انواع روش های تحلیل تکنیکال، مزایا و معایب
در بازارهای مالی روشهای زیادی برای سود کردن وجود دارد. بسیاری از افراد ترید کردن با استفاده از تحلیل تکنیکال را انتخاب میکنند؛ اما در همان ابتدا با سبکهای بیشمار با اسمهای مختلف برخورد میکنند. شاید در ابتدای مسیر افراد شروع به تحقیق و مطالعه در مورد سبکهای مختلف کنند؛ اما معمولا در ابتدای راه دچار مشکل شده و نمیدانند چه سبکی برای آنها مناسب است. در این مقاله روش های تحلیل تکنیکال و نقاط ضعف و قدرت آنها را بررسی خواهیم کرد.
استفاده از اندیکاتور برای تحلیل تکنیکال
معمولا در ابتدای مسیر، هر فردی که به دنبال استفاده از تحلیل تکنیکال برای معامله است، با اندیکاتورها آشنا میشود. اندیکاتورها ابزارهایی بر روی چارت هستند که از قیمت مشتق شدهاند؛ یعنی با استفاده از فرمولهای مختلف که بر روی قیمت اعمال میشود، یک مدل تصویری ریاضی از آن تولید میشود.
به این مدل اندیکاتور گفته میشود. تعداد اندیکاتورها بیشمار است! شما میتوانید هر دادهای را گرفته و فرمولی روی آن اجرا کرده و آن را روی نمودار خود بیندازید. از معروفترین آنها میتوان به Moving Average ها، RSI، MACD و… اشاره کرد. معمولا هر فردی در ابتدای کار با آنها آشنا میشود.
این اندیکاتورها از اطاعات قیمت استفاده میکنند. به عنوان مثال از قیمت بسته شدن تعداد مشخصی کندل برای به دست آوردن Moving Average در یک بازه زمانی مشخص شده توسط شما استفاده میکنند.
به تصویر زیر نگاه کنید. در اینجا Moving Average 9 روزه را داریم که با منحنی آبی مشخص شده است.
تریدرها به روشهای مختلف از MA ها استفاده میکنند. به عنوان مثال در صورتی که کندل روزانهای بالای آن بسته شود، خرید میکنند.
اندیکاتورها معمولا به تنهایی ابزار مناسبی برای ترید کردن نیستند، سیگنالهای خرید و فروش آنها معمولا با تاخیر زیادی همراه است و بعد از انجام حرکت اصلی تازه میتوانید اقدام به خرید و فروش کنید.
همین سیگنالهای با تاخیر نیز در بهترین حالت 50 درصد موارد را به شما درست میگویند. در بخش مدیریت سرمایه در مورد ریوارد و ریسک نیز صحبت کردیم. ریسک به ریوارد ترید کردن با اندیکاتورها نیز ریسک به ریوارد خوبی ندارد؛ زیرا حرکت بزرگی انجام شده و تازه اقدام به خرید و فروش میکنیم؛ اگر دوباره حرکتی به آن اندازه انجام شود، میتوانیم یک ریوارد دریافت کنیم. به این مثال توجه کنید:
در این مثال بعد از شکست کامل Moving Average با دوره 21 روزه، تازه وارد فروش میشویم. استاپ معامله خودمان را بالای آخرین کندل قبل از شروع حرکت نزولی میگذاریمف بعد از آن قیمت فقط به اندازه یک ریوارد در جهت مورد علاقه ما حرکت کرده و به این ترتیب بعد از چندین روز سود زیادی دریافت نمیکنیم.
خب اندیکاتورها به چه درد ما میخورند؟
بسیاری از افراد هستند که در بازه طولانی مدت توانستند فقط با اتکا به اندیکاتورها به سود برسند؛ اما وقتی روشهای بهتر و بهینهتر وجود دارد چرا از آنها استفاده نکنیم؟
اندیکاتورها برای تاییدیه و استفاده کمکی در کنار دیگر ابزارها بسیار مفید است و نمیتوان به طور کل اهمیت آنها را نادیده گرفت؛ اما نمیتوان آن را به صورت مستقل یکی از روش های تحلیل تکنیکال دانست.
روش های تحلیل تکنیکال: پرایس اکشن کلاسیک
بسیاری از تحلیلها و نمودارهایی که در شبکههای اجتماعی میبینید با استفاده از سبک پرایس اکشن کلاسیک انجام شدهاند. تقریبا محبوبترین، معروفترین و کاربردیترین روش تحلیل تکنیکال در میان مردم است.
نام پرایس اکشن نیز نشان از آن دارد که در این سبک توجه زیادی به حرکت قیمت میشود و اندیکاتورها جای زیادی در آن ندارد.
در پرایس اکشن کلاسیک، الگوها و شکل کندلها اهمیت بسیار زیادی دارند. الگوهای قیمتی، مانند سر و شانه، وج صعودی و نزولی، کانالها و … در پرایس اکشن کلاسیک مورد توجه قرار میگیرند.
در این سبک شکل کندلها نیز اهمیت دارد. اگر در یک سطحی که قبلا واکنشی داشته باشیم، کندلی با شکل و شمایل مورد نظرمان ایجاد شود، میتوانیم وارد موقعیت معاملاتی فروش یا خرید شویم.
به عنوان مثال کندل پین بار یکی از فرمهای برگشتی است و اگر در یک کانال یا سطح کف و سقف دو قلو با آن مواجه شویم، میتوانیم با اطمینان بیشتری وارد پوزیشن شویم.
یکی از بهترین منابع برای این سبک بسته آموزشی البروکس است. البروکس یک دوره آموزشی و چندین کتاب دارد که در آن به طور کامل و مفصل سبک خودش را آموزش داده است.
یکی از خوبیهای این سبک این است که تنها با ان میتوانید به تریدهای سود ده برسید. باید وقت زیادی بر روی آن و دوره البروکس بگذارید تا به تسلط و دانش کافی برسید. توجه به قیمت و الگوها از نقاط قوت این سبک است.
از معایب آن نیز میتوان به این اشاره کرد که توجهی به سطوح قیمتی نمیکند، نقاط چرخشی قیمت را در نظر نمیگیرد. از طرفی به دلیل محبوبیت و گستردگی استفاده از این سبک، بزرگان بازار میدانند اکثریت افراد در کجا وارد یک ترید شدهاند و به همین دلیل امکان شکست تحلیل در این سبک بیشتر از دیگر سبکها مانند عرضه تقاضا است.
روش های تحلیل تکنیکال: عرضه و تقاضا
فلسفه این سبک این است که هیچ اتفاقی در بازار نمیفتد، مگر به واسطه عرضه و تقاضا. این موضوع منطقی هم هست؛ در بازارهای سنتی وقتی خریدار و تقاضا برای یک کالا زیاد میشود و از آن طرف عرضه کم است، قیمت شروع به بالا رفتن میکند و بالعکس.
در بازارهای مالی و طبق فلسفه این سبک نیز همه چیز بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میشود. اگر خریداران بیتکوین بیشتر از فروشندگان ان باشند، قیمت بالا میرود.
در این سبک تحلیلگران به دنبال سطوح عرضه و تقاضا هستند. آنها با استفاده از شکل کندلها و نوع حرکت قیمت، سطوحی را تعیین میکنند که نشان دهنده فروش یا خرید است.
در بازگشت قیمت به آن سطوح، امکان واکنش را میدهند و بر اساس آن معامله میکنند.
به مثال زیر توجه کنید.
در اینجا یک سطح عرضه در بیت کوین داریم که باعث ریزش قیمت شده است، حال اگر کمی نمودار را به جلوتر ببریم، مشاهده میکنیم قیمت در واکنش به این سطح دوباره با افت مواجه شده است.
در مثال بعدی با یک سطح تقاضا مواجه هستیم که با رنگ سبز به نمایش در آمده است.
اگر کمی به جلوتر برویم، میبینیم که قیمت بعد از بازگشت به این سطح حرکت رو به بالای قدرتمندی را شروع کرده است.
یکی از مزایای این سبک دریافت ریسک به ریواردهای بسیار خوب است؛ طوری که در صورت تحلیل اشتباه فراوان، ممکن است ضرر شما در یک ترید مناسب جبران شود.
اما بحث اصلی اینجاست که هیچ کدام از روش های تحلیل تکنیکال معروف در زمینه عرضه و تقاضا نمیتوانند به طور کامل قدرت سطوح مختلف را تعیین کنند. گاهی ممکن است یک سطح بسیار عالی از نظر شما، به راحتی شکسته شود و دلیل آن قویتر بودن سطح مقابل است.
عرضه و تقاضا زیرشاخههای فراوانی دارد که از معروفترین آنها میتوان به ICT، RTM و اسمارت مانی اشاره کرد.
ICT الگوی الیوت در تحلیل چیست؟ سبک ابداعی یک فرد آمریکایی به نام مایکل هادلستون است که 30 سال سابقه تدریس و معامله در بازارهای مالی مختلف را دارد. در این سبک به زمان انجام حرکتهای قیمت و جلسات معاملاتی توجه ویژهای میشود. در ICT به طور خالص با سطوح عرضه و تقاضا کار نمیکنیم و این سطوح تنها 20 درصد کل سبک را تشکیل میدهند.
مایکل در ICT مفهوم نقدینگی و پیدا کردن آن روی نمودار را به شاگردانش آموزش داد. او در حال حاضر یک دوره آموزشی را به صورت رایگان شروع کرده است که با جستجوی نام ICT Mnetorship 2022 میتوانید به آن دسترسی پیدا کنید.
RTM مخفف عبارت Read The Market یا خواندن بازار است. تحلیلگران این سبک اعتقاد دارند بازار پر از سفارش است و باید نواحی دارای سفارش را پیدا کنیم.
آنها در سطوح عرضه و تقاضا دنبال بهترین سطوح سفارش هستند و اعتقاد دارند اگر کسی به طور کامل RTM را یاد بگیرد، میتواند تمام بازار را پیشبینی کند که این یک تبلیغات اشتباه و تقریبا دروغ است؛ زیرا بازارهای مالی هیچ قطعیتی ندارند و هیچ مدرکی نیز وجود ندارد که این ادعا را تایید کند.
با این حال RTM یک سبک تحلیلی دقیق است و ریسک به ریواردهای بسیار خوب را به شما میدهد. هرچه بیشتر بر روی آن وقت بگذارید متوانید استراتژی خود را بهتر کرده و معاملات بهتری داشته باشید.
از معایب RTM میتوان به عدم توجه به تایم و سشن معاملات اشاره کرد و تنها سطوح سفارش برای آنها مهم است. از طرفی منابع این سبک بسیار پراکنده است و هرکس طبق نظر خودش آن را به شکل متفاوتی تدریس میکند؛ به همین دلیل تسلط بر روی آن و سود ده شدن با استفاده از این روش تحلیلی ممکن است زمان و انرژی زیادی از شما بگیرد.
روش های تحلیل تکنیکال: امواج الیوت
یکی دیگر از روش های تحلیل تکنیکال استفاده از امواج الیوت است. امواج الیوت اولین بار توسط R alph Nelson Elliott ( رالف نلسون الیوت) ابداع شد. او اعتقاد داشت بازارهای مالی از افراد تشکیل شده و احساسات و رفتار انسانها در شرایط مشابه، تکرار میشود. او حرکات قیمت را به موجهایی تشبیه کرد و این سبک را با نام امواج الیوت پایهگذاری کرد.
امواج الیوت از موجهای جنبشی و اصلاحی برای توجیه حرکات بازار استفاده می کنند. بسیاری از الگوهای پرایس اکشنی توسط امواج الیوت قابل توجیه هستند. شمارش امواج الیوت قوانین خاصی دارد که باید مدتها بر روی آنها مطالعه و تمرین شود.
همانطور که در تصویر میبینید، در تئوری امواج الیوت، هر حرکت قیمت نامگذاری و موج شماری میشود و میتوان بر اساس آنها حرکت بعدی قیمت را حدس زد.امواج الیوت در طول زمان گسترش پیدا کرده و افراد مختلف سبکهای جدیدی را با استفاده از آن ابداع کردهاند. سبک رابرت ماینر و نئو ویو از جمله زیرمجموعههای امواج الیوت هستند.
وین ریت امواج الیوت در صورتی که در آن به تسلط برسیم، بسیار بالاست؛ اما گاهی اوقات الگوی الیوت در تحلیل چیست؟ ریسک به ریوارد مطلوبی به ما نمیدهد. از طرفی تسلط بر روی قوانین ان بسیار سخت و زمانبر است. بسیاری از تحلیلگران نیز اعتقاد دارند امواج الیوت فقط برای تحلیل کردن آینده بازار به کار میآید و نمیتوان با آنها معامله سوآور داشت؛ اما هر سبکی باید شخصی سازی شده و از دل آن ستاپهای مناسبی برای سود کردن طراحی کرد.
جمعبندی
در این مقاله در مورد انواع روش های تحلیل تکنیکال صحبت کردیم. روش های بسیار زیادی برای شروع این کار وجود دارند که گاهی اوقات حتی نام آنها را هم به ندرت شنیدهایم. بعضی از روش های تحلیل تکنیکال مانند استفاده از ابر ایچیموکو یا فیبوناچی و… نیز میتوانند در این دستهبندئی قرار بگیرند؛ اما در اکثر موارد در همین دستهبندیها جای میگیرند.
انتخاب روش و سبک به هیچ عاملی به جز خودتان و روحیات خودتان بستگی ندارد. شما میتوانید با هرکدام از روش های تحلیل تکنیکال به سوددهی برسید و فقط تمرین و رعایت مدیریت سرمایه است که میتواند بقای شما را در بازارهای مالی تضمین کند.
الگوی الیوت در تحلیل چیست؟
قابلیت های تحلیل الیوتی
یکی از مشکلات رایجی که امروزه با آن روبرو هستیم عدم فهم درست قابلیت های روش های تکنیکی است بدین مفهوم که بسیاری از افراد نمی دانند کاربرد دقیق دروس تحلیل تکنیکال چیست که به طور خاص در مورد قاابلیت های امواج الیوت می پردازیم.
بیان مباحث پیش رو برای خودم چالش برانگیز ، سخت و در عین حال آسان است.
آسان است چرا که وقتی با توجه به مراجع صحبت می کنیم و نمی خواهیم از خودمان اجتهاد کنیم! که یکی قبول داشته باشد و دیگری نه.
سخت است چون متاسفانه اکثریت تکنیکالیست ها به اشتباه از تکنیکال استفاده می کنند و سوالی که تازه واردان به عرصه تحلیل تکنیکال می پرسند این که مگر می شود اکثریت اشتباه کنند!
و در نهایت چالش برانگیز است چرا که برای مثال اگر 10 تحلیل الیوتی را بررسی کنیم احتمالا 8 یا 9 تای آن غلط علمی دارد و درست نیستند! و دوباره سوالی که مطرح می کنند این است که مگر می شود…!
متاسفانه جمیع جهات باعث می شود افرادی که درست وعلمی کار می کنند در اقلیت باشند و افرادی که اشتباهات زیادی در تحلیل هایشان وجود دارد دنباله روهای آماتور بیشتری داشته باشند.
عدم فهم دقیق کاربردهای واقعی صرفا مربوط به الیوت نیست و در همه جای تحلیل تکنیکال از جمله تحلیل تکنیکال کلاسیک ، هارمونیک ، چنگال آندروز و پرایس اکشن مشهود است و در مقاله زیر به اجمال به قابلیت های امواج الیوت می پردازیم.
به عنوان یک مثال ساده الگوی هارمونیک XABCD را در نظر بگیرید ، این الگو می گوید پس از تشکیل کل شاخه های الگوی XABCD زمانی که قیمت به PRZ الگوی مد نظر در نقطه D رسید ، با توجه به علائم بازگشتی می توان به معامله پرداخت. الگوهای هارمونیک چنین قابلیتی به تحلیل گر نمی دهند که در میانه تشکیل این الگوها به پیش بینی ادامه راه قیمت در قالب یکی از الگوها بپردازند.
در بین تحلیل گران دیده می شود که قیمت بازوهای XAB و یا XABC را تشکیل داده و اینها به پیش بینی الگوی مد نظر نظر می پردازند و TP های خود را روی PRZ های الگوهای هارمونیک بنا می کنند به طوری که گفته می شود بازار الگوی XABCD را تشکیل خواهد شد. در واقع این تحلیل گران از قابلیت هایی که در هارمونیک وجود ندارند استفاده کرده و به صورت کاملا اجتهاد وار به پیش بینی های غلط مکرر می پردازند.
علت اینکه در ابتدا به یک مثالِ هارمونیک پرداختیم این بود که به نظرم این بحث بسیار ساده تر از الیوت است و درک مطالبی که در مورد الیوت می گوییم را ساده تر می کند. در الیوت نیز متاسفانه این موارد رواج دارد به طوری که برخی تحلیل گران که به ذات الیوت آشنایی کافی ندارند ، دست به پیش بینی ساختارها و الگوهای آینده می زنند.
توانایی پیش بینی در امواج الیوت
البته یکی از تفاوت های مهم الیوت با سایر روش های تکنیکی این است که الگوها مثل قطعات یک پازل کنار یکدیگر می نشینند و بلافاصله پس از هر الگو الگوی بعدی شروع به تشکیل شدن می کند و این ویژگی پایه و اساس خیلی از پیش بینی هاست.
توانایی که الیوت به تحلیل گر می دهد این است که الگوی تکمیل شده (در شرف خاتمه یا کمی پس از خاتمه) را پیدا کند و با آن به معامله بپردازد. همچنین الیوت می تواند به تخمین مقدار احتمالی میزان حرکت قیمت (با احتمال نسبتا بالا) پس از تکمیل یک الگو بپردازد. اما الیوت چنین قابلیتی ندارد که پس از ترید با یک الگو به ما بگوید قرار از چه الگویی با چه ساختاری تشکیل شود! مگر در موارد خاص که صرفا پیش بینی ساختار کلی (ایمپالس یا کارکشن) امکان پذیر است. در واقع مورد مذکور اصلا جزو توانایی ها و قابلیت های امواج الیوت نیست!
اگر بخواهیم به یکی از موارد خاص مذکور و مهمترین و پرتکرارترین آن بپردازیم ، می توانیم به شاخه آخر الگوها اشاره کنیم. اگر اکثر شاخه های یک الگو تشکیل شده باشد و بازار در حال تشکیل و تکمیل شدن آخرین بازوی یک الگو باشد ، می توان به پیش بینی با دقت بالا پرداخت .
برای مثال فرض کنید 4 موج کنار هم تشکیل شده باشند ، بستگی به ساختار این 4 موج و نسبت های قیمتی آن ها و همچنین تناوب زمانی و … می توان به بررسی این پرداخت که کدام یک از الگوهای 5 موجی می تواند تشکیل شود و به بررسی تشکیل یا عدم تشکیل مثلثهای همگرا ، واگرا ، خنثی ، با تناوب استاندارد و یا با تناوب معکوس ، ایمپالس روند دار یا ترمینال می پردازیم و با در نظر گرفتن همه بررسی ها الگویی را تخمین بزنیم.
این پیش بینی می تواند نسبتا با دقت بالایی عمل کند ، اما همین موارد نیز ممکن است بارها دستخوش تغییر از سوی تحلیل گر شود. علت این تغییرات و عوض شدن سناریوها برای آماتورها مشخص نیست و تقصیرها را به گردن تحلیل گر می اندازند اما برای تحلیلگری که علمی کار می کند این تعویض سناریوها امری عادی تلقی می شود.
یکی از مهمترین عوامل در تعویض سناریوها انواع مختلف الگوهاست. برای مثال مثلث افقی که می تواند به ایرگولار تبدیل شود و ایرگولاری که در مراحل پایانی تشکیل شدنش به یک مثلث جاری تبدیل شود. این تعویض سناریوها در جهت کلی معامله هیچ نقشی ندارد و صرفا می تواند نقطه ورود ، حد ضرر و یا حد سود را تغییر دهد. این موراد به همراه موارد مشابه فنی دیگر برای افراد ناآشنا و به خصوص دنباله رو موجب سردرگمی است!
در مورد قابلیت های امواج الیوت ساعت ها می توان صحبت کرد و صفحه های متمادی می توان نوشت! اما برای این مقاله در این جایگاه ، فکر می کنم همین قدر کفایت بکند.
معرفی کوتاه
نئوویو سنتر (NEoWaveCenter) به عنوان اولین مرکز آموزش کامل و تخصصی نئوویو در ایران با آموزش این سبک به صورت استاندارد ، میتواند تواناییهای تحلیلی و معاملاتی شما را به طرز چشمگیری افزایش دهد. من حسین حیدرپور مدرس دورههای نئوویو هستم و از سال 1390 تاکنون با مطالعه و معامله با همه سبک های الیوتی مطرح در دنیا و با اشراف کامل روی نقاط قوت و ضعف روش های موجود، با بیش از یک دهه تجربۀ عملی با اطمینان کامل میتوانم نئوویو (الیوت به سبک گلن نیلی) را به عنوان جامعترین و کاربردیترین سبک الیوتی دنیا به شما معاملهگران معرفی نمایم.
اطلاعرسانی
کلاسهای نیمه خصوصی نئوویو سنتر فقط تا انتهای سال 1400 برگزار میشوند و تا اطلاع ثانوی برگزار نخواهند شد. از این پس فقط کلاسهای خصوصی با دو دانشجو برگزار میشوند.
آموزش تحلیل تکنیکال؛ امواج الیوت و سطوح فیبوناچی – بخش نهم
یکی از مهمترین بخشهای تحلیل تکنیکال به امواج الیوت مربوط میشود که رالف نلسون الیوت در قرن بیستم آن را معرفی کرد. او مشاهدات و مطالعات خود را در قالب نظریهای ارائه داد که تغییرات قیمتی را با امواج تکرار شوندهای توصیف میکرد. نظریه امواج الیوت بر روی مسائل روانشناسی معاملهگران در بازارهای مالی بنا شده و رفتار آنها را در قالب الگوهای تکرار شوندهای نشان میدهد.
امواج الیوت بحث بسیار مفصل و پیچیدهای است که تنها در شرح و توضیح آن میتوان کتاب هم نوشت. با این حال در ادامه به اصول اولیه و ابتدایی امواج الیوت نگاهی خواهیم انداخت و شما را با مفاهیم اصلی امواج الیوت آشنا خواهیم کرد.
مقدمهای بر امواج الیوت
امواج الیوت بر پایه این منطق استوار است که تفکر جمعی توده مردم در ابعاد گسترده، از الگوهای تکرار شوندهای پیروی میکند. بازارهای مالی هم از جمله نقاطی است که شاهد تجمع افکار مختلف افراد است و به همین خاطر الگوهای تکرار شونده که به نظر الیوت در قالب امواج خود را نشان میدهند، در این بازارها پیدا میشوند. در حالت کلی و از نظر الیوت امواج به دو دسته انگیزشی (Impulsive) و اصلاحی (Corrective) تقسیم میشوند. الگوی پایهای امواج از ۵ موج انگیزشی و ۳ موج اصلاحی تشکیل شده است.
امواج الیوت صعودی – خطوط توپر امواج انگیزشی و خطوط نقطهچین امواج اصلاحی هستند امواج الیوت نزولی – خطوط توپر امواج انگیزشی و خطوط نقطهچین امواج اصلاحی هستند
امواج انگیزشی که با رنگ آبی در شکل نشان داده شدهاند، خود از ۳ موج انگیزشی و ۲ موج اصلاحی تشکیل شده است. امواج اصلاحی نیز که با رنگ نارنجی نشان داده شده، از ۲ موج انگیزشی و یک موج اصلاحی تشکیل شدهاند.
این الگوی پایه برای هر دو روند صعودی و نزولی در شکل بالا آمده است. قابل توجه است که هر یک از مجموعه امواج انگیزشی یا اصلاحی (امواج آبی و نارنجی) خود بخشی از یک موج بزرگتر را تشکیل میدهند.
این دید کلی در نظریه امواج الیوت وجود دارد و باید این نکته را به یاد داشته باشید که هر موج انگیزشی از ۵ ریز موج و هر موج اصلاحی از ۳ ریز موج تشکیل شده است.
معمولاً برای نمایش امواج انگیزشی از اعداد ۱ تا ۵ و امواج اصلاحی از حروف انگلیسی B ، A و C استفاده میشود.از امواج الیوت برای ۳ هدف استفاده میشود: پیشگویی مسیر بازار ، تعیین نقاط بازگشت و تعیین استراتژی برای ورود و خروج از معاملات.
سه قانون کلی برای الگوی پایه امواج الیوت وجود دارد که شامل قوانین زیر است:
- موج شماره ۲ نمیتواند تا نقطهای که موج شماره ۱ آغاز شده اصلاح شود. منظور از اصلاح قیمت، بازگشت قیمت در خلاف جهت روند شکل گرفته است.
- موج شماره ۳ نباید کوتاهترین موج انگیزشی باشد.
- موج شماره ۴ با موج شماره ۱ نباید همپوشانی داشته باشد.
طبق قانون دوم در واقع پس از اینکه موج شماره ۱ و ۲ شکل گرفت، برای شناسایی موج ۳ نباید به دنبال موجی باشید که از این دو موج کوتاهتر است. گاهی اوقات موج ۳ در نقاط برابر و با فاصله یکسان بسته میشود اما هیچگاه کوتاهتر از امواج دیگر نیست. طبق قانون سوم نیز موج شماره ۴ نمیتواند وارد محدوده قیمتی موج شماره ۱ شود.
موج شماری در جفت ارز بیت کوین/اتریوم
معمولا یکی از امواج انگیزشی که میتواند موج شماره ۱، ۳ یا ۵ باشد، بصورت گسترش یافته است و از امواج دیگر بزرگتر است. این قاعده در بازار سهام و فارکس بیشتر درباره موج شماره ۳ صدق میکند.
امواج گسترش یافته
در برخی حالات خاص و در بازار صعودی با گسترش موج ۳، موج ۵ نمیتواند قله بالاتری را رقم بزند و این موج اصطلاحاً به صورت کوتاه شده (Truncation) درمیآید. این حالت در بازار نزولی با عدم موفقیت موج ۵ در ثبت کف جدید اتفاق میافتد.
قوانین اصلی و نکات پایهای لازم درباره نظریه امواج الیوت بدین شرح بود و با استفاده از آنها میتوان امواج الیوت را در نمودارهای قیمتی شناسایی کرد ولی با این وجود بازهم شناسایی دقیق این امواج کار بسیار سختی است که تنها با تمرین میتوان در آن به مهارت رسید. اصطلاحی در این باره وجود دارد که اگر ۱۲ الیوتیشن (اصطلاحا کسانی که با استفاده از این نظریه معامله میکنند) را در یک اتاق بگذارید، هیچ کدام از آنها با شمارش یکسان امواج خارج نخواهند شد!
قواعد امواج اصلاحی
دو راهنمای کاربردی در امواج اصلاحی وجود دارد که دانستن آنها به شما در معاملات کمک خواهد کرد.
قاعده دگرگونی (Alteration)
طبق این قاعده در صورتی که موج اصلاحی در موج دوم بصورت عمودی و سریع اتفاق بیفتد، موج اصلاحی ۴ بصورت ممتد و کشیده خواهد بود. در صورتی هم که موج ۲ به صورت ادامهدار و کشیده اصلاح شود (که معمولا این اتفاق کمتر رخ میدهد)، موج ۴ به صورت سریع اصلاح خواهد شد.
قاعده برابری (Equality)
طبق این قاعده موج اصلاحی A و B، معمولاً تمایل دارند که کم و بیش طول مشابهی داشته باشند.
انواع امواج اصلاحی
امواج اصلاحی به ۴ دسته زیگزاگ، تخت، مثلثی و اصلاح ترکیبی تقسیم میشوند.
اصلاح زیگزاگی (Zigzag)
این نوع از اصلاح شامل امواج B ، A و C میشود که هر کدام به ترتیب دارای ۵ ، ۳ و ۵ زیر موج هستند. البته ۲ یا ۳ زیگزاگ هم میتوانند بصورت متوالی پشت هم قرار گیرند.
زیگزاگ دوگانه
اصلاح تخت (Flat)
این امواج اصلاحی نیز از ۳ موج B ، A و C تشکیل شدهاند که هر کدام به ترتیب ۳ ، ۳ و ۵ زیر موج دارند. یکی از خصوصیاتی که این امواج اصلاحی دارند این است که موج C طول کمتری از موج A خواهد داشت و به این خاطر این امواج اصلاحی ضعیف تلقی میشوند. پس از این امواج اصلاحی معمولاً موج انگیزشی قدرتمندی شکل میگیرد.
اصلاح تخت
اصلاح مثلثی (Triangle)
اصلاح مثلثی شامل امواج D ، C ، B ، A و E است که هر کدام از آنها از ۳ زیر موج تشکیل شدهاند. این مثلث از اتصال نقاط انتهایی A ، C و همچنین B ، D به یکدیگر تشکیل شده است. این نوع اصلاح همیشه در موج ۴ اتفاق میافتد و موج ۵ انگیزشی که پس از شکستن مثلث ایجاد میشود، معمولاً به اندازه بزرگترین موج ایجاد شده درون مثلث است.
اصلاح مثلثی
اصلاح ترکیبی
این اصلاح که شکلی تقریباً افقی دارد، از ترکیب سه نوع اصلاح قبلی به وجود میآید. این اصلاح در موج ۴ دیده میشود و با زیرموجهای X ، W و Y نمایش داده میشود. تصویر زیر مثالی از یک اصلاح ترکیبی است.
اصلاح ترکیبی
کانالها
گاهی اوقات امواج الیوت درون کانال حرکت میکنند. این کانالها از انتهای امواج ۱ و ۳ و یا ابتدای امواج ۲ و ۴ به وجود میآیند. نکتهای که در این حالت وجود دارد این است که شکست کانال باید زیرنظر گرفته شود. حالتهای مختلفی که میتوان برای امواج الیوت متصور شد، در تصویر زیر آمده است.
سطوح فیبوناچی
اعداد فیبوناچی در بسیاری از پدیدههای طبیعی از جمله نسبت اندازههایی که در بدن موجودات زنده وجود دارد، مشاهده شدهاند. سری اعداد فیبوناچی با اعداد صفر و یک شروع و عدد بعدی از مجموع دو عدد قبلی به وجود میآید. سری فیبوناچی از اعداد … ،۵۵ ، ۳۴، ۲۱، ۱۳، ۸، ۵، ۳، ۲، ۱، ۱ تشکیل شده و طبق این سری «سطوح فیبوناچی» (Fibonacci Levels) به وجود آمدهاند. سطوح فیبوناچی شامل اعداد ۰.۲۳۶ ، ۰.۳۸۲ ، ۰.۵ ، ۰.۶۱۸ (نسبت طلایی)، ۰.۷۸۶ ، ۱.۲۷۲ و ۱.۶۱۸ هستند.
کاربرد این سطوح در امواج الیوت تعیین نقاط بازگشت و سطوح حمایت و مقاومتی است که میتواند در تشخیص نقاط ورود به معامله کمک زیادی کند. در ادامه استفاده از سطوح فیبوناچی را در امواج الیوت شرح خواهیم داد.
نقاط بازگشت
سطوح بازگشت این امکان را به تریدرها میدهد که خود را برای مناطق بازگشت روند، سطوح حمایتی و مقاومتی آماده کنند. این سطوح با توجه به حرکت قیمتی قبلی به وجود میآیند. در این سطوح احتمال بازگشت بخشی از موج نزولی قبلی و یا توقف موج صعودی آغاز شده وجود دارد. برای مثال در نمودار یک روزه بیت کوین که در شکل زیر نشان داده شده است، در صورتی که نقطه صحیح ورود به معامله را درست تشخیص داده باشیم، با کنترل سطوح مختلف نقطه خروج را میتوان تعیین کرد. در این نمودار نقش مقاومتی در سطح ۰.۲۳۶ و تمرکز بازه قیمتی در سطح ۰.۳۸۲ و مقاومت اصلی در سطح ۰.۶۱۸ قابل مشاهده است.
کاربرد سطوح فیبوناچی در تشخیص نقاط مقاومت
نحوه استفاده از ابزار فیبوناچی در روند نزولی و روند صعودی با هم تفاوت دارد. برای مثال در روند نزولی که در تصویر قبل مشاهده کردید نقطه شروع، بالاترین سقف رقم زده و نقطه پایان پایینترین کف در این روند است. بنابراین تشخیص صحیح روند فعلی و روند پیشرو اهمیت خود را در این بخش نشان میدهد. کاربرد ابزار فیبوناچی در روندهای صعودی برعکس است. یعنی نقطه ابتدایی، پایینترین نقطه (کف موج) و نقطه انتهایی بالاترین نقطه (سقف موج) خواهد بود.
بازگشت از سطح ۰.۶۱۸ فیبوناچی
نکته مهم دیگر، محبوبیت استفاده از سطوح فیبوناچی در تعیین نقاط ورود در اصلاحات انجام گرفته در امواج الیوت ۲ و ۴ است. تریدرهایی که از فرصت ورود به روند جدید در نقاط ابتدایی جا میمانند، معمولاً با تشخیص نقاط انتهایی امواج و ترسیم سطوح فیبوناچی، برای بازگشت و اصلاحی که در امواج اصلاحی رخ میدهد محدودهای مشخص میکنند تا نقاط جدیدی برای ورود به معامله بیابند.
همچنین پس از پایان یافتن ۵ موج انگیزشی که در پی آن امواج اصلاحی آغاز میشوند، جهت تعیین نقطه بازگشت امواج اصلاحی، باید نقاط ابتدایی و انتهایی سطوح فیبوناچی را از روی ۵ موج ابتدایی انگیزشی تعیین کنیم. همچنین به یاد داشته باشید که از نظر بسیاری از تریدرها در بازار ارزهای دیجیتال، سطح ۰.۶۱۸ یک حمایت یا مقاومت اساسی محسوب میشود و نقش آن را در اصلاحهای قیمتی به عنوان یک حمایت نباید دستکم گرفت.
امواج الیوت در ارز دیجیتال
موج الیوت به نظریه (یا اصل) اشاره می کند که سرمایه گذاران و معامله گران ممکن است در تجزیه و تحلیل فنی اتخاذ کنند . این اصل بر این ایده استوار است که بازارهای مالی تمایل دارند از الگوهای خاصی بدون در نظر گرفتن بازه زمانی پیروی کنند.
اساساً ، نظریه موج الیوت (EWT) نشان می دهد که حرکات بازار دنباله ای طبیعی از چرخه روانشناسی جمعیت را دنبال می کند. الگوها بر اساس احساسات فعلی بازار ایجاد می شوند که بین نزولی و صعودی متناوب هستند .
اصل موج الیوت در دهه 30 توسط رالف نلسون الیوت – حسابدار و نویسنده آمریکایی ایجاد شد. با این حال ، این نظریه فقط در دهه 70 ، به لطف تلاش های Robert R. Prechter و AJ Frost محبوبیت خود را افزایش داد.
در ابتدا ، EWT اصل موج نامیده شد که توصیفی از رفتار انسان است. ایجاد الیوت بر اساس مطالعه گسترده او در مورد داده های بازار و با تمرکز بر بازارهای سهام بود. تحقیقات سیستماتیک وی حداقل 75 سال اطلاعات را شامل می شد.
به عنوان یک ابزار تجزیه و تحلیل فنی ، EWT در حال حاضر در تلاش برای شناسایی چرخه ها و روندهای بازار استفاده می شود و می تواند در طیف وسیعی از بازارهای مالی اعمال شود. با این حال ، موج الیوت یک شاخص یا تکنیکال معاملاتی نیست. در عوض ، این یک نظریه است که ممکن است به پیش بینی رفتار بازار کمک کند. همانطور که پرشتر در کتاب خود می گوید:
امواج الیوت در ارز دیجیتال
اصل موج در درجه اول یک ابزار پیش بینی نیست. این شرح مفصلی از رفتار بازارها است.
الگوی اصلی موج الیوت
به طور معمول ، الگوی اصلی موج الیوت با یک الگوی هشت موجی قابل شناسایی است که شامل پنج موج محرک (که به نفع روند اصلی حرکت می کند) و سه موج اصلاحی (که در جهت مخالف حرکت می کنند) است.
بنابراین ، یک چرخه کامل موج الیوت در بازار صعودی به این شکل خواهد بود:
توجه داشته باشید که در مثال اول ، پنج موج متحرک داریم : سه در حرکت رو به بالا (1 ، 3 و 5) ، به علاوه دو در حرکت رو به پایین (A و C). به بیان ساده ، هر حرکتی که مطابق با روند اصلی باشد ، ممکن است یک موج محرک تلقی شود. این بدان معناست که 2 ، 4 و B سه موج اصلاحی هستند.
اما به گفته الیوت ، بازارهای مالی الگوهایی با ماهیت فراکتال ایجاد می کنند . بنابراین ، اگر بر روی بازه های زمانی بزرگتر زوم کنیم ، حرکت 1 تا 5 را نیز می توان یک موج محرک (i) در نظر گرفت ، در حالی که حرکت ABC ممکن است نشان دهنده یک موج اصلاحی واحد (ii) باشد.
همچنین ، اگر بر روی بازه های زمانی کوچکتر زوم کنیم ، یک موج متحرک (مانند 3) را می توان بیشتر به پنج موج کوچکتر تقسیم کرد ، همانطور که در بخش بعدی نشان داده شده است.
در مقابل ، چرخه موج الیوت در بازار نزولی به این شکل خواهد بود:
امواج الیوت در ارز دیجیتال
موج های انگیزشی
همانطور که توسط Prechter تعریف شده است ، موج های متحرک همیشه در همان جهت روند بزرگتر حرکت می کنند.
همانطور که دیدیم ، الیوت دو نوع توسعه موج را توصیف کرد: موج انگیزه و موج اصلاحی . مثال قبلی شامل پنج انگیزه و سه موج اصلاحی بود. اما اگر روی یک موج متحرک بزرگنمایی کنیم ، از یک ساختار پنج موج کوچکتر تشکیل شده است. الیوت آن را الگوی پنج موج نامید و سه قانون برای توصیف شکل گیری آن ایجاد کرد:
+ موج 2 نمی تواند بیش از 100٪ حرکت موج 1 قبلی را پس بگیرد.
+ موج 4 نمی تواند بیش از 100 درصد حرکت موج 3 قبلی را پس بگیرد.
+ در میان امواج 1 ، 3 و 5 ، موج 3 نمی تواند کوتاهترین باشد و اغلب طولانی ترین است. همچنین موج 3 همیشه از انتهای موج 1 عبور می الگوی الیوت در تحلیل چیست؟ کند.
امواج الیوت در ارز دیجیتال
امواج اصلاحی
برخلاف موج های محرک ، موج های اصلاحی معمولاً از یک ساختار سه موج ساخته می شوند. آنها اغلب توسط یک موج اصلاحی کوچکتر که بین دو موج انگیزه کوچکتر اتفاق می افتد شکل می گیرند. این سه موج اغلب A ، B و C نامگذاری می شوند.
در مقایسه با موج های محرک ، موج های اصلاحی کوچکتر هستند زیرا بر خلاف روند بزرگتر حرکت می کنند. در برخی موارد ، چنین مبارزه ضد روند می تواند موج های اصلاحی را بسیار دشوارتر تشخیص دهد ، زیرا طول و پیچیدگی آنها می تواند بسیار متفاوت باشد.
به گفته پرچتر ، مهمترین قانونی که باید در مورد امواج اصلاحی در نظر داشته باشید این است که آنها هرگز از پنج موج ساخته نمی شوند.
آیا موج الیوت کار می کند؟
در مورد کارآیی امواج الیوت بحث در جریان است. برخی می گویند میزان موفقیت اصل موج الیوت بستگی زیادی به توانایی معامله گران در تقسیم دقیق حرکات بازار به روندها و اصلاحات دارد.
در عمل ، امواج ممکن است به روش های مختلف کشیده شوند ، بدون اینکه الزاماً قوانین الیوت را زیر پا بگذارند. این بدان معنی است که رسم درست امواج از یک کار ساده دور است. نه تنها به این دلیل که به تمرین نیاز دارد ، بلکه به دلیل سطح بالایی از ذهنیت درگیر نیز وجود دارد.
بر این اساس ، منتقدان استدلال می کنند که نظریه موج الیوت به دلیل ماهیت بسیار ذهنی خود یک نظریه مشروع نیست و بر مجموعه ای از قوانین تعریف شده تکیه دارد. با این وجود ، هزاران سرمایه گذار و معامله گر موفق هستند که اصول الیوت را به شیوه ای سودآور به کار گرفته اند.
جالب است که تعداد فزاینده ای از معامله گران که نظریه موج الیوت را با شاخص های فنی ترکیب می کنند ، درصد موفقیت خود را افزایش داده و خطرات را کاهش می دهند. شاخص های بازگرداندن فیبوناچی و شاخص های پسوند فیبوناچی شاید محبوب ترین نمونه ها باشند.
کلام پایانی
به گفته پرچتر ، الیوت هرگز در مورد اینکه چرا بازارها ساختار موجی 5-3 ارائه می دهند ، واقعاً گمانه زنی نکرده است. در عوض ، او به سادگی داده های بازار را تجزیه و تحلیل کرد و به این نتیجه رسید. اصل الیوت به سادگی نتیجه چرخه های بازار اجتناب ناپذیر است که توسط طبیعت انسان و روانشناسی جمعیت ایجاد شده است.
همانطور که گفته شد ، موج الیوت یک شاخص تکنیکال نیست ، بلکه یک نظریه است. به این ترتیب ، روش صحیحی برای استفاده از آن وجود ندارد و ذاتاً ذهنی است. پیش بینی دقیق حرکت بازار با EWT نیاز به تمرین و مهارت دارد زیرا معامله گران باید نحوه ترسیم شمارش موج را بیابند. این بدان معناست که استفاده از آن می تواند خطرناک باشد ، به ویژه برای مبتدیان.
راه تشخيص و شناسايي امواج الیوت
رالف نلسون الیوت از اولین افرادی بود که متوجه نظم در امواج قیمت بازار سهام شد . نظریات الیوت بسیار متاثر از چارلز داو است و تشابهات زیادی با نظریات داو دارد و تفاوت اساسی در نظریه وی با داو در تحلیل نمودارهای قیمت با استفاده از شمارش موج ها است . او اینگونه استنباط کرد که حرکات قیمت سهام در بازار سرمایه و یا به عبارت دیگر بازارهای سهام آشفته و بدون نظم حرکت نمی کنند بلکه آن ها بصورت موج های تکراری و پشت سر هم حرکت می کنند . او ادعا کرد همواره جزر و مد حالات روانی مردم در قالب الگوهای تکراری و پشت سرهم نمایان می گردد . وی در طول عمر خود به کشف و تعیین قوانینی برای شناسایی نظم موجود در امواج پرداخت . در ادامه به بیان چند نکته مهم در ارتباط با شمارش امواج می پردازیم :
1- اگر در تايم پايين كار می كنيد شناسايي ساختار ها و امواج اليوت به مراتب سخت تر از تايم هاي بالا هستند . به همين دليل همانطور كه اساتيد فن موج شماری در دنيا همه يكصدا تريد را بر روي تايم هاي بالا دعوت مي كنند این نکته را به خاطر داشته باشید. البته اين به اين معني نيست كه در تايم هاي پايين ساختارهاي اليوتي به درستي شكل نمي گيرند .چون اگر حتي به تايم يك دقيقه هم برويم اين ساختارها قابل شناسايي هستند . اما براي يك مبتدي و در چندين سال اول تريد اكيدا توصيه به استفاده از تايم فريم هاي بالا مي شود.
2- در روش ماينر به دليل تحليل همه جانبه بازار كه شامل 4 بعد ساختار، قيمت ، زمان و روند جاري است معمولا انتهاي امواج با درصد بالايي از احتمال به راحتي قابل شناسايي هست. البته هميشه بايد دنبال جفت ارزهايي باشيم كه در بررسي شما رفتار تكنيكالي را داشته باشند چرا كه بازار ديناميك است . نه كار كردن با امواج اليوت سخت است و نه شناسايي انتهای امواج. اين ما هستيم كه روش های ساده را پيچيده می کنیم و نهايتا جز سردر گمي و از دست دادن موقعيت ها چيزي نصيبمان نمي شود.
مطلب آموزشی حاضر با عنوان ، راه تشخيص و شناسايي موج ها ، در فرمت فایل pdf و در 18 صفحه تهیه و تنظیم شده است.
دیدگاه شما