معرفی سه شاخص اصلی بورس آمریکا | نزدک، S&P 500 و داوجونز
در این مقاله به معرفی سه شاخص اصلی بورس آمریکا میپردازیم.
مجله افیکس کار: شاخص ها نقش مهمی در تحلیل کلی بازارهای سهام ایفا می کنند. شاخص ها و نوساناتشان اطلاعات زیادی در مورد اقتصاد، ریسک سرمایه گذاری، و روند های مختلف سرمایه گذاری دراختیار ما قرار میدهند. به طور کلی درک ظرافت های ساختار و ترکیب آنها برای تمام تصمیمات در زمینه سرمایه گذاری ضروری است.
در دنیای سرمایه گذاری همه نگاه ها به شاخص های بورس آمریکا است. چرا که بورس آمریکا را می توان مهم ترین مکان گردهمایی فعالان بازار سرمایه و سرمایه گذاران و کارآفرین ها دانست.
رسانه ها اغلب اکثر گزارش های خود را در ارتباط با سه شاخص اصلی ارائه می دهند . اخبار آنها بیشتر در مورد عوامل موثر و مخرب پیرامون این شاخص هاست. سرمایه گذاران از این شاخص ها به عنوان نماینده عملکرد سهام و نوعی راهنما استفاده می کنند.
شاخص سهام نزدک (NASDAQ) آمریکا چیست؟
نزدک (Nasdaq) دومین بازار بزرگ مبادله سهام و اوراق بهادار در دنیاست. بزرگترین بازار سهام دنیا هم بورس سهام نیویورک (NYSE) است. تمامی تراکنشهای خرید و فروش سهام در بازار نزدک به صورت الکترونیکی انجام میشود. لذا مکان فیزیکی برای این بازار وجود ندارد. در کل، بازار سهام نزدک بیشتر شرکتهای فناوری را شامل میشود.
شاخص نزدک شامل بیش از ۳۲۰۰ کمپانی دارای تکنولوژی در زمینه فعالیت ارتباطی، مخابراتی، حمل و نقل، خدمات مالی و… است. برخلاف بازار والاستریت و بورس نیویورک، بازار نزدک کاملا الکترونیکی است.
نزدک دومین بازار سهام بزرگ دنیا از لحاظ ارزش کل بازاری است و گاهی اوقات به این بازار، فرابورس یا OTC هم گفته میشود.
گاهی اوقات بورس سهام نزدک با شاخص سهام نزدک اشتباه گرفته میشوند.
شاخص سهام نزدک، یکی از سه شاخص اصلی بورس آمریکا مثل داو جونز و S&P 500 است. این شاخص روند کلی بورس سهام نزدک را نشان میدهد. بورس سهام نزدک بیش از ۳۱۰۰ شرکت را در بر میگیرد و در آمریکا بالاترین حجم معاملات روزانه را دارد.
شاخص سهام نزدک (NASDAQ Composite)
شاخص سهام نزدک شامل تمام شرکتهایی میشود که در بورس سهام نزدک لیست شدهاند. شاخص سهام نزدک به همراه شاخصهای بررسی بازارهای مالی ایران و جهان داوجونز (Dow Jones) و S&P 500 سه شاخص مهم و بورسی آمریکا را تشکیل میدهند.
به دلیل اینکه اکثر شرکتهای حاضر در بورس سهام نزدک (Nasdaq) شامل شرکتهای فناوری میشوند، سرمایهگذاران از شاخص سهام نزدک (NASDAQ) به عنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد صنعت فناوری اطلاعات استفاده میکنند.
شاخص سهام نزدک ۱۰۰ (NASDAQ 100) هم شامل ۱۰۰ شرکت بزرگ غیر مالی در بورس سهام نزدک (Nasdaq) میشود و معمولاً بیش از ۹۰ درصد در نوسانات شاخص اصلی نزدک تأثیر دارند.
معامله و تحلیل شاخص سهام نزدک ۱۰۰ (NASDAQ 100) در متاتریدر
برای معامله یا تحلیل شاخص سهام نزدک ۱۰۰ در متاتریدر کافی است نماد USTECH را به پنجره مارکت واچ (Market Watch) اضافه کنید. برای این کار کافی است کلیدهای میانبر Ctrl+U را فشار دهید تا پنجره Symbols باز شود. سپس از گروه CFD نماد USTECH را دو بار کلیک کنید. سپس به مارکت واچ بررسی بازارهای مالی ایران و جهان بروید (Ctrl+M) و با راست کلیک کردن روی نماد USTECH چارت یا نمودار قیمتی شاخص نزدک را باز کنید.
در متاتریدر شاخص سهام نزدک ۱۰۰ با نماد USTECH، شاخص سهام داوجونز با نماد US30 و شاخص سهام S&P 500 با نماد US500 کد گذاری شده اند.
شاخص سهام S&P 500 آمریکا چیست؟
شاخص S&P 500 یکی از سه شاخص اصلی بورس آمریکاست که شامل سهام ۵۰۰ شرکت بزرگ آمریکایی میشود. این شاخص گزارشی از وضعیت ریسک و بازدهی شرکتهای بزرگ آمریکایی است. همچنین تصویر خوبی از عملکرد بازار سهام آمریکا به نمایش میگذارد. معمولاً سرمایهگذاران از این شاخص به عنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد کلی بازار سهام، جریانات ریسکی و آینده اقتصادی آمریکا استفاده میکنند.
شاخص S&P 500 توسط دو شرکت مالی Standard و Poor ایجاد شده است. اسن شاخص در ۴ مارس سال ۱۹۵۷ به طور رسمی معرفی شده است. در سال ۱۹۶۶ شرکت McGrawhill این شاخص را به دست گرفت. اما در حال حاضر این شاخص یکی از شاخصهای Dow Jones است.
شاخص S&P 500 چگونه کار میکند؟
شاخص S&P 500 ارزش کلی سهام شرکتهای حاضر در شاخص را دنبال میکند.
ارزش کلی شرکت یا مارکت کپ (Market Cap) ارزش تمامی سهمهای منتشر شده توسط شرکت در بازار است و از طریق ضرب قیمت سهام در تعداد کل سهام به دست میآید.
شرکتی که ارزش کل آن ۱۰۰ میلیارد دلار است، ۱۰ برابر بیشتر از شرکتی که ارزش کل بازاری آن ۱۰ میلیارد دلار است، در شاخص تأثیر داده میشود.
در ماه ژوئیه سال ۲۰۲۰ ارزش کل بازاری شاخص S&P 500 برابر ۲۷٫۰۵ تریلیون دلار بود.
روش اضافه کردن شرکتها به شاخص سهام S&P 500
یک کمیته وظیفه انتخاب شرکتها برای اضافه کردن به شاخص سهام S&P 500 را بر عهده دارد. این کمیته بر اساس نقد شوندگی، اندازه و صنعت شرکتها تصمیم میگیرد که شرکت در شاخص سهام S&P 500 لیست شود یا خیر؟
همچنین این کمیته هر سه ماه یک بار (مارس، ژوئن، سپتامبر و دسامبر) شاخص را تعدیل میکند. برای اینکه شرکتی در این شاخص قرار گیرد، باید حتماً در داخل آمریکا باشد و ارزش بازاری آن هم حداقل ۸٫۲ میلیارد دلار باشد.
همچنین باید حداقل ۵۰ درصد سهام شرکت عرضه عمومی شده باشد. همچنین قیمت سهام شرکت نباید کمتر از یک دلار باشد و همچنین حداقل ۵۰ درصد داراییهای ثابت و درآمدهای شرکت در داخل آمریکا باشد. همچنین تنها شرکتی میتواند در این شاخص لیست شود که حداقل در چهار فصل گذشته رشد درآمدی مثبتی داشته باشد.
مقایسه شاخص سهام S&P 500 با سایر شاخصهای سهام
شاخص سهام S&P 500 در مقایسه با شاخص سهام داوجونز (Dow Jones) شامل شرکتهای بزرگ و بیشتری است. شاخص داوجونز سهام ۳۰ شرکت بزرگ و پیشرو صنایع را در بر میگیرد. شاخص سهام S&P 500 در مقایسه با شاخص سهام نزدک (NASDAQ) تعداد کمتری از شرکتهای فناوری را در بر میگیرد. به طور مثال در ماه آوریل سال ۲۰۲۰، ۵۷ درصد شاخص سهام نزدک آمریکا شامل شرکتهای فناوری میشد، در حالی که شاخص S&P 500 تنها ۲۳ درصد سهام از شرکتهای فناوری داشت.
با وجود تفاوتهایی که در شاخصهای سهام آمریکا بررسی بازارهای مالی ایران و جهان دیده میشود، معمولاً این سه شاخص همسو با یکدیگر حرکت میکنند. اگر تنها به یکی از این سه شاخص تمرکز کنید، باز هم میتوانید تصویری از عملکرد کلی بازار سهام آمریکا به دست آورید.
معامله و تحلیل شاخص S&P 500 در متاتریدر
هر چند که امکان سرمایهگذاری مستقیم در شاخص S&P 500 وجود ندارد، اما میتوان از قراردادهای CFD برای معامله این شاخص استفاده کنیم.
در نرمافزار متاتریدر قرارداد CFD شاخص S&P 500 با نماد US 500 نمایش داده میشود.
برای اضافه کردن این نماد به مارکت واچ تنها کافی است در نرمافزار متاتریدر کلیدهای Ctrl + U را فشار دهید تا پنجره Symbols باز شود.
در گروه CFD Analysis میتوانید نماد US500 را برای تحلیل به مارکت واچ (Ctrl + M) اضافه کنید و یا از گروه CFD Trading نماد را به مارکت واچ اضافه و آن را معامله کنید.
چگونه با معامله شاخص S&P 500 سود کنیم؟
معمولاً سرمایهگذاران و معامله گران بازار فارکس و سهام از شاخص S&P 500 به عنوان یک اندیکاتور یا شاخص پیشرو برای ارزیابی آینده اقتصاد آمریکا استفاده میکنند.
وقتیکه اقتصاد آمریکا عملکرد خوبی دارد و سرمایهگذاران از روند رشد اقتصادی آمریکا مطمئن هستند، معمولاً سهام میخرند. به همین دلیل رشد سهام میتواند نشانهای از بهبود روند اقتصادی آمریکا باشد.
شاخص S&P 500 میتواند شاخصی برای جریانات ریسکی بازارهای مالی هم باشد.
معمولاً سقوط شاخص S&P 500 به معنی جریانات ریسک گریزی است. یعنی سرمایهگذاران نگران آینده اقتصادی هستند و به همین دلیل از سرمایهگذاری در داراییهای ریسکی مثل سهام خودداری میکنند و بهجای آن، داراییهای امن و حافظ ارزش خریداری میکنند.
در مقابل وقتی شاخص S&P 500 رشد میکند، به این معنی است که سرمایهگذاران به آینده اقتصادی آمریکا خوشبین هستند و جریانات ریسکپذیری به راه افتاده است. یعنی سرمایهگذاران با فروش داراییهای امن به دنبال خرید داراییهای ریسکی مثل سهام هستند.
شاخص داوجونز آمریکا (Dow Jones industrial Average) چیست؟
شاخص داوجونز (Dow Jones) یکی از مشهورترین شاخصهای سهام جهانی و سه شاخص اصلی بورس آمریکا است. با این حال بسیاری از فعالین بازارهای مالی شناخت درستی از این شاخص سهامی ندارند و حتی نمیدانند که این شاخص تنها شامل ۳۰ شرکت میشود.
معمولاً فعالین بازار فارکس که خیلی خود را درگیر بازارهای سهام نمیکنند، آشنایی کمتری با شاخصهای سهام جهانی مهم دارند.
نوسانات بازارهای سهام میتواند بر بازار ارز تأثیر جدی بگذارد. به طور مثال وقتی جریانات ریسک گریزی شدیدی در بازارهای سهام روی میدهد (یعنی شاخصهای سهام سقوط میکنند)، تقاضا برای برخی ارزهای رایج دنیا مثل دلار آمریکا افزایش و برای برخی دیگر کاهش خواهد یافت.
به همین دلیل اگر تازهکار هستید و با شاخصهای سهام جهانی آشنا نیستید، توصیه میشود که حتماً روند نوسانات شاخصهای سهام جهانی خصوصا سه شاخص اصلی بورس آمریکا را دنبال کنید.
شاخص سهام داوجونز آمریکا شامل ۳۰ شرکت بزرگ این کشور می شود. شاخص داوجونز می تواند تصویر نسبتا خوبی از عملکرد اقتصاد آمریکا را به نمایش بگذارد. نوسانات شاخص سهام داوجونز می تواند نشانگر روند جریانات ریسکی هم باشد.
تاریخچه شاخص داوجونز
شاخص متوسط داوجونز یا Dow Jones Industrial Average در تاریخ ۲۶ مه سال ۱۸۹۶ معرفی شد.
در سال ۱۸۸۵ اشخاصی به نامهای چارلز داو، ادوارد جونز و چالز برگستریسر میانگین صنعتی بازار بورس و اوراق بهادار آمریکا را محاسبه کردند. این سه نفر به منظور دستیابی به ابزاری برای سنجش عملکرد واقعی بازار این شاخص را در یک ژورنال تخصصی به نام وال استریت منتشر کردند که با اقبال عمومی زیادی مواجه شد. آنها مخفف اسمهای خود را روی این شاخص نهادند و اختصارا نام شاخص داو جونز را DJIA گذاشتند.
در ابتدا این شاخص فقط از ۱۲ شرکت صنعتی تشکیل شده بود؛ اما به مرور زمان و با بزرگتر شدن بازار، تمرکز شاخص تغییر پیدا کرد تا سایر صنایع نوظهور را به اقتصاد صنعتی آمریکا وارد کند.
تغییرات شاخص داوجونز در طول زمان
در سال ۱۹۱۶، شاخص متوسط صنعتی داوجونز شامل ۲۰ شرکت میشد. تا سال ۱۹۲۸ این عدد به ۳۰ رسید. تا به امروز هم تعداد شرکتهای حاضر در شاخص سهام داوجونز ۳۰ عدد باقی مانده است.
معمولاً یک کمیته از نمایندگان شاخصهای S&P داوجونز و تحلیلگران Wall Street Journal شرکتها را برای اضافه کردن به شاخص سهام داوجونز انتخاب میکنند. این یعنی هیچ قانون خاصی برای انتخاب سهام وجود ندارد و تنها سهام شرکتهایی که سهم قابلتوجهی در اقتصاد آمریکا دارند انتخاب میشوند.
شاخص داوجونز چگونه بدست میآید؟
برای محاسبه شاخص داوجونز آمریکا، قیمت سهام ۳۰ شرکت حاضر در این شاخص با هم جمع میشوند و سپس بر فاکتور داو تقسیم میشوند. فاکتور داو عددی است که به طور پیوسته تغییر میکند.
امروزه شرکتهای سهامی تنها در یک کشور فعالیت نمیکنند و اکثر شرکتهای بزرگ چند ملیتی هستند و در چندین کشور خارجی هم فعالیت میکنند. در اوایل ۱۹۰۰، شاخص داوجونز شامل شرکتهای بزرگ آمریکایی میشد که نشانگر کل اقتصاد آمریکا بودند. اما امروزه شرکتهای بزرگ در سرتاسر دنیا فعالیت دارند. به همین دلیل بسیاری از فعالین بازار معتقدند که شاخص سهام داوجونز دیگر نشانگر عملکرد اقتصاد آمریکا نیست.
شاخص داوجونز در چارت متاتریدر (MT4)
شما میتوانید خیلی ساده در نرمافزار متاتریدر شاخصهای سهام مهم دنیا را بررسی کنید. تنها کافی است پنجره Market Watch را باز کنید و سپس نماد شاخص داوجونز را به پنجره اضافه کنید.
برای این کار ابتدا در نوار اصلی نرمافزار به منوی View مراجعه کنید و روی Market Watch کلیک کنید و یا خیلی ساده دکمههای Ctrl + M را فشار دهید تا پنجره مارکت واچ باز شود. بعد از باز شدن پنجره Market Watch در فضای خالی این پنجره راست کلیک کنید و گزینه Symbols را انتخاب کنید. با این کار پنجره نمادهای موجود باز خواهد شد.
در پنجره Symbols تمام نمادهای موجود نمایش داده میشوند. گروه CFD را انتخاب کنید. گروه CFD Analysis نشانگر نمادهایی است که تنها برای تحلیل میتوانید استفاده کنید. اما CFD Trading شامل نمادهایی است که میتوان برای معامله هم استفاده کرد. نماد شاخص داوجونز در متاتریدر US 30 است.
شاخص داوجونز در چارت سایت تریدینگ ویو
سایت تریدینگ ویو، نمودار کاملی از شاخص داو جونز را در اختیار شما قرار میدهد که ابزارهای تحلیلی را نیز در اختیار دارید. برای دیدن نمودار کامل شاخص داوجونز میتوانید از آدرس خود سایت Tradingview استفاده کنید.
مهاجری در خانه شماره 10
با کنارهگیری بوریس جانسون، نخستوزیر سابق بریتانیا و پنی موردانت، وزیر دفاع سابق این کشور، از رقابت برای رهبری حزب محافظهکار و جانشینی لیز تراس، ریشی سوناک بهعنوان رهبر جدید این حزب و نخستوزیر بریتانیا معرفی خواهد شد. بهاینترتیب این سیاستمدار آسیاییتبار سومین نخستوزیر بریتانیا در یک سال اخیر خواهد بود.
با کنارهگیری بوریس جانسون، نخستوزیر سابق بریتانیا و پنی موردانت، وزیر دفاع سابق این کشور، از رقابت برای رهبری حزب محافظهکار و جانشینی لیز تراس، ریشی سوناک بهعنوان رهبر جدید این حزب و نخستوزیر بریتانیا معرفی خواهد شد. بهاینترتیب این سیاستمدار آسیاییتبار سومین نخستوزیر بریتانیا در یک سال اخیر خواهد بود.
لیز تراس هفته گذشته پس از شکست برنامه اقتصادی کاهش مالیات و آشفتگی اقتصادی در بازارهای مالی بریتانیا از قدرت کنارهگیری کرد. پس از این انتظار میرفت بوریس جانسون که بررسی بازارهای مالی ایران و جهان در ماه جولای به دلیل رسوایی «پارتیگیت» و پس از کنارهگیری دهها عضو دولت خود مجبور به استعفا شد، برای بازپسگیری جایگاه نخستوزیری گام بردارد. جانسون پس از بازگشت از تعطیلات خود در دومینیکن، آخر هفته گذشته را صرف جلب حمایت نمازندگان حزب محافظهکار کرد و با دو رقیب دیگر خود سوناک و پنی موردانت، رهبر مجلس عوام بریتانیا، دیدار کرد.
او شامگاه یکشنبه اعلام کرد که حمایت ۱۰۲ همحزبی خود در حزب محافظهکار بریتانیا را به دست آورده که این تعداد بیش از آستانه صد رأی مورد نیاز برای شرکت در رقابت است؛ اما او همچنان در کسب حمایت بسیار عقبتر از سوناک بود و گفت که به این نتیجه رسیده است که «تا زمانی که یک حزب متحد در پارلمان نداشته باشید، نمیتوانید به صورت مؤثر حکومت کنید».
دورنمای بازگشت جانسون، حزب محافظهکار را که از پیش دچار چنددستگی شده بود، بیشتر آشفته کرد.
در زمان رهبری او بر حزب در سال ۲۰۱۹، آنها به پیروزی چشمگیری در انتخابات دست یافتند؛ اما نخستوزیری جانسون در سایه رسواییهای مالی و اخلاقی قرار گرفت که در نهایت از تحمل حزب خارج شد. بوریس جانسون در بیانیه روز گذشته با تأکید بر اینکه «در موقعیت خوبی برای کسب پیروزی محافظهکاران» در انتخابات سال ۲۰۲۴ است و احتمالا رأی احزاب محافظهکار را در برابر دیگر رقبای خود به دست میآورد، افزود: «ولی در روزهای آخر به این نتیجه رسیدم که این کار درست نیست؛ بنابراین فکر میکنم بهترین کار این است که نامزدی خود را پیش نبرم و از هرکس که پیروز شد، حمایت کنم». او با اشاره به اینکه ممکن است روزی برگردد، گفت: «میدانم چیزهای زیادی برای ارائه در چنته دارم؛ اما اکنون زمان مناسبی نیست».
پس از جانسون، پنی موردانت، وزیر دفاع سابق بریتانیا، هم با ناکامی در جلب حمایت حداقل صد عضو حزب محافظهکار، عملا از رقابت برای رهبری این حزب کنار رفت تا ریشی سوناک تنها نامزد باقیمانده برای رهبری حزبی باشد که از سال 2010 قدرت را در بریتانیا در دست دارد.
موردانت لحظاتی قبل از پایان مهلت تعیینشده برای جلب حمایت نمایندگان حزب محافظهکار در رقابت رهبری حزب، اعلام کرد که به نفع سوناک کنار میرود.
ریشی سوناک، 42ساله و وزیر دارایی سابق بریتانیا و نامزد شکستخورده در برابر لیز تراس، نخستوزیری که تنها پس از ۴۴ روز، قربانی توفان مالی ناشی از برنامههایش برای کاهش گسترده مالیات شد، سومین نخستوزیر بریتانیا در یک سال اخیر خواهد بود.
سوناک پس از مذاکرات فشرده آخر هفته، نامزدی خود را اعلام کرد. او در توییتر خود نوشت: «من میخواهم اقتصادمان را اصلاح کنم، حزبم را متحد کنم و برای کشورمان کاری بکنم» و به مردم بریتانیا قول «صداقت، حرفهایبودن و مسئولیتپذیری» داد. او همچنین از «تصمیم دشوار» بوریس جانسون که «کشور را بر حزب و حزب را بر خود مقدم دانست»، ستایش کرد. بهاینترتیب، این نوه مهاجران هندیالاصل این امکان را پیدا کرده تا بهعنوان نخستین غیرسفیدپوست، اداره دولت بریتانیا را برعهده بگیرد.
او حمایت بیش از نیمی از ۳۵۷ نماینده حزب محافظهکار را جلب کرده و بهعنوان پنجمین نخستوزیر از زمان برگزاری همهپرسی برگزیت در سال ۲۰۱۶ که آغازگر دورهای از آشفتگیهای اقتصادی و سیاسی بیسابقه در بریتانیا بود، معرفی میشود و تلاش تازهای را برای مقابله با تورم ۱۰درصدی و اعتصابهای فراگیر شروع خواهد کرد.
فارغالتحصیل آکسفورد و بانکدار جوان
ریشی سوناک در سال ۱۹۸۰ در ساوتهمپتون متولد شد و بزرگترین فرزند از سه فرزند والدین پنجابیتبارش است. پدر سوناک یک پزشک خانواده بود و مادرش داروخانهای را اداره میکرد. او در قدیمیترین مدرسه دولتی انگلستان، کالج وینچستر تحصیل کرد. سوناک همواره گفته است که تحصیل در این مدرسه موجب «تحول فکری» او شده و مسیر زندگیاش را تغییر داده است. سوناک به تحصیل در رشته فلسفه، سیاست و اقتصاد در کالج لینکلن در دانشگاه آکسفورد ادامه داد و با سطح نمرات عالی فارغالتحصیل شد.
سوناک پس از اتمام دوره امبیای (MBA) در دانشگاه استنفورد، جایی که با همسر آینده خود، آکشاتا مورتی، آشنا شد، در بانک سرمایهگذاری گلدمن ساکس بهعنوان تحلیلگر کار کرد. او در سال ۲۰۰۶ به صندوق تأمین سرمایه تیسیآی (TCI) پیوست؛ ولی سه سال بعد آن را ترک کرد تا یک صندوق تأمین سرمایه جدید را تأسیس کند.
ریشی سوناک جزء نسل جدیدی از نمایندگان حزب محافظهکار است که با تلاشهای دیوید کامرون، نخستوزیر پیشین بریتانیا، چهره این حزب را تغییر دادهاند؛ نسلی که شمار اقلیتهای نژادی، زنان و افراد طبقه کارگر در آن بهمراتب بیشتر از نسلهای قبلی است. او برخلاف اکثر همنسلانش در مجلس، در همهپرسی سال ۲۰۱۶ طرفدار خروج از اتحادیه اروپا بود و گفته بود معتقد است برگزیت بریتانیا را «آزادتر، عادلانهتر و مرفهتر» میکند. سه سال پس از ورود به مجلس، برای اولین بار سمت دولتی گرفت. در تابستان ۲۰۱۹، با روی کار آمدن بوریس جانسون، به قائممقام وزیر دارایی ارتقا پیدا کرد و وارد کابینه شد.
سوناک در سال ۲۰۱۴ و یک سال پیش از برگزاری انتخابات سراسری بهعنوان نامزد حزب محافظهکار در کرسی یورکشایر ریچموند که پیشتر در اختیار ویلیام هیگ، رهبر سابق حزب محافظهکار بود، انتخاب شد. بلافاصله پس از ورود او به مجلس عوام اولین مبارزه سیاسی بزرگ زندگی حرفهای او در جریان برگزیت آغاز شد.
ایده مورد حمایت سوناک با استقبال اکثریت مردم مواجه شد و سپس او در ژانویه ۲۰۱۸ بهعنوان وزیر جوان در وزارت مسکن به دولت راه یافت. پس از استعفای ترزا می، او به همراه همکارانش، اولیور داودن و رابرت جنریک، مقالهای در روزنامه تلگراف نوشت و از بوریس جانسون بهعنوان تنها کسی که میتوانست حزب محافظهکار را «نجات» دهد، حمایت کرد. حمایت او بینتیجه نبود؛ زیرا زمانی که جانسون در جولای ۲۰۱۹ به نخستوزیری رسید، سوناک ترفیع پیدا کرد و وزیر دارایی شد.
دردسرها و گافها
سوناک به دلیل معرفی سریع طرحهای حمایتی به ارزش میلیاردها پوند برای سر پا نگهداشتن مشاغل در طول قرنطینه ۱۸ماهه محبوب شد؛ اما طرح او برای افزایش نرخ بیمه با هدف تأمین بودجه بیشتر برای تأمین اجتماعی، شرکت در جشن تولد نخستوزیر وقت در دوران قرنطینه و سوءظن نسبت به فرار مالیاتی همسرش باعث سقوط محبوبیتش شد. خانم مورتی دختر میلیاردر هندی، نارایانا مورتی، یکی از بنیانگذاران غول فناوری هند، اینفوسیس
(Infosys) است. در ماه آوریل، فاش شد که او با وجود مالکیت ۷۰۰ میلیون پوند از سهام شرکت پدرش، هیچ مالیاتی در بریتانیا پرداخت نمیکند؛ چراکه خود را بهعنوان یک فرد غیرمقیم در بریتانیا به وزارت دارایی اعلام کرده است. هرچند این کار غیرقانونی نبود؛ اما رسانهایشدن آن ریشی سوناک، وزیر دارایی بریتانیا را در موقعیت دشواری قرار داد و همسرش را ناگزیر به پرداخت مالیات بر درآمدی کرد که تنها در سال ۲۰۲۱ حدود ۱۱.۶ میلیون پوند بود. استعفای سوناک از کابینه بوریس جانسون در ماه جولای که در اعتراض به بحران مشروعیت و کارایی آن رخ داد، سرآغاز خروج وزرا و استعفای جانسون شد.
سوناک در رقابت برای کسب رهبری حزب محافظهکار، در هریک از پنج دور رأیگیری پارلمانی پیروز شد تا به همراه لیز تراس به مراحل نهایی راه یابد؛ اما در رقابت با تراس شکست خورد؛ ولی اکنون با کناررفتن رقبا این امکان را پیدا کرده تا به بالاترین جایگاه سیاسی ممکن در بریتانیا و حزبش برسد.
پس از افشای بررسی بازارهای مالی ایران و جهان وضعیت مالیاتی همسرش، ریشی سوناک در گفتوگو با بیبیسینیوز، خودش را به ویل اسمیت، بازیگر مشهور هالیوود، تشبیه کرد که در مراسم اسکار روی سن رفت و به کریس راک، مجری برنامه، سیلی زد. یکی دیگر از اتفاقات عجیب هم وقتی بود که ساعتی پس از اعلام کاهش عوارض بنزین، جلوی عکاسان و فیلمبرداران، یک خودروی نسبتا ارزانقیمت کیا ریو را بنزین زد؛ خودرویی که بعدا معلوم شد از یکی از کارکنان بررسی بازارهای مالی ایران و جهان سوپرمارکت قرض گرفته بوده و مجانی بنزین زده است. او همچنین در مصاحبه دیگری گفته بود از گرانی اجناس بیخبر نیست؛ چراکه او، همسرش و دو دخترشان «هرکدام نان خودشان را در خانه دارند».
مهاجری در خانه شماره 10
با کنارهگیری بوریس جانسون، نخستوزیر سابق بریتانیا و پنی موردانت، وزیر دفاع سابق این کشور، از رقابت برای رهبری حزب محافظهکار و جانشینی لیز تراس، ریشی سوناک بهعنوان رهبر جدید این حزب و نخستوزیر بریتانیا معرفی خواهد شد. بهاینترتیب این سیاستمدار آسیاییتبار سومین نخستوزیر بریتانیا در یک سال اخیر خواهد بود.
با کنارهگیری بوریس جانسون، نخستوزیر سابق بریتانیا و پنی موردانت، وزیر دفاع سابق این کشور، از رقابت برای رهبری حزب محافظهکار و جانشینی لیز تراس، ریشی سوناک بهعنوان رهبر جدید این حزب و نخستوزیر بریتانیا معرفی خواهد شد. بهاینترتیب این سیاستمدار آسیاییتبار سومین نخستوزیر بریتانیا در یک سال اخیر خواهد بود.
لیز تراس هفته گذشته پس از شکست برنامه اقتصادی کاهش مالیات و آشفتگی اقتصادی در بازارهای مالی بریتانیا از قدرت کنارهگیری کرد. پس از این انتظار میرفت بوریس جانسون که در ماه جولای به دلیل رسوایی «پارتیگیت» و پس از کنارهگیری دهها عضو دولت خود مجبور به استعفا شد، برای بازپسگیری جایگاه نخستوزیری گام بردارد. جانسون پس از بازگشت از تعطیلات خود در دومینیکن، آخر هفته گذشته را صرف جلب حمایت نمازندگان حزب محافظهکار کرد و با دو رقیب دیگر خود سوناک و پنی موردانت، رهبر مجلس عوام بریتانیا، دیدار کرد.
او شامگاه یکشنبه اعلام کرد که حمایت ۱۰۲ همحزبی خود در حزب محافظهکار بریتانیا را به دست آورده که این تعداد بیش از آستانه صد رأی مورد نیاز برای شرکت در رقابت است؛ اما او همچنان در کسب حمایت بسیار عقبتر از سوناک بود و گفت که به این نتیجه رسیده است که «تا زمانی که یک حزب متحد در پارلمان نداشته باشید، نمیتوانید به صورت مؤثر حکومت کنید».
دورنمای بازگشت جانسون، حزب محافظهکار را که از پیش دچار چنددستگی شده بود، بیشتر آشفته کرد.
در زمان رهبری او بر حزب در سال ۲۰۱۹، آنها به پیروزی چشمگیری در انتخابات دست یافتند؛ اما نخستوزیری جانسون در سایه رسواییهای مالی و اخلاقی قرار گرفت که در نهایت از تحمل حزب خارج شد. بوریس جانسون در بیانیه روز گذشته با تأکید بر اینکه «در موقعیت خوبی برای کسب پیروزی محافظهکاران» در انتخابات سال ۲۰۲۴ است و احتمالا رأی احزاب محافظهکار را در برابر دیگر رقبای خود به دست میآورد، افزود: «ولی در روزهای آخر به این نتیجه رسیدم که این کار درست نیست؛ بنابراین فکر میکنم بهترین کار این است که نامزدی خود را پیش نبرم و از هرکس که پیروز شد، حمایت کنم». او با اشاره به اینکه ممکن است روزی برگردد، گفت: «میدانم چیزهای زیادی برای ارائه در چنته دارم؛ اما اکنون زمان مناسبی نیست».
پس از جانسون، پنی موردانت، وزیر دفاع سابق بریتانیا، هم با ناکامی در جلب حمایت حداقل صد عضو حزب محافظهکار، عملا از رقابت برای رهبری این حزب کنار رفت تا ریشی سوناک تنها نامزد باقیمانده برای رهبری حزبی باشد که از سال 2010 قدرت را در بریتانیا در دست دارد.
موردانت لحظاتی قبل از پایان مهلت تعیینشده برای جلب حمایت نمایندگان حزب محافظهکار در رقابت رهبری حزب، اعلام کرد که به نفع سوناک کنار میرود.
ریشی سوناک، 42ساله و وزیر دارایی سابق بریتانیا و نامزد شکستخورده در برابر لیز تراس، نخستوزیری که تنها پس از ۴۴ روز، قربانی توفان مالی ناشی از برنامههایش برای کاهش گسترده مالیات شد، سومین نخستوزیر بریتانیا در یک سال اخیر خواهد بود.
سوناک پس از مذاکرات فشرده آخر هفته، نامزدی خود را اعلام کرد. او در توییتر خود نوشت: «من میخواهم اقتصادمان را اصلاح کنم، حزبم را متحد کنم و برای کشورمان کاری بکنم» و به مردم بریتانیا قول «صداقت، حرفهایبودن و مسئولیتپذیری» داد. او همچنین از «تصمیم دشوار» بوریس جانسون که «کشور را بر حزب و حزب را بر خود مقدم دانست»، ستایش کرد. بهاینترتیب، این نوه مهاجران هندیالاصل این امکان را پیدا کرده تا بهعنوان نخستین غیرسفیدپوست، اداره دولت بریتانیا را برعهده بگیرد.
او حمایت بیش از نیمی از ۳۵۷ نماینده حزب محافظهکار را جلب کرده و بهعنوان پنجمین نخستوزیر از زمان برگزاری همهپرسی برگزیت در سال ۲۰۱۶ که آغازگر دورهای از آشفتگیهای اقتصادی و سیاسی بیسابقه در بریتانیا بود، معرفی میشود و تلاش تازهای را برای مقابله با تورم ۱۰درصدی و اعتصابهای فراگیر شروع خواهد کرد.
فارغالتحصیل آکسفورد و بانکدار جوان
ریشی سوناک در سال ۱۹۸۰ در ساوتهمپتون متولد شد و بزرگترین فرزند از سه فرزند والدین پنجابیتبارش است. پدر سوناک یک پزشک خانواده بود و مادرش داروخانهای را اداره میکرد. او در قدیمیترین مدرسه دولتی انگلستان، کالج وینچستر تحصیل کرد. سوناک همواره گفته است که تحصیل در این مدرسه موجب «تحول فکری» او شده و مسیر زندگیاش را تغییر داده است. سوناک به تحصیل در رشته فلسفه، سیاست و اقتصاد در کالج لینکلن در دانشگاه آکسفورد ادامه داد و با سطح نمرات عالی فارغالتحصیل شد.
سوناک پس از اتمام دوره امبیای (MBA) در دانشگاه استنفورد، جایی که با همسر آینده خود، آکشاتا مورتی، آشنا شد، در بانک سرمایهگذاری گلدمن ساکس بهعنوان تحلیلگر کار کرد. او در سال ۲۰۰۶ به صندوق تأمین سرمایه تیسیآی (TCI) پیوست؛ ولی سه سال بعد آن را ترک کرد تا یک صندوق تأمین سرمایه جدید را تأسیس کند.
ریشی سوناک جزء نسل جدیدی از نمایندگان حزب محافظهکار است که با تلاشهای دیوید کامرون، نخستوزیر پیشین بریتانیا، چهره این حزب را تغییر دادهاند؛ نسلی که شمار اقلیتهای نژادی، زنان و افراد طبقه کارگر در آن بهمراتب بیشتر از نسلهای قبلی است. او برخلاف اکثر همنسلانش در مجلس، در همهپرسی سال ۲۰۱۶ طرفدار خروج از اتحادیه اروپا بود و گفته بود معتقد است برگزیت بریتانیا را «آزادتر، عادلانهتر و مرفهتر» میکند. سه سال پس از ورود به مجلس، برای اولین بار سمت دولتی گرفت. در تابستان ۲۰۱۹، با روی کار آمدن بوریس جانسون، به قائممقام وزیر دارایی ارتقا پیدا کرد و وارد کابینه شد.
سوناک در سال ۲۰۱۴ و یک سال پیش از برگزاری انتخابات سراسری بهعنوان نامزد حزب محافظهکار در کرسی یورکشایر ریچموند که پیشتر در اختیار ویلیام هیگ، رهبر سابق حزب محافظهکار بود، انتخاب شد. بلافاصله پس از ورود او به مجلس عوام اولین مبارزه سیاسی بزرگ زندگی حرفهای او در جریان برگزیت آغاز شد.
ایده مورد حمایت سوناک با بررسی بازارهای مالی ایران و جهان استقبال اکثریت مردم مواجه شد و سپس او در ژانویه ۲۰۱۸ بهعنوان وزیر جوان در وزارت مسکن به دولت راه یافت. پس از استعفای ترزا می، او به همراه همکارانش، اولیور داودن و رابرت جنریک، مقالهای در روزنامه تلگراف نوشت و از بوریس جانسون بهعنوان تنها کسی که میتوانست حزب محافظهکار را «نجات» دهد، حمایت کرد. حمایت او بینتیجه نبود؛ زیرا زمانی که جانسون در جولای ۲۰۱۹ به نخستوزیری رسید، سوناک ترفیع پیدا کرد و وزیر دارایی شد.
دردسرها و گافها
سوناک به دلیل معرفی سریع طرحهای حمایتی به ارزش میلیاردها پوند برای سر پا نگهداشتن مشاغل در طول قرنطینه ۱۸ماهه محبوب شد؛ اما طرح او برای افزایش نرخ بیمه با هدف تأمین بودجه بیشتر برای تأمین اجتماعی، شرکت در جشن تولد نخستوزیر وقت در دوران قرنطینه و سوءظن نسبت به فرار مالیاتی همسرش باعث سقوط محبوبیتش شد. خانم مورتی دختر میلیاردر هندی، نارایانا مورتی، یکی از بنیانگذاران غول فناوری هند، اینفوسیس
(Infosys) است. در ماه آوریل، فاش شد که او با وجود مالکیت ۷۰۰ میلیون پوند از سهام شرکت پدرش، هیچ مالیاتی در بریتانیا پرداخت نمیکند؛ چراکه خود را بهعنوان یک فرد غیرمقیم در بریتانیا به وزارت دارایی اعلام کرده است. هرچند این کار غیرقانونی نبود؛ اما رسانهایشدن آن ریشی سوناک، وزیر دارایی بریتانیا را در موقعیت دشواری قرار داد و همسرش را ناگزیر به پرداخت مالیات بررسی بازارهای مالی ایران و جهان بر درآمدی کرد که تنها در سال ۲۰۲۱ حدود ۱۱.۶ میلیون پوند بود. استعفای سوناک از کابینه بوریس جانسون در ماه جولای که در اعتراض به بحران مشروعیت و کارایی آن رخ داد، سرآغاز خروج وزرا و استعفای جانسون شد.
سوناک در رقابت برای کسب رهبری حزب محافظهکار، در هریک از پنج دور رأیگیری پارلمانی پیروز شد تا به همراه لیز تراس به مراحل نهایی راه یابد؛ اما در رقابت با بررسی بازارهای مالی ایران و جهان تراس شکست خورد؛ ولی اکنون با کناررفتن رقبا این امکان را پیدا کرده تا به بالاترین جایگاه سیاسی ممکن در بریتانیا و حزبش برسد.
پس از افشای وضعیت مالیاتی همسرش، ریشی سوناک در گفتوگو با بیبیسینیوز، خودش را به ویل اسمیت، بازیگر مشهور هالیوود، تشبیه کرد که در مراسم اسکار روی سن رفت و به کریس راک، مجری برنامه، سیلی زد. یکی دیگر از اتفاقات عجیب هم وقتی بود که ساعتی پس از اعلام کاهش عوارض بنزین، جلوی عکاسان و فیلمبرداران، یک خودروی نسبتا ارزانقیمت کیا ریو را بنزین زد؛ خودرویی که بعدا معلوم شد از یکی از کارکنان سوپرمارکت قرض گرفته بوده و مجانی بنزین زده است. او همچنین در مصاحبه دیگری گفته بود از گرانی اجناس بیخبر نیست؛ چراکه او، همسرش و دو دخترشان «هرکدام نان خودشان را در خانه دارند».
آینده بعد از شکست «جهانیگرایی اقتصادی» چه خواهد شد؟/ تحلیل نیویورکتایمز
شفقنا آینده– نیویورکتایمز در مطلبی درباره اینکه «دنیا بعد از مرگ نئولیبرالیسم به کدام سو خواهد رفت؟» نوشته که با این که مشخص شده جهانیگرایی نتوانست اقتصاد مورد نیاز دنیا را تامین کند، ولی هنوز یک نظریه جدید واحد برای جهان پسا-نئولیبرال ارائه نشده که بتواند منافع محلی و جهانی را متعادل کند».
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا؛ نیویورکتایمز در این زمینه نوشته است: در زمینه وضعیت اقتصاد جهانی- اگر نگوییم نوعی وحشت آشکار- میتوان گفت که سردرگمی یا آشفتگی زیادی وجود دارد. جنگ در اوکراین، افزایش قیمت گاز، افزایش سرسامآور وامهای مسکن، استمرار تبعات همهگیری کرونا و چشمانداز یک رکود عظیم اقتصادی- همه و همه با هم ترکیب شده و به این آشفتگی و هرج و مرج دامن زدهاند.
البته در این بین ترس واقعی است. اما آشفتگی و هرج و مرج گذرا خواهد بود؛ چون بیشتر از آشوبی ریشه گرفته که هر گونه گذاری از یک نظم اقتصادی به یک نظم جدید به همراه دارد. بیتردید هر اقتصادی چرخههای انبساط و انقباض را تجربه میکند، اما مهمترین فاکتور در این چرخهها نه قیمتهای بازار یا نرخ بیکاری بلکه آن فلسفه سیاسی خاصی است که زیربنای آن اقتصاد را میسازد.
تقریباً در نیم قرن گذشته اقتصاد سیاسی آمریکا مبتنی بر مفهوم نئولیبرالیسم بوده- که به معنای این ایده است که مرزها نباید مانعی برای عبور سرمایه، کالا و مردمی باشند که همواره در جستجوی سودآورترین و سازندهترین بازدهها هستند. بسیاری از مردم این نگرش اقتصادی را در اقتصاد ثروتمندمحوری که توسط رونالد ریگان و مارگارت تاچر اعمال میشد، معنی میکنند و البته برخی هم رد آن را در ایدههای اقتصادی حمایتیتر بیل کلینتون و باراک اوباما در بازارهای مالی و تجاری میجویند. اما ریشههای این فلسفه به عقبتر از این دورهها برمیگردد.
اصطلاح «نئولیبرالیسم» اول بار در سال 1938 در یک گردهمایی در پاریس به کار برده شد- که به دلیل نگرانیهای موجود درباره کنترل دولت بر بازارها پس از رکود بزرگ اقتصادی، با شرکت جمع زیادی از اقتصاددانان، جامعهشناسان، روزنامهنگاران و بازرگانان برگزار شده بود. از نظر آنها، منافع دولت-ملت و دموکراسی میتوانست باعث ایجاد مشکلاتی برای ثبات اقتصادی و سیاسی شود. همچنین آنها بر این باور بودند که نمیتوان به رایدهندگان اعتماد کرد و بنابراین منافع ملی (به خصوص ناسیونالیسم) باید توسط نهادها و قوانین بینالمللی محدود شود تا بازار و جامعه بتوانند عملکرد مناسبی داشته باشند.
نهادهای جهانی از قبیل صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و بعدتر از آن هم سازمان تجارت جهانی- و البته تمام گروههایی که در زمینه ارتباطات جهانی و بدون مرز مالی و تجاری همعقیده بودند – تحت تأثیر این فلسفههای نئولیبرالی شکل گرفتند. آنها به شدت حامی و خواهان اجماع واشنگتن بر یک سری اصول اقتصادی مبتنی بر آزادسازی بازار و جهانیسازی بودند. ایدههایی که در گذر زمان رشد فزایندهای کردند- تا جایی که چهار سال آخر منتهی به بحران مالی 2008 به عنوان یکی از قویترین دورههای رشد اقتصادی جهانی در نیم قرن گذشته شناخته میشود. این قواعد البته در کنار این رشد، نابرابریهای قابل توجهی را نیز در برخی از کشورها ایجاد کردند.
اما چگونه؟ شاید تا حدی به این دلیل که حرکت فرامرزی پول بسیار سریعتر از افراد و کالاهاست. بر اساس یک سری تحقیقات دانشگاهی؛ توافق نانوشته «سرمایه ارزان در ازای نیروی کار ارزان» که بین آمریکا و آسیا از دهه 1980 به بعد به اجرا رسید، بیش از هر نهاد دیگری به نفع دولت چین و شرکتهای چندملیتی بوده است. انقلاب ریگان و تاچر با مقرراتزدایی از صنعت مالی باعث آزاد شدن سرمایه جهانی شد و در دوران کلینتون نیز معاملاتی چون نفتا و الحاق چین به سازمان تجارت جهانی روند آزادسازی کامل تجارت جهانی را تکمیل کرد- که البته در این میان این رویکرد باعث شد تعادل منافع سیاسی بین ایجاد شغل داخلی و ادغام در بازار جهانی به نفع این دومی به هم بخورد. ایده پشت این روند این بود که کالاهای وارداتی با قیمتهای ارزانتر- به نفع مصرفکننده- میتوانند دستمزدهای پایین کارگران را جبران کنند.
اما این اتفاق نیفتاد. حتی پیش از کرونا و حتی جنگ اوکراین نیز، قیمتهای کالاهای مورد نیاز طبقه متوسط- از مسکن گرفته تا آموزش و مراقبتهای بهداشتی- در حال افزایشی به مراتب سریعتر از دستمزدها بود. این اتفاق البته در حال حاضر حتی با وجود تورم اخیر ایجاد شده در دستمزدها نیز به همین صورت است. برای همین هم هست که گفته میشود این حس عمومی- که اقتصاد جهانی بیش از حد منافع ملی را در سایه قرار داده- یکی از عوامل مهم و موثر در پوپولیسم سیاسی، ناسیونالیسم و حتی فاشیسم سالهای اخیر است که در آمریکا نیز در قالب دونالد ترامپ و جنبشطرفدارانش جلوه کرده است. طنز تلخ این ماجراها این که درست همان فلسفههایی که برای از بین بردن افراطگرایی سیاسی طراحی شده بودند، وقتی بیش از حد جدی گرفته شدند، به ضد خود تبدیل شده و دقیقاً برعکس عمل کردند.
فلسفه نئولیبرال البته تنها در آمریکا نیست که اعتبارش را ازدسترفته میبیند، بلکه این اتفاق در خارج از آمریکا نیز روی داده است- که شاهد این مثال واکنش منفی بخشی از مردم بریتانیا به سیاست کاهشهای مالیاتی لیز تراس، نخستوزیر بدطالع این کشور است. کشوری که بعد از برگزیت قرار بود با جدا شدن از کشورهای مختلف به تولیدی مولدتر و تجارتی کارآمدتر دست یابد. اما اغلب این کاراییهای فرضی با هر نوع تنش در سطح جهان- از کرونا گرفته تا سونامی، و البته اتفاقات رویداده در دنیای بنادر و کشتیرانی و نیز رویدادهای پیشبینی نشده دیگر محو شدند و از بین رفتند.
در این زمینه فجایع ایجاد شده در زنجیرههای پیچیده تامین کالاها- حتی قبل از بحرانهای جهانی چند سال اخیر- را نیز نباید نادیده گرفت. مثلا فاجعه رانا پلازا در بنگلادش در سال 2013- که در آن یک کارخانه تولید لباس برای برندهای مختلف جهانی- که شاید هم اطلاعی از ریسک موجود در حلقه پاییندستی زنجیره تامین خود نداشتند- بر سر کارگردان آوار شد و بیش از 1100 نفر کشته به جا گذاشت. بگذریم از این که خود تجارت آزاد نیز، که قرار بود صلح بین ملتها را تقویت کند، تبدیل به دستآویزی برای کشورهای سوداگر و حکومتهای دیکتاتوری شده و به ایجاد شکافهای سیاسی عمیق داخلی و خارجی کمک کرده است.
اما خوشبختانه پاندول اقتصاد سیاسی بازگشت به عقب هم دارد- که به این معناست که فلسفههایی که سودمندی خود را از دست دادهاند جای خود را به فلسفههای جدید خواهند داد. تغییرات ناگهانی در وادی اقتصاد سیاسی-اجتماعی بسیار به ندرت رخ میدهند- و البته بسیار دگرگونکننده میتوانند باشند. دنیا در حال حاضر در حال تجربه چنین تغییری است. در واقع جهان در حال آغاز روند بازنشانی- یا به اصطلاح کامپیوتری: ریست کردن خودش- است. آنهم نه به این حالت که میخواهد به نظم عادی مدلهای اقتصادی نئولیبرالی متعارف بازگردد. بلکه دنیا به دنبال یک نظم جدید است و محافل سیاسی، تجاری و دانشگاهی در حال بازنگری در این مورد هستند که چگونه میتوان بین سیاستها و منافع جهانی و محلی تعادل ایجاد کرد.
سیاست تجاری در حال تغییر به سمت توجه بیشتر به استانداردهای نیروی کار و محیط زیست- و درک بهتر این موضوع است که هر محصول ارزانی چندان هم ارزان به دست نیامده است. به خصوص درک این موضوع که اگر تولید محصولات مختلف با تخریب محیط زیست یا استفاده از کودکان کارگر همراه باشد، ارزانی نباید دلیل روی آوردن به چنین تولیداتی باشد؛ به تسریع این روند تغییر کمک زیادی کرده است. در عین حال شاهد نوعی بازنگری در مورد تجارت دیجیتال و اهمیت فزاینده حریم خصوصی و ارزشهای لیبرال در این عرصه نیز هستیم. از سوی دیگر این موضوع هم که زنجیرههای تامین نه فقط به دلایل ژئوپلیتیک بلکه بیشتر به دلیل تکنولوژیهایی مانند کشاورزی غیرمتمرکز و چاپ سهبعدی کوتاهتر شدهاند، و این امر میتواند تولید و مصرف را به هم نزدیکتر کند، از دیگر جلوههای این تغییر سیاستهاست.
اما این که حالا چه باید کرد؛ و چگونه میتوان مطمئن بود که جهانی شدن اقتصاد دوباره سیاستهای ملی را تحتالشعاع قرار نخواهد داد؛ و البته این که چگونه میتوان مسائل را به گونهای اصلاح کرد بررسی بازارهای مالی ایران و جهان که منجر به سیاستهای حمایتگرایانه به سبک دهه 1930 یا نوستالژی کاذب برای دوران گذشته نشود؛ پرسشهایی هستند که هنوز پاسخی ندارند!
در واقع هنوز یک نظریه میدانی واحد جدید برای جهان پسا-نئولیبرال وجود ندارد. البته این بدین معنا نیست که ما نباید فلسفه قدیمی را همچنان زیر سوال ببریم. یکی از بادوامترین ستونهای فکری نئولیبرالیسم مبتنی بر این نگاه بود که در قیاس با بازارهای جهانی، منافع ملی کشورها دارای اولویت زیادی نیستند. در چند سال گذشته این ایده کاملا ضایع شده است. پس حالا کسانی که به لیبرال دموکراسی اهمیت میدهند وظیفه دارند که سیستم جدیدی ایجاد کنند که بهتر بتواند بین منافع محلی و جهانی تعادل ایجاد کند.
برای مطالعه متن اصلی ترجمه به نیویورک تایمز مراجعه کنید
تحریم مهمترین دارندگان ذخایر گاز پیامد غیرقابل جبرانی دارد/ ضرورت سیاستزدایی از بازار انرژی
وزیر نفت تأثیر تحریم مهمترین دارندگان ذخایر گاز طبیعی را غیرقابل جبران دانست و گفت: معتقدم تحقق زیستبوم جهانی با انتشار کربن صفر، بدون اراده سیاسی، تأمین منابع مالی، سرمایهگذاری در زیرساختها و همکاریهای علمی و فناورانه جدی همه ذینفعان در حد شعار باقی خواهد ماند.
به گزارش نفیرنفت | شبکه خبری صنعت نفت ایران؛ جواد اوجی امروز (سهشنبه، سوم آبانماه) در بیستوچهارمین نشست وزارتی مجمع کشورهای صادرکننده گاز (جیئیسیاف) در قاهره با بیان اینکه گاز طبیعی نقشی مهم و تعیینکننده در دوران گذار انرژی بهعهده دارد و بهدلیل مزیتهای محیط زیستی، از توانایی خیرهکنندهای برای جایگزینی دیگر سوختهای فسیلی از جمله زغالسنگ، برخوردار است، اظهار کرد: با وجود این، نظر به اهمیت افزایش حجم و تعریف مسیرهای جدید گاز طبیعی، ضروری است سیاستهایی نو در دستورکار اعضای مجمع قرار گیرد.
وی با بیان اینکه همسو با افزایش صرفه اقتصادی و گسترش تجارت گاز طبیعی لازم است کشورهای در حال توسعه و بهویژه توسعهیافته، در فناوریهای مرتبط با تجارت گاز از جمله فناوریهای مرتبط با الانجی توجه جدی کنند و انحصارزدایی در فناوریهای مرتبط با تجارت گاز را بهعنوان یک اصل بپذیرند، تصریح کرد: از سوی دیگر، استفاده از ابزارهای سیاسی و تحریم مهمترین دارندگان ذخایر گاز طبیعی، پیامدهای غیرقابل جبرانی بر محیطزیست خواهد داشت و سبب خواهد شد تحقق اهداف توسعه پایدار مصوب سازمان ملل متحد مقدور نباشد.
وزیر نفت افزود: اجتناب از اقدامهای که جامعه بشری را با پیامدهای ناگواری روبهرو خواهد کرد و مانعی در مسیر تجارت گاز طبیعی بهعنوان یک سوخت پاک است، اصل دیگری است که باید مورد توجه کشورها باشد. سیاستهای این مجمع در حمایت از دو اصل یادشده، تأثیر قابلتوجهی بر توسعه تجارت جهانی گاز طبیعی و تأمین منافع اقتصادی این مجمع خواهد داشت.
ضرورت توجه جیئیسیاف به محیط زیست
اوجی بر ضرورت توجه به مسائل محیط زیستی تأکید کرد و با بیان اینکه نیاز است توجه کشورهای عضو به موضوع کاهش کربن تولیدی از فرآیند تولید گاز طبیعی معطوف شود، اظهار کرد: بهعنوان فردی که سالها در بخش گاز ایران فعالیتهای مهندسی و مدیریتی کردهام، باور دارم این امر با توجه به اراده سیاسی و توانمندیهای فنی و مهندسی موجود امکانپذیر است.
وی با تأکید بر اینکه لازم است کشورهای در حال توسعه و بهویژه توسعهیافته به فناوریهای نو نظیر جذب، بهرهبرداری و ذخیرهسازی کربن، کاهش نشت گاز متان و یا هیدروژن آبی توجه جدی کنند، افزود: خوشبختانه فناوریهای کاهشدهنده کربن از چرخه تولید گاز طبیعی در دسترس ما قرار دارند. معتقدم تحقق زیستبوم جهانی با انتشار کربن صفر، بدون اراده سیاسی، تأمین منابع مالی، سرمایهگذاری در زیرساختها و همکاریهای علمی و فناورانه جدی همه ذینفعان، در حد شعار باقی خواهد ماند.
نقش کلیدی جیئیسیاف در حفظ و ارتقای امنیت جهانی انرژی
وزیر نفت با بیان اینکه با توجه به جایگاه راهبردی کشورهای عضو جیئیسیاف و سهم نزدیک ۵۰ درصدی در سبد صادرات جهانی گاز و الانجی، لازم است توان، قابلیتها و تمهیدهای مورد نیاز مجمع تقویت شوند، اظهار کرد: ارتقای همافزایی و هماهنگیهای جمعی، سبب حفظ منافع اعضا و صیانت از امنیت عرضه جهانی گاز طبیعی میشود.
اوجی با بیان اینکه با وجود چالشهای متعدد در بازار جهانی گاز در سالهای اخیر، جیئیسیاف، در چارچوب اساسنامه و راهبرد بلندمدت خود، موفق شده همفکریها، هماهنگیها و همکاریها را در این مجمع تقویت کند، افزود: این تمهیدات راهبردی سبب شده است مجمع بتواند نقش کلیدی خود در حفظ و ارتقای امنیت جهانی انرژی در دوران کووید-۱۹ و پساکووید را بهخوبی ایفا کند.
به گفته وی، ما مسیری طولانی و مملو از نااطمینانیها پیشرو داریم که مستلزم ارتقای همبستگی و همکاری بیشتر اعضای مجمع است.
ضرورت همکاری اعضای مجمع در سطوح راهبردی، مدیریتی و فنی
وزیر نفت با تأکید بر اینکه ارتقای جایگاه مجمع در بازارهای جهانی گاز و ایفای نقش مؤثرتر در تأمین امنیت انرژی جهان، برای رشد و توسعه کشورهای در حال توسعه، ضرورتی اجتنابناپذیر است، تصریح کرد: بر این اساس پیشنهاد میکنم همفکریها و همکاریهای جمعی اعضای مجمع در سطوح «راهبردی، مدیریتی و فنی» ارتقا یابند. معتقدم تبادل تجارب موفق میان کشورهای عضو در سطوح یادشده در این میان اهمیتی بسزا دارد.
اوجی با یادآوری اینکه جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد در چارچوب ابتکار ویژه سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری ایران با عنوان «گاز طبیعی در خدمت اقتصاد جهانی در دوران پس از کرونا» که در ششمین اجلاس سران مجمع در دوحه قطر مطرح شد، ایفای نقش کند، افزود: جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یکی از بزرگترین صاحبان ذخایر اثباتشده گاز طبیعی جهان و از بزرگترین دارندگان شبکه توزیع داخلی گاز طبیعی دنیا، برای هرگونه همکاری در بخشهای اکتشاف، حفاری، توسعه، بهرهبرداری و توزیع گاز طبیعی آمادگی دارد.
وی گفت: تحقق این امر، مستلزم ارتقای توان و مدیریت راهبردی و قابلیتهای فنی و مهندسی است که در این زمینه، تشویق سرمایهگذاریهای مشترک بینالمللی، نقشی برجسته ایفا میکند. این راهبرد، راهبردی جمعی است و از طریق آن، توان فناورانه کشورهای عضو مجمع در زنجیره توسعه صنعت گاز طبیعی تقویت میشود.
پیشرفت قابلتوجه ایران با وجود تحریمها
وزیر نفت توسعه صنعت گاز جهان و تحقق امنیت عرضه و تقاضای گاز طبیعی در بازارهای جهانی را مستلزم صلح جهانی و سیاستزدایی از تجارت انرژی دانست و اظهار کرد: بر این اساس، اعمال هرگونه تحریم یکجانبه یا چندجانبه بر هریک از اعضای مجمع را اقدامی سیاسی در تعارض با اصول و موازین حقوق بینالملل و مخالف عقلانیت اقتصادی ارزیابی میکنیم.
اوجی با بیان اینکه قربانیان به مخاطره انداختن امنیت انرژی، مردم عادی و بهویژه کشورهای در حال توسعه هستند، افزود: واقعیت آن است که با وجود تحریمهای یکجانبه و ظالمانه آمریکا، ایران توانسته است با تکیه بر توان داخلی و توسعه بازارهای خارجی، به پیشرفتهای قابل توجهی دست یابد.
وی گفت: بهعنوان وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران از منافع تولید و صادرکنندگان گاز عضو مجمع پشتیبانی میکنم. اطمینان دارم با تقویت همفکری و همکاری میان کشورهای عضو و ناظر، در رویارویی با چالشهای بازار جهانی گاز، آیندهای روشن پیشرو خواهیم داشت.
دیدگاه شما