مقصر نابودی سرمایههای مردم کیست؟
نخستین ماه فصل بهار بود که دولتیها عزم خود را جزم کردند که از بازار سرمایه حمایت کنند اما به چه قیمت؟ به قیمت نابودی سرمایههای مردم؟ حال سوال اینجاست آن حمایتها و دعوتها کجا رفته؟ چرا دولتیها فکری به حال بورس نمیکنند؟ فروردین ماه سال جاری با حمایتها و دعوتهای دولت به بورس، حجم […]
نخستین ماه فصل بهار بود که دولتیها عزم خود را جزم کردند که از بازار سرمایه حمایت کنند اما به چه قیمت؟ به قیمت نابودی سرمایههای مردم؟ حال سوال اینجاست آن حمایتها و دعوتها کجا رفته؟ چرا دولتیها فکری به حال بورس نمیکنند؟
فروردین ماه سال جاری با حمایتها و دعوتهای دولت به بورس، حجم انبوهی از مردم برای سرمایهگذاری و سود بیشتر وارد بازار سهام شدند، با این ورود حجم انبوهی از نقدینگی در بازار سهام دیده شد، در حدود ۴ ماه این بازار به صورت شارپی صعودی شد اما پس از گذشت چهارماه و فعالیت مسوولان و مدیران این روند تبدیل به یک نزول عمده شد و از نوزدهمین روز مردادماه شاهد روندی نزولی در بورس هستیم که مقصر اصلی این نزول کسی نیست جز دولتیها و مسوولان.
حال چرا دولتیها و مسوولان؟
به گزارش اقتصاددان به نقل از تعادل ،اغلب کارشناسان و مدیران بورسی حمایتهای مکرر دولتیها را عامل اصلی صعود شارپی و نزول عمیق بورس میدانند چراکه دولت در ابتدا حمایتهای بی قید و بند را در خصوص بازار سرمایه انجام داد و پس از آن صحبتهای ضد و نقیض دولتیها در خصوص عرضه صندوقهای خود و امثال این موارد باعث شد که بیاعتمادی به بازار تزریق شود و درنتیجه سرمایهگذاران جدیدالورود تصمیم به خروج از این بازار بگیرند. با وجود وضعیت نزولی هفتههای اخیر بورس، بازارهای مالی موازی از جمله ارز و خودرو رشد بسیار خوبی داشتند و سرمایهگذاران بورسی نیز سعی داشتند وارد این بازار شوند که با پیروزی جو بایدن در ریاستجمهوری امریکا جوی مثبت به بازارهای مالی ایران تزریق شد و اکنون شاهد روند نزولی در اغلب بازارهای موازی هستیم البته تقربیا بیش از یک هفته است که بورس روند تعادلی رو به بالا به خود گرفته حال باید دید این روند تا چه زمانی به چه صورتی ادامه مییابد.
بورس و بازار سهام طی ماهها و هفتههای گذشته وضعیت اسفناکی به خود گرفته بود و هیج یک از مسوولان و مدیران فکری به حال بورس نمیکنند حتی فرهاد دژپسند، وزیر اقتصاد و اموردارایی چندی پیش اعلام کرده بود که: دولت از بازارسرمایه حمایت میکند اما؛ ضمانت نمیدهند.
حال سوال اینجاست که آقای دژپسند چه کسی مسوول این وضعیت بورس و از بین رفتن سرمایههای مردمی است؟ مدیرعامل بورس؟ دوست و آشنا و یا کشورهای همسایه؟ دولتیها و مدیران جزو اولین کسانی بودند که مردم را به بورس دعوت کردند و اغلب بر این نظربودندکه وارد بورس شوید این بازار سود ده است، پس چرا سخنی از روزهای زیان نگفتند؟ چرا اعلام نکردند که بورس میتواند روند نزولی عمدهای داشته باشد؟ مسوول اصلی این وضعیت بورس و از بین رفتن سرمایههای مردم تنها و تنها دولت است چراکه پس از دعوتهای بی حد و اندازه خود هیج تعریفی راجعبه وضعیت بورس ارایه نداد و تنها به تعریف کردن درخصوص این بازار ادامه دادند و نگفتند هر صعودی، نزولی در پی دارد.
مسوولان و مجلسیها چه میگویند؟
حسینعلی حاجی دلیگانی، عضو هیات رییسه مجلس در مورد وضعیت بورس از زبان وزیر اقتصاد اظهار داشت: وزیر اقتصاد را به کمیسیون اقتصاد فراخواندیم و سوالات از پیش طراحی شده را در مورد وضعیت بورس پرسیدیم اما؛ از پاسخ سوالات قانع نشدیم و در نهایت یک هفته به وزیر اقتصاد مهلت داده شده که اقدامات لازم را انجام دهد و به صورت کتبی توضیح دهد که چرا به درستی مدیریت نکرده تا سرمایه مردم این مقدار کاهش پیدا کند. عضو هیات رییسه مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: بعید میدانم که بتوانند گزارش صحیح و توجیه کنندهای را ارایه دهند، بنابراین سوال را به صحن مجلس خواهیم آورد تا در منظر مردم و در حضور نمایندگان مردم پاسخگوی ضعف مدیریتی که در موضوع بورس داشتند باشند.
مهدی طغیانی، سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس نیز درخصوص بورس بیان داشت: آنچه باید از وضعیت فعلی بورس گفت آن است که باید اعتماد به بازار برگردد و وضعیت فعلی با هیچ کدام از توضیحات فنی و اقتصادی سازگاری ندارد و بورس باید ازاین وضعیت بالاتر باشد.
چندی پیش بود که علی ربیعی، سخنگوی دولت با اشاره به وضعیت بازار بورس گفت: رصد بازار سرمایه و حمایت از بازار سرمایه به صورت مداوم در دستور وزرای ذیربط و شورای عالی بورس قرار دارد و رییس بانک مرکزی تصمیمات موثری در این زمینه اتخاذ کرده است. این موضوع و سخنان درست است اما یک سوال اینجا مطرح میشود که آیا دولت به فکر بازگردانی سرمایههای از دست رفته در بورس است؟ آیا بازهم افرادی که آشنایی با بورس را ندارند به سرمایهگذاری در این بازار دعوت میکنید؟
از سوی دیگر محمد باقر قالبیاف، رییس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه مشکلات بازار سرمایه را با برخورد قضایی نمیتوانیم حل کنیم، تأکید کرد: تعارض منافع که در سطوح و لایههای مختلف وجود دارد مانع اصلی حل مشکلات بورس است و باید حل شود. حال اغلب مردم و فعالین بورسی بر این نظرند که این تعارض منابع تنها ناشی از تصمیمگیریها و حمایتهای بی حد و مرز دولت است و دولتیها باید اجازه دهند که سازمان بورس مانند سابق مجموعه فعالیتهای نظارتی خود را انجام دهد، بیشتر فعالین بورسی میگویند که سازمان بورس اختیارات خود را از دست داده و یک عده به صورت دستوری اختیاردار بورس شدهاند.
امیر تقیخان تجریشی، رییس هیات مدیره بورس تهران با اشاره این مساله که چرا مسوولان بورس و دولت نتوانستند عرضه لازم را در بورس داشته باشند و نقدینگی را بهدرستی هدایت کنند، گفت: بخشی از این مساله مربوط به سازمان بورس و وزارت اقتصاد میشود و آن این است که فرایند را تسهیل کنند. در اینجا ما باید این را ببینیم که در داخل ظرف اقتصاد ما چه شرکتهایی وجود دارند و از این شرکتها چهتعدادی میتوانند شرایط ورود به بورس یا فرابورس را احراز کنند، به عنوان مثال ما شرکتهای پتروشیمی را داریم که بسیاری از آنها وارد بورس شدند و شرکتهایی چون ستاره خلیجفارس باقی مانده است که آن هم باید مراحلش را طی کند، اینها دیگر در اختیار سازمان بورس و وزارت اقتصاد نیست.
رجب رحمانی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس با انتقاد از سوءمدیریت و عدم مدیریت مدیران و مسوولان بازار سرمایه در کشور اظهار داشت: متاسفانه عرضه سهام کارخانجات تعطیل شده، ضررده و بهدردنخور در بورس بسیاری از مردم را به خاک سیاه نشاند و سرمایههای آنها را غارت کرد و با توجه به تورم افسارگسیخته و اینکه ارزش پول ملی مدام پایین میآمد، بسیاری از مردم برای حفظ داراییها و سرمایههای خود وارد بازار بورس شدند که با سود حاصل از افزایش قیمت سهام سرمایههای خود را حفظ کنند اما متاسفانه کلاً ضرر کردند و امروز سرمایههای زندگی خود را از دست رفته میبینند.
صدیف بدری، نماینده مردم اردبیل درمجلس نیز خطاب به رییسجمهور گفت: نمیشود به هر طریقی مردم را به بازار سرمایه کشاند و پشت آنها را خالی کرد. شما که هر روز مردم را به حضور در بورس دعوت میکردید، چه شده که در ۴ ماه گذشته شاخص بورس بیوقفه سقوط میکند؟
بازار سرمایه را حمایت میکنیم اما ضمانت نمیدهیم
فرهاد دژپسند، وزیر اقتصاد و امور دارایی با اشاره به اینکه نوسان در ذات بازار سرمایه و بازار سهام است، گفت: این بازار عمدتا بر رفتار سهامداران و عرضه کنندگان سهام بازمیگردد. دولت با قواعدی که تعریف میکند، سعی میکند این نوسانات به سمتی برود که تحرکات به بازار قابل رشد تبدیل شود. وزیر امور اقتصادی و دارایی با بیان اینکه در تمام دورهها بازیگران عرصه بورس نقش موثری در چارچوب قواعد و مقرراتی که توسط شورای عالی بورس تصویب میکند، دارند، افزود: اخیرا یکسری مواردی مطرح شد که بر بازار سهام اثر گذاشت که یکی از موارد این بود که نرخ سود بانکی میخواهد افزایش پیدا کند. البته همه فعالان بازار دیدند که رییس کل بانک مرکزی تکذیبش کرد. بحثی است که نرخ سود بین بانکی مقداری بالا رفته که درست است؛ داریم برنامهریزی میکنیم از این روند جلوگیری کنیم.
در این میان دژپسند، با بیان اینکه همه ما باید در جهت صیانت از حقوق سهامداران بازار سرمایه حرکت کنیم، اما این به معنای تضمین نیست گفت: اصولاً بازار سرمایه اعم از بازار بدهی و بازار سهام مورد توجه حکومت است و هر جا که لازم باشد مجلس قوانین مربوط به بازار سرمایه را با دو فوریت مورد بررسی قرار میدهد و شورای نگهبان، قوه قضاییه و دیگر نهادها نیز در جهت کمک به این بازار حرکت میکنند. وی با بیان اینکه بازار سرمایه بحث یک قوه و یک دستگاه نیست ادامه داد: خوشبختانه امروز اقبال خوبی از بازار سرمایه صورت گرفته و جهشی در ابعاد مختلف در بازار سرمایه میبینیم به عنوان مثال یک روز بازار گردانی در بازار سرمایه امری مغفول بود، اما امروز از ۳۲۰ شرکت بورسی بیش از ۲۲۰ شرکت بازار گردان معرفی کردهاند و بقیه نیز مکلف شدهاند تا این کار را انجام دهند و ناشرینی که بازار گردان معرفی نکنند توبیخ خواهند شد. در نهایت باید گفت تنها دولت مقصر ریزش نبود در میان سهامدارانی بودند که به صورت هیجانی عمل میکردند و زمانی که بازار سبز بود سهام را با بالاترین قمیت خریداری میکردند و در زمان سرخ پوشی بازار نیز به پایانترین قمیت ممکن به فروش میرسانند این افراد تنها زیان را برای خود و نوسان را برای بازار سهام باقی گذاشتند. اگر به گونهای دیگر نگاه کنیم این سهامداران مقصر نیستند بلکه با تشویقهای مکرر بدون هیچ آموزشی وارد بازار شدند و باتوجه به هیجان و احساسات خود به خرید و فروش سهام پرداختند، حال اگر دولت در زمان تشویقهای خود یک نوع آموزشی نیز ارایه میکرد با این وضعیت روبهرو نمیشدیم و فقط بازار فقط اصلاحات کوتاهمدت را در خود جای میداد.
درست است که مقصر وضعیت فعلی بورس کیست؟ رفتار هیجانی و احساسی سهامداران نیز عامل نزول بازار سرمایه محسوب میشود اما؛ نباید فراموش کرد که سهامداران با تشویق دوست و آشنا وارد این بورس نشدند بلکه با اعتماد و تکیه به حمایتهای دولت وارد این بازار مالی شدندحال باید صبر کرد تا سهامداران به صورت معقول عمل کنند و دولت دخالت خاصی در بورس نکند تا این تالار شیشهای به تعادل و روند طبیعی خود برسد.
مقصر اصلی سقوط بورس کیست؟
آیا مقصر اصلی ریزشهای پی در پی در بورس را میتوانیم به دلار نسبت دهیم. تحلیلگران چه دورنمایی را در بازار سهام پیشبینی کردهاند.
در حالی آخرین گزارشهای عملکرد ۹ ماهه روی سایت کدال قرار میگیرند که غالبا با توجه به وضعیت بنیادی شرکتها سیگنال ارزندگی به فعالان بازار سرمایه مخابره میشود. بهرغم این موضوع در داد و ستدهای روزانه بورس اوراق بهادار تهران شاهد خروج عمده سرمایه سهامداران خرد از گردونه معاملات هستیم.
هر چند نرخ دلار به عنوان یکی از پارامترهای اساسی در تعیین استراتژی سرمایهگذاران بورسی از اهمیت بالایی برخوردار بوده اما بخشی از واکنش بازار مرتبط با تغییرات دلار است. اکنون بیش واکنشی که سهامداران بورسی نسبت به نوسانات دلار دارند غالبا در بین سرمایهگذاران فعال در این حوزه دیده نمیشود.
با اینکه در چند وقت اخیر حدود ۱۰هزار تومان از قیمت دلار کاسته شده است اما در بورس شرایط به نوعی پیشرفته است که واکنش سرمایهگذاران به این اتفاق بیش از حد واقع است.
آینه دستدرازی به بورس
در ادامه نوک پیکان چرایی ریزش بورس به طور مستقیم دولت را نشانه میرود. زمانی که رئیس دولت وعده دلار ۱۵ هزار تومانی همزمان با آزادسازی داراییهای بلوکه شده در کرهجنوبی را داد هر چند بدون محاسبه و توجیه اقتصادی، تمام محاسبات فعالان اقتصادی به هم ریخت.
اعمال سیاستهای یکطرفه دولت در حوزه قیمتگذاری فولاد و کمی عقبتر افزایش تنش بین وزارتخانههای اقتصاد و نفت در خصوص صندوق پالایشی یکم و موارد متعدد دیگر در کنار سیاستهای خلقالساعهای همانند وضع مالیات بر صادرات مواد خام و نیمه خام صنایع بزرگ همگی در وضعیت کنونی قیمت سهام صنایع و شرکتها قابل مشاهده هستند.
بر این اساس میتوان بر این نکته تاکید کرد که انعکاس اقدامات دولت و مجلس در بورس به عنوان متغیرهایی بسیار مهمتر از نوسان دلار از سوی سرمایهگذاران در نظر گرفته میشود.
ارزندگی دلاری در بورس
یک روز دیگر تحلیف بایدن در ایالات متحده امریکا صورت میگیرد. تجربه چند وقت اخیر نیز نشان داده است که واکنشهای دلاری به مواضع بایدن منجر به کاهش این نرخ در اقتصاد ایران میشود. با این حال اکنون این پرسش مطرح است که آیا در صورت تداوم افت دلار بازهم شاهد ریزش یک دست سهام صنایع در بازار سهام خواهیم بود؟
هر چند با توجه به احتمال کسری بودجه ۱۴۰۰، تحریم و به طور کلی شرایط نامساعد اقتصادی نرخ دلاری کمتر از ۲۰ هزار تومان از سوی برخی از صاحبنظران اقتصادی پیشبینی نمیشود اما با در نظر گرفتن سناریوی افت این نرخ، سقوط مجدد شاخصهای سهام همانند چند وقت اخیر دور از انتظار نیست.
با این حال ارزیابی تحلیلگران از نوسان (در محدوده ۲۱ و ۲۲ هزار تومانی) دلار و میزان اثرگذاری آن در عملکرد شرکتها حاکی از ارزندگی صنایع و شرکتهای بورسی در شرایط فعلی دارد.
با اینکه کره جنوبی پس از توقیف نفتکش در آبهای خلیجفارس، یک واحد از نیروهای نظامی را به منطقه فرستاده بود دیروز به طور رسمی اعلام کرد که نیروی نظامی این کشور از تنگه هرمز خارج شده است.
این اتفاق در جای خود میتواند در کنار کاهش ریسک منطقه به کاهش مجدد دلار نیز منجر شود که یقینا واکنش صنایع دلاری را به همراه خواهد داشت.
بورس پس از کفسازی بازمیگردد
قیمت سهام شرکتها در کلیت بازار سهام با در نظر گرفتن محدوده فعلی دلار (۲۱ و ۲۲ هزار تومان) ارزنده است. اکنون نباید روند دلار را ریزشی عنوان کرد بلکه بیشتر موضوع درجا زدن و نوسان مطرح است بنابراین با چنین موضوعی، فرض دلار در محدودههایی خیلی کمتر از ارقام فعلی به هیچ عنوان واقعیت نخواهد داشت.
با این حال روند نزولی فعلی و فروش سهام در بورس به دلیل تغییرات نرخ دلار نیست بلکه عمده دلیل عرضههای سنگین خستگی سرمایهگذاران از وضعیت فعلی بازار سهام است.
با توجه به دادههای اقتصادی کاهش نرخ دلار کمتر از ۲۰ هزار تومان امکانپذیر نیست و در همین حال پیشبینی میشود که این نرخ برای حداقل یکسال در ارقامی همانند ۲۵ هزار تومانی باقی خواهد ماند. به دلایلی همچون خوشبینی از انتخابات امریکا دلار افت کرد و در صورت مهار کرونا و شروع مجدد سفر دلار یقینا افزایشی میشود.
درحالحاضر نیز سقوط شاخصهای بورسی به دلیل افت دلار نیست بلکه موج آخری است که سهامداران کلافه از ریزشها به قصد خروج اقدام به فروش سهام میکنند. بازار نیز پس از مدتی با کفسازی مجدد در روند صعودی قرار خواهد گرفت.
دولت و مجلس متهم ریزش بورس
پیشبینی ارزندگی سهام وابستگی شدیدی به میزان دخالت دولت و مجلس در ساختار بازار سرمایه دارد. زمانی که در شرایط مبهم اقتصادی قرار میگیریم و بعضا این دو نهاد در فرآیند قیمتگذاریها دستاندازی میکنند که پیامد آن سوخت سود سهامداران بازار است، در نتیجه دورنمای ارزندهای را هم نمیتوان برای آینده متصور شد.
درحالحاضر نرخ دلار به عنوان متغیر مهم و اساسی در بازار مطرح نیست چرا که پیش از ریزش دلار شاهد ایجاد روند نزولی در شاخصهای سهامی بودیم. با توجه به شیوهنامه فولاد و قیمتگذاریهایی که در حوزه پتروشیمیها صورت میگیرد قیمت سهام از دید سرمایهگذاران همچنان بالا ارزیابی میشود و تداوم روند ریزشی را در بازار خواهیم داشت.
نرخ سود بانکی نیز دیگر ریسکی است که در بازار سهام وجود دارد. به این معنی که سرمایهگذار سودی بدون ابهام و کاملا شفاف را از طریق بانک دریافت میکند. چنین رویدادی با استفاده از سازوکار بانکی به تمام فعالان اقتصادی سیگنال کسب سود ۲۰ درصدی بدون هیچگونه فعالیت را ارسال خواهد کرد که عملا در پی آن اقتصاد کشور نیز تنبل میشود.
موضوع بعدی در خصوص سهام عدالت است که بدون هیچگونه برنامهریزی وارد بازار سهام شد. ورود به بازار بدون آموزش به سرمایهگذاران و ایجاد ساختار مطلوب در این زمینه نیز بازار را با چالش جدید همراه کرد.
از سویی ابهامات در موضوعات سیاسی به شدت بالاست. پس از تغییر دولت در امریکا و تغییر دولت تا چند ماه آینده در کشور افزایش یا کاهش تنشها در منطقه برای سرمایهگذاران مهم ارزیابی میشود.
ریزش بورس مقصر وضعیت فعلی بورس کیست؟ با توجیه اقتصادی یا سیاسی؟
سهام برخی از شرکتهای تاثیرگذار در روند حرکتی شاخصکل بورس تهران با دلار ۲۰ هزار تومانی هم ارزنده هستند. گمانهزنیهایی در خصوص تداوم ریزش این نرخ نیز وجود دارد که پیامد قطعی آن ایجاد هیجان و ادامهدار شدن ریزش فعلی در بازار سهام خواهد بود.
بر این اساس همگام با افت دلار امکان ریزش سهام شرکتهای بزرگ تا ۱۵ درصد دیگر نیز دور از انتظار نخواهد بود. در صورت رفتار منطقی دولتمردان نباید دلار به ارقامی کمتر از ۲۰ هزار تومان کاهش پیدا کند حتی در صورت بازگشت برجام، نرخی کمتر از محدوده فعلی توجیه اقتصادی برای بازار ندارد اما به طور کلی میتواند توجیه سیاسی داشته باشد.
در بازار سرمایه برخی از شرکتها با نرخ دلاری کمتر از ۲۰ هزار تومان هم وجود دارند که میتوانند برای قشر سرمایهگذار ارزنده محسوب شوند.
مقصر نابودی سرمایههای مردم کیست؟
نخستین ماه فصل بهار بود که دولتیها عزم خود را جزم کردند که از بازار سرمایه حمایت کنند اما به چه قیمت؟ به قیمت نابودی سرمایههای مردم؟ حال سوال اینجاست آن حمایتها و دعوتها کجا رفته؟ چرا دولتیها فکری به حال بورس نمیکنند؟ فروردین ماه سال جاری با حمایتها و دعوتهای دولت به بورس، حجم […]
نخستین ماه فصل بهار بود که دولتیها عزم خود را جزم کردند که از بازار سرمایه حمایت کنند اما به چه قیمت؟ به قیمت نابودی سرمایههای مردم؟ حال سوال اینجاست آن حمایتها و دعوتها کجا رفته؟ چرا دولتیها فکری به حال بورس نمیکنند؟
فروردین ماه سال جاری با حمایتها و دعوتهای دولت به بورس، حجم انبوهی از مردم برای سرمایهگذاری و سود بیشتر وارد بازار سهام شدند، با این ورود حجم انبوهی از نقدینگی در بازار سهام دیده شد، در حدود ۴ ماه این بازار به صورت شارپی صعودی شد اما پس از گذشت چهارماه و فعالیت مسوولان و مدیران این روند تبدیل به یک نزول عمده شد و از نوزدهمین روز مردادماه شاهد روندی نزولی در بورس هستیم که مقصر اصلی این نزول کسی نیست جز دولتیها و مسوولان.
حال چرا دولتیها و مسوولان؟
به گزارش اقتصاددان به نقل از تعادل ،اغلب کارشناسان و مدیران بورسی حمایتهای مکرر دولتیها را عامل اصلی صعود شارپی و نزول عمیق بورس میدانند چراکه دولت در ابتدا حمایتهای بی قید و بند را در خصوص بازار سرمایه انجام داد و پس از آن صحبتهای ضد و نقیض دولتیها در خصوص عرضه صندوقهای خود و امثال این موارد باعث شد که بیاعتمادی به بازار تزریق شود و درنتیجه سرمایهگذاران جدیدالورود تصمیم به خروج از این بازار بگیرند. با وجود وضعیت نزولی هفتههای اخیر بورس، بازارهای مالی موازی از جمله ارز و خودرو رشد بسیار خوبی داشتند و سرمایهگذاران بورسی نیز سعی داشتند وارد این بازار شوند که با پیروزی جو بایدن در ریاستجمهوری امریکا جوی مثبت به بازارهای مالی ایران تزریق شد و اکنون شاهد روند نزولی در اغلب بازارهای موازی هستیم البته تقربیا بیش از یک هفته است که بورس روند تعادلی رو به بالا به خود گرفته حال باید دید این روند تا چه زمانی به چه صورتی ادامه مییابد.
بورس و بازار سهام طی ماهها و هفتههای گذشته وضعیت اسفناکی به خود گرفته بود و هیج یک از مسوولان و مدیران فکری به حال بورس نمیکنند حتی فرهاد دژپسند، وزیر اقتصاد و اموردارایی چندی پیش اعلام کرده بود که: دولت از بازارسرمایه حمایت میکند اما؛ ضمانت نمیدهند.
حال سوال اینجاست که آقای دژپسند چه کسی مسوول این وضعیت بورس و از بین رفتن سرمایههای مردمی است؟ مدیرعامل بورس؟ دوست و آشنا و یا کشورهای همسایه؟ دولتیها و مدیران جزو اولین کسانی بودند که مردم را به بورس دعوت کردند و اغلب بر این نظربودندکه وارد بورس شوید این بازار سود ده است، پس چرا سخنی از روزهای زیان نگفتند؟ چرا اعلام نکردند که بورس میتواند روند نزولی عمدهای داشته باشد؟ مسوول اصلی این وضعیت بورس و از بین رفتن سرمایههای مردم تنها و تنها دولت است چراکه پس از دعوتهای بی حد و اندازه خود هیج تعریفی راجعبه وضعیت بورس ارایه نداد و تنها به تعریف کردن درخصوص این بازار ادامه دادند و نگفتند هر صعودی، نزولی در پی دارد.
مسوولان و مجلسیها چه میگویند؟
حسینعلی حاجی دلیگانی، عضو هیات رییسه مجلس در مورد وضعیت بورس از زبان وزیر اقتصاد اظهار داشت: وزیر اقتصاد را به کمیسیون اقتصاد فراخواندیم و سوالات از پیش طراحی شده را در مورد وضعیت بورس پرسیدیم اما؛ از پاسخ سوالات قانع نشدیم و در نهایت یک هفته به وزیر اقتصاد مهلت داده شده که اقدامات لازم را انجام دهد و به صورت کتبی توضیح دهد که چرا به درستی مدیریت نکرده تا سرمایه مردم این مقدار کاهش پیدا کند. عضو هیات رییسه مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: بعید میدانم که بتوانند گزارش صحیح و توجیه کنندهای را ارایه دهند، بنابراین سوال را به صحن مجلس خواهیم آورد تا در منظر مردم و در حضور نمایندگان مردم پاسخگوی ضعف مدیریتی که در موضوع بورس داشتند باشند.
مهدی طغیانی، سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس نیز درخصوص بورس بیان داشت: آنچه باید از وضعیت فعلی بورس گفت آن است که باید اعتماد به بازار برگردد و وضعیت فعلی با هیچ کدام از توضیحات فنی و اقتصادی سازگاری ندارد و بورس باید ازاین وضعیت بالاتر باشد.
چندی پیش بود که علی ربیعی، سخنگوی دولت با اشاره به وضعیت بازار بورس گفت: رصد بازار سرمایه و حمایت از بازار سرمایه به صورت مداوم در دستور وزرای ذیربط و شورای عالی بورس قرار دارد و رییس بانک مرکزی تصمیمات موثری در این زمینه اتخاذ کرده است. این موضوع و سخنان درست است اما یک سوال اینجا مطرح میشود که آیا دولت به فکر بازگردانی سرمایههای از دست رفته در بورس است؟ آیا بازهم افرادی که آشنایی با بورس را ندارند به سرمایهگذاری در این بازار دعوت میکنید؟
از سوی دیگر محمد باقر قالبیاف، رییس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه مشکلات بازار سرمایه را با برخورد قضایی نمیتوانیم حل کنیم، تأکید کرد: تعارض منافع که در سطوح و لایههای مختلف وجود دارد مانع اصلی حل مشکلات بورس است و باید حل شود. حال اغلب مردم و فعالین بورسی بر این نظرند که این تعارض منابع تنها ناشی از تصمیمگیریها و حمایتهای بی حد و مرز دولت است و دولتیها باید اجازه دهند که سازمان بورس مانند سابق مجموعه فعالیتهای نظارتی خود را انجام دهد، بیشتر فعالین بورسی میگویند که سازمان بورس اختیارات خود را از دست داده و یک عده به صورت دستوری اختیاردار بورس شدهاند.
امیر تقیخان تجریشی، رییس هیات مدیره بورس تهران با اشاره این مساله که چرا مسوولان بورس و دولت نتوانستند عرضه لازم را در بورس داشته باشند و نقدینگی را بهدرستی هدایت کنند، گفت: بخشی از این مساله مربوط به سازمان بورس و وزارت اقتصاد میشود و آن این است که فرایند را تسهیل کنند. در اینجا ما باید این را ببینیم که در داخل ظرف اقتصاد ما چه شرکتهایی وجود دارند و از این شرکتها چهتعدادی میتوانند شرایط ورود به بورس یا فرابورس را احراز کنند، به عنوان مثال ما شرکتهای پتروشیمی را داریم که بسیاری از آنها وارد بورس شدند و شرکتهایی چون ستاره خلیجفارس باقی مانده است که آن هم باید مراحلش را طی کند، اینها دیگر در اختیار سازمان بورس و وزارت اقتصاد نیست.
رجب رحمانی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس با انتقاد از سوءمدیریت و عدم مدیریت مدیران و مسوولان بازار سرمایه در کشور اظهار داشت: متاسفانه عرضه سهام کارخانجات تعطیل شده، ضررده و بهدردنخور در بورس بسیاری از مردم را به خاک سیاه نشاند و سرمایههای آنها را غارت کرد و با توجه به تورم افسارگسیخته و اینکه ارزش پول ملی مدام پایین میآمد، بسیاری از مردم برای حفظ داراییها و سرمایههای خود وارد بازار بورس شدند که با سود حاصل از افزایش قیمت سهام سرمایههای خود را حفظ کنند اما متاسفانه کلاً ضرر کردند و امروز سرمایههای زندگی خود را از دست رفته میبینند.
صدیف بدری، نماینده مردم اردبیل درمجلس نیز خطاب به رییسجمهور گفت: نمیشود به هر طریقی مردم را به بازار سرمایه کشاند و پشت آنها را خالی کرد. شما که هر روز مردم را به حضور در بورس دعوت میکردید، چه شده که در ۴ ماه گذشته شاخص بورس بیوقفه سقوط میکند؟
بازار سرمایه را حمایت میکنیم اما ضمانت نمیدهیم
فرهاد دژپسند، وزیر اقتصاد و امور دارایی با اشاره به اینکه نوسان در ذات بازار سرمایه و بازار سهام است، گفت: این بازار عمدتا بر رفتار سهامداران و عرضه کنندگان سهام بازمیگردد. دولت با قواعدی که تعریف میکند، سعی میکند این نوسانات به سمتی برود که تحرکات به بازار قابل رشد تبدیل شود. وزیر امور اقتصادی و دارایی با بیان اینکه در تمام دورهها بازیگران عرصه بورس نقش موثری در چارچوب قواعد و مقرراتی که توسط شورای عالی بورس تصویب میکند، دارند، افزود: اخیرا یکسری مواردی مطرح شد که بر بازار سهام اثر گذاشت که یکی از موارد این بود که نرخ سود بانکی میخواهد افزایش پیدا کند. البته همه فعالان بازار دیدند که رییس کل بانک مرکزی تکذیبش کرد. بحثی است که نرخ سود بین بانکی مقداری بالا رفته که درست است؛ داریم برنامهریزی میکنیم از این روند جلوگیری کنیم.
در این میان مقصر وضعیت فعلی بورس کیست؟ دژپسند، با بیان اینکه همه ما باید در جهت صیانت از حقوق سهامداران بازار سرمایه حرکت کنیم، اما این به معنای تضمین نیست گفت: اصولاً بازار سرمایه اعم از بازار بدهی و بازار سهام مورد توجه حکومت است و هر جا که لازم باشد مجلس قوانین مربوط به بازار سرمایه را با دو فوریت مورد بررسی قرار میدهد و شورای نگهبان، قوه قضاییه و دیگر نهادها نیز در جهت کمک به این بازار حرکت میکنند. وی با بیان اینکه بازار سرمایه بحث یک قوه و یک دستگاه نیست ادامه داد: خوشبختانه امروز اقبال خوبی از بازار سرمایه صورت گرفته و جهشی در ابعاد مختلف در بازار سرمایه میبینیم به عنوان مثال یک روز بازار گردانی در بازار سرمایه امری مغفول بود، اما امروز از ۳۲۰ شرکت بورسی بیش از ۲۲۰ شرکت بازار گردان معرفی کردهاند و بقیه نیز مکلف شدهاند تا این کار را انجام دهند و مقصر وضعیت فعلی بورس کیست؟ ناشرینی که بازار گردان معرفی نکنند توبیخ خواهند شد. در نهایت باید گفت تنها دولت مقصر ریزش نبود در میان سهامدارانی بودند که به صورت هیجانی عمل میکردند و زمانی که بازار سبز بود سهام را با بالاترین قمیت خریداری میکردند و در زمان سرخ پوشی بازار نیز به پایانترین قمیت ممکن به فروش میرسانند این افراد تنها زیان را برای خود و نوسان را برای بازار سهام باقی گذاشتند. اگر به گونهای دیگر نگاه کنیم این سهامداران مقصر نیستند بلکه با تشویقهای مکرر بدون هیچ آموزشی وارد بازار شدند و باتوجه به هیجان و احساسات خود به خرید و فروش سهام پرداختند، حال اگر دولت در زمان تشویقهای خود یک نوع آموزشی نیز ارایه میکرد با این وضعیت روبهرو نمیشدیم و فقط بازار فقط اصلاحات کوتاهمدت را در خود جای میداد.
درست است که رفتار هیجانی و احساسی سهامداران نیز عامل نزول بازار سرمایه محسوب میشود اما؛ نباید فراموش کرد که سهامداران با تشویق دوست و آشنا وارد این بورس نشدند بلکه با اعتماد و تکیه به حمایتهای دولت وارد این بازار مالی شدندحال باید صبر کرد تا سهامداران به صورت معقول عمل کنند و دولت دخالت خاصی در بورس نکند تا این تالار شیشهای به تعادل و روند طبیعی خود برسد.
آیا خامنه ای مسئول همه خطاهاست یا حسن روحانی هم مقصر است؟
کابینه معرفی شده از سوی حسن روحانی به مجلس، برخلاف انتظارات رأی دهندگان بود و موجب نارضایتی بسیاری شد که بخشی از آن در ساختار سیاسی و شبکه های اجتماعی انعکاس یافت. روحانی- به مقتضای نهاد انتخابات و برای رأی آوری در برابر رقیبی که به گفته آیت الله منتظری به دلیل "قتل عام" چند هزار زندانی سیاسی، "یکی از جنایتکاران تاریخ" است- در رقابت های انتخاباتی رادیکال ترین شعارها و وعده ها را ابراز کرد.
آن شعارها و وعده ها آن چنان ساختارشکنانه و تابوشکنانه بود، که برخی را به این توقع رساند که گویی قرار است روحانی با کابینه اش انقلابی علیه جمهوری اسلامی صورت دهد. روحانی پس از انتخابات هم نه تنها از شعارها و وعده هایش عدول نکرد، بلکه شعارهای تندتری سر داد و از "دولت تفنگدار سپاه" سخن گفت. از این که کابینه باید نماد مطالبات آرای ۲۴ میلیونی باشد. اما کابینه مقبول نیست.
پشت صحنه چه رخ داد؟
وقتی حسن روحانی به دیدار آیت الله خامنه ای رفت، او به حدی عصبانی بود که روحانی از او پرسید: مثل این که شما از انتخاب من خیلی ناراحت شده اید؟ خامنه در پاسخ گفت: از انتخاب شما نه، ولی از شعارها و وعده هایی که دادی بسیار ناراحت هستم.
روحانی توضیح دادکه آن سخنان رادیکال مربوط به رقابت های انتخاباتی بود که اینک دورانش پایان یافته و باید برای تحقق اهداف مورد توافق همگان اجماعی تشکیل داد و کار کرد. خامنه ای از او می خواهد که لیست کابینه اش را ارائه کند و روحانی می گوید که کل کابینه را با شما هماهنگ خواهم کرد.
این خبرها که بیرون منتشر شد ، شبکه های اجتماعی اعتراض وسیعی به راه انداختند که اگر قرار بود وزرأ با موافقت رهبری تعیین شود، پس انتخابات برای چه بود؟ آیت الله خامنه ای مجبور شد به دروغ بگوید که فقط در تعیین شش وزیر نقش دارد.
آیت الله خامنه ای با وزیر شدن زنان و اهل تسنن مخالفت کرد. به عنوان نمونه، حسن روحانی به شهیندخت مولاوردی وزارت آموزش و پرورش را پیشنهاد کرد، اما آیت الله خامنه ای نپذیرفت. او تأکید کرد که معصومه ابتکار را هم از معاونت محیط زیست بر دارند.
حسن روحانی ۱۲ وزیر علوم و آموزش عالی معرفی کرد و خامنه ای همه آن ها را رد کرد. برای وزارتخانه های فرهنگی- آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی، علوم و آموزش عالی- وزیر زن معرفی کرد و خامنه ای همه را رد کرد.
برای وزارت کشور ابتدأ موسوی لاری و سپس شریعتمداری را معرفی کرد که خامنه ای آن ها را رد کرد و گفت که وزیر فعلی باقی بماند. علی لاریجانی هم همین نظر را داشت. رحمانی فضلی از اول یکی از سهمیه های علی لاریجانی در کابینه بود.
برای وزارت دادگستری با کلی گفت و گو موفق به تغییر مصطفی پورمحمدی شد. به جای او مجید انصاری را معرفی کرد که آیت الله خامنه ای و صادق لاریجانی به شدت مخالفت کردند(مطابق ۱۶۰ قانون اساسی "وزیر دادگستری مسئولیت کلیه مسائل مربوطه به روابط قوه قضائیه با قوه مجریه و قوه مقننه را بر عهده دارد و از میان کسانی که رئیس قوه قضائیه به رئیس جمهور پیشنهاد می کند انتخاب می گردد"). این چنین بود که علیرضا آوایی، ناقض شدید حقوق بشر، وزیر دادگستری شد. مگر قرار است صادق لاریجانی چه نوع افرادی را برای وزارت دادگستری معرفی کند؟
آیت الله خامنه ای خواستار برکناری علی یونسی و مجید انصاری از دولت شد. با تعویض وزیر کار هم مخالفت کرد. آیت الله خامنه ای حتی وزیر فعلی اطلاعات را هم به اندازه کافی شایسته این سمت نمی دانسته و قصد داشته او را هم تغییر دهد. از میزان برخورد او با مخالفان و شبکه های اجتماعی راضی نیست.
حسن روحانی کل وزرأ و معاونینش را در این دوره با هماهنگی آیت الله خامنه ای انتخاب کرد.
مسئولیت حسن روحانی
آیا حکمرانی مطابق میل خودسرانه سلطان (مطابق اصل ۵۷ قانون اساسی او از ولایت مطلقه برخوردار است) محکوم کردنی نیست؟ قطعاً آیت الله خامنه ای مسئول اصلی دیکتاتوری ستمگرانه و سرکوبگرانه بوده و هست و به همین خاطر- از جمله ممانعت در تعیین کابینه ای سازگار با رأی و مطالبات مردم- باید نقد و محکوم شود. اما این واقعیت موجب نمی شود تا مسئولیت های حسن روحانی نادیده گرفته شود.
اول- روحانی با بدعت هماهنگی کلیه وزرأ و معاونین، سنت جمهوری اسلامی را به سود ولایت مطلقه فقیه گسترش داد. او مسئول این خطای بزرگ است.
دوم- برای وزیر شدن هیچ فرد شایسته جدیدی مقاومت نکرد و حاضر به پرداخت هزینه نشد. پذیرش تحمیل مقصر وضعیت فعلی بورس کیست؟ های سلطان قابل نقد و سرزنش است.
سوم- افراد حزب خود را در عین ضعف های فراوان نگاه داشت. به عنوان مثال، همه مخالف ریاست فرد ضعیفی چون محمد باقر نوبخت بر سازمان برنامه و بودجه بودند و هستند. حتی اصلاح طلبان به روحانی پیشنهاد کردند که دکتر نیلی را که یکی از اعضای جناح خودتان است، جایگزین نوبخت ضعیف بدون برنامه کن. اما روحانی گفته است که دکتر نیلی کار خودش را انجام می دهد و گوش به فرمان من نیست. رئیس بانک مرکزی هم ضعیف است و روحانی حاضر به تغییر او نشد. علی ربیعی- وزیر کار- نیز مخالفان بسیار داشته و با خرید همگان توانسته وزیر باقی بماند.
چهارم- حسین فریدون- برادر حسن روحانی- بزرگترین مشکل شخصی اوست. او متهم به فسادهای مالی بزرگ است. ابراهیم رئیسی در سومین مناظره گفت که معاون اول قوه قضائیه- محسنی اژه ای- با پرونده و مستندات فساد برادرتان نزد شما آمده و شما زیر بار نرفته اید. حسن روحانی هیچ پاسخی به این ادعا نداد. مجتبی ذوالنوری عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در مصاحبه مفصلی به جزئیات فسادهای او پرداخته است. یک شب بازداشت، حسین فریدون را به بیمارستان کشاند. وقتی پیرامون این شخص تا این حد حرف و حدیث وجود دارد، حسن روحانی باید بردارش را نه تنها از دولت بیرون براند، بلکه باید به طور شفاف خواستار محاکمه علنی او شود تا صحت و سقم اتهام ها روشن شود. ادعای این نوشتار این نیست که حسین فریدون حتماً مرتکب فساد و رانت خواری شده است. برای این که، مهدی هاشمی که به همین اتهام به طور غیر علنی محاکمه و زندانی شد، خواستار پخش فیلم های جلسات دادگاه از تلویزیون شده تا همگان داوری کنند و قوه قضائیه این مطالبه را نپذیرفته است. محاکمه حسین فریدون باید علنی باشد و اگر رانت خواری کرده، باید مجازات شود.
مردم به حسن روحانی رأی ندادند تا او بابت عدم رسیدگی به پرونده متهم فساد مالی هزینه بپردازد، بلکه به او رأی دادند تا از حقوق ملت و منافع ملی دفاع کند و بابت آن ها هزینه بپردازد. روحانی در سطح داخلی، باید برای دفاع ازحقوق اقلیت های دینی و قومی و جنسیتی بایستد و هزینه بپردازد، اما او حتی حاضر نشد بر سر دفاع از وزیر شدن زنان هزینه بپردازد (رجوع شود به مقاله های "حسن روحانی در برابر حق مشارکت سیاسی زنان"، "چرا احمدی نژاد بدون وعده وزیر زن داشت و روحانی با وعده شکنی وزیر زن ندارد؟ " و "دو نوع سهم خواهی متفاوت از حسن روحانی: زنانه و حزبی").
معامله خوب، معامله بد
برخلاف "فرهنگ سیاسی" دهه های قبل از انقلاب، سازش امری منفی و خیانت نبوده و نیست. گفت و گو و سازش اساس دموکراسی است. گفت و گوی با رهبر خودکامه و سازش با او، رویه ای مطلوب و موجه است. منتهی به دلیل فقدان قدرت اجتماعی مخالفان جمهوری اسلامی، خامنه ای حاضر به مذاکره و سازش با آن ها نبوده و نیست. وقتی مخالفان دارای قدرت اجتماعی شوند ، دیکتاتور مجبور به مذاکره و سازش با آن ها خواهد شد.
مذاکره و سازش حسن روحانی با آیت الله خامنه ای گریز ناپذیر است. برای این که روحانی اپوزیسیون جمهوری اسلامی نبوده و نیست. همیشه یکی از شخصیت های قدرتمند جمهوری اسلامی بوده است. منتهی وقتی حسن روحانی درخواست می کرد و وعده می داد که با مشارکت بالای ۷۰ درصدی می توان گره مسائل بزرگ را گشود، بایدنگریست که او به پشتوانه مشارکت۷۳ درصدی و آرای ۲۴ میلیونی چه سازشی کرده و در برابر داده ها، چه ستانده است؟
اگر او توانسته بود- یا باشد- در برابر آن چه داده، مجوز برجام های ۲ و ۳ و ۴ را بستاند، یعنی بتواند وارد مذاکره منطقه ای و بین المللی درباره نزاع های باقیمانده با دولت های غربی و عربی- خصوصاً دولت های آمریکا و عربستان سعودی- شود، در این صورت گام مهمی به سود "منافع ملی" ایران به پیش برداشته است. برای این که یکی از مسائل مورد اختلاف، مسأله نقض سیستماتیک حقوق بشر است که باید در این مورد با دولت های اروپایی و شورای حقوق بشر سازمان ملل وارد مذاکره شود.
حل مسأله آزادی رهبران جنبش سبز و کلیه زندانیان سیاسی
زندانی کردن افراد کار قوه قضائیه فاسد و سرکوبگری است که به یک حزب سیاسی افراطی تبدیل شده است( رجوع شود به مقاله "چگونه قوه قضائیه به جبهه پایداری تبدیل شد؟ "). پرونده سازی هم در درجه اول کار سازمان حفاظت اطلاعات سپاه و در گام بعد وزارت اطلاعات است. حصر رهبران جنبش سبز در سال ۱۳۸۹- دوران دلبری و دلدادگی متقابل خامنه ای/احمدی نژاد- صورت گرفت. قوه قضائیه در دوران روحانی ، محدودیت های سید محمد خاتمی را افزایش داد.
حسن روحانی از مرداد۱۳۹۲ رئیس شورای عالی امنیت ملی شد. او می توانست و می تواند موضوع رفع حصر را در دستور کار شورا قرار دهد. در چهار سال اول ریاست جمهوری چنین نکرد. این نقطه ضعف روحانی دو دلیل دارد:
اولاً: مطابق اصل ۱۷۶ قانون اساسی "مصوبات شورای عالی امنیت ملی پس از تأیید مقام رهبری قابل اجراست". رهبران جنبش سبز به دستور مستقیم خامنه ای در منازل خود زندانی شده اند و او به شدت مخالف رفع حصر آنان است.
ثانیاً: اعضای شورای عالی امنیت ملی عبارتند از : رؤسای قوای سه گانه (حسن روحانی، صادق لاریجانی و علی لاریجانی)، رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح (سرلشکر پاسدار محمد حسین باقری) ، مسئول امور برنامه و بودجه (محمد باقر نوبخت)، دو نماینده به انتخاب مقام رهبری( سعید جلیلی و علی شمخانی )، وزیر امور خارجه (محمد جواد ظریف)، وزیر کشور(علیرضا رحمانی فضلی)، وزیر اطلاعات(سید محمود علوی )، و عالیترین مقام ارتش (سرلشکر عطاءالله صالحی )و سپاه (سرلشکر جعفری).
آیا این اعضای شورای امنیت ملی به رفع حصر رأی خواهند داد؟ اگر موضوع طرح شود و رأی ندهند، تداوم حصر به مصوبه دوران ریاست حسن روحانی تبدیل خواهد شد. ۴ تن از آنان(صادق لاریجانی، سردار باقری، سردار جعفری، سعید جلیلی) قطعاً موافق تداوم حصرند. دو نظامی دیگر(شمخانی و صالحی) اگرچه افراطی نیستند، اما مطابق قوانین نظامی تابع حکم فرمانده کل قوا هستند. تنها درباره حسن روحانی و ظریف می توان قاطعانه گفت که مخالف حصرند. از سوی دیگر، اگر شورا به رفع حصر هم رأی دهد، خامنه ای آن را رد خواهد کرد. به همین دلیل حسن روحانی این موضوع را شخصاً با خامنه ای طرح و دنبال کرده که تاکنون نتیجه نداده است. اما در این مورد هم می توان گفت که حسن روحانی قاطعانه نایستاده و آن را به مطالبه ای که بر سر آن هزینه دهد، تبدیل نکرده است.
آینده نگری شخصی حسن روحانی
تجربه وضعیت قائم مقام رهبری آیت الله خمینی ( آیت الله منتظری)، نخست وزیر آیت الله خمینی(میر حسین موسوی) وروسای جمهور گذشته (هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، محمود احمدی نژاد) در دوران رهبری آیت الله خامنه ای، به حسن روحانی آموخته که در صورت زاویه گیری و ایستادگی در برابر رهبری، چه سرنوشتی در انتظار اوست. با این همه، در دوره اول در موارد زیادی کار این دو به نزاع های آشکار کشید و ساختار جمهوری اسلامی، ساختاری است تنش آفرین میان رهبری و رئیس جمهور.
از سوی دیگر، با توجه به بیماری آیت الله خامنه ای و امکان مرگ او در چند سال آینده، حسن روحانی هم چشمی به جانشینی رهبری داشته و دارد. اصلاح طلبان و اعتدالیون فاقد نماینده ای در مجلس خبرگان رهبری هستند. اما ۵۵ فقیه همین مجلس خبرگان رهبری طی نامه ای از ابراهیم رئیسی درخواست کردند تا در برابر حسن روحانی نامزد شود. محافظه کاران افراطی در این مجلس دارای اکثریت هستند. روحانی نامزد آنان و خامنه ای و سپاه برای جانشینی نبوده و نیست. مگر آن که به گونه ای عمل کند که آنان راهی جز انتخاب او نداشته باشند.
حسن روحانی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری- در ۱۲ مرداد ۹۶- "ایجاد یک انقلاب اقتصادی" را وعده داد. اگر می توانست به این وعده بزرگ عمل کند، آینده خوبی در انتظار او بود. ولی با این کابینه و عملکرد تنش آفرین آیت الله خامنه ای، فقیهان درباری و نظامیان؛ حتی دست یافتن به رشد اقتصادی ۸ درصدی برنامه هم دور از دسترس به نظر می رسد.
نقش مردم در خطاها
در دموکراسی ها وقتی مردم روسای جمهور یا نمایندگان پارلمان را انتخاب کردند، از طریق رسانه ها، شبکه های اجتماعی، احزاب ، سازمان ها و تظاهرات؛ دائما آن ها را تحت فشار قرار داده و می دهند تا به وعده هایشان عمل کنند و از این راه ها با اقدامات خلاف و خطرناک آنان مقابله می کنند.
در ایران که مردم با رژیمی غیر دموکراتیک مواجه هستند، باید بیش از رژیم های دموکراتیک برای مطالباتش بر زمامداران فشار وارد آورند. به عنوان مثال، زنان و دختران به نحوی شکوهمند در تجمعات حسن روحانی و پیروزی او مشارکت فعال داشتند. اما پس از انتخابات، فعالیت قابل ملاحظه ای از آنان برای وزیر شدن زنان دیده نشد. حداقل می توانستند در شبکه های اجتماعی در این خصوص موج عظیمی به راه بیندازند، اما نینداختند. بدین ترتیب، عدم واکنش فعال زنان، چه نتیجه ای می توانست داشته باشد؟
بدون حضور قدرتمندانه مردم، نمی توان به مطالبات دست یافت. نظام سیاسی، لباسی است در حد و اندازه جامعه. اگر جامعه از طریق سازمان یابی در نهادهای مدنی قدرتمند شود، لباسی را که به زور بر تنش کرده اند، دریده خواهد شد. جامعه گرایی- به جای دولت گرایی- حکم می کند که دموکراسی خواهان نگاهشان را به جامعه برگردانند و در آن جا به دنبال قدرت سازی و پایگاه اجتماعی باشند تا در اثر ایجاد موازنه قوا، نظام دموکراتیک زاده شود.
اظهارات جدید ربیعی درباره بورس/ باز هم مردم مقصر شدند !
رکنا: درحالی سخنگوی دولت امروز اعلام کرده "مشکل بورس این بود که مردم در اوج وارد شدند" که دقیقاً شخص رئیس جمهور و دولتیها در ایام اوج بورس به مردم گفته بودند که همه چیزتان را به بورس بسپارید!
به گزارش رکنا، ریزش بی سابقه بورس درحالی از مرداد 99 آغاز شده و همچنان ادامه دارد که طبق اذعان کارشناسان اقتصادی، روند غلط مدیریتی دولت و وزارت اقتصاد موجب زیان 80 درصدی سهامداران بازار سرمایه شده است.
این درحالی است که انتظار می رفت حداقل، دولتی که مردم را برای سرمایه گذاری در این بازار دعوت کرده و گفته بود مردم همه چیز را به بورس بسپارند، مانع از وقوع چنین فاجعه ای در بورس می شد.
با این حال اما امروز علی ربیعی سخنگوی دولت در نشست خبری در اظهاراتی قابل تأمل گفته که "متاسفانه عدهای از هموطنان صرفا در مقطع اوجگیری بورس وارد بورس شدند و امروز مساله ما حمایت از این افراد است. به رغم اینکه نقش دولتها در همه کشورها در بازار سرمایه نقش ضامن نیست و نقش حامیگیری دارد."
سخنگوی دولت درحالی مردم را مقصر وضعیت فعلی بازار سرمایه دانسته و مدعی شده که مردم در مقطع اوج بورس، وارد این بازار شده اند که دقیقاً در آن مقطع عده زیادی از مردم به دعوت شخص رئیس جمهوری راهی بورس شده بودند.
زمانی که شاخص بورس از 2 میلیون واحد عبور کرده بود، حسن روحانی در سخنانی خطاب به مردم گفت: با شرایطی که بورس نشان میدهد اوضاع بهتر خواهد شد؛ مردم باید همه چیز را به بورس بسپارند. (16 مرداد 1399- جلسه هماهنگی اقتصادی دولت)
روحانی البته در سخنرانی های متعدد مردم را تشویق به حضور در بازار سرمایه می کرد؛ ولی یکی از این سخنرانی ها به 22 مرداد سال 99 بر می گردد آنجا که روحانی گفته بود: همین ETF که سهامش در اوایل شهریورماه، با تخفیف فروخته میشود برای این است که مردم بدانند، بازار سکه و دلار جای سرمایهگذاری نیست، اما بورس جای سرمایهگذاری است. خرید نفت جای سرمایهگذاری است. ما میخواهیم مردم را از یک طریق مطمئن، نه طریقی که امروز برای آنها فایده داشته باشد و فردا ضرر کنند، هدایت و کمک کنیم.
نگاهی به شاخص بازار سرمایه نشان میدهد که اولین استارت ریزشی این بازار از 19 مرداد زده شد و تا امروز نیز همچنان ادامه دارد؛ فاجعه مدیریتی دولت در بورس موجب شده تا شاخص از بیش از 2 میلیون به مرز یک میلیون واحد برسد. با این حال اما دولت بجای چاره اندیشی برای وضعیت موجود، بازهم مردم را مقصر دانست و اعلام کرده که "مشکل بورس این بود که مردم در اوج وارد شدند".
با این حال اما به لطف مسیری که دولت برای سرمایه گذاری مردم ترسیم کرد و به آنها در سرمایه گذاری از یک مسیر مطمئن کمک کرد، بسیاری از سهامداران که سال قبل وارد بازار سرمایه شده بودند، حداقل 80 درصد از سرمایه خودشان را از دست دادند.
بنابراین باید از آقای ربیعی سوال کرد که چه کسی مردم را در روزهای اوج به بورس دعوت کرد و باعث شد تا سرمایه های اندک سهامداران خرد براحتی پودر شود؟
مهمترین نقدی که به عملکرد دولت در بازار سرمایه وارد است به روش دولت برای جبران کسری بودجه در سال 99 بر می گردد؛ آنطور که شخص وزیر اقتصاد در اسفندماه اعلام کرده بود که دولت حدود 30 هزار میلیارد تومان از بورس کسب درآمد کرده است.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
دیدگاه شما