اندازه بازار سرمایه‌گذاری تأثیرگذار؟


مدیریت ریسک در سرمایه‌ گذاری و تمام چیزهایی که باید درباره آن بدانید

سرمایه‌گذاری و کسب درآمد یک مسیر پر از چالش، موفقیت و شکست است. بنابراین اگر اهل تجارت هستید، باید خودتان را برای قدم گذاشتن در این مسیر آماده کنید. برای موفقیت در سرمایه‌گذاری باید به همان اندازه که به دانش تجارت نیاز دارید، جسارت ریسک‎‌پذیری هم داشته باشید. اما مرز موفقیت و شکست در مبحث ریسک‌پذیری بسیار باریک است و نتیجه نهایی با تصمیم‌گیری‌های کوچک رقم می‌خورد. بنابراین مدیریت ریسک در سرمایه گذاری یک هنر است. هنری که شما را به سمت سودهای آنی هدایت می‌کند و تا حد ممکن از ضرر دور نگه می‌دارد. در این مطلب از مجله لندو قصد داریم که از ترفندهای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری صحبت کنیم تا هدفمندتر بتوانید سودتان را افزایش دهید.

آشنایی با انواع ریسک در سرمایه‌گذاری

طبق آنچه گفتیم، ریسک بخش جدانشدنی از سرمایه‌گذاری پربازده است. تفاوت یک سرمایه‌گذار حرفه‌ای با یک معامله‌گر ناآشنا به بازار سرمایه، در پذیرش و نحوه مدیریت ریسک در سرمایه گذاری مشخص می‌شود. حرفه‌ای‌ها با کمک ابزارها و ترفندهای به موقع، ریسک سرمایه‌گذاری را کاهش می‌دهند و آن را به سود تبدیل می‌کنند. برای ‌آن‌که به‌عنوان یک معامله‌گر بتوانید خطرهای یک معامله را مدیریت کنید، پیش از هر چیز باید با انواع ریسک‌های مرسوم در سرمایه گذاری در بورس و دیگر بازارهای مالی سرمایه‌گذاری آشنا شوید. به همین منظور، در ادامه به سراغ معرفی ریسک‌های سیستماتیک و غیر سیستماتیک رفته‌ایم.

مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

ریسک سیستماتیک چیست؟

در بازارهای مالی به ریسک‌هایی سیستماتیک می‌گویند که نتیجه آن در کل نظام اقتصادی تأثیرگذار است. بنابراین در بازاری مثل بورس، همه سهام‌های موجود مشمول ریسک سیستماتیک می‌شوند. به زبان ساده‌تر زمانی که با تورم‌، رکود اقتصادی در کشور، کم و زیاد شدن میزان بهره، اتفاقات غیرمنتظره‌ای مثل جنگ و… روبه‌رو هستیم، این اتفاقات روی کل نظام اقتصادی تأثیر دارند، بنابراین به آن‌ها ریسک‌های سیستماتیک می‌گویند. پس وقتی بحران اقتصادی به‌وجود می‌آید با یک خطر سیستماتیک روبه‌رو هستیم و دیگر باید با نگاهی کلی آن مدیریت کنیم.

ریسک غیر سیستماتیک به چه معناست؟

ریسک غیر سیستماتیک، همان‌طور که از نامش پیداست، دیگر روی کل سیستم اقتصادی مؤثر نیست. این ریسک‌ها مختص به یک شرکت یا سهام یک واحد صنعتی است. بنابراین فراگیر نیست و در مقیاس کوچک‌تر باید بررسی شود. گاهی به دلیل وضعیت بازار ممکن است سهام یک شرکت خاص افت کند و به قیمت پایینی برسد. در واقع وضعیت بازار فقط روی این سهام مؤثر بوده است و ربطی به سهام دیگر واحد‌ها ندارد. مثلاً تغییر قیمت مواد اولیه کارخانه‌های تولید یا تغییر نرخ هزینه واردات یک کالای پرمصرف، نمونه‌هایی از ریسک‌های غیر سیستماتیک هستند.کسی که بازار را خوب بشناسد و از رشد دوباره سهام خاطر جمع باشد، در چنین مواقعی می‌تواند با بررسی درست موقعیت و با شناسایی بهترین زمان معامله در بورس به سراغ خرید سهام شرکت مورد نظر برود تا در روزهای آتی یک سود کلان به‌دست آورد.

منظور از مدیریت ریسک در سرمایه گذاری چیست؟

اصولاً سرمایه‌گذاری با ریسک همراه است و با موفقیت و شکست تعریف می‌شود. بنابراین کسی که اهل سرمایه‌گذاری باشد، خوب می‌داند که برای رسیدن به سودی بیشتر از رقبا باید بیشتر هم ریسک کند. در واقع در صورت عدم پذیرش ریسک، باید به سودهای ثابت بسنده کند و تنها در سرمایه‌گذاری‌هایی شرکت کند که حداقل سود ممکن را دارد. بنابراین ریسک در سرمایه‌گذاری به این معنی است که سرمایه‌گذار بپذیرد، با یک خرید و فروش ممکن است به سود کلان برسد، اما در عین حال احتمال شکست هم وجود دارد. وقتی صحبت از مدیریت ریسک در سرمایه گذاری می‌شود، منظورمان هدایت این ریسک‌ها به سمت موفقیت و کاهش احتمال شکست است.

در نگاه کلی‌تر مدیریت ریسک در سرمایه‌گذاری در سه مرحله شناسایی ریسک، میزان تأثیر و برنامه‌ریزی استراتژیک خلاصه می‌شود. برای این کار باید پیش از هر اقدامی ریسک‌های پرسود و در عین حال قابل کنترل را بشناسیم و میزان ضرر احتمالی آن را بسنجیم. بعد از شناسایی و انتخاب بهترین موقعیت‌های قابل کنترل، باید اهمیت هر ریسک را اندازه بازار سرمایه‌گذاری تأثیرگذار؟ هم بررسی کنیم . حالا لازم است که هر کدام از پیشنهادهای ریسکی را با توجه به احتمال موفقیت درجه‌بندی کنیم. در مرحله آخر باید به سراغ یک برنامه استراتژیک برویم تا بتوانیم میزان ریسک و در نتیجه احتمال شکست را کم کنیم. در واقع هرچه بهتر بتوانیم موقعیت را مدیریت کنیم و خیالمان از میزان بازدهی راحت‌تر باشد، پرجرئت‌تر می‌توانیم به سراغ خرید و فروش‌های پرسودی برویم که هر سرمایه‌گذاری خطر نزدیک شدن به آن را به جان نمی‌خرد.

مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

استراتژی‌های کلی برای مدیریت ریسک

یکی از مهم‌ترین مراحل مدیریت ریسک سرمایه گذاری در فرابورس ، بورس یا دیگر تجارت‌ها، تعیین استراتژی است. در این مرحله بعد از ارزیابی کامل شرایط، به ترفندهایی نیاز داریم که بتوانیم میزان زیان را در معامله کمتر و آن‌ها را به سمت سود هدایت کنیم. معامله‌گرهای حرفه‌ای، استراتژی خود را بر اساس چند اصول کلی طراحی می‌کنند که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهیم کرد.

پذیرش ریسک سیستماتیک

بسیاری از مواقع ریسک به صورت سیستماتیک است. یعنی در خرید و فروش انواع بازارهای مالی تأثیر می‌گذارد. در واقع به دلیل رکود اقتصادی ناشی از یک اتفاق در کل کشور یا جهان، همه سرمایه‌گذاری‌های مختلف مثل سهام، اوراق بهادار و… با ریسک در معاملات روبه‌رو هستند. در چنین مواقعی برای تمرکز بهتر و برنامه‌ریزی هدفمندتر، یک معامله‌گر حرفه‌ای باید شرایط را بپذیرد و خود را برای عواقب ریسک تجارت آماده کند. این آمادگی دید افراد را بیشتر می‌کند تا تصمیم‌های کاربردی‌تر بگیرند.

امنیت بیشتر با انتقال ضررهای احتمالی

یکی از نکاتی که برای تنظیم استراتژی در مدیریت ریسک سرمایه‌گذاری باید در نظر بگیریم، اقداماتی است که با انجام آن‌ها می‌توان بخشی از عواقب ریسک را به دیگران واگذار کرد. در واقع گاهی با بستن یک قرارداد شما بخشی از ریسک را به مجموعه دیگری انتقال می‌دهید؛ در نتیجه در صورت شکست، ضرر کمتری متحمل می‌شوید. به‌عنوان مثال گاهی استفاده از انواع وام یا بیمه می‌تواند تاحدی در ضرر جبران و مدیریت ریسک به ما کمک کند.

کم کردن ضررهای احتمالی

هر روشی که بتواند زیان را به حداقل برساند، یک ترفند استراتژیک محسوب می‌شود. اهمیت استراتژی کاهش ضرر، تنها در سرمایه‌گذاری‌های کلان یا خرید و فروش سهام خودش را نشان نمی‌دهد؛ بلکه در سرمایه‌گذاری‌های کوچک زندگی هم نقش مؤثری دارد. حتی دریافت وام هم نوعی سرمایه‌گذاری محسوب می‌شود. در واقع شما ممکن است برای خرید یک ملک، کالای مورد نیازتان یا حتی طلا، بودجه کمی داشته باشید. اگر بخواهید منتظر جمع شدن پولتان بمانید، بدون شک با توجه به تورم موجود در بازار، ضرر بزرگی پرداخت خواهید کرد. چون قیمت آن ملک، کالا یا هر گرم طلا بعد از گذشت مدت زمانی بالا می‌رود و باید همان کالای قبلی را با قیمتی جدید و گران‌تر بخرید. درحالی‌که با دریافت به موقع وام، می‌توانید در زمان مناسب خرید کنید و پول اضافه پرداخت نکنید.

در مقیاس کوچک‌تر می‌توان وام‌های مخصوص خرید کالا را مثال زد. در واقع اگر برای خرید یک کالا به دنبال دریافت وام هستید، اما باید زمان زیادی را صرف پیدا کردن ضامن و فراهم کردن چک ضمانت صرف کنید تا بتوانید این وام را بگیرید، در چنین حالتی احتمال ضرر در خرید اندازه بازار سرمایه‌گذاری تأثیرگذار؟ کالا بالاست. چون ممکن است به دلیل وقفه افتاده بین زمان درخواست تا زمان دریافت وام، قیمت کالای مورد نظر افزایش پیدا کند و مجبور شوید هزینه بیشتری را پرداخت کنید. برای جلوگیری از چنین ضررهایی شما به یک وام با سفته بدون ضامن و چک نیاز دارید تا در زمان کوتاهی، پیش از افزایش قیمت کالا بتوانید آن را دریافت کنید. بنابراین با انتخاب یک وام مناسب می‌توانید مدیریت ریسک در سرمایه گذاری کوچکی مثل خرید کالا را هم به خوبی عهده‌دار شوید.

مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

روش‌های مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

با توجه به نگاه کلی که باید در استراتژی داشته باشیم، می‌خواهیم به سراغ چگونگی مدیریت ریسک در بازارهای مالی مهمی مثل سهام برویم و از روش‌های اصلی برای کنترل ریسک در بورس بگوییم. برای همین پیش از هرچیز به سراغ محاسبه حد ضرر می‌رویم تا بتوانیم یک خط قرمز برای معاملات سهام ایجاد کنیم. با اندازه بازار سرمایه‌گذاری تأثیرگذار؟ کمک این حد می‌توانید ریسک خرید و فروش سهام را کنترل کنید. در واقع اگر قیمت سهام از عدد حد ضرر هم کمتر شود، برای کاهش ریسک باید زودتر به فکر فروش آن باشید.

کار دیگری که لازم است انجام دهید، ایجاد چند سبد سرمایه‌گذاری است. این سبدهای سرمایه‌گذاری باید تا حد ممکن ریسک غیر سیستماتیک کمی داشته و از سهام چند صنعت مختلف تشکیل شده باشند. حتی لازم است که به سراغ صندوق‌های درآمد ثابت یا سرمایه‌گذاری‌های مرتبط با طلا هم بروید تا پشتوانه‌ای برای کنترل ضررهای احتمالی ناشی از خرید و فروش دیگر سهام‌ها در بورس داشته باشید. در واقع داشتن سبدهای متنوع باعث ایجاد تعادل می‌شود. یعنی ممکن است که یک سهام دچار افت ارزش شود، اما بالا رفتن قیمت سهام دیگر، این زیان را جبران می‌کند. همچنین سرمایه‌گذاری در صندوق‌های بدون ریسک و درآمد ثابت، با یک سود همیشگی همراه است. این سود پشتوانه خوبی برای جبران ضررهای ناشی از ریسک‌پذیری محسوب می‌شود.

به‌عنوان توصیه آخر برای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری، پیشنهاد می‌کنیم زمانی به سراغ خرید و فروش در بورس بروید که این بازار رونق بالایی دارد و سهام‌ها رشد صعودی پیدا کرده‌اند. در دوره‌هایی که بورس روند صعودی دارد، بیشتر سهام‌ها سودآوری بالایی دارند و کنترل ریسک معاملات به دلیل کاهش احتمال زیان بسیار راحت‌تر است.

بیشتر بدانید تا حرفه‌ای‌تر باشید

دنیای تجارت هر روز شما را با چالش جدیدی روبه‌رو می‌کند تا به سراغ روش‌های تازه سودآوری بروید و تنها به روش‌های قبلی در کسب درآمد بسنده نکنید. برای رقابت در بازارهای کلان مالی و قدرت بیشتر در مدیریت ریسک در سرمایه گذاری، باید تا حد ممکن در مورد ابزارهای تجارت اطلاعات به‌روزی داشته باشید. یادتان باشد که هرچه بیشتر بدانید، قدرت بالایی در کنترل ریسک خواهید داشت، سود بیشتری به‌دست می‌آروید و در نتیجه مثل یک معامله‌گر حرفه‌ای رفتار می‌کنید. مجله لندو می‌تواند در مورد انواع بازارهای مالی و روش‌های سرمایه‌گذاری اطلاعات خوبی در اختیارتان قرار دهد تا با دانش بیشتر وارد دنیای تجارت شوید. لندو یک سامانه مالی است که با وارد شدن به صفحه خرید قسطی می‌توان برای تهیه انواع کالا و خدمات به صورت آنلاین از آن وام دریافت کرد. این وام بدون چک و ضامن و تنها با ارائه سفته داده می‌شود و سقف آن ۲۰ میلیون تومان است.

سوالات متداول

۱ـ مدیریت ریسک در سرمایه گذاری چیست؟

توانایی کنترل ریسک و کاهش زیان، یک معامله را به سمت موفقیت هدایت می‌کند و از درصد شکست آن کم می‌کند. به مجموعه مراحلی که برای رسیدن به این هدف برنامه‌ریزی می‌شود، مدیریت ریسک در سرمایه گذاری گفته می‌شود.

۲ـ تفاوت ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک در چیست؟

ریسک سیستماتیک ناشی از یک اتفاق در سطح گسترده کشور یا جهان است که تمام سرمایه‌گذاران یک بازار مالی با آن روبه‌رو می‌شوند. اما ریسک غیر سیستماتیک مختص یک سهام و صنعت خاص است. بنابراین ناشی از یک بحران کلی در نظام اقتصادی نیست.

۳ـ حد ضرر چه تأثیری در مدیریت ریسک دارد؟

حد ضرر خط قرمز معاملات را مشخص می‌کند. به این صورت که اگر قیمت یک سهام از عدد حد ضرر کمتر شد، معامله‌گر باید برای فروش آن اقدام کند.

ریسک در سرمایه گذاری چیست؟

زمانی که در مورد سرمایه‌گذاری و راه‌های آن صحبت می‌کنیم٬ یکی از اولین مسائلی که در ذهن شما تداعی می‌شود میزان ریسک این برنامه‌ها است. در این زمینه اتفاقا حق با شما است.

شاید بپرسید چرا؟ پاسخ این است که اگر قبل از هر تصمیمی جوانب مختلف آن را در نظر بگیرید احتمالا با گذر زمان اصطکاک کمتری متوجه سرمایه شما خواهد شد. دلیل دیگری که در مورد اهمیت این مسئله می‌توان بیان کرد این است که هرچه بیشتر در مورد احتمالات مختلف بدانیم در زمان مواجهه با آن‌ها اقدامات بهتری در پیش خواهیم گرفت.

اگر بخواهیم در مورد ریسک صحبت کنیم در ابتدا باید بدانید که هر نوعی از سرمایه‌گذاری شامل درجه‌های مختلفی از ریسک می‌شود. سرمایه‌گذاری در بورس٬ انواع اوراق قرضه٬ صندوق‌های سرمایه‌گذاری و صندوق‌های قابل معامله در بورس٬ همگی این قابلیت را دارند که ارزش خود را از دست بدهند. حتی ممکن است در صورتی که شرایط بازار نامساعد شود٬ این دارایی‌ها تمام ارزش خود را از دست دهند.

ریسک از دست دادن دارایی‌ها حتی می‌تواند شامل سرمایه‌گذاری‌های محافظه‌کارانه و بیمه هم باشد. چرا که ممکن است در طول زمان به اندازه کافی درآمد نداشته باشند تا با افزایش‌ هزینه‌های ناشی از تورم همگام شوند. به هرحال بهتر است در مورد ریسک بیشتر بدانیم و در مرحله اول اندازه بازار سرمایه‌گذاری تأثیرگذار؟ باید بتوانیم آن را تعریف کنیم

ریسک چیست؟

با شروع فرایند سرمایه‌گذاری٬ ریسک هم به دنبال آن خواهد آمد. به زبان ساده‌تر ریسک هرگونه عدم اطمینان است که سرمایه‌گذاری‌ شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد. ریسک می‌تواند بر رفاه مالی شما تاثیر منفی بگذارد.
به عنوان مثال ممکن است ارزش سرمایه شما به دلیل شرایط بازار (همان ریسک‌های بازاری که در آن فعال هستید) افزایش یا کاهش یابد.
در مثالی دیگر می‌توان گفت که تصمیمات سازمانی مانند گسترش حوزه‌های کاری جدید یا ادغام با شرکت‌های دیگر می‌تواند بر ریسک سرمایه‌گذاری شما را در آن سازمان تاثیر بگذارد و ارزش آن را افزایش یا کاهش دهد.

اگر صاحب یک سرمایه‌گذاری بین‌المللی هستید٬ رویداد‌های داخل کشورهای مشترک در سرمایه‌گذاری می‌تواند روی آن تاثیرگذار باشد. ریسک‌های سیاسی و ریسک‌های ارزی در این مثال می‌تواند بر سرمایه شما اثر بگذارد.

انواع دیگری نیز از ریسک وجود دارد. برای مثال اینکه سرمایه‌گذاری خود را چقدر آسان یا چقدر سخت می‌تواندی به پول نقد تبدیل کنید٬ ریسک نقدینگی نامیده می‌شود. یکی دیگر از عوامل ریسک این است دارایی خود را در چند سبد سرمایه‌گذاری کرده‌اید.

واضح است اگر همه دارایی‌تان در یک واحد سهام سرمایه‌گذاری کنید٬ در صورت کاهش ارزش آن سهام ضرر بزرگتری شامل حالتان خواهد شد و ریسک بیشتری می‌کنید. اما باز هم اگر بخواهید بک تعریف به خصوص از ریسک داشته باشید٬ به طور خلاصه می‌توانیم بگوییم ریسک احتمال وقوع یک نتیجه مالی منفی است که برای شما از اهمیت بالایی برخوردار است.

چند مفهوم کلیدی در مورد ریسک

چندین مفهوم کلیدی وجود دارد که بهتر است در مورد ریسک‌های سرمایه‌گذاری درک کنید.

سطح ریسک مرتبط با یک سرمایه‌گذاری یا طبقه دارایی خاص معمولا با سطح بازدهی که سرمایه‌گذاری ممکن است در آینده به دست آورد٬ ارتباط مستقیم دارد. اما آیا منطق خاصی برای توضیح این مسئله وجود دارد؟ بله!

منطق پشت ارتباط این است که آن دسته از سرمایه‌گذاران که تمایل به پذیرش ریسک سرمایه‌گذاری‌های پرخطر دارند و به صورت بالقوه سرمایه خود را از دست می‌دهند٬ باید برای رسسک خود پاداش دریافت کنند.

در زمینه سرمایه‌گذاری٬ پاداش‌ها امکان بازدهی را بالا می‌برد. در بین انواع مختلف سرمایه‌گذاری٬ سرمایه‌گذاری‌های سهامی بالاترین بازدهی را در بلندمدت داشته اند. پس از آن اوراق قرضه شرکتی٬ اوراق خزانه و معادل‌های نقدی و برنامه‌های پس‌انداز بانکی هستند.

در مقابل این بازدهی‌های نسبتا بالا همیشه ریسک‌های بیشتر وجود دارد. یعنی سهام به عنوان یکی از طبقات دارایی ریسک بیشتری از دیگر انواع سرمایه‌گذاری‌های یاد شده دارد. در این جا سود بیشتر برنامه‌های سرمایه‌گذاری سهامی به عنوان پاداشی در مقابل ریسک بالای آن در نظر گرفته می‌شود.

  • فراموش نکنید که استثنا بسیار زیاد است

اگرچه سهام در طول تاریخ بازدهی بالاتری نسبت به اندازه بازار سرمایه‌گذاری تأثیرگذار؟ اوراق قرضه و سرمایه‌گذاری‌های نقدی داشته است‌ (البته در سطح بالاتری از ریسک)٬ اما همیشه اینطور نیست که سهام نسبت به اوراق قرضه عملکرد بهتری داشته است. همه این انواع سرمایه‌گذاری که پیش تر در مورد آن‌ها صحبت کردیم دارای ریسک هستند اما بازدهی و سطح ریسک هر نوع به شرایط بازار٬ شرایط اقتصادی و نحوه به کارگیری سرمایه‌گذاری‌ها وابسته است و می‌تواند نتایج متفاوتی را رقم بزند.

بنابراین بهتر است قبل از سرمایه‌گذاری بدانید که ریسک فقط به نوع سرمایه‌گذاری انتخابی شما وابسته نیست. متغیرهای بسیاری در ریسک سرمایه‌گذاری شما دخیل هستند.

  • میانگین‌ها و نوسانات

شاید بپرسید از چه راهی می‌توانیم در مورد ریسک بهتر تصمیم‌گیری کنیم؟ در پاسخ این سوال می‌توان گفت که میانگین وضعیت دارایی در دوره‌های زمانی سابق می‌تواند راهنمای خوبی در مورد میزان ریسک آن باشد. با بررسی میانگین‌ها تا حدودی می‌توانید بررسی کنید که این مسیر برای اهداف و شرایط شخصی شما مناسب است یا خیر.

با این حال باز هم اگر یک سبد سهامی متنوع و گسترده را برای طولانی مدت در اختیار داشته باشید٬ هیچ تضمینی وجود ندارد که نرخ بازدهی این سبد با میانگین دوره‌های زمانی قبل شباهت داشته باشد.

اگر بخواهیم یک عامل تعیین‌کننده دیگر برای بازگشت سرمایه به شما معرفی کنیم٬ می‌توان به زمان درست خرید یا فروش سهام اشاره کرد. در این مورد حتما اندازه بازار سرمایه‌گذاری تأثیرگذار؟ شما هم مثل «کم بخر و گران بفروش» را شنیده‌اید. اما خوب است بدانید که بسیاری از سرمایه‌گذاران دقیقا برعکس این مثل عمل می‌کنند.

حتی ممکن است با کاهش قیمت یک سهم واحد دو سهامدار به میزان متفاوتی ضرر کنند. می‌پرسید چطور؟ اگر نفر A یک سهام یا سهامی از یک صندوق سرمایه‌گذاری را زمانی که بازار گرم است و قیمت بالایی دارد بخرد٬ در زمان کاهش قیمت (که به هر علتی ممکن است اتفاق بیفتد) در مقایسه با نفر B که همان سهم را با قیمت پایین‌تر خریده‌است ضرر بیشتری را متحمل خواهد شد.

در این وضعیت میانگین بازدهی سالیانه برای نفر A کمتر از بازدهی نفر B خواهد بود و بهبودی او نیازمند زمان بیشتری است.

  • زمان می‌تواند مانند یک شمشیر دو لبه عمل کند.

گذر زمان در سرمایه‌گذاری می‌تواند به نفع شما و یا به ضررتان تمام شود. اما چطور ممکن است یک متغیر تا این حد تاثیرات متفاوتی بر سرمایه داشته باشد؟ با بررسی داده‌های تاریخی به وضوح می‌توان دید که نگهداری یک سبد گسترده از سهم‌های مختلف در یک دوره زمانی طولانی به طور قابل توجهی شانس شما را برای از دست دادن اصل سرمایه‌تان کاهش می‌دهد.

با این حال داده‌های پیشین نباید باعث گمراهی شما به عنوان یک سرمایه‌گذار شود و گمان کنید سرمایه‌گذاری در دوره‌های زمانی طولانی ریسک کمتری دارد. برای مثال فرض کنید یک سرمایه‌گذار ۱۰۰۰۰دلار در یک سبد سهان با تنوع گسترده سرمایه‌گذاری می‌کند و ۱۹ سال بعد شاهد رشد آن به ۲۰۰۰۰ دلار است.

سال بعد پرتفوی سرمایه‌گذار ۲۰درصد از ارزش خود (یا ۴۰۰۰دلار) را به علت رکود بازار از دست می‌دهد. در نتیجه در پایان یک دوره ۲۰ ساله٬ سرمایه‌گذار به جای پرتفوی ۲۰۰۰۰دلاری که پس از ۱۹ سال در اختیار داشت؛ صاحب یک سبد ۱۶۰۰۰دلاری است. پول به دست آمد اما نه به اندازه فروش سهام در سال قبل!

به همین دلیل است که سهام همیشه در دسته سرمایه‌گذاری‌های پرریسک طبقه‌بندی می‌شود. حتی در بلندمدت هم سهام در دسته‌ سرمایه‌گذاری پرریسک است و هرچه بیشتر آن را نگه دارید نمی‌توانید بگویید که ایمن‌تر شده است.

تا اینجا در تلاش بودیم تا شما را با مفهوم ریسک و عوامل گسترده موثر بر آن آشنا کنیم. برای جلوگیری از آسیب‌های شدید ریسک به سرمایه‌تان بهتر است با دانش کافی وارد بازار سرمایه‌گذاری شوید یا این کار را به متخصصین بسپارید.

اپلیکیشن نزدیک برای شروع فرایند سرمایه‌گذاری میزان ریسک‌پذیری شما را اندازه گرفته و سبذ سرمایه‌گذاری شما را متناسب با محدودیت‌ها و ویژگی‌های خودتان تنظیم می‌کند. فرایند سرمایه‌گذاری در نزدیک کاملا هوشمند و ساده و در راستای اهداف شما است. در تمام مراحل سرمایه‌گذاری نزدیک شماییم!

سرمایه‌گذاری در بازار منفی سهام

هر کس استراتژی سرمایه‌گذاری یا معاملاتی خاص خود را دارد. تعداد این استراتژی‌ها کم نیستند. اما هدف نهایی از داشتن استراتژی این است که خود را از احساسات و هیجان بازار جدا کنیم و بتوانیم مستقل از شرایط برای دارایی خود تصمیم منطقی بگیریم.

تعیین یک استراتژی سرمایه‌گذاری به سن، میزان سرمایه، میزان ریسک‌پذیری، شرایط اقتصادی، درصد سهام از دارایی کل و ده‌ها عامل دیگر بستگی دارد.

برای مثال یک سبدگردان را تصور کنید که می‌خواهد برای پیرمردی که به‌تازگی یک خانه فروخته، سبد سهام تشکیل دهد. پیرمرد می‌خواهد هر ماه مبلغی ثابت را به عنوان کمک خرج دریافت کند. سبدگردان داستان ما، همچنین یک مشتری دارد که دختر جوان و جسوری است که هر ماه مبلغی ثابت را به حساب خود واریز می‌کند. طبیعی است که سبد سهام این دو مشتری به هم شبیه نباشد.

مستقل از شرایط فردی سرمایه‌گذاران، یکی از این عوامل تاثیرگذار در تعیین استراتژی سرمایه‌گذاری، شرایط عمومی بازار است. یک بازار ارزان و آماده رشد در مقایسه با بازاری رشد کرده و نسبتا گران، استراتژی متفاوتی را طلب می‌کند.

در این پست در مورد استراتژی‌های بازار خرس یا بازار نزولی صحبت می‌کنیم.

از بازار نترسید

بازار سرمایه در بلندمدت همیشه رشدی بوده است. در 30 سال گذشته هیچ زمانی وجود ندارد که کسی سهام خریده و بالاخره به محدوده سود وارد نشده باشد. سودی اندازه بازار سرمایه‌گذاری تأثیرگذار؟ که از تمام بازارهای موازی بهتر است. شاید سهم شما پس از 7 یا ده سال به نتیجه مطلوب برسد، اما اگر به حد کافی صبر کنید، بالاخره می‌توانید سودی بیشتر از دلار، سکه و مسکن بگیرید. تردید نکنید که در بلندمدت، بورس بهترین سرمایه‌گذاری ممکن است.

اگر آن‌قدر زیرک و مجرب باشید که همیشه در سقف بفروشید و بتوانید در کف مجددا خرید کنید، که خوش به‌حالتان. اما حتی معامله‌گران اندازه بازار سرمایه‌گذاری تأثیرگذار؟ اندازه بازار سرمایه‌گذاری تأثیرگذار؟ حرفه‌ای هم همیشه به این بخت بلند نمی‌رسند. بزرگ‌ترین اشتباه این است که در سقف خرید کنید، منفی‌ها را تحمل کنید و وقتی سهم به کف قیمت خود رسید، هراسان آن را بفروشید.

اما بورس خالی از ریسک نیست. اصلا به همین دلیل می‌توانیم از بورس سود بیشتری بگیریم، که ریسک بیشتری را پذیرفته‌ایم. نوسان‌های منفی و مثبت، ذات بازار سرمایه است. نمی‌شود توقع داشت که بازار همیشه صف خرید باشد و روزی 5 درصد سود کند.

انتخاب سهم‌های با سوددهی مناسب و پایدار، خیالمان را از بابت آینده راحت‌تر می‌کند.

کسی که در بدترین روز سال 92 سهم خریده، با وجود ضرر سنگین سال 93، امروز پولش 16 برابر شده است! یعنی به طور متوسط در این 7 سال، سالانه 47 درصد سود مرکب گرفته است. (1.47 به توان 7)

میانگین ماهانه بگیرید

در بازار منفی با دو مشکل احساسی مواجه می‌شویم.

  • نکند بخرم باز هم ارزان‌تر شود؟
  • نکند نخرم از فردا صف خرید شود؟

تصور کنید 1 میلیارد تومان دارید، و 2 میلیارد دیگر نیز پول نقد در اختیار شما است. می‌ترسید خرید کنید و بازار پایین بیاید و ضرر کنید، یا خرید نکنید و این آخرین فرصت شما برای خرید سهام در کف قیمت باشد.

یک راه مقابله با این مشکل، استراتژی DCA یا میانگین‌گیری هزینه ریالی است.

در این روش مستقل از جو بازار، هر ماه مقدار ثابتی سهام می‌خرید، مثلا هر ماه دو میلیون تومان.

اگر بازار منفی شده بود، همه پول خود را خرج نکرده‌اید. اگر مثبت شده بود، از خریدهای قبلی سود کرده‌اید.

نکته مهم در سرمایه‌گذاری فرمولی (Formula Investing) این است که اگر بازار خوب بود سرمایه‌گذاری خود را بیشتر یا اگر بازار بد بود، رقم سرمایه‌گذاری را کم‌تر نکنیم. بعدها بیشتر در مورد سرمایه‌گذاری فرمولی صحبت می‌کنیم.

هیچ کاری اندازه بازار سرمایه‌گذاری تأثیرگذار؟ نکنید!

به بازار منفی در اصطلاح بازار خرسی هم می‌گویند. یک استراتژی (که اجرای آن بسیار دشوار است) می‌گوید وقتی خرس حمله می‌کند، خودت را به مردن بزن! معمولا خرس شما را بو می‌کند و به سلامت از کنارتان می‌گذرد. (البته شاید این شایعه را خرس‌ها درست کرده باشند که ما را راحت‌تر شکار کنند.)

در بازار منفی هم بستن پرتفوی و رفتن به مرخصی چند روزه ایده بدی نیست. در این حالت سرمایه‌گذار صفحه آنلاین را می‌بندد، به کارهای خودش می‌رسد و منتظر می‌ماند تا خرس از منطقه دور شود.

با خرس گلاویزشدن بلاهت محض است. به همین ترتیب این که بخواهیم سهم‌های منفی خود را بفروشیم، سهم‌های دیگری بخریم و از منفی شدن آن‌ها غمگین شویم، می‌تواند تمام پول ما را از بین ببرد.

البته اجرای این استراتژی به چند شرط نیاز دارد. اول این که مطمئن باشید سهم‌های شما به لحاظ بنیادی خوب هستند و الان فقط تحت تاثیر جو بازار منفی شده‌اند. همچنین خوب است که علاوه بر سهام، مقداری درآمد ثابت داشته باشید. در غیر این صورت ممکن است خرس همه خوراکی‌های شما را بخورد و وقتی دوباره بازگشتید، چیز زیادی برایتان باقی نمانده باشد.

متنوع باشید!

بنیامین گراهام، پدر علم سرمایه‌گذاری مدرن توصیه می‌کند که هیچ پرتفویی نباید کاملا از اوراق درآمد ثابت یا کاملا از سهام تشکیل شده باشد.

او باور دارد که در هر سبد سرمایه‌گذاری، حداقل 25% (برای سرمایه‌گذار هجومی) و حداکثر %75 (برای سرمایه‌گذار دفاعی) صندوق درآمد ثابت (یا اوراق درآمد ثابت) حیاتی است.

بازدهی درآمد ثابت معمولا در حدود 20 درصد است. اگر نیمی از پرتفوی شما درآمد ثابت باشد، پس از یک سال به اندازه 10 درصد از پرتفوی شما، رشد خواهد کرد. در این حالت اگر روی سهام 20 درصد ضرر کنید، اصل پول خود را از دست نمی‌دهید.

در مورد سهم نیز می‌توانید تعداد بیشتری سهم از صنایع مختلف بخرید. شاید وضعیت مس بهتر از اوره شد، یا شاید صنعت چاپ به‌طور کلی با مشکلی جدی روبرو شد. در این صورت شما خود را از ریسک صنعت جدا می‌کنید.

در بیرون از پرتفوی بورسی هم می‌شود متنوع بود. کسی که یک خانه به ارزش یک میلیارد دارد، مقداری طلا و دارایی‌هایی مثل ارز دیجیتال و اوراق درآمد ثابت؛ و تنها 30 درصد از پولش در سهام است، با یک ریزش 50 درصدی در بدترین حالت 15 درصد ضرر می‌کند. ریزش 50 درصدی بدترین سناریوی قابل تصور برای بورس است. معمولا ریزش‌های سنگین در حدود 20 تا 30 درصد هستند.

برای این فرد نوسان‌های بازار استرس کم‌تری به همراه می‌آورد. استرس کم‌تر به او کمک می‌کند که تصمیم‌های بهتری بگیرد.

فراموش نکنیم که استرس هورمون کورتیزول ترشح می‌کند و کورتیزول باعث می‌شود اشتهای فرد باز شود. شاید پرخوری برای بورس مشکلی به‌وجود نیاورد، اما این هورمون همچنین باعث می‌شود که افراد تصمیم‌هایی بیشتر احساسی و کم‌تر منطقی بگیرند.

جان به میانه نگذارید

یک نقل قول مشهور وجود دارد که می‌گوید «پولی را سرمایه‌گذاری کنید که قادر به از دست دادنش هستید.»

اگر به دانش تحلیل تسلط ندارید، به اندازه کافی باتجربه نیستید، یا ریسک‌پذیری بالایی ندارید، فقط پولی را در بورس بگذارید که اگر تمام آن را هم از دست بدهید، در زندگیتان اختلال پیش نیاید.

برای مثال یک میلیارد تومان دارایی دارید و اخیرا از یک منبع دیگر 100 میلیون (یا 10 میلیون یا یک میلیون) سود کرده‌اید. 100 میلیونی که به سادگی می‌توانید آن را به خیریه ببخشید یا برای خرید تلویزیون 80 اینچ هزینه کنید. چنین پولی برای شروع تجربه بورس ایده‌آل است. یک روز همین پول رشد می‌کند و برای خودش جان می‌گیرد. و جان شما به این پرتفوی گره نخورده است. هر بار فکر می‌کنید که می‌شد این سهم‌ها را نداشته باشید. خدا رو شکر که همین مقدار را نیز دارید.

این که پول پیش خانه را به امید کسب اجاره در بورس بگذاریم، فکر خوبی نیست، حتی برای حرفه‌ای‌ها. این که خانه خود را به امید خرید خانه بزرگ‌تر بفروشیم و در بورس بگذرایم، اصلا توصیه نمی‌شود. اما اگر دو خانه دارید، بجای خرید خانه سوم بد نیست که سهام شرکت‌های بورسی را خریداری کنید.

همیشه فرض را بر این بگذارید که پولی که به بازار وارد می‌کنید، دست‌کم قرار است پنج سال همان‌جا بماند. هرگز پولی که باید سر ماه برداشت شود را در بورس نگذارید. هرگز.

در بازار منفی خرید کنید!

در یک بازار منفی که قیمت سهم‌ها پایین آمده، فرصت‌هایی طلایی برای خرید وجود دارد.

در بازار مثبت، هر اتفاقی می‌تواند صف خرید ایجاد کند. اما در بازار منفی، گزارش‌های خیلی خوب، تعدیل‌های مثبت و اخبار بی‌اندازه جذاب، نادیده گرفته می‌شوند.

وقتی مردم وحشت‌زده با سهم‌های خود چوب حراج می‌زنند، فرصت خوبی است که در آرامش بهترین سهم‌ها را گلچین کنید، بدون این که نگران باشید که آیا سهم به شما می‌رسد یا خیر.

بیشتر مردم رفتاری برعکس این دارند. در بازار مثبت خریدار هستند و در بازار منفی فروشنده. و البته بیشتر مردم از بورس ثروتمند نمی‌شوند. توجه کنید که بورس برای همین مثبت می‌شود که بیشتر مردم خریدار هستند!

سرمایه‌گذاری در بورس فقط قاعده دارد: ارزان بخرید، گران بفروشید.

مشکل این تصمیم این است که شما نمی‌دانید ارزان کجا است و گران کجا. بورس بالا می‌رود و فکر می‌کنید هنوز جای رشد دارد. بورس پایین می‌آید و می‌گویید از این پایین‌تر هم می‌آید.

لازم نیست همه پول خود را یکجا خرید کنید. در روزها منفی می‌توانید رفته‌رفته درآمد ثابت بفروشید و سهم بخرید، در روزهای مثبت سهم بفروشید و رفته‌رفته صندوق درآمد ثابت بخرید.

خیلی از شرکت‌های حقوقی همین کار را می‌کنند. در روزهای خوب فروشنده هستند و در روزهای بد خریدار. چرا؟ چون اطمینان دارند که بعد از روزهای خوش حتما بازار منفی‌ای خواهد بود و بعد از هر بازار منفی بالاخره روز خوشی خواهد آمد. آن‌ها می‌دانند که بازار همیشه صف خرید یا همیشه صف فروش نیست.

دیوار دفاعی تشکیل دهید

گفتیم که در هر پرتفوی باید مقداری اوراق درآمد ثابت وجود داشته باشد. همچنین خوب است دارایی خود را بین موارد متنوع پخش کنید.

اما داشتن مقداری سهم‌های تدافعی نیز فکر بدی نیست. سهم تدافعی به سهم شرکت‌هایی می‌گویند که در زمان‌های سخت اقتصادی، همچنان فروش و سود خواهند داشت، یا حتی فروش آن‌ها بیشتر می‌شود.

(منظورم فروش سهم نیست، دارم از فروش محصولات شرکت حرف می‌زنم.)

خرده‌فروشی، تولید خمیردندان، محصصولات غذایی و دارو از جمله مواردی هستند که در بدترین شرایط اقتصادی همچنان فروش خود را حفظ می‌کنند.

توجه کنید که در این گروه‌ها، باید سهمی خوب و ارزان با نسبت‌های مالی سالم پیدا کنید، نه سهمی که قیمتش در چند ماه اخیر رشد چشمگیری داشته است.

آموزش ببینید

در بازار سراسر مثبت، درست متوجه نمی‌شوید که کجای کار را اشتباه می‌کنید.

  • تحلیل نادرست می‌کنید، سهم بالا می‌رود.
  • سیگنال می‌خرید، سهم بالا می‌رود.
  • تاس می‌ریزید، سهم بالا می‌رود.

دو مثال از این سودهای بی‌دلیل در ذهن دارم. اولی مربوط به دوستی بود که بجای وبملت (بانک ملت)، نماد ملت (بیمه ملت) را خریده بود و مدام از رشد سود بانک ملت از تسعیر ارز حرف می‌زد. او نماد اشتباهی را خریده بود، اما داشت سود می‌کرد (پولش سه‌برابر شده بود) و نمی‌دانست که اشتباه کرده.

خاطره دیگر مربوط به دوستی است که به تحلیل قیمت نفت، سهم شنفت را خریده بود. شنفت تولیدکننده گریس، پارافین، ضدیخ و روانکار است، نه فروشنده نفت. با این وجود دوست ما سود خوبی کرد و متوجه نشد که تحلیلش اشتباه بوده است.

اما در یک بازار منفی است که می‌توانید سواد خود را محک بزنید. روزهای قرمز، فرصت خوبی هستند برای خواندن کتاب، تماشای فیلم آموزشی و محک‌زدن آموخته‌ها در بازار.

بیشتر ما در روزهای مثبت به بازار سرمایه می‌آییم. بعضی از ماها، در روزهای منفی از بازار خارج می‌شویم. اما آن‌هایی برای همیشه بورسی می‌شوند، که در روزهای منفی می‌مانند و می‌آموزند.

ممکن است پنج سال یا هفت‌ سال دیگر، دوباره بورس رشدی چشمگیر داشته باشد. خوب است که آن روز شما سابقه‌ای چند ساله در بازار داشته و خوب و بد بازار را دیده باشید.

می توانید ویدیوهای بیشتری از تالار بورس را در شبکه اشتراک ویدیو آپارات و همچنین کانال یوتیوب تالار بورس دنبال کنید.

استراتژی های مناسب برای انتخاب سهم در تحلیل بنیادی

در این مقاله سعی شده است به برخی از آیتم‌های انتخاب یک سهم خوب و یا اجتناب از انتخاب سهم بد پرداخته شود؛ تا در بازار سهام چراغ راهی باشد برای کسانی که در این بازار فعالیت می‌کنند. شایان ذکر است که تحلیل بنیادی زیربنای تمامی استراتژی‌های مشروح در این مقاله است که در نهایت همگی به دنبال ارزش واقعی و ذاتی یک شرکت می‌باشند. مطمئناً انتخاب سهم، از بین مجموعه‌ای از معیارهای مشخص با هدف کسب بازدهی بیشتر از بازدهی کل بازار باعث رضایت می‌باشد. بسیاری از تازه‌واردان به بازار سرمایه، تصور می‌کنند که استراتژی‌های قابل اطمینان و بدون خطایی وجود دارد که در صورت استفاده از آن‌ها، موفقیت قطعی و تضمین شده خواهد بود. باید توجه داشت که هیچ سیستم خطا ناپذیری در انتخاب سهم وجود ندارد و هیچ روشی جادویی برای کسب ثروت وجود ندارد. البته این اصلاً بدان مفهوم نیست که نمی‌توان از طریق بازار سرمایه ثروت خود را افزایش داد، بهتر است بگوییم انتخاب سهم خوب، بیشتر از آنکه یک علم باشد، یک هنر است.

EhsYTmHN6TAen1zHQLVnBDTAM0rFawPaBKchgx1v.jpg

عوامل بسیار زیادی بر سلامت و موفقیت یک شرکت تأثیرگذار است، بسیاری از اطلاعات شرکت ناملموس می‌باشد و قابل اندازه‌گیری نیستند. جنبه‌های کمی و قابل اندازه‌گیری یک شرکت مانند سود، به راحتی قابل دسترسی هستند، اما عوامل کیفی مانند کارکنان، مزایای رقابتی، حسن شهرت و غیره را چگونه می‌توان اندازه‌گیری کرد؟ در انتخاب سهم باید به تناسب آن استراتژی با نگرش شخصی سرمایه‌گذار، چهارچوب زمانی (افق سرمایه‌گذاری)، تحمل ریسک و زمانی که صرف انتخاب سهم می‌شود، توجه داشت.

تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis)

هدف تحلیل بنیادی یافتن ارزش ذاتی یک سهم می‌باشد. این فرآیند را ارزشیابی سهم نیز می‌نامند. ارزش ذاتی که ارزش واقعی نیز نامیده می‌شود، با ارزش بازاری سهم متفاوت است. اگر ارزش ذاتی بالاتر از ارزش بازاری باشد، تحلیل به ما نشان می‌دهد که سهم واقعاً بیشتر از قیمت فعلی آن می‌ارزد و در نتیجه تصمیم به خرید سهم گرفته می‌شود.

روش‌های متفاوتی برای یافتن ارزش ذاتی وجود دارد، اما اساس همه آن‌ها یکسان است و به این صورت تعریف می‌شود که ارزش یک شرکت برابر با مجموع ارزش فعلی جریان‌های نقدی آتی آن شرکت می‌باشد. به عبارت دیگر یک شرکت به اندازه مجموع ارزش فعلی سودهای آتی آن می‌ارزد. یکی از آشکارترین چالش‌ها این است که جریان‌های نقدی را برای چند سال آینده پیش‌بینی کنیم. در حالیکه حتی پیش‌بینی یک سال آتی نیز مشکل است، چگونه می‌توان 10 سال آینده را پیش‌بینی کرد؟ آیا شرکت به زودی به فعالیت خود پایان می‌دهد یا اینکه صدها سال در صنعت باقی خواهد ماند؟ همه این ابهامات و احتمالات نشان می‌دهد که چرا مدل‌های بسیار متفاوتی برای تنزیل جریان‌های نقدی بکار گرفته می‌شود، اما هیچ یک نمی‌تواند به طور کامل از عدم اطمینان از آینده خالصی یابند.

تحلیل کیفی (Qualitative Analysis)

این تحلیل که گاهاً بخشی از تحلیل بنیادی در نظر گرفته می‌شود، شامل نگاه کلی‌تری بر جنبه‌های کیفی شرکت می‌باشد. عوامل کیفی مورد بررسی شامل موارد زیر می‌باشد:

مدیریت: ستون فقرات هر شرکت موفق، مدیریت قوی آن است. در نهایت، مسئولین ارشد تصمیمات استراتژیک شرکت را اتخاذ می‌کنند و در نتیجه عامل حیاتی، در سرنوشت شرکت به شمار می‌روند.

فعالیت شرکت و چگونگی کسب درآمد: عامل مهم دیگر، محصولات یا خدمات آن شرکت می‌باشد. به روش کسب درآمد شرکت توجه کنید، به عبارت دیگر، مدل تجاری شرکت چگونه است؟ اطلاع از جزئیات سودآوری یک شرکت گامی اساسی در تعیین ارزش یک سرمایه‌گذاری به شمار می‌آید.

صنعت و رقابت: گذشته از اطلاع از فعالیت شرکت، باید ویژگی‌های صنعت مطبوع شرکت از جمله پتانسیل رشد صنعت را نیز تحلیل نمود. مطمئناً یک شرکت در یک صنعت رو به رشد، نسبت به شرکتی که در یک صنعت ضعیف فعالیت دارد، درآمد بهتری دارد.

سرمایه‌گذاری ارزشی (Value Investing)

این استراتژی در واقع انتخاب سهم‌هایی است که زیر ارزش ذاتی خود در بازار معامله می‌شوند. یک سرمایه‌گذار ارزشی به دنبال سهم‌هایی با شرایط بنیادی قوی است که به نسبت شرایط سهم در بازار، ارزان به فروش می‌رسد؛ و در این راستا عواملی مانند سود هر سهم، سود نقدی، ارزش دفتری و جریان نقدی را زیر نظر دارد. سرمایه‌گذار ارزشی شرکت‌هایی را جستجو می‌کند که در بازار به درستی ارزش‌گذاری نشده‌اند و وقتی که بازار اشتباه خود در ارزش‌گذاری را تصحیح می‌کند، پتانسیل رشد افزایش قیمت سهم را دارند. سرمایه‌گذاری ارزشی در واقع قیمت جاری سهم را با ارزش ذاتی و نه قیمت‌های تاریخی مقایسه می‌کند. طبیعی است که در این روش سرمایه‌گذاری به نوسانات روزانه قیمت سهم و نوسانات بازار توجهی نمی‌شود و نگرشی نسبتاً بلند مدت بر سرمایه‌گذاری حاکم است.

برخی از سرمایه‌گذاران ارزش، از معیارهای زیر برای انتخاب سهم استفاده می‌کنند:

- قیمت سهم بیشتر از دو سوم ارزش ذاتی آن نباشد.
- P/E سهم، جزء پایین‌ترین 10 درصد P/E‌های بازار باشد.
- قیمت سهم بالاتر از ارزش دفتری سهم نباشد.
- دارایی جاری حداقل دو برابر بدهی جاری باشد.
- سود هر سهم شرکت از رشد باثباتی در سال‌های اخیر برخوردار باشد.
- سرمایه‌گذاری رشدی (Growth Investing)

در این استراتژی سرمایه‌گذار به دنبال سهام رشدی یا سهامی است که به اعتقاد او از پتانسیل بالایی برای رشد در آینده برخوردار است. در بیشتر اوقات سهام رشدی به سهامی اطلاق می‌گردد که در مقایسه با صنعت و یا کل بازار، رشد بالاتری را در EPS خود تجربه نماید.

ارزش در مقابل رشد: سرمایه‌گذاران ارزشی موکداً به شرایط فعلی سهم توجه نشان می‌دهند. آن‌ها به دنبال سهامی هستند که زیر ارزش ذاتی سهم، با توجه به شرایط جاری خود معامله می‌شوند. در مقابل سهامداران رشدی، بر پتانسیل شرکت در آینده تمرکز می‌کنند و تأکید بسیار کمی بر قیمت فعلی دارند. آن‌ها بر خلاف سرمایه‌گذاران ارزشی، سهامی را می‌خرند که بالاتر از ارزش ذاتی خود معامله می‌شوند. البته این کار را با این اعتقاد انجام می‌شود که ارزش ذاتی سهم رشد خواهد کرد و از ارزش فعلی سهم فراتر خواهد رفت. اینگونه سرمایه‌گذاران عمدتاً به دنبال خرید سهام شرکت‌های جوان هستند، به عبارت دیگر شرکت‌هایی که در چرخه عمر خود در مرحله رشد می‌باشند. فرض بر این است که رشد EPS و یا رشد درآمد شرکت به افزایش قیمت سهم منجر می‌شود. معمولاً سرمایه‌گذاران رشدی به دنبال صنایعی با رشد سریع هستند، بخصوص صنایعی که از تکنولوژی‌های جدید برخوردار می‌باشند.

برخی از معیارهای انتخاب سهم رشدی به شرح زیر است:

- رشد بالای درآمد یا سود هر سهم شرکت در سال‌های اخیر
- رشد بالای درآمد پیش‌بینی شده یا سود هر سهم شرکت در سال‌های آتی
- کنترل قوی هزینه‌ها و درآمدهای شرکت از سوی مدیریت (نظارت بر حاشیه سود)
- امکان چند برابر شدن سهم در سال‌های آتی

سرمایه‌گذاری درآمدی (Income Investing)

سرمایه‌گذاری درآمدی به دنبال شرکت‌هایی با جریان باثباتی از درآمد است و شاید یکی از آسان‌ترین استراتژی‌های سرمایه‌گذاری باشد. معمولاً شرکت‌هایی مثل بانک‌ها که سود نقدی بالا و باثباتی می‌پردازند، یکی از گزینه‌های انتخاب سهم در این روش سرمایه‌گذاری هستند. سرمایه‌گذاران درآمدی معمولاً بر شرکت‌های قدیمی‌تر و استقرار یافته‌تر که به یک اندازه مشخص رسیده‌اند و دیگر رشد آنچنان بالایی را تجربه نخواهند کرد، و یا به عبارت دیگر شرکت‌هایی که در چرخه عمر خود در مرحله بلوغ قرار دارند، متمرکز می‌شوند. این شرکت‌ها بجای سرمایه‌گذاری مجدد سود انباشته در درون شرکت، ترجیح می‌دهند سود خود را به صورت نقدی میان سهامداران خود توزیع نمایند تا بازدهی مناسبی را نصیب سهامداران خود کرده باشند.

دو پارامتر عمده‌ای که در انتخاب استراتژی انتخاب سهم موثر است، عبارتند از: افق زمانی سرمایه‌گذاری و میزان پذیرش ریسک. هر شخصی باید بر حسب شرایط خود دست به انتخاب استراتژی سرمایه‌گذاری بزند. به طور کلی می‌توان گفت که اگر پارامتر اول بر روی طیفی از کوتاه مدت تا بلند مدت و پارامتر دوم بر روی طیفی از ریسک‌گریز تا ریسک‌پذیر بررسی شود، شرایط زیر تا حدودی برقرار است:

- هرچه افق سرمایه‌گذاری بلند‌تر باشد، انتخاب استراتژی‌های مبتنی بر تحلیل بنیادی توجیه بیشتری دارد.
- سرمایه‌گذاری ارزشی کم ریسک‌تر و سرمایه‌گذاری رشدی پر ریسک‌تر است.

اندازه بازار سرمایه‌گذاری تأثیرگذار؟

اهمیت و نقش اطلاعات در سرمایه‌گذاری

اهمیت و نقش اطلاعات در سرمایه گذاری

شاید بارها شنیده‌اید که می‌گویند “اطلاعات، مهم‌ترین سرمایه آدمی است.” این جمله همواره و در تمامی حوزه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می‌تواند کلید موفقیت‌های شما باشد. در بازار بورس هم اطلاعات نقش تاثیرگذاری در موفقیت افراد دارد. اما واقعا منظور از اطلاعات در این جا چیست؟ چه اطلاعاتی می‌تواند برای سرمایه‌گذاری مفید باشد؟ آیا هر روز باید پیگیر اخبار و تحولات دنیا باشیم؟ آیا شبکه‌های مجازی می‌تواند منبع مناسبی برای دریافت اطلاعات باشد؟ در این مقاله قصد داریم شما را درباره اهمیت اطلاعات به چالش بکشیم!

می‌دانیم که یکی از مفاهیم ریسک در سرمایه‌گذاری، عدم تطابق واقعیت با پیش‌بینی است، هر چقدر که این عدم تطابق بیشتر باشد، ریسک سرمایه‌گذاری شما هم افزایش خواهد یافت. با توجه به این تعریف به نظر شما چطور می‌توان ریسک یک سرمایه‌گذاری را کاهش داد؟! پاسخ بسیار ساده است! هرچه قدر که دقیق‌تر پیش‌بینی کنید، ریسک سرمایه‌گذاری شما بسیار کمتر خواهد بود. شاید بپرسید “خب چطور می‌توان پیش‌بینی‌ها را دقیق‌تر کرد؟!؛ این جا است که نقش اطلاعات و یا به بیان بهتر نقش اطلاعات صحیح و معتبر نمایان می‌شود. به جرات می‌توان گفت مبنای اصلی تصمیم‌گیری در بورس و کاهش ریسک در این بازار اطلاعات است، لذا براساس قوانین و مقررات شرکت‌هایی که در بورس پذیرفته شده‌اند می‌بایست اطلاعات مالی و عملکردی خود را در قالبی مشخص و به صورت پیوسته و عمومی اعلام کنند تا براساس این اطلاعات، سرمایه‌گذاران در مورد خرید، فروش و یا حفظ سهام تصمیم‌گیری نمایند.
در گذشته انواع ریسک اعم از ریسک تورم، ریسک نرخ ارز، ریسک نرخ سود، ریسک سیاسی و … به طور مفصل بررسی شد. اگر به تعاریف این نوع ریسک‌ها توجه کنید، خواهید دید که اطلاعات صحیح و معتبر می‌تواند بخش قابل توجهی از این ریسک‌ها را کاهش دهد. برای نمونه می‌دانیم یکی از ریسک‌هایی که در سرمایه‌گذاری با آن مواجه هستیم، ریسک مالی است. در صورتی که یک شرکت مقدار زیادی وام دریافت کرده باشد، می‌بایست اصل وام و سود آن را طی دوره‌ای بازپرداخت نماید. اما اگر میزان درآمد شرکت متناسب با این هزینه‌ها نباشد، شرکت با ریسک عدم توانایی در بازپرداخت وام یا همان ریسک مالی مواجه خواهد شد. اطلاعلات مربوط به دریافت وام‌ها را می‌توان به راحتی با بررسی صورت‌های مالی شرکت مورد نظر شناسایی کرده و ارزیابی نمود. در مورد سایر انواع ریسک نیز سرمایه‌گذار می‌تواند با بررسی دقیق‌تر شاخصه‌های اقتصادی منتشرشده از طریق نهادهای رسمی و همچنین کمک‌ گرفتن از متخصصان این حوزه، به تحلیل و پیش‌بینی دقیق‌تری از وضعیت این شاخص‌ها در آینده برسد.

اطلاعات و ارتباطات

اما اطلاعات مناسب باید چه ویژگی‌هایی داشته باشند؟

معتبر و قابل اتکا باشد

همان قدر که اطلاعات صحیح و معتبر می‌تواند باعث موفقیت در سرمایه‌گذاری شود، اطلاعات نادرست و شایعات می‌توانند ریسک سرمایه‌گذاری را افزایش دهند. برای مثال فرض کنید سرمایه‌گذاری با پیگیری اخبار مربوط به فولاد، شایعاتی از افزایش قیمت انواع تولیدات فولادی مثل تیرآهن، ورق، پروفیل و … شنیده باشد و بر اساس آن اقدام به خرید سهام شرکت‌های این حوزه نماید. آن هم با قیمتی بالاتر از ارزش واقعی سهام! پس از مدتی اگر مشخص شود که شایعات مربوط به افزایش قیمت صحت نداشته است، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟

جامع باشد

فرض کنید در مثال قبل خبر افزایش قیمت تولیدات فولادی صحیح باشد. در صورتی که هزینه‌های تولید مانند تهیه مواد اولیه و هزینه‌های انرژی نیز افزایش یافته باشد، افزایش قیمت تولیدات فولادی در مجموع تأثیر زیادی در سودآوری شرکت نخواهد داشت. پس اگر سرمایه‌گذار در خرید سهام شرکت صرفا به موضوع افزایش قیمت فولاد توجه کند و افزایش هزینه‌ها را در نظر نگیرد، به دلیل جامع نبودن اطالاعتش، تحلیل دقیقی از قیمت آینده سهام نخواهد داشت.

به روز باشد

اگر چه اطلاعات باید معتبر و جامع باشد، اما همین اطلاعات نیز می‌بایست در زمان مناسب استفاده شوند. در مثال قبل فرض کنید شرکت مورد نظر اطلاعات مربوط به افزایش قیمت تولیدات خود را رسما منتشر و اعلام کرده است. با توجه به در نظر گرفتن هزینه‌های شرکت نیز اعلام شده که شرکت افزایش قابل توجهی در سودآوری خواهد داشت. لذا پس از انتشار این اطلاعات، تقاضا برای خرید سهام این شرکت افزایش یافته و قیمت سهام آن بالا می‌رود. حالا اگر یک سرمایه‌گذار، به جای این که به محض دریافت این اطلاعات سهام شرکت را بخرد، چند روز بعد اقدام به خرید سهام کند، معلوم نیست تصمیم درستی گرفته باشد؛ چون در این مدت، قیمت سهام افزایش اندازه بازار سرمایه‌گذاری تأثیرگذار؟ یافته و ممکن است بیشتر از این، امکان افزایش و سودآوری برای سرمای‌گذار نداشته باشد.

مرتبط باشد

گاهی اوقات مشاهده شده که سرمایه‌گذاران از روی هیجانات حاکم بر بازار، اطلاعات نامرتبط را ملاک تصمیم‌گیری خودشان قرار می‌دهند. مثلا ممکن است افزایش نرخ ارز هیچ تأثیری بر یک شرکت غذایی که هم مواد اولیه‌اش در داخل کشور تأمین می‌شود و هم محصولاتش در داخل کشور فروخته می‌شود، نداشته باشد، پس دلیلی نیز برای افزایش یا کاهش سودآوری شرکت وجود ندارد. بنابراین لازم است سرمایه‌گذاران به این موضوع توجه داشته باشند که اطلاعات منتشر شده، تا چه اندازه می‌تواند بر سودآوری و در نتیجه ارزش سهام شرکت تاثیرگذار باشد.

چهار ویژگی اطلاعات مناسب برای سرمایه گذاری

چکیده مطلب:

در این که اطلاعات درست و قابل اطمینان نقش بسیار زیادی بر موفقیت سرمایه‌گذاری شما دارد شکی نیست. چه این اطلاعات از طریق دوستان و همکارانتان به شما برسد، چه خود شما با مطالعه و تحلیل آن‌ها را به دست آورید و چه از طریق فضای مجازی این اطلاعات در اختیارتان قرار گیرد! اطلاعاتی که از آن‌ها استفاده می‌کنید باید معتبر،جامع، به روز و مرتبط با سرمایه‌گذاری مورد نظر شما باشد. پس حتما قبل از تصمیم‌گیری خوب فکر کنید و از تصمیم‌های شتاب‌زده و هیجانی اجتناب نمایید. به یاد داشته باشید که معاملات هیجانی و تصمیمات لحظه‌ای در بازارهای مالی ممکن است منجر به زیان‌های بسیاری برای شما شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.