قیمت‌ و سطح مناسب برای تشکیل واگرایی


انواع واگرایی

معرفی دقیق بهترین اندیکاتور ها در تحلیل روند و قیمت ارز دیجیتال

استفاده از اندیکاتورهای معاملاتی بخشی از استراتژی معامله گر تکنیکال است. اندیکاتورها همراه با ابزارهای مناسب مدیریت ریسک، می توانند به شما کمک کنند تا بینش بیشتری نسبت به روند قیمت ها کسب کنید. در اینجا 10 مورد از بهترین اندیکاتور های تجاری را به اختصاربررسی می کنیم.

چه شما به تجارت فارکس، تجارت کالاها یا معاملات سهام علاقه مند باشید، استفاده از تحلیل تکنیکال به عنوان بخشی از استراتژی تان می تواند مفید باشد – و این شامل مطالعه بهترین اندیکاتورهای تجاری است. اندیکاتورهای تجاری محاسباتی ریاضی هستند که به صورت خطوط در نمودار قیمت ترسیم می شوند و می توانند به معامله گران کمک کنند سیگنال ها و ترند های خاصی را در بازار شناسایی کنند.

انواع مختلفی از اندیکاتور تجاری وجود دارد، از جمله شاخص های پیشرو و شاخص های تأخیری. شاخص پیشرو یک سیگنال پیش بینی است که جا به جایی قیمت را در آینده پیش بینی می کند، در حالی که شاخص تأخیری به روند قیمت در گذشته نگاه می کند و جا به جایی را نشان می دهد.

نکات عمومی در مورد الگو های معروف تحلیل تکنیکال و دیگر الگو ها وجود دارد که ما می خواهیم از آنها نام ببریم، برای مثال حین تشکیل یک الگوی نموداری تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید و صحت الگوهای مورد استفاده شما می باشند. هرکدام از الگوهای قیمتی بر اساس ماهیت شان یک هدف را پیش رو دارند که میزان تحقق انتظارات کاملاً به روند بازار بستگی خواهد داشت. ادامه این محتوا را در مقاله اختصاصی آن مطالعه نمایید.

بهترین اندیکاتورهای معاملاتی عبارتند از:

میانگین متحرک (MA)

میانگین متحرک نمایی (EMA)

میانگین واگرایی همگرایی متحرک (MACD)

شاخص مقاومت نسبی (RSI)

شاخص میانگین جهت دار (ADX)

شما می توانید از دانش و ریسک پذیری خود به عنوان معیاری برای تصمیم گیری استفاده کنید که کدام یک از این اندیکاتورها برای استراتژی شما مناسب تر است. توجه داشته باشید که شاخص های ذکر شده در اینجا رتبه بندی نشده اند، اما از محبوب ترین گزینه ها برای معامله گران خرده فروشی محسوب می شوند.

میانگین متحرک (MA)

MA – یا “میانگین متحرک ساده (SMA) – شاخصی است که برای شناسایی جهت روند قیمت فعلی، بدون تداخل افزایش قیمت های کوتاه مدت استفاده می شود. نشانگر MA نقاط قیمت یک ابزار مالی را در یک بازه زمانی مشخص ترکیب، و سپس آن را بر تعداد نقاط داده تقسیم می کند تا یک خط روند واحد ارائه دهد.

اطلاعات استفاده شده به طول دوره MA بستگی دارد. به عنوان مثال یک میانگین متحرک 200 روزه، به اطلاعات 200 روز نیاز دارد. با استفاده از اندیکاتور MA می توانید سطوح پشتیبانی و مقاومت را مطالعه کرده و عملکرد قبلی قیمت (تاریخچه بازار) را مشاهده کنید. این بدان معنی است که شما می توانید الگوهای احتمالی قیمت در آینده را نیز تعیین کنید.

میانگین متحرک نمایی (EMA)

EMA شکل دیگری از میانگین متحرک است، اما بر خلاف SMA ، وزن بیشتری برای نقاط داده های اخیر قائل شده و باعث می شود داده ها بیشتر به اطلاعات جدید پاسخ دهند. هنگامی که با سایر اندیکاتورها استفاده شود، EMA ها می توانند به معامله گران کمک کنند تا حرکت های قابل توجه بازار را تأیید کرده و همچنین مشروعیت آن‌ها را بسنجند.

پرکاربرد ترین میانگین های متحرک نمایی، میانگین های متحرک نمایی 12 و 26 روزه برای میانگین کوتاه مدت هستند، در حالی که میانگین های متحرک نمایی 50 و 200 روزه به عنوان نشانگر روند طولانی مدت استفاده می شوند.

سیگنال رایگان خرید ارز دیجیتال در واقع حقیقی است ولی نمیتوان به آن اعتماد چندانی داشت، زیرا این سیگنال توسط فرد متخصص این بازار به دست نیامده و با کمی تحلیل پیش پا افتاده و ساده ارائه شده است. پس بهتر است که از سیگنال های خرید رایگان کریپتو کارنسی برای معاملات خود استفاده ننمایید. اطلاعات دقیقتر در این زمینه را میتوانید در مقاله دکتر سیگنال مطالعه نمایید.

اگر به دنبال آموزش خرید و فروش ارز دیجیتال هستید، قدم در راه تریدرها بگذارید. آموزش ترید ارز دیجیتال یکی از پر طرفدار ترین بحث ها در ارز محسوب می شود. به افرادی که با هدف کسب سود به معامله ارز دیجیتال می‌پردازند، تریدر می گویند. برای دریافت اطلاعات تکمیلی در این مورد میتوانید مطلب اختصاصی دکتر سیگنال را مطالعه نمایید.

اندیکاتور استوکاستیک

اندیکاتور استوکاستیک یا نوسانگر تصادفی یکی از بهترین اندیکاتورها است که قیمت بسته شدن یک دارایی در یک قیمت خاص را با طیفی از قیمت‌های آن در طول یک بازه زمانی معین مقایسه می کند – تا مقدار جابجایی (مومنتوم) قیمت و روند و قدرت آنرا طی بازه زمانی مورد نظر نشان دهد. از این نوسانگر با استفاده از مقادیر محدود صفر تا صد برای صدور سیگنال‌های معاملاتی فروش بیش از حد و خرید بیش از حد استفاده می‌شود. مقدار کمتر از20 به طور کلی نشان دهنده فروش بیش از حد، و مقدار بالاتر از 80 حاکی از خرید بیش از حد است. با این حال، اگر یک روند جابجایی قیمت قوی وجود داشته باشد، لزوماً نوسان قیمت ایجاد نمی شود. حساسیت این نوسانگر به حرکات بازار را می‌توان با تنظیم آن با بازه زمانی یا با گرفتن یک میانگین متحرک از نتیجه کاهش داد.

میانگین متحرک همگرایی واگرایی (MACD)

MACD (که در ایران با نام اندیکاتور مکدی جا افتاده) اندیکاتوری است که تغییرات در مومنتوم را با مقایسه دو میانگین متحرک، مشخص می کند. این اندیکاتور می تواند به معامله گران کمک کند تا فرصت های خرید و فروش احتمالی را در محدوده حمایت و مقاومت شناسایی کنند.

منظور از ‘همگرایی’ این است که دو میانگین متحرک در حال نزدیک شدن به یکدیگر هستند، در حالی که ‘واگرایی’ به معنای دور شدن آنها از یکدیگر است. اگر میانگین های متحرک همگرا باشند، به معنای کاهش حرکت است، در حالی که واگرایی میانگین های متحرک، معلوم می کند حرکت در حال افزایش است.

باند بولینگر

باند بولینگر بهترین اندیکاتوری است که محدوده نوسانات قیمت معامله یک دارایی را مشخص می کند. افزایش و کاهش عرض باند منعکس کننده نوسانات اخیر است. هرچه باندها به یکدیگر نزدیکتر باشند – باند ‘باریک تر’ باشد – نوسانات مشاهده شده ابزار مالی پایین تر است، و هرچه باندها گسترده تر باشند، یعنی نوسانات مشاهده شده بالاتر است.

باند بولینگر برای تشخیص زمانی که یک دارایی خارج از سطح معمول خود مورد معامله قرار میگیرد، مفید است و بیشتر به عنوان روشی برای پیش بینی حرکت دراز مدت قیمت استفاده می شوند. هنگامی که یک قیمت به طور مداوم خارج از پارامترهای بالای باند حرکت می کند، حاکی از خرید بیش از حد، و هنگامی که به زیر باند پایین حرکت می کند ، می‌تواند نشان دهنده فروش بیش از حد باشد.

شاخص مقاومت نسبی (RSI)

شاخص مقاومت نسبی (RSI)

اندیکاتور RSI بیشتر برای کمک به معامله گران در شناسایی حرکت قیمت، شرایط بازار و سیگنال های هشدار دهنده حرکت های خطرناک قیمت استفاده می شود. RSI به صورت رقمی بین 0 تا 100 بیان می شود. دارایی در حدود سطح 70 غالبا خرید بیش از حد در نظر گرفته می شود، در حالی که دارایی در سطح 30 یا نزدیک به آن معمولا بیش از حد فروخته شده محسوب می شود.

سیگنال خرید بیش از حد نشان می دهد که سود کوتاه مدت ممکن است به نقطه بلوغ خود رسیده و دارایی ها بزودی با اصلاح (کاهش) قیمت مواجه خواهند شد. در مقابل، سیگنال فروش بیش از حد ممکن است به این معنی باشد که دوره کاهش های کوتاه مدت در حال رسیدن به انتهای خود بوده و دارایی مورد نظر بزودی سیر صعودی قیمت را طی خواهد نمود.

ابر ایچیموکو

ابر Ichimoku مانند بسیاری دیگر از اندیکاتورهای تکنیکال ، سطح پشتیبانی و مقاومت را مشخص می کند. اما درضمن حرکت قیمت را تخمین می زند و سیگنال های تجاری را در اختیار معامله گران قرار می دهد تا به آنها در تصمیم گیری کمک کنند. ‘Ichimoku’ کلمه‌ای ژاپنی است که ترجمه آن ‘نمودار تعادل در یک نگاه’ است – و دقیقاً به همین دلیل است که این شاخص توسط معامله گرانی که به اطلاعات زیادی از یک نمودار نیاز دارند، استفاده می شود.

به طور خلاصه اندیکاتور ابر ایچیموکو با رسم چندین میانگین متحرک بر روی نمودار و با استفاده از اطلاعات و اعداد آن‌ها نموداری شبیه یک ابر را تشکیل دهد، که قادر است روند بازار و سطح حمایت و مقاومت فعلی را نشان دهد، و همچنین سطح آینده را پیش بینی کند.

اگر از قبل در بازار معاملات حضور داشته اید، به احتمال زیاد اصطلاحات “تحلیل بنیادی” و “تحلیل تکنیکال” را شنیده اید. این مفاهیم تعریف و پیش بینی ارزش ارز کریپتوکارنسی را به ذهن می آورد. تقریباً همه معامله گران اتفاق نظر دارند که تجزیه و تحلیل فنی یک تمرین اساسی است که باید از آن استفاده شود؛ روش های مختلف تحلیل سیگنال کریپتو کارنسی را بررسی کنید تا بتوانید باعلم کامل و دقیق به خرید و فروش ارز دیجیتال بپردازید.

اصلاح فیبوناچی

اصلاح فیبوناچی اندیکاتوری است که می تواند میزان حرکت بازار را در برابر روند فعلی قیمت‌ و سطح مناسب برای تشکیل واگرایی خود مشخص کند. منظور از اصلاح زمانی است که بازار افت موقت داشته باشد.

معامله گرانی که فکر می کنند بازار در شرف حرکت است، برای تأیید این مسئله اغلب از اندیکاتور اصلاح فیبوناچی استفاده می کنند. دلیل آن این است که به شناسایی سطوح احتمالی حمایت و مقاومت کمک می کند، که می تواند روند صعودی یا نزولی را نشان دهد. از آنجا که معامله گران می توانند سطح حمایت و مقاومت را با این شاخص شناسایی کنند، می تواند به آنها کمک کند تا تصمیم بگیرند که کجا محدودیت اعمال کرده یا توقف داشته باشند، و چه موقع معاملات خود را فعال یا غیر فعال کنند.

انحراف معیار

انحراف معیار شاخصی است که به معامله گران کمک می کند تا میزان حرکت قیمت را اندازه بگیرند. در نتیجه، آنها می توانند میزان تأثیر پذیری نوسانات بر قیمت در آینده را تشخیص دهند. این اندیکاتور نمی تواند پیش بینی کند که قیمت بالا می رود یا پایین می آید، فقط این را نشان می‌دهد که تحت تأثیر نوسانات قرار خواهد گرفت.

انحراف معیار، حرکات قیمت فعلی را با حرکات تاریخی مقایسه می کند. بسیاری از معامله گران معتقدند که حرکت های بزرگ قیمت به دنبال حرکت های اندک آنها، و حرکت های کوچک قیمت نیز به دنبال جابجایی بزرگ قیمت ها می آیند.

شاخص میانگین جهت دار (ADX)

ADX نشان دهنده قدرت روند قیمت است. این اندیکاتور در مقیاس 0 تا 100 کار می کند. مقیاس کمتر از 25 نشان دهنده یک روند ضعیف، بین 25 تا 50 روندی متعادل، و از 50 به بالا حاکی از یک روند قوی است. معامله گران می توانند از این اطلاعات برای جمع آوری اینکه آیا روند صعودی یا نزولی ادامه خواهد داشت، استفاده کنند.

ADX به طور معمول براساس میانگین متحرک دامنه قیمت طی 14 روز، و بسته به تکرار و تناوب مورد ترجیح معامله گران، استوار است. توجه داشته باشید که ADX هرگز نشان نمی دهد که یک روند قیمت چگونه ممکن است بوجود بیاید، بلکه فقط نشان دهنده قدرت روند است. شاخص میانگین جهت دار ممکن است در هنگام کاهش قیمت افزایش یابد، که این طبعا یک روند نزولی قوی را نشان می دهد.

آنچه قبل از استفاده از اندیکاتورها باید بدانید

هرگز نباید از یک اندیکاتور به صورت جداگانه استفاده کنید، و یا از اندیکارهای خیلی زیادی به طور هم زمان استفاده کنید. همچنین باید از اندیکاتورها در کنار ارزیابی شخصی خود از حرکات قیمت در طول زمان “عملکرد قیمت” استفاده کنید.

باید به نوعی سیگنال را تأیید کنید. اگر از یک اندیکاتور سیگنال «خرید» و از عملکرد قیمت سیگنال «فروش» دریافت می کنید ، برای تأیید سیگنال های خود از اندیکاتورها، یا چارچوب های زمانی دیگر استفاده کنید.

در واقع سیگنال ارز رمز نگاری شده، اطلاعاتی درونی هستند که به معامله گر کمک می کنند تا استراتژی مورد نظر خود را تعیین کند ، یک الگوی تاکتیکی ایجاد کند و با حداقل ضرر و زیان، از بازار بیت کوین سود کسب کند که یکی از این اطلاعات درونی، سیگنال خرید بیت کوین می باشد. دانستن اینکه چه سیگنالهایی باید دریافت کنید ، کجا به دنبال آنها بگردید و نیز نحوه تفسیرآن ها مهم است. این مقاله تخصصی از دکتر سیگنال را از دست ندهید.

واگرایی نشانه احتمالی برای بازگشت

اگر قیمت پایین تر از حد پایین (LL) باشد، اما نوسانگر پایین ترین حد (HL) را تولید می کند، این امر واگرایی صعودی است. این معمولا در پایان یک روند نزولی اتفاق می افتد. پس از به وجود آمدن.

پس از ایجاد دره دوم، اگر نوسانگر قادر به ایجاد یک حد پایین جدید نباشد، احتمال دارد که قیمت افزایش یابد، زیرا به طور معمول انتظار می رود قیمت و حرکت به صورت یکسانی حرکت قیمت‌ و سطح مناسب برای تشکیل واگرایی کنند. در زیر تصویری از واگرایی صعودی را مشاهده می کنید.

واگرایی نشانه احتمالی برای بازگشت جذم فارکس بهترین بروکر برای ایرانیان

واگرایی نزولی

در حال حاضر، اگر قیمت (HH) را تشکیل می دهد، اما نوسانگر پایین تر (LH) است، پس شما واگرای نزولی دارید. این نوع واگرایی در روند صعودی یافت می شود. پس از اینکه قیمت به قله دوم می رسد، می توانید انتظار داشته باشید که نوسانگر به lower high برسد. در تصویر زیر، می بینیم که قیمت پس از ساختن دومین سطح بالا روند بازگشتی پیدا می کند.

واگرایی نشانه احتمالی برای بازگشت آموزش فارکس و سهام فارکس

همانطور که در تصویر می بینید بهترین زمان استفاده از واگرایی وقتی است که سعی در گرفتن حد بالا و پایین داریم. شما دنبال منطقه ای می گردید که قیمت متوقف و معکوس می شود. نوسانگرها به ما نشان می دهند که این momentum شروع به تغییر و یا رد شدن از قیمتی می کند که یک HH یا یک LL را می سازد.

شناسایی نقاط چرخش بازار

یکی از مواردی که به شدت مورد توجه معامله‌گران بازارهای مالی قرار می‌گیرد، آگاهی از نقاطی است که بازگشت قیمت در آن‌ها اتفاق می‌افتد. زمانی که افراد بتوانند این نقاط را به درستی شناسایی کنند، می‌توانند با حفظ سرمایه اولیه، به سود مورد نظر خود برسند و در شرایطی که بازار سیر نزولی در پیش دارد، قبل از وقوع ریزش از آن خارج شوند. اگر چه تعیین نقاط کف و سقف قیمت، نقاط ورود و خروج و به طور کلی آگاهی از زمان‌بندی حرکات بازار، امری نیست که به راحتی بتوان بر آن تسلط یافت، با این حال با استفاده از ابزارهای مختلفی می‌توان محدوده این نقاط قیمتی را پیدا کرد. به این نقاط که نمایانگر محل تغییر جهت روند بوده و به عبارت دیگر تغییرات معکوس قیمت در آن‌ها اتفاق می‌افتد، نقاط پیوت (چرخش) بازار گفته می‌شود. به‌ نظر می‌رسد که شناسایی صحیح پیوت ماژور یک اصل اساسی در بازار می‌باشد که عدم تشخیص دقیق آن موجب بروز اشتباهات معاملاتی، از دست رفتن سود و افزایش ضرر خواهد گردید.

به کمک پیوت‌ها می‌توان وضعیت پیشین و کنونی قیمت سهام را بررسی کرد. پیوت‌‌ها در تحلیل تکنیکال به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند که در ادامه روش‌های مختلف تشخیص آنها ارائه و مورد بررسی قرار می‌گیرد. در ابتدا لازم است کمی بیشتر با نقاط پیوت، اهمیت و انواع آن آشنا شویم.

پیوت چیست؟ معرفی پیوت مینور و ماژور

منظور از نقاط چرخش بازار (Pivot Point)، سطوحی است که در آن روند بازار تغییر می‌کند. به عبارتی، چنانچه بازار صعودی باشد، با رسیدن به آن شروع به ریزش کرده و قیمت‌ها کاهش می‌یابند و بالعکس. نقاط پیوت یا محل تغییر جهت‌ها در بازار به دو دسته ماژور یا اصلی و مینور یا فرعی تقسیم می‌شوند که عبارتند از:

پیوت اصلی (ماژور): در پیوت‌های ماژور یا اصلی، بازار با یک چرخش محسوس مواجه می‌شود که قیمت‌ها را به طور جدی تغییر می‌دهد. در پیوت ماژور، قیمت‌ها بخش زیادی از مسیر قبلی خود را باز می‌گردند، که دلیل این تغییر مسیر می‌تواند انتشار یک خبر مهم، مسائل سیاسی و اقتصادی و یا برخورد با سطوح حمایت و مقاومت کلیدی چارت باشد.

پیوت فرعی (مینور): در پیوت‌های مینور تغییر قیمت‌ها محدود و موقتی بوده و بازار با یک اصلاح کوچک رو به رو می‌شود که پس از مدتی مجدداً به روند اصلی خود باز خواهد گشت. معامله‌گران تازه‌کار معمولاً درگیر پیوت‌های فرعی شده و پیش از رسیدن سهام به سود واقعی خود، دست به فروش می‌زنند. بر این اساس، عدم تشخیص صحیح سطوح یادشده و ناتوانی در تفکیک سطوح اصلی و فرعی، ممکن است سبب کاستن از سود قابل دستیابی و یا ورود عجولانه به معامله و مواجهه با ضرر شود که این امر خود مبین اهمیت موضوع شناسایی نقاط چرخش بازار می‌باشد.

پیوت چیست؟

نقاط چرخش (پیوت) اصلی و فرعی و رفتار قیمت در مواجهه با آنها

روش‌‌های تشخیص نقاط پیوت

وقتی بازار در یک جهت، به صورت صعودی یا نزولی حرکت می‌کند، پس از مدتی یک سقف یا کف تشکیل می‌شود که در این شرایط شاهد یک پیوت در بازار خواهیم بود. معامله‌گرانی که در این حرفه تبحر دارند، به طور چشمی و بر طبق مقایسات و محاسبات ذهنی می‌توانند نقاط پیوت را تشخیص دهند که این امر نتیجه داشتن تجربه کافی در زمینه تحلیل و تمرین بسیار است. معامله‌گران مبتدی نیز به منظور شناسایی نقاط پیوت، می‌توانند از ابزارهایی همچون سطوح فیبوناچی و اندیکاتورهایی نظیر MACD بهره بگیرند. نمودار فیبوناچی مجموعه‌ای از خطوط افقی است که سطوح بازگشتی محتمل را نشان می‌دهند، که هر سطح آن با اعدادی به صورت درصد بیان می‌شود. یکی دیگر از روش‌های شناسایی نقاط پیوت، استفاده از اندیکاتورهای مختلف است که از جمله معروف‌ترین آنها می‌توان به اندیکاتور مکدی اشاره نمود. مکدی یک اندیکاتور تکنیکالی معروف است که به منظور نشان دادن رابطه بین دو میانگین متحرک (مووینگ اوریج) به کار می‌رود. در ادامه این بخش به توضیح روش‌های اصلی برای تشخیص نقاط چرخش بازار پرداخته می‌شود.

1- واگرایی اندیکاتور

حالتی که قله یا دره‌های قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر حرکت می‌کنند را واگرایی می‌نامند. در این حالت قیمت سهام به انتهای مسیر خود رسیده و از این رو تمایل به تغییر روند افزایش می‌یابد که در واقع به معنای تشکیل سطوح مقاومت و حمایت جدید در بازار می‌باشد. واگرایی خود به دو دسته معمولی و مخفی تقسیم می‌شود که بترتیب عبارتند از:

1-1- واگرایی معمولی (Regular Divergence):

این نوع از واگرایی که خود به دو دسته منفی و مثبت تقسیم می‌شود، به صورت زیر تعریف می‌گردد.

* واگرایی معمولی منفی: در حالتی که قیمت سقف جدیدی را تشکیل می‌دهد، اما اندیکاتور موفق نمی‌شود که قله جدیدی بالاتر از قله قبلی تشکیل دهد.

* واگرایی معمولی مثبت: این نوع واگرایی زمانی به وجود می آید که روند نزولی باشد و به این صورت است که قیمت کف جدیدی پایین‌تر از کف قبلی خود تشکیل می‌دهد، در حالیکه اندیکاتور نتوانسته قیمت‌ و سطح مناسب برای تشکیل واگرایی است که کف جدیدی بسازد.

2-2- واگرایی مخفی (Hidden Divergence):

در شرایطی که قیمت در حال اصلاح حرکتی خود برای ادامه دادن مسیر اصلی باشد، این شکل از واگرایی به وقوع می‌پیوندد. این واگرایی نیز همانند واگرایی معمولی به دو دسته منفی و مثبت تقسیم می‌شود که به ترتیب عبارتند از:

* واگرایی مخفی منفی: این نوع از واگرایی زمانی به وقوع می‌پیوندد که اندیکاتور سقفی بالاتر از سقف قبلی خودش را ایجاد نموده باشد، در حالیکه قیمت در روند نزولی بوده و قدرت اینکه به سطح قبلی خود بازگردد، را نداشته باشد.

* واگرایی مخفی مثبت: زمانی که قیمت کفی بالاتر از کف قبلی خودش تشکیل می‌دهد درحالی که اندیکاتور بر خلاف آن یک کف پایین‌تر از کف قبلی که تشکیل داده بود را نشان می‌دهد.

مجموعه حالات مختلف واگرایی فوق را می‌توان در شکل زیر مشاهده نمود.

واگرایی اندیکاتور

انواع واگرایی

2- استفاده از اندیکاتور

همچنان که پیش‌تر بیان گردید، یکی دیگر از روش‌های تعیین سطوح بازگشت قیمت در بازار، بهره‌گیری از اندیکاتورها می‌باشد. اندیکاتور MACD به عنوان یکی از بهترین گزینه‌ها برای این امر، می‌تواند در کنار سطوح فیبوناچی مورد استفاده قرار گیرد. بر این اساس با ترکیب مکدی و اصلاح قیمتی، زمانی که اندیکاتور در فاز مثبت بوده، بالاترین قیمت در آن فاز و زمانی که در فاز منفی قرار دارد، پایین‌ترین قیمت را یافته و این دو نقطه را به یکدیگر متصل نمایید. بر این مبنا، اصلاح قیمت تا 38/2 درصد سطوح فیبوناچی و بروز تغییر فاز در مکدی، نشانگر ماژور بودن سطح یادشده خواهد بود. شمایی از این امر را می‌توان در شکل زیر ملاحظه نمود.

استفاده از اندیکاتور

3- شکست خط روند (Breakout)

خط روند نیز مانند قیمت‌ و سطح مناسب برای تشکیل واگرایی هر حمایت یا مقاومتی بالاخره شکسته می‌شود که این شکست تحت تأثیر عواملی همچون حجم معاملات در یک روز، تعداد خریداران و فروشندگان و شکست همراه با ایجاد یک کندل بزرگ که اعتبار بیشتری نسبت به عوامل دیگر دارد، قرار می‌گیرد. زمانی که حجم بالایی از معاملات در مجاورت سطوح حمایت یا مقاومت رخ دهد، می‌تواند نشانگر آمادگی بازار برای شکست خط روند باشد. یک معامله‌گر با تشخیص شکست خط روند، می‌تواند شرایط مناسب برای ورود به یک سهم و یا خروج از آن را شناسایی کند.

شکست خط روند

شکست خط روند و تغییر فاز حرکتی قیمت از نزولی به صعودی

شناسایی نقاط پیوت چه اهمیتی دارد؟

بنابر آنچه در این مقاله مطرح گردید، تعیین دقیق نقاط چرخش بازار دارای مزایایی به شرح ذیل می‌باشد:

1- شناسایی سطوح ماژور، جهت تشخیص دقیق روند اصلی بازار و آمادگی برای بروز چرخش محسوس در روند قیمت‌ها بکار می‌رود.

2- پیوت‌های مینور، مبین نوسان‌های جزئی و اصلاحی بازار می‌باشند که شناسایی صحیح آنها مانع از درگیری با احساسات و هیجانات بازار می‌گردد.

3- اجرای معاملات در سطوح متناظر با نقاط ماژور موجب می‌گردد تا بالاترین احتمال برای موفقیت در معاملات، آنهم با بیشترین نسبت سود به زیان فراهم گردد.

4- کسب تجربه و تسلط بر شناسایی صحیح نقاط پیوت، علاوه بر جلوگیری از سردرگمی در شرایط مختلف بازار، سبب می‌گردد تا پیش‌بینی دقیق‌تری از چگونگی ادامه حرکات قیمت برای معامله‌گر امکان پذیر شود.

اگر چه اهمیت شناسایی نقاط چرخش بازار به عنوان یکی از ابزارهای مهم جهت انجام یک سرمایه‌گذاری صحیح بر کسی پوشیده نیست، با این حال ورود به بازار سهام و معامله‌گری در بازارهای مالی امری است که دارای جوانب مختلفی بوده و همانند هر مقوله اقتصادی دیگر، مستلزم دریافت آموزش‌های مربوطه و آشنایی با اصول تحلیل و ارزیابی سهام و همچنین اطلاع از اخبار مربوطه از منابع موثق می‌باشد. بر این اساس سرمایه‌گذاران می‌بایست همواره در صدد ارتقای آگاهی و دانش معامله‌گری خود باشند تا بتوانند در شرایط متفاوت بازار اقدامات مناسب را صورت دهند. بخش مقالات آموزشی سایت کارگزاری مدبر آسیا، محلی مناسب برای افرادی است که بدنبال راهی دقیق و مطمئن برای آشنایی با اصول انجام معاملات در بازار و روش‌های تحلیل سهام می‌باشند.

شایان ذکر است که با ثبت‌نام در سایت کارگزاری مدبر آسیا و دریافت کد بورسی می‌توانید علاوه بر دریافت آموزش‌های یادشده، از به‌روزترین و کامل‌ترین امکانات معاملاتی که توسط کارگزاری با بیش از 17 سال سابقه در حوزه بورس و دارای تیمی متخصص و مجرب ارائه می‌گردد، بهره‌مند شوید.

جمع‌بندی

بنابر آنچه که در این مقاله ذکر شد، شناسایی نقاط چرخش بازار به معامله‌گران کمک می‌کند تا بتوانند در شرایطی که بازار به مدت طولانی‌تری روند خاصی را دنبال می‌کند، سریعاً مسیر بازار را تشخیص و همگام با شرایط بازار عمل نموده و درگیر احساسات گذرای بازار نشوند. این بدان معنی است معامله‌گر قادر خواهد بود تا چنانچه بازار در آستانه روند نزولی قرار گرفت، با تشخیص سریع موقعیت، فوراً سرمایه خود را خارج کرده و در شرایطی که سیر صعودی در پیش است، به ورود در معاملات جدید اقدام نماید.

تشخیص نقاط کف و سقف یادشده که چرخش قیمت‌ها در آن بوقوع می‌پیوندد، با استفاده از روش‌ها و ابزارهای مختلفی امکانپذیر است که اساسی‌ترین آنها در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت. بدیهی است که ادغام روش‌های نامبرده با یکدیگر، می‌تواند به تعیین سریع‌تر و دقیق‌تر نقاط پیوت، منجر شود. لازم به ذکر است که توانمندی در تشخیص پیوت‌های مینور از ماژور نیز یک اصل اساسی در بازار سرمایه است که دستیابی به آن، مستلزم افزایش تجربه به کمک انجام تمرینات مستمر می‌باشد. در پایان اشاره به این نکته نیز ضروری است که اگرچه شناسایی پیوت‌ها یکی از بهترین ابزارهای تحلیل و پیش‌بینی رفتار قیمتی در بازارهای مالی می‌باشد، با این حال تکیه بر آن بدون بهره‌گیری از سایر اصول تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و نیز پیگیری اخبار، نمی‌تواند به تنهایی راهگشای انجام معاملاتی موفق بشمار رود.

قیمت‌ و سطح مناسب برای تشکیل واگرایی

یادگیری اصولی اندیکاتورها در آموزش فارکس می تواند رکنی اساسی در موفقیت تحلیل تکنیال باشد.شاخص کانال کالا (CCI) که در سال ۱۹۸۰ توسط دونالد لَمبِرت(Donald Lambert) طراحی و در مجله Commodities معرفی شد، یک اندیکاتور چندکاره است که می‌توان از آن برای شناسایی روند جدید یا دریافت اخطار در شرایط حاد بازار استفاده کرد. لمبرت در ابتدا CCI را صرفا جهت تشخیص تغییر جهت‌های چرخه‌ای در بازار کالاها طراحی کرد، اما این اندیکاتور را می‌توان با موفقیت در نمودار شاخص‌ها، ETFها، سهام شرکت‌ها و دیگر نمودارها نیز بکار برد. بطور کلی CCI سطح قیمتی فعلی را نسبت به میانگین سطح قیمتی در طول دوره زمانی مشخصی، اندازه می‌گیرد. هنگامی که قیمت خیلی بیشتر از میانگین آن است، CCI مقدار بالایی را نشان می‌دهد و زمانی که قیمت خیلی کمتر از میانگین آن است، CCI مقدار پایینی را نمایش می‌دهد. بنابراین می‌توان از CCI به منظور شناسایی سطوح اشباع خرید و اشباع فروش استفاده کرد.

نحوه محاسبه

در مثال زیر شاخص کانال کالا (CCI) برای ۲۰ دوره زمانی محاسبه شده است. تعداد دوره‌های CCI همچنین برای محاسبه میانگین متحرک (مووینگ اورج) ساده و انحراف میانگین نیز استفاده می‌شود.

لمبرت جهت محدود کردن ۷۰ تا ۸۰ درصد مقادیر CCI بین ۱۰۰- و ۱۰۰+، مقدار عدد ثابت را برابر ۰٫۱۵ در نظر گرفته است. البته این درصد به تعداد دوره‌های زمانی در نظر گرفته شده نیز بستگی دارد. CCI با تعداد دوره‌های زمانی کم (۱۰ دوره) نوسانات بیشتری دارد و درصد کمتری از مقادیر آن بین ۱۰۰- و ۱۰۰+ قرار می‌گیرند. در مقابل، درصد بیشتری از مقادیر CCI با تعداد دوره‌های زمانی زیاد (۴۰ دوره) بین سطوح ۱۰۰- و ۱۰۰+ قرار می‌گیرند.

معنی و مفهوم

اندیکاتور CCI اختلاف بین تغییرات قیمت و تغییرات قیمت میانگین را اندازه‌گیری می‌کند. مقادیر مثبت CCI به این معنی است که قیمت بالاتر از مقدار میانگین آن است، که بیانگر قدرت قیمت است. مقادیر منفی CCI به این معنی است که قیمت پایین‌تر از مقدار میانگین آن است، که بیانگر ضعف قیمت است.

شاخص کانال کالا (CCI) را می‌توان به عنوان یک اندیکاتور هدایت‌کننده و پیشرو یا یک اندیکاتور همزمان با روند استفاده کرد. در صورتی که از این اندیکاتور همزمان با روند استفاده شود، مقادیر بالای ۱۰۰+ به معنی حرکت قدرتمند قیمت است و سیگنالی برای شروع یک روند صعودی محسوب می‌شود. نزول مقادیر CCI به زیر ۱۰۰- نشانگر ضعف حرکت قیمت است و سیگنالی برای شروع یک روند نزولی در نظر گرفته می‌شود.

در صورتی که تحلیل‌گران تکنیکال از CCI به عنوان یک اندیکاتور پیشرو و هدایت‌کننده استفاده کنند، می‌توانند با دنبال کردن شرایط اشباع خرید یا اشباع فروش، مناطق تغییر روند میانگین را پیش‌بینی کنند. بطور مشابه، می‌توان از واگرایی‌های نزولی قیمت‌ و سطح مناسب برای تشکیل واگرایی و صعودی برای شناسایی زود هنگام تغییرات مومنتوم و پیش‌بینی تغییر روند استفاده کرد.

ظهور روند جدید

همانطور که پیش از این گفته شد، بیشتر حرکات CCI بین دو مقدار ۱۰۰- و ۱۰۰+ صورت می‌گیرد. حرکتی که از یکی از این دو سطح عبور کند، نشانگر ضعف یا قدرت قیمت بوده و می‌تواند جهت حرکت آینده قیمت را پیش‌بینی کند. این سطوح را به عنوان فیلترهای نزولی و صعودی در نظر بگیرید. هرگاه مقادیر CCI مثبت باشند،به معنی صعودی بودن حرکت و هنگامی که منفی باشند به معنی نزولی بودن حرکت قیمت هستند. اما تنها توجه به عبور (کراس) خط CCI از سطح صفر، می‌تواند منجر به اشتباهات زیادی شود. اگر چه باعث تاخیر در ورود معامله می‌شود، اما عبور CCI به بالای سطح ۱۰۰+ برای دریافت سیگنال صعودی و نزول CCI به زیر سطح ۱۰۰- برای دریافت سیگنال نزولی می‌تواند این اشتباهات را کاهش دهد.

تصویر زیر نمودار مربوط به Caterpillar (CAT) را به همراه اندیکاتور CCI با دوره ۲۰ نشان می‌دهد. در طول یک بازه زمانی هفت ماهه، چهار سیگنال روند صادر شده است. واضح است که CCI با دوره ۲۰ برای دریافت سیگنال‌های بلندمدت مناسب نیست. تحلیل‌گران تکنیکال بهتر است برای سیگنال‌های بلندمدت از نمودارهای هفتگی یا ماهانه استفاده کنند. ارزش این سهام در ۱۱ ژانویه یک سقف تشکیل داد و سپس نزول کرد. CCI در ۲۲ ژانویه (۸ روز بعد) با حرکت به زیر سطح ۱۰۰-، سیگنالی برای ادامه حرکت قیمت صادر کرد. بطور مشابه، ارزش سهام در ۸ فوریه یک کف قیمتی تشکیل داد و CCI در روز ۱۷ فوریه (۶ روز بعد) با عبور از سطح ۱۰۰+، سیگنالی برای صعود قیمت ارائه کرد. CCI قادر نیست نقاط دقیق تغییر روند را نشان دهد، اما می‌تواند حرکات ناچیز قیمت را فیلتر و توجه معامله‌گر را به روندهای بزرگ متمرکز کند.

در ماه ژوئن هنگامی که ارزش سهام CAT به بالای ۶۰ صعود کرد، CCI یک سیگنال صعودی صادر کرد. برخی از معامله‌گران ممکن است در این روزها ارزش سهام را در ناحیه اشباع خرید در نظر گرفته و نسبت سود به ضرر قابل توجهی برای آن قائل نشده باشند. با صدور سیگنال صعودی، می‌بایست با یک نسبت سود به زیان خوب، بر ورود به معاملات خرید تمرکز می‌شد. توجه کنید که قیمت سپس به اندازه ۶۲ درصد این حرکت صعودی، نزول کرده و در انتهای ماه ژوئن، یک الگوی پرچم تشکیل داده است. در حرکت بعدی و شکست خط روند الگوی پرچم، سیگنال صعودی دیگری صادر شده و CCI نیز همچنان در ناحیه مثبت قرار دارد.

اشباع خرید / اشباع فروش

شناسایی سطوح اشباع خرید و اشباع فروش با استفاده از شاخص کانال کالا (CCI) یا هر اسیلاتور مومنتوم دیگر، می‌تواند قدری مشکل باشد. اولا، CCI اسیلاتوری است که محدوده‌ای برای حرکات آن وجود ندارد. به لحاظ نظری، هیچ مرز نزولی یا صعودی در این اندیکاتور وجود ندارد. به همین خاطر، ارزیابی سطوح اشباع خرید یا اشباع فروش نسبی است. ثانیا، پس از اینکه یک اندیکاتور سطح اشباع خرید را نشان می‌دهد، نمودار قیمت ممکن است همچنان به حرکت صعودی خود ادامه دهد. به همین ترتیب، بعد از اینکه یک اندیکاتور سطح اشباع فروش را نشان می‌دهد، ممکن است نمودار قیمت همچنان به حرکت نزولی خود ادامه دهد.

تعریف اشباع خرید یا اشباع فروش برای شاخص کانال کالا (CCI) متفاوت است. سطوح شاید در محدوده حرکات خنثی قیمت جوابگو باشند، اما برای موقعیت‌های دیگر، سطوح دیگری نیاز است. رسیدن به سطوح بسیار مشکل است و می‌توانند به عنوان سطوح واقعی اشباع در نظر گرفته شوند. انتخاب سطوح اشباع خرید و اشباع فروش به میزان نوسانات نمودار مورد بررسی نیز بستگی دارد. محدوده CCI برای یک شاخص ETF مانند SPY معمولا نسبت به اکثر سهام‌ها مانند سهام شرکت Google، کوچکتر است.

تصویر بالا نمودار Google (GOOG) را به همراه CCI با دوره ۲۰ نشان می‌دهد. سطوح افقی با استفاده از تنظیمات اندیکاتور به آن اضافه شده‌اند. از اوایل ماه فوریه تا اوایل ماه اکتبر (۲۰۱۰)، سهام Google حداقل پنج مرتبه از سطوح عبور کرده است. نقطه‌چین‌های قرمز، زمان عبور CCI به زیر سطح ۲۰۰+ و نقطه‌چین‌های سبز زمان عبور CCI به بالای سطح ۲۰۰- را نشان می‌دهد. بسیار مهم است که معامله‌گر تا زمان عبور CCI از این سطوح (کراس) صبر کنند تا به این ترتیب اشتباهات و ضررها کاهش یابند. اما با اینحال، چنین سیستمی بی‌عیب و نقص نیست. توجه کنید که در اواسط ماه سپتامبر با اینکه CCI وارد ناحیه اشباع خرید شده است، اما ارزش Google همچنان صعود کرده است.

واگرایی‌های نزولی-صعودی

واگرایی‌ها به دلیل عدم تطابق مومنتوم با قیمت، نقاط احتمالی برگشت قیمت را نشان می‌دهند. واگرایی صعودی زمانی رخ می‌دهد که نمودار قیمت یک Lower Low تشکیل می‌دهد و CCI یک Higher Low ایجاد می‌کند، که این حالت نشان از کاهش مومنتوم نزولی دارد. واگرایی نزولی هنگامی اتفاق می‌افتد که نمودار یک Higher High تشکیل می‌دهد و CCI یک Lower High ایجاد می‌کند، که این حالت نشان از کاهش مومنتوم صعودی دارد. پیش از اینکه خیلی در مورد واگرایی‌ها هیجان زده شوید، توجه کنید که واگرایی‌ها در روندهای قوی می‌توانند گمراه‌کننده باشند. در یک روند صعودی قوی ممکن است پیش از رسیدن به نقطه سقف، چندین واگرایی نزولی رخ دهد. در مقابل، واگرایی‌های صعودی نیز در طول روندهای نزولی مشاهده می‌شوند.

نکته کلیدی در مورد واگرایی‌ها، دریافت تائیدیه است. اگرچه واگرایی‌ها تغییر مومنتوم را که می‌تواند وقوع تغییر روند را پیش‌بینی کند، نشان می‌دهند، اما تحلیل‌گران تکنیکال بهتر است در نمودار قیمت یک نقطه تایید CCI را در نظر بگیرند. یک واگرایی نزولی می‌تواند با عبور خط CCI به زیر سطح صفر یا شکست یک ناحیه حمایتی در نمودار قیمت، تایید شود. متقابلا، یک واگرایی صعودی می‌تواند با عبور خط CCI به بالای سطح صفر یا شکست یک ناحیه مقاومتی در نمودار قیمت، تایید شود.

تصویر بالا نمودار United Parcel Service (UPS) را به همراه اندیکاتور CCI با دوره ۴۰ روزه نشان می‌دهد. دوره زمانی ۴۰ به جای ۲۰ به منظور کاهش نوسانات اندیکاتور انتخاب شده است. در طول یک بازه زمانی هفت ماهه، سه واگرایی قابل توجه رخ داده است، که برای مدت زمان هفت ماه تعداد خیلی کمی است. در مورد اول، قیمت در اوایل ماه مِی یک سقف جدید تشکیل داده است، اما CCI نتوانسته است بالاتر از سقف قبلی خود، سقفی جدید تشکیل دهد که این حالت یک واگرایی نزولی را ایجاد کرده است. چند روز بعد، شکست یک ناحیه حمایتی در نمودار قیمت و عبور خط CCI به زیر ناحیه منفی، این واگرایی را تائید کرده‌اند. در مورد دوم، با تشکیل یک Lower Low در نمودار قیمت و یک Higher Low در اندیکاتور CCI، یک واگرایی صعودی ایجاد شده است. این واگرایی با ورود خط CCI به ناحیه مثبت، تائید شده است. همچنین توجه کنید که نمودار، شکاف قیمتی اواخر ماه ژوئن را با یک حرکت صعودی در اوایل ماه جولای، پر کرده است. در مورد سوم، یک واگرایی نزولی در اوایل ماه سپتامبر شکل گرفته است و با عبور خط CCI به ناحیه منفی تایید شده است. با وجود تایید CCI، قیمت ناحیه حمایتی را نشکسته و این واگرایی به یک تغییر روند ختم نشده است. واگرایی‌ها همیشه سیگنال خوب صادر نمی‌کنند.

نتیجه‌گیری

CCI یک اسیلاتور مومنتوم است که می‌توان از آن برای شناسایی سطوح اشباع خرید یا اشباع فروش و نواحی تغییر روند استفاده کرد. هرگاه این اندیکاتور به حدود نسبی حداقلی و حداکثری خود برسد، نشان از ورود قیمت به نواحی اشباع فروش یا اشباع خرید دارد. تعیین این حدود حداقلی و حداکثری به ویژگی‌های نمودار مورد بررسی و محدوده عملکرد CCI در گذشته بستگی دارد. در نمودارهای با نوسانات بیشتر نسبت به نمودارهای با نوسانات کمتر، دامنه حرکت CCI بیشتر است. می‌توان با عبور CCI از سطحی بین صفر تا ۱۰۰، تغییر روند را شناسایی کرد. صرفنظر از نحوه استفاده از CCI، تحلیل‌گران تکنیکال باید از CCI در کنار دیگر اندیکاتورها یا تحلیل‌های قیمتی استفاده کنند.

Swing High در تحلیل بازار چیست؟

Swing High

اصطلاح نوسان بالا یا سویینگ های (Swing High) در تجزیه و تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می‌گیرد. این اصطلاح به اوج رسیدن یک اندیکاتور یا قیمت اوراق بهادار قبل از کاهش اشاره دارد. نوسان زیاد زمانی شکل می‌گیرد که تعداد مشخص اوج ها که در اطراف قرار گرفته اند، بیشتر باشد. مجموعه ای از اوج های نوسان پی در پی نشان می‌دهد که امنیت داده شده در یک روند صعودی است. یک نوسان بالا می‌تواند در یک بازار دامنه دار یا رو به رشد رخ دهد.

نوسان های بالا برای شناسایی و استفاده در هنگام روند معاملات، معاملات در محدوده یا هنگام استفاده از شاخص های فنی کاربردی هستند. تجزیه و تحلیل نوسان های بالا به تریدر کمک می‌کند تا جهت روند و قدرت روند را تعیین کند.

Swing High چگونه کار می‌کند؟

به محض اینکه قیمت به بالاترین حد برسد، یک نوسان جدید در حال انجام است. نقطه اوج دقیق آن نوسان تا زمان شروع افت قیمت مشخص نیست. هنگامی که قیمت شروع به کاهش کرد، نوسان ایجاد می‌شود و تریدر می‌تواند قیمت بالای نوسان را یادداشت کند. به این حالت نوسان بالاتر یا higher swing high می‌گویند، زیرا بالا بودن نوسان از قیمت بالای نوسان قبلی رخ می‌دهد.

بیشترین نوسانات بالا با روند صعودی همراه است زیرا قیمت همچنان به سمت قیمت های بالاتر و بالاتر حرکت می‌کند.

اینکه چقدر نوسان های بالا با یکدیگر فاصله دارند، نشانه ی قدرت روند است. اگر آخرین نوسان اوج، بالاتر از بالاترین نرخ نوسان قبلی باشد، نشان دهنده این است که دارایی، علاقه و قدرت خرید زیادی دارد. اگر یک نوسان بالا فقط کمی بالاتر از اوج نوسان قبلی شکل بگیرد، ممکن است قیمت همچنان در یک روند صعودی باشد، اما دارایی که نوسان اوج یا بالا را ایجاد کرده بود، تغییر وضعیت نمی‌دهد.

همچنین اوج هایی با نوسان پایین وجود دارد. در هنگام افزایش قیمت یک اُفت اتفاق می‌افتدو این افت قبل از رسیدن به بالاترین نرخ نوسان قبلی شروع می‌شود. اوج های پایین‌تر، نوسانات با روند نزولی یا صعودی را به همراه دارند، زیرا قیمت دیگر قادر به تغییر وضعیت به قسمت های بالاتر نیست. در صورت بالا رفتن متوالی نوسانات پایین، ممکن است روند نزولی در حال انجام باشد. (همچنین اگر قیمت نیز به پایین ترین سطح نوسان برسد).

معامله با Swing High

نوسانات بالا ممکن است در بسیاری از فرآیندهای تحلیلی در معامله استفاده شوند.

معامله ی روند در چه زمانی رخ می‌دهد: در پایان اصلاحات، نوسانات بالا بصورت نزولی افزایش می‌یابند. تریدرها می‌توانند در حالی که یک نوسان در موقعیت بالا قرار گرفت و حرکت بصورت نزولی شد، شورت پوزیشنی (short position) را بدست می‌آورند. اندیکاتورها و نمودار شمعی ژاپن می‌تواند نقطه ی عطف نوسانات بالا و افزایش یک معامله ی موفق سودمند باشد.

برای مثال، تریدر ممکن است که به شاخص مقاومت نسبی احتیاج پیدا کند و بالای ۷۰ است و زمانی رخ می‌دهد که قیمت به سمت نوسانات بالا می‌رود و نمودار سه کلاغ سیاه (Three black crows) و یا شکل دیگری از الگوی خرس (bearish pattern) به ترتیب برای تأیید بازگشت کلی روند نزولی ظاهر می‌شوند. می‌توان دستور توقف حد ضرر (stop loss order) را که در صدر نوسانات بالا قرار دارد اگر در طی معامله تغییر نکند و یا جا به جا نشود به حداقل برساند.

اگر روند صعودی برای مدت زیادی طول بکشد، بعضی از تریدرها اوج های جدید را برای خروج از موقعیتی که در آن قیمت نوسان بالا شروع به سقوط می‌کند، بکار می‌گیرند.

ابزار توسعه ی فیبونانچی همچنین می‌توانند بکار گرفته شوند تا در نمودار ها محدوده های مقاومت احتمالی بین نوسانات بالا و نوسانات پایین را نشان دهد.

معامله در بازار Rangebound

هنگامی که قیمت متغیر است و از یک سمت در حال حرکت بین حمایت و مقاومت است، تریدرها می‌توانند لانگ پوزیشن (long position) را در نزدیکی پایین ترین سطح نوسان قبلی در سطح حمایت شروع کنند. منتظر بمانید تا قیمت نزدیک به سطح حمایت برسد، یک نوسان کم ایجاد کند و سپس دوباره شروع به حرکت به سمت بالا کند.

از نوسانات قبلی یا مقاومت، می‌توان به عنوان یک محدوده ی خروج برای تجارت طولانی استفاده کرد. متناوباً، تریدر ممکن است قبل از رسیدن قیمت به مقاومت و افزایش نرخ نوسان قبلی، ترجیح دهد از آن خارج شود یا ممکن است آنها منتظر بمانند تا ببینند آیا قیمت می‌تواند مقاومت را از بین ببرد و یک نوسان جدید را ایجاد کند.

یک تریدر می‌تواند زمانی که قیمت شروع به کاهش کرد، یک موقعیت کوتاهی را در نزدیکی اوج های نوسان قبلی آغاز کند. سپس به نظر می‌رسد که به دنبال خروج از پایین ترین نوسان (تکیه گاه)، که کمی بالاتر از آنها است و یا منتظر یک شکست از طریق پشتیبانی، هستند.

واگرایی اندیکاتور (Indicator Divergence)

اگر قیمت یک دارایی در حال افزایش است و باعث افزایش بالاترین نرخ نوسان می‌شود، نوسانگرهای حرکت مانند RSI و MACD نیز باید معمولی باشند. اگر قیمت در حال افزایش بالاترین نوسان باشد، اما این اندیکاتورها در اوج نوسان پایین تر باشند حالتی را ایجاد می‌کنند که واگرایی نامیده می‌شود. این اندیکاتور حرکت قیمت را تأیید نمی‌کند، بلکه در مورد تغییر بالقوه قیمت هشدار می‌دهد.

واگرایی همیشه یک سیگنال قابل اعتماد نیست. گاهی اوقات خیلی زود اتفاق می‌افتد. قیمت مدام در مسیر فعلی خود حرکت می‌کند و واگرایی مدت زیادی ادامه دارد. در مواقع دیگر، هشدار نمی‌دهد که قیمت تغییر کند. علی رغم این اشکالات، برخی از تریدرها همچنان واگرایی را در رابطه با نوسان بالا و پایین انتخاب می‌کنند.

مثال هایی از انواع نوسانات بالا

نمودار زیر شرکت اپل (AAPL) را نشان می‌دهد که چگونه می‌توان از اوج های نوسان برای تجزیه و تحلیل قیمت استفاده کرد. فاصله های نوسان توسط خطوط رسم شده و بصورت دستی به یکدیگر متصل شده‌اند. خطوط در این بین به برجسته شدن روند صعودی و نزولی و انتقال کمک می‌کنند.

شرکت اپل (AAPL)

در سمت چپ، قیمت در حال افزایش است. نوسانات بالاتری وجود دارد که خطوط به برجسته سازی آنها کمک می‌کند. در وسط نمودار، یک نوسان پایین تر وجود دارد و به دنبال آن یک نوسان بالاتر قرار دارد که به سختی از بالای نوسان قبلی بالاتر می‌رود. این یک حرکت قوی نیست. قیمت پس از آن و با یک نوسان پایین تر دیگر عقب نشینی می‌کند.

قیمت همچنان افت می‌کند و در طی همین افت، بالاترین سطح نوسان را تشکیل می‌دهد.

سپس قیمت دوباره انتقال می‌یابد. اوج های نوسان شروع به عقب نشینی می‌کنند و خطوط رسم شده نشان می‌دهد که روند نزولی تراز شده است. سپس قیمت دوباره شروع به افزایش بالاترین نوسانات می‌کند و روند صعودی بعدی را آغاز می‌کند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.