بعضی افراد IRR را با عنوان نرخ سود سربهسر میشناسند.
معمولا IRR به صورت درصد بیان میشود و اگر بیشتر از نرخ بازده در سرمایهگذاریهای دیگر باشد، به این معنی است که ممکن است این سرمایهگذاری ارزش انتخاب و شرکت در آن را داشته باشد.
این روش در بین سرمایهگذارانی محبوب است که میخواهند از طریق سرمایهگذاریشان به نرخ درآمد مشخصی دست پیدا کنند. یک محاسبهی سریع نشان میدهد که یک سرمایهگذاری خاص، چه نرخ بازدهای را طی یک دورهی زمانی مشخص به ارمغان میآورد.
در فرمول NPV یا همان خالص ارزش فعلی، IRR جایگزین r صورت میشود و وقتی NPV=0 باشد، فرمول به صورت زیر درمیآید:
0 = ∑ (Ct/ (1 + IRR)^t) – I
محاسبهی ارزش IRR میتواند خیلی پیچیده شود. اما شما میتوانید یک صفحهی گسترده (اکسل) ایجاد کنید یا از یک حساب آنلاین و رایگان IRR استفاده کنید تا IRR را به راحتی محاسبه کنید.
مثالی از نرخ بازده داخلی و استفاده از اکسل
فرصتی بهدست آوردهاید که در ازای سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیون تومانی، طی سه سال آتی، به ترتیب به شما ۴۲ میلیون تومان، ۴۳ میلیون تومان و ۴۵ میلیون تومان پرداخت خواهد شد. فرصتهای دیگر نرخ بازده ۱۳ درصدی برای سرمایهگذاری مشابهی فراهم میکنند. بنابراین آیا این پروژه ارزش سرمایهگذاری دارد؟ یا باید در یکی از فرصتهای دیگر سرمایهگذاری کنید؟
پاسخ با استفاده از اکسل:
ابتدا باید دادههایتان را در یک ستون وارد کنید (مثلا A1:A4) . فقط توجه داشته باشید که ۱۰۰ میلیون تومان را باید با علامت منفی بنویسید. (چون هزینهی سرمایهگذاری است)
سربرگ FORMULAS، سپس Financial و پس از آن IRR را انتخاب کنید. در پنجرهی باز شده در قسمت values، آدرس سلولها (یعنی A1:A4) را وارد کنید. میتوانید Guess را خالی بگذارید یا هر عددی را که خواستید در آن بنویسید (پر کردن این قسمت کاملا اختیاری است). روی ok کلیک کنید. جوابی که به دست میآورید ۱۴٫۱۸٪ است. یعنی نرخ بازده این سرمایهگذاری ۱۴٫۱۸٪ است که بزرگتر از ۱۳٪ است. پس این پروژه ارزش سرمایهگذاری دارد.
IRRها مخصوصا وقتی در کنار NPVها استفاده میشوند مفید هستند. IRRها به شما کمک میکنند نرخ بازده سرمایهگذاری را بهدست آورید. در حالیکه NPVها به شما کمک میکنند تا اندازهی مطلق بازده را ارزیابی کنید.
این مقاله IRRها و NPVها را در سطح بسیار سادهای توضیح میدهد. به طور عملی، این محاسبات میتوانند خیلی پیچیده باشند و سازمان شما احتمالا استانداردهایی دارد که برای ارزیابی درآمد پروژه به آنها نیاز دارید. با کمک بخش مالی مطمئن شوید که هر ارزیابی پروژه که انجام میدهید، مطابق با این قوانین است.
برای دسترسی به مطالب بیشتر در مورد این موضوع، نگاهی به کتاب اصول مالی شرکتی نوشتهی ریچارد ای بریلی (Richard A. Brealey) و استوارت سی مایرس (Stewart C. Myers) بیندازید. این کتاب چارچوبی استاندارد برای ارزیابی پروژهها از دیدگاه مالی است.
ریسک های سرمایه گذاری را بشناسید
واژه لاتین ریسک که در زبان فارسی، از آن به مفهوم خطر نام برده میشود، یکی از بنیادیترین مفاهیم دنیای پول و تجارت است. در ادامه قصد داریم ریسک های سرمایه گذاری را بیان کنیم.
به بیان ساده، مفهوم ریسک به معنی زیان احتمالی نهفته در هر نوع سرمایهگذاری است. با ورود به دنیای معاملهگری، اجتناب از ریسک غیرممکن میباشد و به منظور انجام محاسبات منطقی و سرمایهگذاری هوشمندانهتر، باید همیشه درصد مشخصی برای ریسک در نظر بگیریم.
برخی افراد به اشتباه گمان میکنند که ریسک صرفاً به معنی نوسانات بازار یا حرکات قمارگونه برخی معاملهگران میباشد؛ در حالی که ریسک در اصلی ترین وجه خود، به عدم قطعیت اشاره میکند.
اهمیت تعیین ریسک
به همین جهت تمام کسانی که با تجارت سر و کار دارند، باید توجه ویژهای به آن داشته و مفهوم ریسک را به خوبی درک کنند زیرا، در غیر این صورت عواقب خطرناکی در انتظارشان خواهد بود.
ریسک در داراییهای مختلف و همچنین برای مدیریت سرمایههای خرد و کلان، شامل مؤلفههای گسترده و متفاوتی میباشد اما، تمرکز مطلب فعلی بر توضیح مسائل مرتبط با ریسک برای سرمایه گذاران حقیقی در بازار سهام است.
در واقع بسیاری باور دارند؛ به دلیل ماهیت بازار سرمایه که به طور ذاتی با پول و سفته بازی سر و کار دارد؛ درک عمیق این مفهوم، یکی از الزامات اساسی معاملهگری موفقیت آمیز در این بازار است.
انواع ریسک در بازار سهام
ریسک به انواع و اقسام مختلفی تقسیم میشود که ریسکهای بازار مالی را میتوان در دو دسته سیستماتیک و غیرسیتماتیک تقسیم بندی نمود.
ریسک سیستماتیک
مربوط به وقایع کلان اقتصادی و تحولات سیاسی بوده و مرتبط با صنعت یا شرکت خاصی نیست. بارزترین ویژگی این نوع از ریسک، غیر قابل پیش بینی بودن آن است زیرا مربوط به رخدادهای مهم و بزرگ در سطح کشور یا جهان میباشد که عموماً نتایج و تأثیرات نهایی این امور قابل پیشبینی و محاسبه نیستند.
معاملهگران باید با درنظر داشتن رویکردهای تدافعی مشخص، همیشه آمادگی رویایی با چنین اتفاقاتی را داشته باشند، چون وقوع آنها در هر لحظه محتمل بوده و شدت و ضعف اثرات ناشی از این بحرانها نیز مشخص نیست. از نمونههای ریسک سیستماتیک، میتوان به تغییرات نرخ بهره، اثرات تورم، تحریمهای بین المللی، جنگ و… اشاره نمود.
ریسک غیر سیستماتیک
ناشی از رخدادهای داخلی بازار سهام نظیر شرایط صنعت، وضعیت کلی شرکت، تحرکات سهامداران عمده و… بوده و تا حد زیادی به واسطه دانش تحلیل بازار قابلیت پیش بینی دارد. در واقع می توان گفت، این اتفاقات با صنعت یا شرکت خاصی مرتبط بوده و معمولاً کل بازار را تحت تأثیر قرار نمیدهند.
طی سالهای اخیر برخی از صنایع خاص، نقش مهمی در تأمین نیازهای درآمدی کشور ایفا نمودهاند و از همین روی سرمایه گذاران نسبت به اخبار و وقایع پیرامون این شرکتها، تمرکز و حساسیت بالایی دارند.
کوچک ترین تغییرات در شرایط فعالیت آنها، از سوی فعالان بازار به دقت رصد شده و میتواند موجب نوسانات قیمتی شدید در ارزش سهام این شرکتها شود.
از نمونه این مسائل، میتوان به بحث تعیین نرخ خوراک شرکتهای پتروشیمی در لوایح بودجهای اشاره نمود که قیمت سهام گروه محصولات شیمیایی را به وضوح تحت الشعاع قرار میدهد.
تغییرات نرخ سوخت صنایع، قوانین مالیاتی شرکتها، تعرفههای صادرات و واردات، ترکیب هیئت مدیره و… مثالهایی برای ریسک غیر سیتماتیک هستند.
ریسک نرخ سود (Interest rate risk)
اگر چند گزینه برای سرمایهگذاری داشته باشیم، این نوع ریسک مطرح میشود. به عنوان مثال سرمایهگذاری در سهام یا اوراق مشارکت. تفاوت نرخ سود این دو سرمایهگذاری میتواند ما را به یکی از دو گزینه که ریسک کمتری برای ما دارد، سوق دهد.
ریسک تورم (Inflation risk)
رشد نرخ تورم باعث میشود بر بازدهی سرمایهگذاری موثر است؛ زیرا بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل میشود. به طور مثال اگر انتظار بازدهی ۵۰ درصدی داشته باشیم و نرخ تورم سالانه ۱۵ درصد داشته، در نهایت ۳۵ درصد بازدهی خواهیم داشت.
هرچه نرخ تورم افزایش یابد از میزان بازدهی ما در این حالت کاسته میشود. پس باید سرمایهگذاری انتخاب کنیم که بازدهی بیشتری داشته و در نهایت پس از کسر تورم، رضایت ما را فراهم کند. به این نوع ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به فرد تحمیل میشود، ریسک تورم میگویند.
ریسک مالی (Financial risk)
شرکتها در صورتهای مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وامهای دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش مییابد.
به این نوع ریسک، ریسک مالی گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران با لحاظ این نکته سهام شرکتها را خریداری میکنند و از شرکتهایی که تعهدات مالی زیادی دارند به دلیل ریسک مالی فاصله گرفته و به سراغ گزینههای کم ریسک تر میروند.
ریسک نقدشوندگی (liquidity risk)
دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالا دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است. در مورد سهام نیز این ریسک وجود دارد. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، کسی سهام را نمیخرد.
در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن را روانتر باشد این ریسک در آن کم رنگتر است.
ریسک نرخ ارز (currency risk)
در مورد شرکتهای واردات محور، ریسک نرخ ارز بسیار با اهمیت است. اگر شرکت مورد نظر شما، عمده مواد اولیه خود را وارد میکند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل میشود.
با رشد هزینهها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی، عدم رغبت سرمایهگذاران به خرید شرکت مذکور است. البته این ریسک، نوعی ریسک غیر سیتماتیک محسوب میشود که توسط شرکتها قابل کنترل نیست.
ریسک تجاری
در ریسک تجاری به این موضوع توجه میشود که آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینههای عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، ریسک تجاری کلیه هزینههای یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر میگیرد.
این هزینهها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینههای اداری میشود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که میفروشد، میباشد.
ریسک اعتباری یا ریسک نکول
ریسک اعتباری یا نکول، ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل بدهی قلمداد میشود. این نوع ریسک برای سرمایهگذاران اوراق قرضه، نگران کننده است.
اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک نکول و به همین ترتیب کمترین بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک نکول و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.
ریسک کشور
ریسک کشور، به عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی گفته میشود. در صورت بروز چنین ریسکی، به عملکرد سایر بخشهای مالی کشور نیز صدمه وارد میشود.
آسیب سایر کشورهای در ارتباط با آن نیز محتمل است. این ریسک در غالب کشورهای در حال توسعه که کسری بودجه شدید دارند، رخ میدهد.
ریسک سیاسی
ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسک سیستماتیک است. در این حالت، بیثباتی سیاسی، جنگ، کنترلهای نظامی، تغییر قوانین دولتی، روی تصمیمهای سرمایهگذاری اثر میگذارد.
این نوع ریسک با عنوان ریسک ژئوپلیتیک نیز شناخته میشود. نکتهای که در مورد این ریسک وجود دارد، آن است که هر چه افق زمانی سرمایهگذاری طولانیتر شود، این ریسک بیشتر میشود.
جمع بندی
در این مقاله با تعریف ریسک آشنا شدیم. انواع مختلف ریسک از منظرهای مختلف را بررسی کردیم. همچنین با طبقه بندی پذیرش ریسک در افراد مختلف، آشنا شدیم.
به طور کلی، ریسکهایی که با آن مواجه هستیم؛ دو نوع قابل پویا و خالص هستند. ریسکهای خالص عموماً زیان ده هستند و هدف ما صرفا کنترل ریسکهای پویا است. به منظور کاهش زیانهای ناشی از ریسکهای سرمایهگذاری، چندین راه حل وجود دارد.
لازم به ذکر است که ما قادر نیستیم همه ریسکهای سرمایهگذاری را مهار کنیم. بلکه با دانش و تجربه حاصل از مدیریت ریسک میتوانیم آن را به سطح قابل تحملی کاهش دهیم. یکی از راههای کاهش ریسک سرمایهگذاری، سبد دارایی است.
در واقع با سرمایهگذاری در چند سهام، ریسک کلی سبد سهام کمتر از مجموع ریسکهای تک تک سهام خواهد شد. استفاده از تنوع بخشی این امکان را فراهم میکند که با کنار هم قراردادن داراییهای مالی متنوع ریسک کمتری را متحمل شویم.
استفاده از سهام مختلف در سبد سرمایهگذاری موجب کاهش ریسک غیرسیستماتیک میگردد. تنوعبخشی باید با دانش و تجربه کافی صورت بگیرد و در صورت امکان از متخصصین این امر بهره گرفته شود.
درحالیکه اکثر متخصصان سرمایهگذاری موافق هستند که تنوع سازی نمیتواند در برابر ریسک آنها را تضمین کند، میتوان گفت تنوع سازی مهمترین مؤلفه برای کمک به یک سرمایهگذار در رسیدن به اهداف مالی دوربرد است و این درحالیکه ریسک مالی را به حداقل میرساند.
اگر می خواهید ریسک منطقی داشته باشید وآموزش دیده وارد دنیای کریپتو شوید می توانید در دوره های آموزشی ارز دیجیتال همیار کریپتو شرکت کنید.
روش محاسبه سود و زیان سرمایه گذاری
مقدار سود و زیان در سرمایه گذاری اطلاعات بسیار مهمی است که هر سرمایه چگونه بازدهی با ریسک را محاسبه کنیم؟ گذار باید بداند و او باید بتواند مقدار سود و زیان خود را به دست آورد تا بهتر در سهام مورد نظر خود سرمایه گذاری کند و از بابت آن اطمینان خاطر داشته باشد.
کارگزاری های بورس تهران نرم افزارهای تحت وبی در اختیار مشتریان خود قرار می دهند که در آن ها محاسبه سود و زیان به شکل خودکار انجام شده و نشان داده می شود.
اما شاید سوال کنید چطور می توانید سود و زیان را در سرمایه گذاری محاسبه کنید؟ پاسخ این سوال را در مطلب پیش رو بررسی خواهیم کرد.
محاسبه سود و زیان در سرمایه گذاری
ابتدا هر فرد باید دقیقا بتواند با محاسبه مقدار قیمت خرید یا به عبارتی پول لازم برای سرمایه گذاری را به دست آورد.
برای محاسبه سود و زیان باید با کم کردن قیمت فروش از قیمت خرید اولیه عددی را به دست آورید که مقدار سود یا ضرر شما در سرمایه گذاری است.
می توانید این عدد را بر مبلغ اصلی یا قیمت سرمایه گذاری تقسیم کنید و با ضرب نتیجه در 100، درصد تغییر در مقدار سرمایه گذاری اولیه تان را مشخص کنید.
دو حالت پیش می آید:
- اگر عددی که به دست میآورید مثبت باشد نشان می دهد که ارزش بازار افزایش یافته است و سود در سرمایه گذاری حاصل شده است.
- اگر منفی باشد مشخص می کند که ارزش بازار کاهش یافته است و در نتیجه سرمایه گذار در این مورد زیان کرده است.
آشنایی با معاملات دو طرفه در بازارهای مالی
دلیل اهمیت مشخص کردن سود یا ضرر
محاسبه مقدار سود یا ضرر کمک خیلی زیادی می تواند به سرمایه گذار کند، به این دلیل که او می تواند پول خود را بهتر مدیریت کند و با مقدار سرمایه کمتر پول بیشتری را به دست آورد.
به عنوان مثال، اگر دو نفر وجود داشته باشند که مقدار یکسانی سود کسب کرده باشند اما نفر اول نسبت به نفر دوم پول کمتری را وارد بازار کرده باشد، نشان می دهد که نفر اول نسبت به نفر دوم توانسته بهتر پول خود را مدیریت کند و فرد دوم می توانست با باقی مانده پول خود در سهم دیگری سرمایه گذاری کند و به سود برسد.
همچنین باید به این نکته دقت کنید که برای نتیجه گیری از سرمایه گذاری باید صبر کنید.
چون تا زمانی که شما سهم خود را نفروخته اید اگر در ضرر باشید پس هنوز امکان بازگشت پول شما وجود دارد و حتی اگر در سود باشید چون هنوز فروش اتفاق نیافتاده است نمی توانید بگویید که سود قطعی است.
مثالی از بازدهی یک سهم در بورس
یک سرمایه گذار 10 هزار سهم از یک کارخانه را با قیمت اولیه 1000 تومان خریداری می کند، یعنی سرمایه گذاری اولیه این فرد 10 میلیون تومان است.
بعد از مدتی هنگامی که قیمت سهم به 3000 تومان می رسد، سرمایه گذار بر اساس استراتژی معاملاتی تصمیم به فروش سهام خود می گیرد.
ارزش سودی که این سهامدار توانسته است از این معامله کسب کند 20 میلیون تومان است.
درصد سود از طریق فرمول زیر محاسبه خواهد شد:
از طرف دیگر سود هر سهم:
سرمایه گذاری هایی که در بازار سرمایه انجام می شود بدون کارمزد نیست و این کارمزد را کارگزاری ها کسب می کنند، در محاسبه بالا کارمزد کارگزاری، مالیات و کمیسیون در نظر گرفته نشده است.
برای اینکه هزینه این تراکنش ها نیز انجام شود، کارمزد را از سود حاصل کم می کنند.
اگر فرض کنیم که فرد 500 هزار تومان را به عنوان کارمزد معاملات پرداخت کرده باشد با در نظر گرفتن این موارد مقدار سودی را که به دست آوردید به شکل زیر می توانید محاسبه کنید:
می توان دید که کارمزد معاملات مقدار درصد سود کسب شده را از 200 درصد به 195 درصد کاهش داده است.
EPS چیست؟
Earning Per Share به معنای پیش بینی درآمد از هر سود است که برای سال مالی گزارش میشود. هنگامی که سود کل شرکت را از مالیات کم کرده و بر تعداد سهام تقسیم کنیم، سود هر سهم به دست می آید.
تمامی شرکت های بورس و فرابورس موظف هستند که این پیش بینی درآمد را که با توجه به شرایط عملکرد شرکت در سال قبل، برنامه های سال بعد و چشم انداز اقتصادی مشخص می شود، در سامانه کدال ثبت کنند.
DPS چیست؟
Divided Per Share به معنای مقدار سودی است که سهامداران به ازای هر سهم دریافت می کنند، سود تقسیمی هر سهم براساس سیستم هیئت مدیره و آرای سهامداران حاضر در مجمع عمومی سالانه مشخص می شود.
علاوه بر این، باید دقت کرد که DPS نباید کمتر از 10% سود تحقق یافته (EPS تحقق یافته) باشد و شرکت ها وظیفه دارند که سود تقسیمی مشخص شده را حداکثر تا 8 ماه بعد از برگزاری مجمع عمومی سالانه به سهامداران پرداخت نمایند.
سود نقدی سهام
اگر سرمایه گذاری که انجام شد به نوعی یک پرداخت نقدی مانند سود سهام (DPS) دارد، این مبلغ را نیز باید به سود اضافه کنید.
سود سهام، مبلغ نقدی است که به سهامداران پرداخت شده و براساس هر سهم تنظیم می شود.
به عنوان مثال، اگر در نظر بگیریم که DPS یک شرکت، 200 تومان باشد و سرمایه گذار نیز مشمول دریافت این سود نقدی باشد، با توجه به این که سرمایه گذار 10 هزار سهم را خریداری کرده است، مقدار سود نقدی که به دست می آورد 2 میلیون تومان است.
درصد سود را باید به روش زیر محاسبه کنید:
((30،000،000-10،000،000)+2،000،000) / 10،000،000=2.2 ×100=200
اگر فرض کنیم که کارگزاری هیچ کارمزدی دریافت نکند و سهام نیز به مدت یک سال نگهداری شود می بینیم که سود سرمایه گذاری از 200 درصد به 220 چگونه بازدهی با ریسک را محاسبه کنیم؟ درصد افزایش یافته است.
اگر هزینه های معامله، کارمزد و همچنین سود سهام را نیز در نظر بگیریم سرمایه گذاران می توانند سود یا ضرر سرمایه گذاری خود را دقیق تر محاسبه کنند.
بهتر است در نظر داشته باشید که کارگزاری ها به عنوان کارمزد بیش از 1.5 درصد از بازده سرمایه گذاری را به خود اختصاص می دهند.
تعیین سود و زیان توسط کارگزاری
اگر مدتی در این بازار فعالیت کرده باشید حتما می دانید که تعداد کارگزاری ها در بازار بورس اوراق بهادار تهران بسیار زیاد است.
اغلب این کارگزاری ها برای ارائه خدمات بهتر به مشتریان خود از نرم افزارهای تحت وب و موبایل استفاده می کنند.
معمولا در کارگزاری ها، سود و زیان به شکل خودکار مشخص شده است و دیگر نیازی نیست که سرمایه گذار محاسبات بالا را انجام دهد.
اگر پنل معاملاتی خود را باز کنید، می توانید سود و زیان تحقق نیافته هر سهم را به صورت جداگانه مشاهده کنید، البته این قسمت در کارگزاری های مختلف متفاوت است و کافی است کمی بگردید تا این قسمت را پیدا کنید.
بازده سرمایه گذاری و بازده کل چیست؟
به طور کلی بازده نیروی محرکه ای است که سرمایه گذار را می تواند به حرکت در بیاورد و در واقع نوعی پاداش برای سرمایه گذار محسوب می شود.
بازده کل، نسبت کل عاید (ضرر) به دست آمده از سرمایه گذاری در یک دوره معین به مقدار سرمایه ای است که برای کسب این عایدی در اول همان دوره استفاده شده است.
اما پولی که سهامداران می توانند به دست بیاورند از دو طریق است:
- تغییر در ارزش و قیمت اصل سرمایه
- سودهایی که به سهم تعلق می گیرد مانند EPS و غیره.
اجزای راندمان در سرمایه گذاری
اجزای راندمان از سود کسب شده، سود (زیان) سرمایه ای و راندمان سرمایه گذاری تشکیل شده است که در ادامه مطلب هر کدام از این موارد را به طور کامل توضیح می دهیم.
سود کسب شده
همه افراد در بازار سرمایه به دنبال کسب سود هستند و هر اندازه این مقدار سود بیشتر باشد، مطمئنا سرمایه گذار از این موضوع راضی تر است.
سود کسب شده می تواند به صورت بهره یا سود تقسیمی باشد و ویژگی که این نوع از سود را از بقیه سود ها متمایز می کند این است که سرمایه گذار سود کسب شده را به صورت نقدی دریافت می کند.
سود (زیان) سرمایه ای
این سود یا زیان سرمایه گذاری مخصوص سهام عادی، اوراق قرضه بلند مدت و اوراق بهادار با درآمد ثابت است.
در واقع اختلاف بین قیمت خرید و قیمت فروش همان سود یا زیان سرمایه گذاری است.
به عنوان مثال، شما یک سهم خریده اید و حالا به هر دلیلی می خواهید این سهم را بفروشید. هنگامی که پنل معاملاتی خود را بررسی می کنید، متوجه می شوید که بازار ریزش کرده است و شما در ضرر هستید.
این همان زیان در سرمایه گذاری است که با رنگ قرمز به شما نشان داده می شود اما توجه داشته باشید که این ضرر تحقق پیدا نمی کند مگر این که سهم را بفروشید.
در مقابل زیان در سرمایه گذاری موضوع سود مطرح می شود که کاملا برعکس موضوع بالا است، حال قیمت فروش از قیمت خرید بالاتر رفته است و شما در سود خوبی هستید و بازار برای شما سبز است و اگر سهم را بفروشید این سود قطعی می شود.
راندمان سرمایه گذاری
راندمان در واقع به این علت محاسبه می شود که عملکرد یک سهام را در طول یک دوره ارزیابی کند که آن را با تقسیم سود خالص به ارزش خالص می توان به دست آورد.
همان طور که می دانید قطعا این راندمان همیشه برای سود نیست، چه بسا یک سهام عملکرد خوبی نداشته باشد و راندمان آن منفی شود.
در واقع راندمان سرمایه گذاری با مقدار پولی که شما در آن سهام گذاشته اید و بازدهی که بر حسب سود خالص سهام کسب می کنید، در ارتباط است.
از عوامل موثر روی راندمان سرمایه گذاری می توان موارد زیر را نام برد:
- تغییرات اجتماعی
- درصد ظرفیت مورد استفاده
- طرح های توسعه
- حمایت های دولتی
- تغییرات سیاسی
- حد دخالت دولت
- مدیریت دارایی ها
- تورم مورد انتظار
- مدیریت
- طرح های بهره وری و بهبود روش ها
هر سرمایه گذاری ابتدا می خواهد بداند که اگر پول خود را در سهام مورد نظر خود بگذارد چه اندازه ریسک یا بازده دارد و این موضوع به ویژه در بازار بورس اوراق بهادار تهران خیلی مهم است که بتوان درصد ریسک و بازده را مشخص کرد.
مطمئنا محاسبه چگونه بازدهی با ریسک را محاسبه کنیم؟ راندمانی که از سهم انتظار می رود می تواند خیلی روی سرمایه گذاری تاثیر خوبی داشته باشد و علاوه بر راندمان مورد انتظار، رشد شاخص بازار و میزان راندمانی که تحقق می یابد نیز در این تصمیم گیری روی سرمایه گذاری موثر است.
راندمان صندوقهای سرمایه گذاری باید مشخص باشد
هر صندوقی در بازار سرمایه باید راندمان در طول دوره های مشخصی محاسبه کند و روی وب سایت منتشر کند تا سرمایه گذار بتواند اطلاعات دقیقی از این صندوق به دست آورد و عملکرد آن را بررسی کند. این اطلاعات باید تا ساعت 14 روز کاری، بعد از اتمام معاملات روی وب سایت منتشر شود.
در این گزارش یک سال مالی و یک سال شمسی داریم که سال شمسی منظور همان سال عادی است که روی تقویم مشخص می شود.
اما منظور از سال مالی هر صندوق، تاریخ تاسیس آن صندوق است که سر می رسد.
در پنل معاملاتی سرمایه گذاران، محاسبه بازده به صورت مشخص وجود دارد و شما در قسمت پورتفو لحظه ای می توانید درصد سود و زیان را می بینید و با توجه به استراتژی خود تصمیم بگیرید.
علاوه بر این گزارش ها، سرمایه گذاران می توانند در وب سایت Fipiran.com اطلاعات کامل همه صندوق ها را به دست آورند و تصمیم درست را با مقایسه سهام های مختلف و دیدن نمودارهایشان بگیرند.
در این سایت همه صندوق ها به تفکیک مشخص شده است و همچنین راندمان هر دوره را نشان می دهد، تعداد فراوانی از افراد ماهر در این حوزه اطلاعات خوبی از این سایت به دست می آورند و بهترین گزینه را برای سرمایه گذاری انتخاب می کنند.
سخن پایانی
بنابراین برای تعیین سود و زیان در سرمایه گذاری روش های مختلفی وجود دارد که می توانید از آن ها برای مدیریت سرمایه خود استفاده کنید.
می توان قیمت فروش را از قیمت خرید کم کرد و بر قیمت خرید اولیه تقسیم کرد و عدد به دست آمده را در 100 ضرب کرد تا درصد سود یا زیان را به دست آورد یا از نرم افزار هایی که کارگزاری های مختلف ارائه می دهند برای تعیین سود یا زیان استفاده کرد.
نکته قابل توجهی که وجود دارد زمان است، شما باید حتما در معاملات خود نسبت به زمانی که در آن سهم می گذارید سود خوبی نیز کسب کنید اما تمام این موارد باز هم به استراتژی معاملاتی خودتان بستگی دارد.
در این بازار شما باید سود و زیان را با هم بپذیرید و اگر سود کردید سعی کنید همین استراتژی را دنبال کنید تا در آینده نیز سود کسب کنید اما اگر ضرر کردید بهتر است بررسی کنید تا اشتباهتان را متوجه شوید.
بازار بورس قابل پیش بینی نیست اما با مطالعه و استفاده از تحلیل های مختلف می توانید نسبت به بقیه کمتر ضرر کنید و از این بازار درس بگیرید.
در بازارهای سرمایه صبر کردن به همراه مدیریت سرمایه پاداش خوبی را برای سهامداران به همراه خواهد داشت.
مدیریت سرمایه چیست؟ - آشنایی با اصول مدیریت سرمایه
مدیریت سرمایه، یکی از جنبه های جدانشدنی و ضروری زندگی ماست. ما آنقدر درگیر زندگی روزمره خود هستیم که اهمیت مدیریت سرمایه را فراموش می کنیم. بدون دانش مدیریت سرمایه، نمی توان یک زندگی آزاد داشت و دانست که چگونه صورت حساب های خود را بدون مشکل پرداخت کرد و از شر بدهی های مالی خود خلاص شد.
مدیریت سرمایه به فرآیند بودجه بندی، پس انداز، سرمایه گذاری، خرج کردن یا نظارت بر مصرف سرمایه یک فرد یا یک گروه اشاره دارد. اگر حوضه فعالیت شما بازارهای مالی می باشد، این کلمه را زیاد خواهید شنید.
خیلی از افراد هستند که دوست دارند با مازاد سرمایه شان، در جاهایی که به آنها سودهای خوبی می دهد یا اصطلاحا بازگشت خوبی دارد، سرمایه گزاری کنند. ولی متاسفانه اکثر آنها نمی دانند در کجا و چگونه باید سرمایه شان را مدیریت و این کار را انجام دهند.
به عنوان مثال، عده ای تمایل به سرمایه گزاری در بازار سهام دارند. عده ای دیگر اما دوست دارند پولشان را صرف خرید و فروش ارزهای بین المللی که به آن بازار فارکس گفته می شود، بکنند. گروهی هم تمایل به خرید ملک، طلا و یا هر دارایی که به آنها سود خوبی بدهد، دارند.
آیا مدیریت سرمایه به معنی درست و صحیح خرج کردن است؟ آیا مدیریت سرمایه به این معنی است که بتوانیم سودده ترین بازارهای مالی حال حاضر را تشخیص داده و انتخاب کنیم؟ در وضعیت موجود، ریسک کدام بازارها کمتر است؟
در این مقاله آموزشی بسیار مهم، قصد داریم پاسخ اینگونه سوالات شما را داده و شما را با عناوین زیر، آشنا کنیم.
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی، مفهوم مدیریت سرمایه چیست، رعایت اصول مدیریت سرمایه، ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید، ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک، نسبت افت سرمایه، چگونه مدیریت سرمایه انجام دهیم و جمعبندی.
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
همه ما در زندگی های مان حداقل یک مرتبه با افرادی روبرو شده ایم که از لحاظ مالی، درآمد بسیار خوبی دارند. ولی وقتی کمی به آنها نزدیک تر می شویم، متوجه آشفتگی های مالی در چگونه بازدهی با ریسک را محاسبه کنیم؟ زندگی این افراد می شویم. در حقیقت، رنجی که آنها متحمل می شوند، هیچ ربطی به درآمدشان ندارد؛ این افراد با مشکل "عدم مدیریت سرمایه" روبرو هستند. اینگونه افراد نمی دانند که چطور درآمدهای عالی شان را سرمایه گذاری و پس انداز کنند. در واقع، هر چقدر درآمد این عده بالاتر برود، به همان اندازه خرج بیشتری دارند. مدیریت سرمایه در زندگی مالی، درباره دستیابی به اهداف بلند مدت و کوتاه مدت است. دلایل متعددی وجود دارد که چرا تا این حد، مدیریت سرمایه اهمیت دارد اما، در اینجا ما فقط به چند مورد از آنها توجه می کنیم.
اولین مزیت مدیریت درست سرمایه این است که شما را مجبور به داشتن یک طرح و نقشه می کند. وقتی شما می دانید که چقدر از درآمد فعلی تان را باید کی، کجا، چگونه و در چه مارکت هایی هزینه کنید، اولین مشکل تان مرتفع می شود.
دومین حسن داشتن مدیریت مالی، به ارمغان آوردن امنیت مالی برای شما است. بر اساس هرم مشهور ابراهام مازلو، یکی از امنیت های مهم بشر، امنیت مالی است. اگر شما برای درآمدتان نقشه درست و کارآمدی نداشته باشید، همیشه دچار استرس و نگرانی خواهید بود.
نکته مهم بعدی درباره اهمیت مدیریت مالی، افزایش دارایی های شما است. فردی که می داند چگونه سرمایه اش را مدیریت کند، قطعا با سرمایه گذاری های درستی که می کند، دارایی هایش را زیادتر خواهد کرد. در نتیجه زندگی این فرد، از استانداردهای بالاتری نسبت به بقیه، برخوردار است.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مدیریت سرمایه اصطلاح گسترده ای است که شامل خدمات و راه حل ها در کل صنعت سرمایه گذاری می شود. در بازار، مصرف کنندگان به طیف گسترده ای از منابع و برنامه های کاربردی دسترسی دارند که به آنها امکان می دهد تقریباً هر جنبه ای از امور مالی شخصی خود را به طور جداگانه مدیریت کنند.
اغلب زمانی که دارایی خالص سرمایه گذاران افزایش پیدا می کند، به دنبال افراد و شرکت های حرفه ای سرمایه گذاری برای یادگیری نحوه صحیح سرمایه گذاری، می روند.
مدیریت سرمایه گذاری به فرآیندهای بودجه ریزی، پس انداز، سرمایه گذاری، خرج کردن یا نظارت بر مصرف سرمایه یک فرد یا یک گروه اشاره دارد. این اصطلاح همچنین می تواند به طور محدودتر به مدیریت سرمایه گذاری و مدیریت پورتفولیو اشاره کند.
در کل مدیریت سرمایه در یک جمله، داشتن دانش و توانمندی سرمایه گذاری با کمترین ریسک، برای رسیدن به حداکثر سود می باشد.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
حال که متوجه شدید مدیریت سرمایه چیست، باید خود را برای رعایت قواعد و اصول آن، آماده کنید. اکیدا توصیه می شود هر سرمایه گذاری قبل از ورود به دنیای تجارت، نسبت به ریسک های آن نیز، آگاه باشد.
معمولا افرادی که شناخت بهتری از خودشان دارند، سرمایه گذاری های موفق تری نیز انجام می دهند. شاید برای شما هم این سوال مهم پیش بیاید که، اصول مدیریت سرمایه چیست؟ در قسمت بعدی این اصول را برای شما بیشتر توضیح می دهیم.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگر مدیریت سرمایه را به یک میز با پنج پایه تشبیه کنیم هر پایه، یکی از ارکان اصلی سرمایه گذاری می باشد. هر معامله گر و سرمایه گذار هوشیار و آگاهی، برای ورود به یک سرمایه گذاری موفق، باید این اصول را رعایت کند.
این ارکان عبارتند از: ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه.
در دنیای پر چالش کسب و کار امروز همه افراد سعی در به دست آوردن سودهای بیشتری دارند اما این سودهای بیشتر، همیشه همراه با درصدی ریسک خواهد بود. یک سرمایه گذار آگاه، قبل از ورود به هر معامله ای، باید بداند که چه مقدار از سرمایه اش را حاضر است به خطر بیاندازد یا اصطلاحا ریسک کند. این مسئله، یکی از مهم ترین نکات هر سرمایه گذاری است.
بازده
به زبان ساده بازده، مقدار سود احتمالی است که یک سرمایه گذار قرار است به دست آورد. همانگونه که در مبحث ریسک درباره درصد ذکر کردیم، در چگونه بازدهی با ریسک را محاسبه کنیم؟ این قسمت هم، قرار است یک سرمایه گزار در ازای ریسکی که می کند، درصدی سود به دست آورد. در نتیجه، بازده هم به صورت درصد بیان می شود.
حجم معاملات
تعداد واحدهای یک دارایی که معامله گران با پرداخت قیمتشان، مالکیت آنها را تصاحب می کنند، حجم معاملات نام دارد. این واحد دارایی، برای سرما یه گذاری های مختلف فرق می کند. فرض کنید شخصی که در بازار سهام فعالیت می کند، صاحب برگه های سهام می باشد. در این مثال برگه های سهام، واحد دارایی این فرد است.
در بازارهای سرمایه نیز، هر معامله گری باید حجم معاملاتش را نسبت به ریسک و بازده آن معامله، مشخص کند. اگر فردی برای ورود به معامله ای از حجم بالاتری استفاده کند، امکان به دست آوردن سود یا ضرر احتمالی آن فرد نیز، بیشتر خواهد شد. به قول این ضرب المثل معروف، هر که بامش بیش، برفش بیشتر.
نسبت بازده به ریسک
نسبت بازده به ریسک یا همان ریسک به ریوارد، یکی دیگر از ارکان مهم اصول مدیریت سرمایه گذاری است. این فاکتور مهم، یک فرمول ساده هم دارد. هر معامله گری قبل از ورود به چگونه بازدهی با ریسک را محاسبه کنیم؟ معامله، باید این فرمول را بداند و آن را حتما محاسبه کند.
فرمول به این شکل است که شما با تقسیم نسبت بازده معامله به ریسک یا ضرر آن، به عددی دست پیدا می کنید که به آن، نسبت بازده به ریسک می گویند. این عدد، شاخص بسیار مهمی در معامله شما می باشد. شاید این سوال برایتان پیش بیاید که این عدد باید چند باشد؟
این سوال، سوال بسیار مهمی است. پاسخ شما حداقل عدد 1 یا 2 می باشد. اگر عدد 1 را در نظر بگیریم، به این معنی است که شما وارد معامله ای می شوید که در بدترین حالت، قرار است اگر سودی نکنید، ضرری هم نکرده باشید.
نسبت افت سرمایه
افت سرمایه یا همان DrawDawn که در بازارهای مالی به DD مشهور است، به میزانی از کاهش سرمایه شخصی گفته می شود که تحت تاثیر معاملات زیان ده، به وجود می آید. به زبان ساده تر، به اختلاف مبلغ قبل از ضرر و بعد از ضرر، افت سرمایه گفته می شود. فراموش نکنید که معامله گران موفقی که اصول سرمایه را رعایت می کنند، این فاکتور مهم را قبل از چگونه بازدهی با ریسک را محاسبه کنیم؟ ورود به تریدشان، به صورت درصدی از حساب خود محاسبه می کنند.
چگونه مدیریت سرمایه انجام دهیم؟
به مهمترین قسمت این مقاله آموزشی رسیدیم. اگر ما به عنوان سرمایه گذار ندانیم که چطور باید سرمایه مان را مدیریت کنیم، متحمل ضررهای جبران ناپذیری خواهیم شد.
اولین نکته مهم، داشتن یک استراتژی شخصی متناسب با روحیه و شخصیت خودمان است. افرادی که به این فاکتور مهم اهمیت نمی دهند، دیر یا زود باید تاوان اشتباهاتشان را پس بدهند.
نکته دو، هیچ فردی برای تفریح و سرگرمی وارد دنیای معاملات نمی شود. هدف هر معامله گری، رسیدن به سود است. پس، باید با آگاهی به این مسئله، وارد اصل مهم سوم شویم.
نکته مهم بعدی، دانستن مقدار درصد ریسک به ریوارد است. شما باید قبل از ورود به هر تریدی کاملا از این نکته طلایی، آگاه باشید. شما باید بدانید معامله ای که قصد ورود به آن را دارید، قرار است چه مقدار سود و یا ضرر احتمالی داشته باشد.
اصل طلایی بعدی که در مدیریت سرمایه بسیار مهم است، مقدار ریسکی است که حاظر هستید در هر معامله انجام دهید. بر اساس یک قانون مهم، هیچ وقت نباید بیشتر از 2 تا 3 درصد سرمایه تان را ریسک کنید.
اینها فقط تعدادی از نکات مهم برای مدیریت سرمایه بودند. قوانین بیشتری نیز وجود دارند که بسته به اینکه در کدام مارکت ها ترید می کنید، باید رعایت شوند.
جمعبندی
چند هزار سال پیش، سردر ورودی یونان باستان، جمله ای طلایی با این مضمون نوشته شده بود: "خودت را بشناس". این قانون طلایی، تاریخ انقضا ندارد. همه ما کم و بیش به اهمیت این نکته طلایی، واقف هستیم.
در بازارهای مالی نیز، اگر فردی نداند چه نوع شخصیتی دارد، دچار ضرر و زیان های بزرگی خواهد شد. این نکته به شما کمک می کند تا بر اساس تیپ شخصیتی تان، استراتژی متناسب خودتان را داشته و وارد معامله شوید.
آیا تریدر صبوری هستید یا اینکه حوصله باز نگه داشتن معامله را ندارید. آیا فردی ریسک پذیر هستید یا ریسک گریز؟ اینها فقط اندکی از سوالات مهمی است که شما باید از خودتان بپرسید تا بتوانید در مدیریت سرمایه درست عمل کنید.
اگر می خواهید در زندگی مالی تان سرمایه گذار موفقی باشید، باید مدیریت سرمایه را بدانید و به آن عمل کنید.
ریسک مالی (risk Financial) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟
در هر سرمایه گذاری یا پس اندازی ریسک و خطر از دست رفتن سرمایه وجود دارد. بنابراین لازم است قبل از هر اقدامی با بازار مالی آشنا باشیم تا بتوانیم در هنگام پس انداز و سرمایه گذاری، احتمال خطرات آینده را لحاظ کنیم تا با کمترین زیان مالی روبرو شویم.
ریسک مالی (risk Financial) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟
ریسک مالی
قبل از صحبت درباره ریسک مالی و چگونگی مدیریت آن در راستای حفظ سرمایه، بهتر است در ابتدای بحث بدانیم اساسا ریسک به چه معنا است و بعد به یکی از انواع ریسک که ریسک مالی است بپردازیم. ریسک از نظر مالی به عنوان شانس اینکه نتیجه یا سود واقعی سرمایه گذاری با نتیجه یا بازده مورد انتظار، متفاوت باشد، تعریف شده است. ریسک شامل احتمال از دست دادن بخشی از سرمایه گذاری اصلی یا کلی است. از نظر کمی، ریسک معمولاً با در نظر گرفتن رفتارها و پیامدهای تاریخی ارزیابی میشود.
ریسک مالی چه مواقعی ظاهر میشود؟
ریسک مالی یکی از انواع مهم ریسک برای هر شغلی است. ریسک مالی به دلیل تحرکات بازار ایجاد میشود و حرکت بازار میتواند عوامل زیادی را در بر بگیرد. ریسک مالی خطر از دست دادن پول یا داراییهای ارزشمند در ابزارهای مالی است. به عبارت دیگر، بسیاری از خدمات مالی یا معاملات، خطر ذاتی ضرر را دارند و این همان چیزی است که ما آن را ریسک مالی می نامیم.
دقت داشته باشید که هر از دست دادنی را نمیتوان ریسک مالی تعریف کرد؛ به عبارتی مقدار پولی که در هنگام تجارت یا سرمایه گذاری از دست میدهید ریسک محسوب نمیشود بلکه آنچه در نهایت از دست میدهید ریسک مالی حساب میشود.
تعریف دیگر از ریسک مالی، ضررهای بالقوه ای است که یک سرمایه گذار هنگام سرمایه گذاری در شرکتی با آن مواجه است. تعریف این ریسک و زمان رخ دادن آن برای مردم عادی تا دولتها متفاوت است. برای دولتها، بدان معنی است که آن ها قادر به کنترل سیاستهای پولی و پیش فرض بدهیها نیستند. برای شرکتها بدین معنی است که، یک شرکت قادر به انجام تعهدات خود برای بازپرداخت بدهیهای خود نباشد و این به نوبه خود میتواند به معنای این باشد که سرمایه گذاران بالقوه، پول سرمایه گذاری شده در شرکت را از دست میدهند.
شرکتها همچنین ممکن است بدهی خود را بپذیرند، اما در انجام تعهدات باعث مشکلات اقتصادی شوند. برای افراد بدین معنی است که آن ها هنگام تصمیم گیری، با خطر مالی روبرو میشوند که میتواند درآمد یا توانایی آن ها را برای پرداخت بدهی مورد نظر خود به خطر اندازد. (1)
ریسکهای مالی در همه جا و در ابعاد مختلفی وجود دارد که همه را تحت تأثیر قرار میدهد. شما باید از همه خطرات مالی آگاه باشید. درست است که دانستن خطرات و چگونگی محافظت از سرمایه، خطر را از بین نمیبرد اما باعث کاهش آسیب آن ها میشود.
عوامل موثر بر ریسک مالی
ریسک مالی به طور کلی به دلیل بی ثباتی و ضرر در بازار مالی ناشی از حرکت در قیمت سهام، ارزها، نرخ بهره و موارد دیگر ایجاد میشود. ریسک مالی به ریسک هایی که مشاغل و افراد هنگام سرمایه گذاری، برنامه ریزی برای آینده و انجام کارهای روزانه میپردازند، اشاره میکند. تمام مشاغل و سرمایه گذاران یا افرادی که پس انداز میکنند، در تصمیم گیری های مالی خود ریسک بسیاری را به همراه دارند.
برخی از این خطرات خارجی هستند و بستگی به عوامل بیرونی و تصمیمات اتخاذ شده توسط سایر سازمانها و مصرف کنندگان دارد. یکسری از خطرات داخلی هستند و مربوط به استراتژیها و اقداماتی میشود که سرمایه داران بزرگ یا دولتمردان انتخاب میکنند. هرکدام از این عوامل ممکن است کل برنامه ریزی مالی را به هم بریزد و در نتیجه آسیب پذیری افراد و مشاغل را بیشتر کند.
نرخ بازار یکی از گسترده ترین انواع عوامل بیرونی در هنگام بروز ریسک مالی است. بازار چگونه بازدهی با ریسک را محاسبه کنیم؟ براساس علاقه، عرضه و تقاضا و عناصر جدید مانند فناوری، تغییر میکند. هنگامی که اقتصاد سرعت مییابد یا کند میشود، نرخ بهره اوراق و وام تغییر میکند. این تغییر نرخها باعث شود میزان وام برای یک تجارت بیشتر شود یا نیاز به پرداخت آن به اوراق قرضه مورد استفاده برای تولید سرمایه داشته باشد.
مقررات دولت عامل مهم دیگری در کلیه برنامه ریزی های مالی است. دولتها با ایجاد تعرفه های جدید مالیات بر واردات و صادرات، تغییر قوانین مالیاتی موجود، وضع مقررات جدید مالی بطور مداوم برنامه ریزی را تغییر می دهند. برخی از این تغییرات مفید هستند، اما برخی دیگر میتوانند سودآوری کسب و کار را دشوارتر کنند، از جمله کاهش نرخ اوراق خزانه و اضافه کردن الزامات جدید به گزارشهای مالیاتی.
جریان نقدی که مربوط به درآمدها و هزینه های روزانه مشاغل میشود، یکی از عوامل درونی ریسک است. دریافتهای شما از مشتریان یکی دیگر از عوامل درونی ریسک مالی است. به هرحال شما سرمایه گذاری انجام دادهاید و ممکن است مشتری در بازپرداخت خود به مشکل برسد و شما را در هزینهها دچار مشکل کند. (2)
نحوه محاسبه ریسک مالی
همه مشاغل دارای ریسکهای مرتبط هستند. این مهم است که یک شرکت اقتصادی بتواند ریسک شغلی مرتبط با کار و تجارت خود و نحوه محاسبه خطرات را بداند. دانستن چگونگی محاسبه خطرات تجاری، تجارت را از ورشکستگی محافظت میکند. ریسک مالی، ساختار سرمایه یک شرکت و سطح ریسک فعلی را در رابطه با سطح بدهی شرکت ارزیابی میکند. این نسبت ها هنگام تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در یک شرکت توسط سرمایه گذاران استفاده میشود.
خوشبختانه ابزارهای بسیاری در دسترس افراد، مشاغل و دولتها قرار گرفته است که به آن ها امکان میدهد میزان ریسک مالی مورد نظر خود را محاسبه کنند. متداولترین روشهایی که متخصصان سرمایه گذاری برای تجزیه و تحلیل خطرات مرتبط با سرمایه گذاری های طولانی مدت استفاده میکنند شامل تجزیه و تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکی و تجزیه و تحلیل کمی است.
تجزیه و تحلیل بنیادی فرایند اندازه گیری ارزش ذاتی یک سرمایه گذاری با ارزیابی کلیه جنبه های مشاغل از جمله دارایی شرکت و درآمد آن است. تجزیه و تحلیل فنی فرایند ارزیابی اوراق بهادار از طریق آمار است و به بازده های تاریخی، حجم تجارت، قیمت سهام و سایر داده های عملکرد نگاه میکند. تجزیه و تحلیل کمی ارزیابی عملکرد تاریخی یک شرکت با استفاده از محاسبات نسبت مالی است.
تاثیر ریسک مالی بر بازار سهام
ریسک مالی سرمایه گذاری سهام این است که اگر شرکتی که سهام خود را از آن خریداری کردهاید پول خود را از دست بدهد پول شما هم از دست میرود؛ این سادهترین تعریف و آشکارترین خطر است. هر سرمایهگذاری به دنبال فهم بازده یا همان سود و زیانی است که از سرمایه گذاری نصیبش می شود و ریسک یا همان وجود و عدم وجود تضمین برای دریافت سود سرمایه گذاری است و بدون شناخت کامل این دو، تصمیمگیری جهت سرمایه گذاری سخت میشود. سرمایه گذاری در بورس اگرچه ممکن است سود زیادی در مدت زمان کمی به شما بدهد اما ضمانتی وجود ندارد که در برابر این سود زیانی نباشد.
وقتی دولتها نتوانند تورم را کنترل کنند یا توانایی خود را در سیاستهای پولی از دست بدهند، همچنین عوامل مؤثر بر کل بازار شامل رشد اقتصادی، رکود اقتصادی، تورم، نرخ بهره، نوسانات ارز و. (که عوامل غیرقابل پیشبینی هم هستند) نوسانات و خطر را در بازار سهام ایجاد میکنند. ریسک مالی در بازار سهام، عمل نکردن به تعهدات شرکت و عدم توانایی در بازپرداخت وام بانکی و درنتیجه ورشکستگی آن است، بنابراین این عوامل باعث میشود تا شرکتها و موسساتی که سهام عرضه کردهاند نتوانند به تعهدات خود عمل کنند و سرمایهگذاران، سرمایه خود را از دست بدهند.
مدیریت ریسک مالی
فرآیند ارزیابی و مقابله با ریسکهای مالی اغلب به عنوان مدیریت ریسک شناخته می شود. از بین انواع خطری که ممکن است تجارت شما با آن روبرو شود، ریسک مالی بیشترین تأثیر را بر جریان سرمایه گذاری شما دارد. شما میتوانید با استفاده از یک برنامه مدیریت ریسک مالی خوب، این خطرات را پیش بینی کرده و از آن عبور کنید.
در دنیای مالی، مدیریت ریسک، فرایند شناسایی، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری است. در اصل، مدیریت ریسک زمانی اتفاق میافتد که یک سرمایهگذار به تعیین کمیت پتانسیل ضرر و زیان در یک سرمایه گذاری بپردازد و سپس با توجه به اهداف سرمایهگذاری و تحمل ریسک، اقدام مناسب، یا عدم اقدام را انجام دهد.
افزایش ریسک در قالب افزایش نوسانات به وجود میآید. این در حالی است که متخصصان سرمایهگذاری دائم به دنبال راهکاری جهت کاهش چنین نوسانات هستند. هدف مدیریت ریسک مالی کمک به اولویت بندی ابزارهای مالی و استفاده از آن ها برای مدیریت ریسکهای پر هزینه است.
سازمانها ریسک مالی خود را به روشهای مختلفی مدیریت میکنند. این فرایند بستگی به این دارد که مشاغل چه کاری انجام میدهند، در چه بازاری فعالیت میکنند و آمادگی پذیرش چه میزان ریسک را دارد. به این معنا، صاحب مشاغل و مدیران شرکت وظیفه دارد ریسک را شناسایی و ارزیابی کنند و تصمیم بگیرند که شرکت چگونه قصد دارد آن ها را مدیریت کند.
مدیریت ریسک با شناسایی خطرات مالی و منابع یا دلایل آن ها آغاز میشود. برای شروع خوب است که از ترازنامه شرکت استفاده کرد. یک تصویر لحظه ای از بدهی، نقدینگی، قرار گرفتن در معرض نوسانات ارز، ریسک نرخ بهره و آسیب پذیری قیمت کالاها که شرکت با آن روبرو است را فراهم میکند.
مرحله دوم، تعیین کمیت یا قرار دادن مقدار عددی بر خطرات شناسایی شده است. تحلیلگران تمایل دارند از مدلهای آماری مانند روش انحراف استاندارد و رگرسیون برای اندازه گیری میزان مواجهه شرکت در برابر عوامل خطر مختلف استفاده کنند. پس از تجزیه و تحلیل منابع خطر، باید تصمیم بگیرید که چگونه بر روی این اطلاعات عمل خواهید کرد. آیا میتوانید با قرار گرفتن در معرض خطر ریسک به روند خود ادامه دهید؟ آیا باید سرمایه خود را کاهش داده یا از آن محافظت کنید؟
این تصمیم مبتنی بر عوامل مختلفی از جمله اهداف شرکت، محیط کسب و کار، ریسکپذیری و اینکه آیا با کاهش سرمایه میتوان کاهش ریسک را توجیه کرد. به طور کلی، مدیریت ریسکهای سرمایه گذاری با درک اصول ریسک و چگونگی اندازه گیری آن ممکن است و با یادگیری خطرات ناشی از انواع مختلف ریسکها و برخی از راههای مدیریت جامع به همه انواع سرمایه گذاران و مدیران تجارت کمک میکند تا از ضررهای غیرضروری و پرهزینه جلوگیری کنند. (3)
چه کسی ریسک مالی را مدیریت میکند؟ در یک تجارت کوچک، صاحب مشاغل و مدیران ارشد، مسئولیت مدیریت ریسک را بر عهده دارند. اما زمانی که مشاغل رشد میکند و شامل چندین بخش و فعالیت میشوند، بهتر است یک مدیر در زمینه ریسک مالی اختصاص داده شود.
نتیجه گیری و جمع بندی
بازارهای مالی به دلیل نیروهای مختلف کلان اقتصادی همیشه در معرض خطر هستند. ریسک مالی متغیرهایی است که یک کسب و کار در طی یک زمان مشخص در درآمد خود تجربه میکند. بنابراین اگر شما سرمایهگذار هستید یا صاحب یک شغل، قبل از هر اقدامی و به جهت برنامه ریزی آینده، هرچند که در بازار سرمایه برنامه ریزی برای آینده کار دشوار و البته تثبیت شدهای نیست اما باز هم در راستای پیشگیریهای احتمالی و زیان کمتر بهتر است با ریسکهای بازار به خوبی آشنا شوید.
دیدگاه شما