حسابداری
ارزش جاري دربرگيرنده سه نگرش متفاوت است كه عبارتند از ارزش ورودي (بهاي جايگزيني)، ارزش خروجي (خالص ارزش فروش) و ارزش اقتصادي (ارزش فعلي جريانهاي نقدي مورد انتظار از كاربرد مستمر دارايي و فروش نهايي آن توسط مالك فعلي). در برخي موارد از قبيل ارزشيابي سرمايهگذاري در اوراق بهادار نرخبندي شده، سه نگرش فوقالذكر بهمبالغ تقريباً نزديك بههم منجر ميشوند و تفاوت آنها كم بوده و ناشي از هزينههاي انجام معامله است. در ساير حالات همچون ارزيابي داراييهاي ثابت مشهود خاص واحد تجاري، تفاوت بين مقياسهاي مختلف ارزش جاري احتمالاً بااهميت خواهد بود.
بايد قاعده مشخص و معقولي براي انتخاب يكي از مقياسهاي مختلف اندازهگيري ارزش جاري دراختيار داشت. معيار " ارزش براي واحد تجاري " چنين قاعدهاي را به دست ميدهد. طبق اين قاعده، ارزش جاري برابر اقل " بهاي جايگزيني جاري دارايي و مبلغ بازيافتني " آن تعيين ميگردد.
" مبلغ بازيافتني " دارايي بالاترين ارزشي است كه مالك فعلي دارايي ميتواند بدان دست يابد و برابر خالص ارزش فروش دارايي يا ارزش اقتصادي آن، هركدام بيشتر است، ميباشد. " ارزش براي واحد تجاري " را ميتوان نوعي بههنگامكردن بهاي تاريخي با استفاده از قاعده سنتي "بهاي تمام شده يا كمتر " دانست .
در مورد داراييها، ارزش جاري مناسب طبق قاعده " ارزش براي واحد تجاري " انتخاب ميشود. قاعده مزبور، دارايي را درصورت بالاتر بودن مبلغ بازيافتني، به جاي بهاي تمامشده تاريخي، به بهاي جايگزيني ارزيابي ميكند مشروط به آنكه جايگزيني دارايي توجيهپذير باشد. اگر جايگزيني دارايي قابل توجيه نباشد، دارايي به مبلغ بازيافتني ارزيابي ميشود. كاربرد قاعده " ارزش برايواحد تجاري " در مورد بدهيها چندان ضرورتي ندارد چرا كه ارزشهاي مختلف بدهي، همگي به يك ارزش واحد ختم ميشوند.
مبلغ بازيافتني : خالص ارزش فروش يا ارزش اقتصادي يك دارايي، هركدام که بيشتر است.
بهاي جايگزيني : عبارت است از مخارجي كه بايد براي خريد يا ساخت يك قلم موجودي كاملاً مشابه چگونه ارزش فعلی خالص را محاسبه کنید؟ تحمل شود.
خالص ارزش فروش : عبارت است از بهاي فروش (بعد از كسر تخفيفات تجاري ولي قبل از تخفيفات مربوط به تسويه حساب) پس از كسر:
الف . مخارج براوردي تكميل، و
ب. مخارج براوردي بازاريابي، فروش و توزيع.
ارزش اقتصادي : ارزش فعلي خالص جريانهاي نقدي آتي ناشي از کاربرد مستمر دارايي ازجمله جريانهاي نقدي ناشي از واگذاري نهايي آن.
ارزش منصفانه : مبلغي است كه خريداري مطلع و مايل و فروشندهاي مطلع و مايل ميتوانند در معاملهاي حقيقي و در شرايط عادي، يك دارايي را در ازاي مبلغ مزبور با يكديگر مبادله كنند.
بهاي جايگزيني مستهلک شده : عبارت است چگونه ارزش فعلی خالص را محاسبه کنید؟ از بهاي ناخالص جايگزيني يک دارايي (يعني بهاي جاري جايگزيني يک دارايي نو با توان خدمتدهي مشابه) پس از کسر استهلاک مبتني بر بهاي مزبور و مدت استفاده شده از آن دارايي.
بهاي تمام شده : مبلغ وجه نقد يا معادل نقد پرداختي و يا ارزش منصفانه ساير مابهازاهايي كه جهت تحصيل يك دارايي در زمان تحصيل يا ساخت آن واگذار شده است و در صورت مصداق، مبلغي که براساس الزامات خاص ساير استانداردهاي حسابداري (مانند مخارج تأمين مالي) به آن دارايي تخصيص يافته است.
مبلغ دفتري : مبلغي كه دارايي پس از كسر استهلاك انباشته و زيان كاهش ارزش انباشته مربوط ، به آن مبلغ در ترازنامه منعکس ميشود.
ناخالص مبلغ دفتري : بهاي تمام شده دارايي يا ساير مبالغ جايگزين بهاي تمام شده
مبلغ استهلاكپذير : بهاي تمام شده دارايي يا ساير مبالغ جايگزين بهاي تمام شده در صورتهاي مالي ، به كسر ارزش باقيمانده آن.
ارزش باقيمانده : مبلغ برآوردي که واحد تجاري در حال حاضر ميتواند از واگذاري دارايي پس از كسر مخارج برآوردي واگذاري بدست آورد، با اين فرض که دارايي در وضعيت متصور در پايان عمر مفيد باشد.
ارزش باقيمانده تضمين شده : عبارت است از:
الف.در مورد اجارهكننده، آن بخش از ارزش باقيمانده دارايي كه توسط اجارهكننده يا شخص وابسته به وي تضمين گرديده است (مبلغ تضمين شده حداكثر مبلغي است كه ميتواند تحت هر شرايطي قابل پرداخت باشد)، و
ب.در مورد اجارهدهنده، آن بخش از ارزش باقيمانده دارايي كه توسط اجارهكننده يا شخص ثالثي تضمين شده است.
ارزش باقيمانده تضمين نشده : عبارت است از آن بخش از ارزش باقيمانده دارايي كه اجارهدهنده نسبت به تحقق آن اطمينان كافي ندارد يا تنها توسط شخص وابسته به اجارهدهنده تضمين شده است.
تعریف ارزش مشتری یا ارزش طول عمر مشتری چیست؟
ارزش مشتری یا ارزش طول عمر مشتری، معادل اصطلاح Customer Lifetime Value است.
این اصطلاح معمولاً به صورت مخفف به شکل CLV یا CLTV یا LTV مورد استفاده قرار میگیرد و از جمله مفاهیم بسیار مهم در مدیریت بازاریابی، تبلیغات و #مدیریت ارتباط با مشتری است.
شاید سادهترین تعریف ارزش مشتری این باشد که یک مشتری در طول عمر خود، چه میزان سود برای یک کسب و کار ایجاد میکند.
به یک مثال ساده فکر کنید:
فرض کنید برای اولین بار به یک کافی شاپ میروید و یک کیک و قهوه مجموعاً به قیمت بیست هزار تومان میخرید.
آیا شما یک مشتری بیست هزار تومانی هستید؟ احتمالاً نه.
اگر شما در یک کافی شاپ، از غذا و فضا راضی باشید، احتمالاً بارها و بارها به آنجا سر خواهید زد.
بنابراین، شاید در طی چند سال، چند صد هزار تومان و حتی شاید میلیونها تومان به آن کافی شاپ پول بدهید.
بنابراین، اشتباه نیست اگر بگوییم که شما یک مشتری چند میلیون تومانی هستید.
البته مثال بالا، با وجود ساده و جذاب بودن، بیانی دقیق از ارزش طول عمر مشتری نیست؛ چون نکات متعددی در آن لحاظ نشده است:
اول اینکه همه قرار نیست بعد از یک بار خرید، مشتری دائمی شوند.
ممکن است فردی فقط یک بار خرید کند و فرد دیگری، دهها بار خرید انجام دهد.
بنابراین، منطقی است که ما در محاسبات خود، متوسط ارزش طول عمر مشتریان را محاسبه کنیم و به عنوان معیار تصمیم گیری و سیاستگذاریها مورد استفاده قرار دهیم.
نکتهی دیگر این است که ما فقط به پولی که مشتری میپردازد (درآمد) توجه داشتیم.
در حالی که ما هم برای عرضهی خدمات و یا تولید کالاهای خود، هزینه کردهایم.
به عبارتی، نباید درآمد را با سود اشتباه بگیریم.
نکتهی سوم هم اینکه حفظ مشتری هم هزینههای خود را دارد. به عبارتی، هزینههای متعددی باید انجام شود تا مشتری، مشتری باقی بماند.
حتی در بعضی کسب و کارها (از جمله کارهای پیمانکاری) ممکن است قطع رابطه با مشتری هم هزینههایی را در بر داشته باشد.
وقتی از ارزش مشتری یا ارزش طول عمر مشتری صحبت میکنیم، باید به سود حاصل از تعامل با مشتری در طول مدت زمانی که مشتری ماست، توجه داشته باشیم.
دسترسی کامل به این درس برای کاربران ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
با عضویت به عنوان کاربر ویژهی متمم، علاوه بر دسترسی به این مطلب، به سایر بحثهایی هم که تحت عنوان تبلیغات مطرح میشوند دسترسی پیدا میکنید.
همچنین با فعال کردن اشتراک ویژه به درسهای بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنید که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
البته از میان درسها و مطالب مطرح شده، ما فکر میکنیم شاید بهتر باشد ابتدا مطالعهی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
سیستمهای کنترل مدیریت (برای سنجش اثربخشی تبلیغات)
دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درسها)
تمرین:
به عنوان کسی که مشتری یک کسب و کار هستید، به فرض آنکه از استراتژیها و گفتگوها و برنامههای داخلی آن شرکت اطلاع نداشته باشید، بر اساس چه معیارهایی به نتیجه میرسید که آن شرکت به ارزش طول عمر مشتری و افزایش آن، توجه دارد یا خیر.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تبلیغات به شما پیشنهاد میکند:
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
متمم مخففِ محل توسعه مهارتهای من است؛ یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهی درباره متمم مراجعه کنید.
ما برای هر یک از درسهای متمم، یک نقشه راه داریم که به یادگیری آن درس کمک میکند.
میتوانید با مراجعه به صفحه نقشه راه یادگیری، عنوان درسهای مختلف متمم را ببینید.
همچنین میتوانید دوره MBA متمم را ببینید.
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به چیزی در حدود نصف درسهای متمم دسترسی خواهید داشت.
پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به کاربر ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۷۴ هزار تومان)، فصلی (۱۹۰ هزار تومان)، نیمسال (۳۴۵ هزار تومان) و یکساله (۵۸۵ هزار تومان) بخرید.
برای اطلاعات بیشتر لطفاً به صفحهی ثبت نام مراجعه کنید.
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
۱۰۴ نظر برای تعریف ارزش مشتری یا ارزش طول عمر مشتری چیست؟
پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممیها در این بحث
نویسندهی دیدگاه : محمد مقیمی
1. میزان توجه شرکت به شاخص CEM یا تجربه مشتری
2. حفظ ارتباط موثر با مشتری پس از اتمام مراحل فروش: به شخصه ترجیح میدم پیگیری و ارتباط شرکت با من (بعنوان مشتری) بعد از اینکه من ازش خرید کردم پر رنگ تر از قبل باشه اما بیشتر شاهد این هستم که شرکتها تا زمانی که ازشون خرید نکردم ، وقت و بی وقت پیام میدن و زنگ می زنن و پیگیر هستن و وقتی جنسشون رو فروختن دیگه یادشون میره ارتباط رو حفظ کنن
3. سفارشی سازی محصول و خدمت با توجه به نیاز و سلیقه مشتری: شاید این مورد نیاز به توضیح نداشته باشه و به اندازه کافی واضح باشه ولی بد نیست بدونید همین موضوع مبرهن، خیلی جاها نادیده گرفته میشه. مثلا" یک موسسه آموزشی هست که تقریبا" دو ساله هر هفته به من پیامک میزنه با این متن: "محمد مقیمی عزیز سلام شما در سمینار روابط خاص زناشویی و رازهایی که هر زنی باید بداند رزرو شده اید زمان: فلان وقت. آدرس: فلان جا *ویژه بانوان* منتظر حضور شما هستیم" . خب مشخصه این بنده خدا رفته یه بانک اطلاعات شماره تماس خریده و هر هفته هم چندین و چند سمینار با موضوعات مختلف و بی ربط برگذار میکنه و من رو برای شرکت در همه بر نامه هاش دعوت میکنه . اما حتی یک بار نشده بشین لا اقل اسامی خانم و آقا رو تفکیک کنه و از پرت شدن هزینه جلوگیری کنه. طبیعیه که وقتی مسله ای به این تابلویی از نگاهشون مغفول مونده، مسائل پیچیده تری مثل ارزش مشتری تو دستور کارشون نمیتونه باشه.
4. داشتن واحد صدای مشتری یا پیشبینی هر ساز و کار دیگه ای که مشتری بتونه پیشنهاد، انتقاد و درد و دلش رو به گوش شرکت برسونه : سال 95 برای خرید یه مودم 4G همراه توی سایت ایرانسل مودم مورد نیازم رو دیدم. کلید خرید به سایت بامیلو لینک بود. چون مودم رو برای شرکت نیاز داشتم، برام مهم بود که بدونم قیمتش با احتساب ارزش افزوده س یا بدون احتساب. تو سایت بامیلو توضیحی در این خصوص نبود. تصمیم گرفتم از پشتیبانی سایت بپرسم. یه شماره تلفن 5 رقمی روی سایت بود که کنارش نوشته بود" هفت روز هفته و 24 ساعته پاسخگوی شما هستیم" بد نیست بدونید شماره مذکور حدود 30 تا داخلی داشت که تک تک داخلی ها رو گرفتم و هر بار با جمله تکرای و مسخره زیر مواجه شدم که گفته می شد و تلفن قطع می شد: " برای اطلاع در مورد فلان، به فلان صفحه از سایت مراجعه کنید" منم یه ایمیل به پشتیبانی زدم و نوشتم: "پدر آمرزیده اگه مخاطب جواب سوالش رو توی سایت پیدا می کرد دیگه چه نیازی بود که به شما زنگ بزنه؟ این کجا اسمش پاسخگویی 24 ساعته ست؟ " . خب مشخصه شرکتی که حوصله شنیدن صدای مشتریش رو نداره، اساسا معقوله ای به نام طول عمر مشتری براش مطرح نیست. از اون تاریخ تا امروز هر جا صحبت میشه به همه توصیه میکنم از بامیلو خرید نکنید!
جریان نقد آزاد سهام دار fcfe چیست؟
مفهوم ارزش، همیشه برای سرمایهگذاران از اهمیت ویژهای جهت حداکثر کردن سود، برخوردار بوده است. امروزه روشهای ارزشگذاری، توسعهی چشمگیری داشتهاند، بهطوریکه مجموعهای از مدلهای ارزشگذاریِ کاربردی تشکیل شده است. به وسیلهی آشنایی با صورتهای مالی و شناخت نوع فعالیتهای شرکتهای موردنظر، میتوان بهترین روش را برای ارزشگذاری انتخاب نمود تا ریسک کاهش و سود، افزایش یابد. در این مقاله به بررسی یک مدل ارزشگذاری تحت عنوان جریان نقدی آزاد سهامدار (fcfe) میپردازیم که اغلب مناسب شرکتهایی است که سود نقدی پرداخت نمیکنند.
مقدمهای بر جریان نقدی آزاد (FCF)
یکی از روشهای ارزشگذاری، ارزشگذاری مطلق (روش تنزیل جریانهای نقد تنزیل شده و خالص ارزش داراییها ) است. در این روش ارزش فعلی جریان نقدی که در آینده وجود خواهد داشت، محاسبه و تنزیل میشود و برابر با ارزش فعلی دارایی در نظر گرفته میشود. جریانهای نقدی متفاوتی را میتوان برای محاسبات استفاده کرد که یکی از این جریانها، جریان نقد آزاد است. جریان نقد آزاد معیاری برای بررسی عملکرد شرکتها است. جریان نقدیای را نشان میدهد که پس از کسر همهی هزینهها، بدهیهای پرداخت شده و سرمایهگذاریها، جهت استمرار عملیات محاسبه میشود. این مدل خود شامل دو رویکرد دیگر میشود که عبارتاند از: جریان نقدی آزاد سهامدار (FCFE) و جریان نقد آزاد شرکت (FCFF).
دو جریان نقد دیگر که با استفاده از آنها میتوان ارزشگذاری را انجام داد عبارتاند از: جریان نقدی حاصل از پرداخت سود تقسیمی و درآمد باقیمانده. جریان نقد آزاد اغلب زمانی مورداستفاده قرار میگیرد که شرکت سود نقدی سهام را پرداخت نمیکند یا مقدار آن بسیار ناچیز است. ساختار شرکت به نحوی است که سرمایهگذار میتواند در روند سیاستهای شرکت تأثیرگذار باشد و ارزشگذاری از نگاه سهامداران عمده صورت میگیرد.
مقدار مثبت جریان نقد آزاد نشان میدهد که شرکت پس از پرداخت هزینهها و سرمایهگذاریها، دارای وجوه نقد مازاد است. از طرف دیگر، مقدار منفی نشان میدهد که شرکت درآمد کافی بهمنظور پوشش هزینهها و فعالیتهای سرمایهگذاری خود ایجاد نکرده است و میتواند علامت مشکلات زیادی باشد که باید مورد بررسی قرار بگیرند.
اگر با مفهوم ارزشگذاری آشنایی ندارید، پیشنهاد میکنیم تا قبل از مطالعهی کامل این مطلب، مقالهی مربوط به ارزشگذاری را مطالعه کنید.
جریان نقدی آزاد سهامدار (FCFE) چیست؟ برای کدام دسته از شرکتها کاربرد دارد؟
جریان نقد آزاد سهامدار یا جریان نقد آزاد حقوق صاحبان سهام که در زبان انگلیسی به آن free cash flow to equity یا بهاختصار FCFE میگوییم، جریان نقدیای است که یک کسبوکار تولید میکند تا بین سهامداران توزیع شود. این روش معیاری است که تحلیلگران اغلب تلاش میکنند با استفاده از آن، ارزش یک شرکت را محاسبه کنند. به دلیل عدم پرداخت سود یک چگونه ارزش فعلی خالص را محاسبه کنید؟ سری شرکتها، این روش بهعنوان جایگزینی برای مدل تنزیل سود سهام یا DDM ، محبوبیت پیدا کرده است. همچنین با استفاده از FCFE میتوان مقدار جریان نقدی را محاسبه کرد که در دسترس سهامداران خواهد بود، نه مقداری که به سهامداران پرداخت میشود.
برای محاسبه، وجه نقد ناشی از عملیات منهای مخارج سرمایه میشود، سپس بدهی خالص صادر شده را به آن اضافه میکنیم. بهطورکلی فرمول محاسبهی جریان نقد آزاد سهامدار عبارت است از:
جریان نقد آزاد سهامدار= جریان نقد عملیاتی – هزینههای سرمایهگذاری + افزایش خالص بدهی
دلیل استفاده از جریان نقد آزاد سهامدار چیست؟ چرا تحلیلگران ترجیح میدهند از این روش استفاده کنند؟
در عمل، بسیاری از تحلیلگران ترجیح میدهند از مدل ارزشیابی جریان نقد آزاد سهامدار (FCFE) استفاده کنند. این تحلیلگران فرض میکنند که ظرفیت پرداخت سود در برآوردهای جریان نقدی منعکس میشود. درحقیقت جریان نقد آزاد سهامدار، معیاری برای سنجش ظرفیت پرداخت سود سهام نیز به شمار میآید. تحلیلگران همچنین از مدلهای ارزشگذاری FCFE برای سهامی استفاده میکنند که سود پرداخت نمیکند، چرا که برای استفاده از مدل تنزیل سود سهام (DDM)، تحلیلگر باید زمان و مقدار اولین سود سهام و تمام سود سهام یا رشد سود سهام پس از آن را پیشبینی کند. انجام این پیشبینیها برای سهامی که سود پرداخت نمیکند، معمولاً دشوار است؛ بنابراین در چنین مواردی، تحلیلگران اغلب به مدلهای جریان نقد آزاد سهامدار متوسل میشوند.
نحوهی محاسبهی جریان آزاد سهامدار (FCFE)
محاسبهی FCFE با محاسبهی جریان نقدی عملیات (CFO) شروع میشود. جریان نقدی عملیات در بیان ساده، بهعنوان درآمد خالص بهاضافهی هزینههای غیرنقدی منهای سرمایهگذاری سرمایه در گردش تعریف میشود. همانطور که قبلاً اشاره کردیم. جریان نقد آزاد سهامدار، جریان نقدی دورهای است که برای توزیع بین سهامداران عادی در دسترس است. اینکه میگوییم برای توزیع بین سهامداران عادی در دسترس است، به چه معناست؟ کل جریان نقد عملیاتی (CFO) برای توزیع در دسترس نیست. بخشی از جریان نقد عملیاتی موردنیاز، برای سرمایهگذاری سرمایهی ثابت در طول دوره، در جهت حفظ ارزش شرکت و تداوم فعالیتهای آن تخصیص مییابد؛ این وجه برای توزیع بین سهامداران عادی در دسترس نیست.
فرمول استفاده از FCFE
FCFE برای محاسبهی ارزش سهام استفاده میشود. ارزشگذاری به روش FCFE، شامل تنزیل FCFE مورد انتظار در آینده با نرخ بازده موردنیاز سهام است. در واقع برابر است با:
فرمول fcfe
همچنین برای استفاده از مدل گوردون که در آن نرخ رشد مقدار ثابت و غیر صفر دارد (در مقالهی مدل تنزیل سود تقسیمی، توضیحی از آن را ارائه دادهایم)، ارزش سهام طبق این فرمول محاسبه میشود:
فرمول fcfe
Vequity= ارزش سهم
FCFE = جریان نقد آزاد سهامدار سال آینده
r = نرخ تنزیل
g = نرخ رشد
تفاوت جریان نقدی آزاد سهامدار (FCFE) و جریان نقد آزاد شرکت (FCFF)
جریان نقد آزاد شرکت، برابر چگونه ارزش فعلی خالص را محاسبه کنید؟ با جریان نقدی قابل پرداخت به تأمینکنندگان منابع مالی و جریان نقد آزاد سهامداران، برابر با جریان نقدی قابل پرداخت به سهامداران، پس از پرداخت تمام هزینههای عملیاتی و مالی و اصل وامها و… و انجام سرمایهگذاریهای لازم است. در حقیقت جریان نقدی آزاد سهامدار، صرفاً جریان نقدی است که مربوط به سهامدار میشود ولی جریان نقد آزاد شرکت مربوط به سهامداران و سایر ذینفعان آن میشود.
تفاوت اصلی بین جریان نقدی آزاد شرکت و جریان نقدی آزاد سهامدار در این است که جریان نقدی آزاد شرکت تأثیر هزینهی بهره و انتشار خالص بدهی (بازپرداخت) را حذف میکند. درحالیکه جریان نقدی آزاد سهامدار شامل تأثیر هزینهی بهره و انتشار خالص بدهی (بازپرداختها) میشود. به همین دلیل مقدار جریان نقد آزاد شرکت بالاتر از جریان نقد آزاد سهامدار خواهد بود. بهگونهای که:
FCFF = FCFE – افزایش خالص در اصل تسهیلات مالی دریافتی
جریان نقدی آزاد شرکت (FCFF) بهعنوان جریان نقدی آزاد بدون اهرم نیز شناخته میشود و جریان نقدی آزاد سهامدار (FCFE) معمولاً بهعنوان جریان نقدی آزاد اهرمی شناخته میشود.
این دو جریان نقدی ارجحیت خاصی بر یکدیگر ندارند و برای اینکه تشخیص دهیم کدام یک از جریان های نقد آزاد مناسب استفاده است، باید بگوییم که نوع ارزشی که مدنظر تحلیلگران است تعیین میکند از کدام معیار جریان نقدی باید استفاده کرد. جریان نقد آزاد شرکت (FCFF) برای محاسبهی ارزش فعلی خالص (NPV) شرکت استفاده میشود و جریان نقد آزاد سهامدار(FCFE) برای محاسبهی ارزش فعلی خالص (NPV) و همچنین حقوق صاحبان سهام، مورد استفاده قرار میگیرد.
آیا نرخ تنزیل مورداستفاده در جریان نقد آزاد شرکت و جریان نقد آزاد سهامدار متفاوت است؟
همانطور که مدلهای ارزشگذاری، باتوجهبه جریانهای مورداستفاده در آنها، نرخ تنزیل متفاوتی خواهند داشت، جریانهای نقدی آزاد نیز با توجه به اینکه از جریان نقدی اهرمی یا جریان نقدی غیراهرمی، استفاده کردهایم، نرخهای تنزیل متفاوتی خواهند داشت.
اگر از جریانهای نقدی آزاد بدون اهرم استفاده شود، میانگین موزون هزینهی سرمایه (WACC) شرکت بهعنوان نرخ تنزیل استفاده میشود زیرا باید کل ساختار سرمایهی شرکت را در نظر گرفت و اگر از جریان نقدی آزاد اهرمی استفاده شود، هزینهی حقوق صاحبان سهام شرکت باید بهعنوان نرخ تنزیل استفاده شود، زیرا فقط مقدار باقیمانده برای سرمایهگذاران سهام را شامل میشود.
میانگین موزون هزینهی سرمایه (WACC) چیست؟
میانگین موزون هزینهی سرمایه ، یکی از راههای رسیدن به نرخ بازده موردنیاز است، یعنی حداقل بازدهی که سرمایهگذاران از یک شرکت خاص میخواهند. در حقیقت میانگین موزون هزینهی سرمایه (WACC) همانطور که از نامش پیداست، نشاندهندهی میانگین هزینهی سرمایهی شرکت است که در آن به هر دسته از سرمایه به طور متناسب وزن داده میشود. منابع سرمایه شامل سهام عادی، سهام ممتاز، اوراق قرضه و هر بدهی بلندمدت دیگر میشود که این موارد در محاسبات میانگین موزون هزینهی سرمایه چگونه ارزش فعلی خالص را محاسبه کنید؟ چگونه ارزش فعلی خالص را محاسبه کنید؟ گنجانده میشود.
میانگین موزون هزینهی سرمایه، روشی متداول برای نرخ بازده موردنیاز است. زیرا بازدهی که دارندگان اوراق قرضه و سهامداران برای تأمین سرمایهی شرکت تقاضا میکنند را در یک عدد بیان میکند. اگر سهام یک شرکت، عمدتاً در حال نوسان باشد یا سرمایهگذاری در سهام یک شرکت ریسک بالایی داشته باشد، به دلیل تناسبی که بین ریسک و بازده باید وجود داشته باشد، سرمایهگذاران بازده بیشتری را طلب خواهند کرد؛ به همین ترتیب در اینگونه شرکتها، اغلب میانگین موزون هزینهی سرمایه، مقدار بالاتری خواهد داشت. مزیت اصلی میانگین موزون هزینهی سرمایه (WACC) این است که ساختار سرمایهی شرکت چگونه ارزش فعلی خالص را محاسبه کنید؟ چگونه ارزش فعلی خالص را محاسبه کنید؟ را در نظر میگیرد. برای مثال، اگر یک شرکت عمدتاً از تأمین مالی بدهی استفاده کند، WACC آن به هزینهی بدهی نزدیکتر از هزینه حقوق صاحبان سهام خواهد بود.
کاربرد جریان نقدی آزاد؛ آیا این روش معیار دقیقتری نسبت به سایر معیارها است؟
جهت تشخیص سودآوری یک واحد تجاری، صرفاً اتکا بهصورت سود و زیان انتخاب عاقلانهای نخواهد بود. به دلیل اینکه ممکن است اقلام صورت سود و زیان، برای نشاندادن سود دستکاری شده باشند، درحالیکه در واقعیت شرکت توان ایفای تعهدات خود را نداشته باشد. ممکن است قیمت واقعی سهام با قیمت برآوردی که از این اطلاعات بهدستآمده چگونه ارزش فعلی خالص را محاسبه کنید؟ است، تفاوت داشته باشد. همچنین اگر سود سهام تقسیمی به طور قابلملاحظهای با توان پرداخت شرکت متفاوت باشد، سهامدار عمده قادر است کنترل شرکت را به دست بگیرد و متناسب با توان شرکت، سود سهام پرداخت کند. بنابراین به نظر برخی تحلیلگران، جریان نقدی آزاد، شاخص بهتری برای بررسی سوددهی شرکت است.
البته جریان نقدی آزاد معیار دقیقتری نسبت به سود قبل از بهره و مالیات (EBITDA یا EBIT) و درآمد خالص (net income) است. به دلیل اینکه هزینههای سرمایهای بزرگ و تغییر وجه نقدی که به دلیل تغییر در داراییها و بدهیهای عملیاتی به وجود میآیند را حذف میکند. همچنین، معیارهایی مانند سود قبل از بهره و مالیات و درآمد خالص شامل هزینههای غیرنقدی میشود که جریان نقدی واقعی یک کسبوکار را نادرست نشان میدهد.
جمعبندی
امروزه مدلهای متفاوت و کاربردی جهت محاسبهی ارزش یک سهم، دارایی یا شرکت، ایجاد شدهاند. هرکدام از این مدلها بهتناسب کاربردشان و نیازی که واحد تجاری دارد، انتخاب میشوند تا فرآیند ارزشگذاری صورت بگیرد. روش جریان نقد آزاد سهامدار نیز با توجه به اینکه یک سری شرکتها سود تقسیمی ندارند یا اینکه محاسبهی سودشان دشوار است، مورد استفاده قرار میگیرد. در این مقاله، به بررسی این روش کاربردی، نحوهی محاسبهی آن و تفاوت آن با جریان نقد آزاد شرکت پرداختیم.
برای دسترسی به سایر محتواهای آموزشی و تحلیلی وارد صفحهی اصلی شوید.
تابع NPV
تابع NPV مخفف Net Present Value بهمنظور ارزیابی اقتصادی پروژهها مورداستفاده قرار میگیرد. عملکرد این تابع بدینصورت است که ارزش فعلی تمامی پرداختیها و دریافتیها (جریان نقدی) را محاسبه میکند و سپس آنها را با یکدیگر جمع میکند، در صورت مثبت بودن عدد نهایی پروژه سود ده است و سرمایهگذار میتواند با بررسی سایر فاکتورها ازجمله ریسک پروژه در آن سرمایهگذاری کند ولی در صورت منفی شدن آن، پروژه زیان ده خواهد بود و برای سرمایهگذاری مناسب نمیباشد.
ورودی های تابع NPV
تابع NPV در اکسل دو ورودی به شرح ذیل دریافت میکند.
- نرخ تنزیل جریانات نقدی که عموما از نرخ بهره بانکی استفاده میشود.
- جریانات نقدی پروژه
و بعد از محاسبات ارزش فعلی خالص پروژه را بهعنوان خروجی نمایش میدهد.
مثال: با درنظر گرفتن نرخ بهره بانکی ۱۲% ارزش فعلی پروژهای با جریانات نقدی ذیل چقدر است؟
مبلغ سرمایهگذاری در سال پایه: ۲۰ میلیون تومان
مبلغ هزینهها در سال اول: ۱۰ میلیون تومان
درآمدها از سال سوم تا ۱۰ام، هر ساله، ۹ میلیون تومان
هزینههای بازسازی پروژه در سال ششم و هفتم، هرسال ۳ میلیون تومان
در این مثال همانند قبل ابتدا جریانات نقدی پروژه را ایجاد نموده و از تابع NPV بهصورت ذیل استفاده نمود.
در صورت نامنظم بودن جریانات نقدی پروژه به جای تابع NPV از تابع XNPV استفاده میشود.
مقدمه
جواب این سوال را در پایان این نوشتار کاربردی با هم مرور خواهیم کرد.
سود ناخالص:
اگر درآمد حاصل از کل فروش یک شرکت را برای یک دوره خاص (مثلا 1 ساله) داشته باشیم و بهای تمام شده کالا و خدمات به فروش رفته را از آن کسر کنیم، باقیمانده را سود ناخالص می نامند.
سود عملیاتی:
سود ناخالص فعلا اختلاف بین کل فروش و بهای تمام شده را نشان می دهد،حال اگر از سود ناخالص هزینه های مربوط به فروش، هزینه های عملیاتی، واحد تجاری از جمله اجاره و بیمه،حمل و نقل و کرایه، حقوق و دستمزد و استهلاک و . را کسر کنیم حاصل آن سود عملیاتی خواهد بود.
سود خالص:
برخی دیگر از هزینه ها از جمله بهره، مالیات و همچنین کلیه جریانات وجوه ورودی و خروجی را باید در سود عملیاتی اثر داد. حاصل این تغییرات در سود عملیاتی و عددی که پس از محاسبه کل کسورات به دست می آید را سود خالص می نامیم.
حاشیه سود چیست؟
به طور ساده اگر هر کدام از سودهای محقق شده شامل سود ناخالص، عملیاتی و یا خالص را بر کل درآمد شرکت در آن دوره تقسیم و حاصل را در 100 ضرب کنیم، حاشیه سود شرکت به واحد درصد به دست می آید.
برای مثال در شرکت هجرت با فروش 2250 میلیارد تومانی، 70 میلیارد سود خالص محقق شده است، در نتیجه حاشیه سود خالص 3.1 می باشد.
منظور از EPS چیست ؟
سود خالص را اگر در بازه یک ساله در نظر بگیریم و بر تعداد سهام شرکت تقسیم کنیم به آن EPS ( Earning Per Share ) یا سود هر سهم که اصطلاحی رایج به حساب می آید اطلاق می شود.
منظور از DPS چیست ؟
بخشی یا کل سودی که برای هر سهم در یک سال مالی محقق شده را می توان بین سهامداران بصورت نقدی توزیع کرد که به آن DPS (Dividend Per Share) می گویند.
نسبت پی بر ای ( P/E ) :
یکی از نسبت های موثر و کاربردی در تحلیل سهام نسبت قیمت سهم به سود یا درآمد آن می باشد. برای مثال اگر قیمت سهم 100 تومان و سود هر سهم 20 تومان باشد، نسبت پی به ای آن 5 مرتبه خواهد بود که با مقایسه این نسبت در گروه های مالی میتوان رشد قیمت نسبت به درآمد سهم را سنجید.
نکات مهم:
در تعریف سود و محاسبه حاشیه سود باید هر گروه را بصورت مستقل در نظر داشت. برای چگونه ارزش فعلی خالص را محاسبه کنید؟ مثال نمی توان حاشیه سود یک شرکت پخش دارویی را با یک شرکت خودروساز مقایسه کرد.
لزوما کل سود محقق شده بصورت سود نقدی یا DPS بین سهامداران توزیع نمی شود و ممکن است برای اموری همچون سود انباشته استفاده گردد.
نسبت پی به ای به تنهایی معیار کاملی برای تحلیل ارزندگی شرکت ها نیست.برای بسیاری از شرکت ها که سود قابل تحقق یا تحقق یافته ندارند و اتفاقا هر دوره در حال شناسایی زیان هستند و همچنین در شرایطی که تورم بر ارزش گذاری شرکت ها حاکم است، باید از روش های دیگری برای سنجش استفاده کرد.
در این مقاله سعی شده است تا شما را با دو روش محاسبه سود آشنا کنیم
سود به روش لایفو بهتر محاسبه می شود یا فایفو؟
fifo / فایفو
روشی است كه موجودی ها همواره به طور منظم گردش داشته و همواره كالاهای جديد وتازه در دسترسی باشد.
مثلا در يك كارخانه رنگ سازی ممكن است ابتدا قوطی های رنگ قديمی به فروش برسد واز ماندن زياد وفساد آن جلوگيری گردد به اين روش كه از اولين موجودی های اول استفاده شود روش اولين وارده يا فايفو گويند.
اما در مورد برخی از اقلام ديگر موجودی روش اولين صادره آن معمولا از آخرين محموله كه در سطح بالا قرار گرفته است صورت ميگيرد اما داروها ويا سبزيجات يا كالاهای زود فاسد شدنی بايد ابتدا به مصرف برسد يعنی كالاهای اول وارده اول صادر شود به روش اولين صادره از آخرين وارده لايفو گويند.
كاربرد اين روش كه متداولترين روش ارزيابی موجودی هاست بسيار آسان است گردش اقلام بهای تمام شده در اين روش معمولا با گردش فيزيكی اقلام موجودی ها مطابقت ميكند.
ضمنا اجرای اين روش در دوره هايی كه قيمت ها در حال افزايش است موجب ايجاد سود ناخالص بيشتر ميشود عليرغم مزايای فوق سود بيشتر موجبات ماليات بر درآمد بيشتر را فراهم می آورد ودرآمدهای جاری با اقلام بهای تمام شده نسبتا قديمی مقايسه می شود ودر نتيجه كارايی و سودآوری بيش از واقع نشان داده می شود ضمن اينكه برای جايگزينی اقلام موجودی ها بهای بيشتري نيز بايد پرداخت كرد.
تطابق (مقابله) اقلام بهای تمام شده قديمی با درآمدهای جاری موجب ايجاد سوء ناشی از نگهداری موجودی ها ميشود كه بنوبه خود باعث نشان دادن قدرت سود آوری بيش از واقع واحتمالا گمراهی گروههای ذینفع می شود.
lifo / لایفو
مزيت عمده اين روش اين است كه در دوره افزايش قيمتها سود ناخالص به ميزاني كمتر محاسبه و ماليات بر درآمد كمتری پ رداخت گردد. كه موجب بهبود وضعيت نقدينگی وگردش وجوه نقد می شود ضمنا درآمد جاري با اقلام بهای تمام شده نزديك به قيمت های جاری مقايسه و مقابله و در نتيجه سود ناخالص نيز سود آوری تجاری را بهتر نشان می دهد.
اگر اين روش در چند دوره مالی متوالی به كار برده شود اقلام موجودی های منعكس در ترازنامه با ارزش به مراتب كمتر از قيمتهاي جاری در موقع افزايش قيمت ها نشان داده ميشود زيرا مبنای اقلام بهای تمام شده قديمی ونسبتا ارزان (كه موجب پايين آمدن غير عادی بهای تمام شده كالای فروش رفته است) محاسبه و ارزيابی شده است وافزايش سود غير معقولی را موجب خواهد شد.
در دورهايی كه قيمت ها در حال افزايش باشد اجرای لايفو موجب محاسبه سود ناخالص كمتر در مقايسه با روش فايفو می شود اگرچه سود كمتر موجب پرداخت ماليات كمتری می گردد اما سود هر سهم ارائه تصويری نادرست از قدرت سودآوری شركت يا واحد تجاری را موجب می شود لذا اين است كه مسئولين كشورهاي صنعتی شركتها را مقيد كرده اند تا جهت مقاصد مالياتی در صورت استفاده از لايفو آن را در محاسبه سود ناخالص به منظور گزارشگری مالی نيز بكار برند.
حساب جم با بیش از ۲۳ سال سابقه در ارائه گزارش حسابرسی شرکتها، موسسات و اشخاص در حداقل زمان ، دفاعیه مالیاتی، همچنین کاهش قطعی مالیات مشاغل و اشخاص حقیقی و رسیدگی به جرائم مالیات تراکنشهای بانکی توانسته است رضایت کامل شما عزیزان را جلب نماید. حساب جم با تهیه و تنظیم اظهارنامه های مالیاتی در اسرع وقت و استقرار بهینه حسابداری منطبق با استانداردهای حسابداری در بین برترین های حرفه خود در کشور قرار دارد. تخصصی ترین خدمات حسابرسی و حسابداری را از متخصصین و مشاوران مالیاتی حساب جم بخواهید
دیدگاه شما