دعوای دو وزیر نفت و اقتصاد بر سر عرضه پالایشی، میتواند عمدی باشد به خاطر اینکه انتقاداتی از دولت مبنی بر اینکه چرا بازار سرمایه با این شتاب هر روز رشد میکند وجود داشت و شاید آنها به دنبال این بودند که مقداری از التهاب یا شدت رشد بازار را کاهش دهند
اختلاف ساختگی ۲ وزارتخانه علیه بورس/ فرصت طلایی نقدینگی برای تولید را از دست دادیم
ثابت، مدیر کارگزاری بانک سپه میگوید، این احتمال وجود دارد که اختلاف بین وزارت نفت و اقتصاد در دوران رشد بازار به خاطر انتقادات از دولت مبنی بر اینکه چرا بازار سرمایه با این شتاب هر روز رشد میکند، عمدی باشد.
وحید بلالی- پژمان مرادی؛ بازار: در جا زدن بازار سهام در این روزها نشان میدهد که بازار وارد دوره رکود خود شده است، دورهای که برخی از صاحبنظران بازار هم به آن اشاره کردند. حتی برخی از کارشناسان کف و سقفی برای شاخص در یک بازه زمانی سه تا شش ماهه در نظر گرفتند و مدعی هستند که اگر اتفاق خاصی در سطح سیاسی کشور نیفتد بازار در همین کف و سقف که بین ۱میلیون ۴۰۰هزار واحد تا ۱میلیون ۸۰۰ هزار واحد در نظر گرفته شده درجا میزند.
تقریبا همه فعالان بازار سرمایه و مسئولان کشور رشد بازار را یک فرصت بسیار مناسب برای رونق اقتصادی و هدایت نقدینگی به سمت تولید عنوان کردند که برخی مدعی میشوند که به دلیل عدم زیر ساختهای لازم این فرصت از دست رفت.
عظیم ثبات مدیر عامل کارگزاری بانک سپه با همین دیدگاه که ما فرصت مناسب به وجود آمده در بازار سرمایه را از دست دادیم معتقد است که خود دولت هم چنین استقبالی را پیشبینی نکرده بود به همین خاطر نتوانست به درست از فرصت پیش آمده استفاده کند؛ در ادامه قسمت اول مصاحبه بازار با این کارشناس با سابقه بازار سهام را میخوانید.
دعوای دو وزیر نفت و اقتصاد بر سر عرضه پالایشی، میتواند عمدی باشد به خاطر اینکه انتقاداتی از دولت مبنی بر اینکه چرا بازار سرمایه با این شتاب هر روز رشد میکند وجود داشت و شاید آنها به دنبال این بودند که مقداری از التهاب یا شدت رشد بازار را کاهش دهند
*در دوران رشد بازار ما شاهد اظهار نظرهای متعددی بودیم که اگر روند شاخص کل به همین روال پیش برود ما شاهد افزایش خلق پول در جامعه خواهیم بود که از جمله آن میتوان به سخنان دکتر عبده تبریزی عضو سابق شورای عالی بورس اشاره کرد که عنوان کردند شاخص کل باید کاهش پیدا کند؛ چه میزان چنین اظهاراتی توانسته بر کاهش روند شاخص موثر باشد؟
نامهها یا صحبت کارشناسان بازار همیشه بوده و هست و هر روز فعالان بازار در مصاحبه با رسانهها نقطه نظراتشان را بیان میکنند، این موضوع را نمیتوان عامل اصلاح یا ریزش بازار دانست. عوامل متعددی در ایجاد چنین وضعیتی دخیل هستند و این مصاحبهها میتواند یکی از این عوامل باشد که معمولا هر بازار فرصت آربیتراژ(در علم اقتصاد و مالی به معنای بهره گرفتن از تفاوت قیمت بین دو یا چند بازار برای کسب سود است)، ایجاد میکند و سرمایه گذاران به صورت مستمر و در برخی از مواقع به شکل هیجانی به سمت این بازار هدایت میکنند.
این سوال را میتوان طرح کرد که ادامه روند کنونی بازار با توجه به وضعیت کلی اقتصاد ایران و تحریمها و همچنین مشکلات صنایع مختلفی طبیعی است؟ یا اینکه به نوعی قیمتها هیجانی است؟ این را هر تحلیل گر و سرمایه گذار از خود بپرسد که در چه فضای دارد کار میکند.
رشد بازار یک فرصت طلایی بود که ما آن را از دست دادیم. میتوانستیم این منابعی که وارد بورس شده است را به سمت تولید هدایت کنیم که متاسفانه این کار را انجام ندادیم چرا که زیرساختهای لازم فراهم نبود
تا حدود زیادی وقتی که بازار سهام بیش از بازارهای دیگر رشد میکند بحث ارزندگی و ارزش ذاتی سهام مطرح میشود و در همین راستا بسیاری از سهامداران، قیمتها و پی به ای را در سهام دیدند که تا الان در بازار نداشته و این طبیعی است که بسیاری نسبت به ادامه روند بازار دچار تردید شوند. این تردیدها خود را در عرضه زیاد سهام نشان می دهد کما اینکه تصمیماتی هم گرفته شد، تا جای که معاون اول رئیس جمهور طی ابلاغیهای اعلام کردند که شرکتها میتوانند تا ۲۵ درصد سهامشان را عرضه کنند.
یکی از مشکلاتی که ما در بازار داشتیم و داریم، میزان شناوری سهام و یا سهام شناور آزادی چرا بازارها این چنین ریسک گریز شدند؟ که در دست مردم است؛ اکثر شرکتها درصد کمی از سهامشان در بازار دست به دست میشود و این بحث مطرح است که شرکتها سهام خود را عرضه کنند تا بتوانند جلوی تقاضای شتابان در بازار را بگیرند که این عرضهها بی تاثیر نبوده است. همچنین بخشی از ریزش بازار به عدم هماهنگی برمیگردد که بین وزارتخانههای نفت و اقتصاد در رابطه با صندوق پالایشی ایجاد شد.چرا بازارها این چنین ریسک گریز شدند؟
*ممکن بود که این اختلاف بین دو وزارت خانه عمدی بوده باشد؟
من پشت پردهها را نمیدانم، میتواند عمدی هم باشد به خاطر اینکه انتقاداتی از دولت مبنی بر اینکه چرا بازار سرمایه با این شتاب هر روز رشد میکند وجود داشت و شاید آنها به دنبال این بودند که مقداری از التهاب یا شدت رشد بازار را کاهش دهند.
باید حواسمان باشد که موضوع سرمایه مردم است به محض اینکه قوانین احتیاطی و قوانین باز دارنده یا بعضی از موارد قانونی خلق الساعه را بخواهیم در بازار حاکم کنیم سرمایه زودتر میترسد و جابه جا میشود کما اینکه مشاهده کردید، بازار سرمایه که به عنوان یک سپر تورمی مطرح است، بورس در زمانی که افزایشی بود، سایر بازار انگیزهای برای رشد نداشتند و مردم سرمایه خود را به سمت آنها نمیبرند؛ اما بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟ شما دیدید همین دو ماهی که بازار سرمایه دچار نزول شد بازارهای موازی شروع به رشد کردند که در واقع بخشی از آن به ضرر منافع ملی و مردم هست چرا که قیمت دلار و سکه به صورت مستقیم بر روی کالاها اثر میگذارد، به خصوص کالاهای که مواد اولیه آنها وارداتی است یا محصولاتی که مستقیم وارد کشور میشوند دچار نوسانات قیمتی شدید شدند، بنابراین بازار سرمایه به نوعی منجی سایر بازارها بوده است، یعنی فضای اقتصادی را آرامتر کرد.
باید در بازار بورس سیستمهای باشد که بتواند نقدینگی را به درستی به سمت تولید هدایت کند. رشد بازار یک فرصت طلایی بود که ما آن را از دست دادیم. میتوانستیم این منابعی که وارد بورس شده است را به سمت تولید هدایت کنیم که متاسفانه این کار را انجام ندادیم چرا که زیر ساختهای لازم را فراهم نبود و همچنین خود سازمان بورس هم فکر نمیکرد که چنین استقبالی از بازار سرمایه صورت بگیرد.
باید بازارگردان حرفهای را جایگزین دامنه نوسان میکردیم
*بهتر نبود روند صعودی بازار حفظ شود و به جای اینکه جلوی رشد بازار را به منظور تعادل شاخص بگیریم میزان عرضههای اولیه را افزایش دهیم؟
بله میشد اما یک مقدار دیر اقدام کردیم. بازار به دنبال این بود که یکسری اقداماتی را جهت ماندگاری بیشتر سرمایه در بورس انجام دهد ولی همانگونه که عنوان کردم آن ها پیشبینی نمیکردند که با این رشد شتابان حضور مردم در بازار مواجه شوند به همین دلیل تمهیداتی چندانی انجام ندادند.
عرضه اولیهها یکی از عواملی بود که میتوانست در روند بازار موثر باشد که متاسفانه به خوبی از آن استفاده نشد؛ سهمهای که با مبالغ کم و تعداد کم بین سرمایه گذاران توزیع شد که بیشتر شبیه شوخی بود، عرضه اولیه هایی با مبلغ سرمایه گذاری ۲۰ هزار تومان که فایده ای نداشت.
باید از قبل تمهیداتی چیده میشود که مردم را به صورت مستقیم وارد بازار نکنیم. باید عرضههای اولیه را به صندوقهای سرمایه گذاری میدادیم که مردم هم به سمت سرمایهگذاری در این صندوقها حرکت میکردند چرا که این صندوق هم مدیریت حرفهای دارند و هم به صورت فعال و به روز هستند. اگر عرضههای اولیه را به همین سمت گسیل میدادیم و مردم هم تشویق می کردیم به جای اینکه مستقیم در این بازار پر تلاطم و پر از ریسک و خطر سرمایه گذاری کنند، پول خود را به سمت این صندوقها ببرند، چنین اتفاقاتی نمیافتاد، در کنار این موارد باید بازارگردان حرفهای را جایگزین دامنه نوسان میکردیم و به تدریج برای یکسری از سهمهای بزرگ میزان دامنه نوسان را بر میداشتیم یا افزایش میدادیم.
در کنار بحثی که الان به درستی ریاست سازمان و کارشناسان مطرح کردند، موضوع بازارگردانی حرفهای است. اگر ما بتوانیم برای هر سهمی چندین بازارگردان داشته باشیم نیازی به دامنه نوسان نخواهیم داشت، بازارگردانها براساس میزان ریسکپذیر و ریسکگریزی که روی سهمها دارند، میتوانند در قیمتهای مختلف از سهام حمایت کنند و دیگر نیازی ندارد که صف را نگه دارند که در این مورد کمی فرصت سوزی شد.
موضوع فروش اوراق تبعی سهام بسیار اثرگذار است و این سیگنال را به بازار میدهند که این سهمها میتواند برای شما تا ۲۰درصد بازدهی بدون ریسک در سال داشته باشد. این تصمیمات را میتوان حاصل اصلاحات تند در یک مقطع زمانی و شرایط خاص دانست و این گونه نباشد که تنها برای یک مقطع زمانی اعمال شود، چرا که همیشه بازار روبه رشد میباشد و ممکن است در چند ماه دیگر و یا سال آینده همین استقبالها با شدت بیشتری ادامه داشته باشد و ما باید برای همه شرایط پلن و برنامه داشته باشیم تا بتوانیم از منابع مردم به درستی صیانت کنیم و چرا بازارها این چنین ریسک گریز شدند؟ در این بازار حس منفی به سرمایهگذاران دست ندهد و به نوعی ترس و اضطراب آنها را مدیریت کنیم تا افراد سرمایه خود را بیشتر در بازار نگه دارند و سعی کنیم این منابع را به سمت تولید هدایت کنیم.
*در بازارهای بین المللی ابزارهای مختلفی جهت تعادل بازار وجود دارد به عنوان مثال در بورسهای پیشرفته یک حد سود و ضرر وجود دارد، آیا امکان اعمال چنین ابزارهای در بازار ما وجود دارد؟
معاملات الگوریتمی به نوعی چنین فضای را ایجاد کرده است، به نوعی میتوان برنامه خاصی به آن بدهیم که در یک حد ضرر و یا سود اقدام به فروش و خرید کنند، گرچه الان بیشتر مورد استفاده صندوقها و نهادها است، اما زیر ساختهای لازم در بازار وجود دارد که افراد عادی هم بتوانند از آن استفاده کنند بخصوص برای کسانی که وقت ندارند به صورت مستمر پیگیر بازار باشند. برداشت کلی بنده این است که حد ضرر و زیان یک مسئله شخصی است، یعنی سهامداران با توجه به درجه ریسکپذیری و ریسک گریزی و همچنین منابعی که در بازار سرمایه استفاده میشود، از این استراتژی استفاده کنند، سازمان نمیتواند برای دیگران حد ضرر و سود تعیین کند در حالی که الان هم سرمایه گذاران حرفهای برای خودشان حد ضرر و سود دارند.
چنین ابزاری از کنترل سازمان خارج است چون سازمان نمیتواند تمام نهادها و افراد حقیقی را مجبور کند که بر اساس یک حد سود و ضرر اقدام کند اما در کنار آن بحث اختیار معاملات و ابزارهای در بورسهای دنیا وجود دارد که شما میتوانید بر اساس آنها سود های خوبی و رویایی کسب کنید مانند بازار دوطرفه، فیوچرز(آتی) و غیره که هم اکنون ما با توجه به مسائل فقهی آن را در نظر بگیرم، چنین بازارهای نوسان بازار به سمتی حرکت میکند که شاید هر کارشناس عادی نتواند آن را تحلیل کند.
زیان گریزی، دلیل بسیاری از ضررها در بورس
شاید شما هم چه در نقش یک سرمایه گذار، چه در نقش یک مدیر یا سرپرست یک خانواده با جمله «فعلا بذارم باشه» سر و کار زیادی داشته باشید. در این مطلب تصمیم داریم تا در خصوص یک اشتباه رفتاری که به جرأت میتوان گفت در رفتار اغلب سرمایه گذاران وجود دارد اطلاعاتی را در اختیارتان قرار دهیم. در اشتباه رفتاری «زیان گریزی» یا «Loss Aversion Bias» تمایل افراد به پرهیز از زیان، بیشتر از کشش آنها به سمت کسب سود است. وقتی فرد دچار زیان گریزی میشود از نظر روانی امکان وقوع زیان، دو برابر بیشتر از امکان کسب سود در تصمیمگیریاش تاثیر میگذارد.
میتوان این طور گفت که برای یک شخص زیان گریز، ضرر هزار ریالی دارایی مطلوبیتی برابر با سود دو هزار ریالی دارد. این موضوع نشان میدهد که وقتی میزان سود و زیان با هم برابر باشند افراد در آن دارایی سرمایه گذاری نمیکنند چرا که زیان برای آنها نسبت به سود، بار روانی سنگینتری را دربردارد. شاید به نظر شما این موضوع، ویژگی بدی نباشد و فکر کنید که نوعی فرار از ریسک به شمار میرود؛ اما در واقعیت، همین ویژگی اخلاقی باعث کم شدن سود و بیشتر شدن ضررها میشود.
تمایل افراد به پرهیز از زیان، بیشتر از کشش آنها به سمت کسب سود است. در واقعیت، همین ویژگی اخلاقی باعث کم شدن سود و بیشتر شدن چرا بازارها این چنین ریسک گریز شدند؟ ضررها میشود.
زیان گریزی، یکی از دلایل ضرر در بازارهای مالی است.
جمله «فعلا بذار باشه!» در میان بسیاری از سرمایه گذاران شایع است. این جمله بدان معنی است که یک فرد آنقدر صبر میکند و منتظر میماند تا اینکه یک سرمایه گذاری زیان ده، نتیجه معکوس دهد و رونق بگیرد. چنین استراتژی میتواند خطرناک باشد. چون بهترین پاسخ در شرایط زیان، فروش دارایی و سرمایه گذاری آن در فرصتهای دیگر است. مثلا شما سهم بانک صادرات را میخرید اما بعد از مدتی ناگهان سهم در سرازیری افت کردن قرار میگیرد. با وجود این که سهم شما دچار ضرری ۵ درصدی شده اما دلتان نمیآید آن را بفروشید و سهم را به امید برگشت نگه میدارید و به نوعی ریسک پذیر میشوید! این کار اشتباهی است.
اگر در طول یک سال، سهم بانک صادرات شما ۴۰% افت کند چقدر ضرر میکنید؟! ۴۰% سرمایه شما از دست خواهد رفت. در صورتی که اگر پول خود را در بانک صادرات سرمایه گذاری کرده بودید، میتوانستید بدون ریسک ۲۰% سود کنید. در نتیجه، شما بعد از یک سال چیزی در حدود ۶۰% ضرر کردهاید. کاش ریسک پذیر نشده بودید و سهم خود را در همان ۵% ضرر میفروختید!
وارن بافت و زیان گریزی
در چرا بازارها این چنین ریسک گریز شدند؟ مطالب زیادی توصیه شده که اول در بازار بورس حفظ سرمایه کنیم. مثلا «وارن بافت» که از راه سرمایه گذاری در بازار سهام به ثروتمندترین مرد جهان تبدیل شده است میگوید: «قانون اول: هرگز پولتان را از دست ندهید. قانون دوم: هرگز قانون اول را فراموش نکنید.» شاید یکی از دلایلی که ما این قانون را زیر پا میگذاریم تبدیل شدن ناگهانی ما از فردی ریسک گریز به ریسک پذیر باشد.
ارتباط بین زیان گریزی و ریسک پذیری
نکته جالب آنجا است که بیاییم زیان گریزی را به ریسک گریزی (Risk Aversion)، ریسک پذیری یا ریسک طلبی (Risk lover) ارتباط دهیم، چگونه؟ به این صورت که اگر فردی سرمایه گذاری خود را رو به رشد و ترقی ببیند ریسک گریز میشود و با شتاب، آن سرمایه گذاری را میفروشد. چون میترسد که بازار معکوس عمل کند و سودهای او از بین برود. اما زمانی که سرمایه گذاریهای او در زیان باشند به فردی ریسک پذیر تبدیل میشود و سرمایه گذاریهای زیانده خود را حفظ میکند.
چون امیدوار است که شرایط تغییر کند و سرمایه گذاریهای او از زیان خارج و به سود تبدیل شوند. دقت کنید که موضوع ریسک گریز بودن افراد در شرایط سود با بحث «طمع» متفاوت است. چون طمع، زمانی معنا دارد که سرمایه گذاری شخص رشدی را در پیش نداشته ولی به امید رشد بیشتر، دارایی خود را به فروش نمیرساند. اما ریسک گریز بودن در سود یعنی وقتی یک سرمایه گذاری به احتمال زیاد در ادامه، رشد خواهد داشت اما شخص اطمینانی به این رشد ندارد و میترسد که روند رشد به وضعیتی منفی تبدیل شود.
نمونه ای از اشتباه چرا بازارها این چنین ریسک گریز شدند؟ رفتاری زیان گریزی در بورس
نمونه بارز این اتفاق را میتوان در سال ۱۳۹۲ و در بورس اوراق بهادار تهران دید. به عنوان مثال، نماد واتی (سرمایه گذاری آتیه دماوند) در آن سال که اوج رشد بازار بورس در چندین سال اخیر بود تا حدود قیمت ۹۰۰۰ ریال رشد کرد. فردی که در قیمت ۹۰۰۰ ریال یا سقف قیمت، خرید کرده بود پس از افت قیمت تا محدوده کمتر از ۶۰۰۰ ریال (یعنی ۳۳% زیان) همچنان امیدوار به برگشت شرایط و رشد قیمت بود تا اینکه حداقل سهم خود را در نقطه سر به سر به فروش برساند.
متاسفانه این اتفاق نیفتاد و سهامدار علاوه بر تحمل زیان شدید از فرصتهای سرمایه گذاری دیگر هم بازماند. این مثال میخواهد بیان کند که خریدار سهم واتی، حتی پس از سقوط قیمت این سهم، همچنان بر ریسک پذیری خود اصرار داشت که این اشتباه موجب شد تا زیان او روز به روز افزایش یابد.
راه چاره چیست؟
راه چاره را میتوان در این دانست که یک نخبه سرمایه گذاری در بازار بورس باید بتواند با استفاده از آموختههای خود در جایی مناسب از سهم زیانده خارج شود، بدون اینکه درگیر این اشتباه رفتاری یا به قولی سوگیری رفتاری شود. این کار با ابزاریهایی مثل تحلیل تکنیکالی که در دوره جامع آموزش بورس میآموزید اتفاق میافتد.
حد ضرر را برای خرید سهم به یاد آورید.
سرمایه گذاران حرفه ای بورس، شما به علم تحلیل تکنیکال و بنیادی مسلط هستید. فقط کافی است همین نکات ساده را رعایت کنید تا ببینید چقدر نسبت به افراد عادی در بازار بورس جلو هستید و سودهایی میکنید که خیلیها در خواب هم نمیبینند.
پس یادمان باشد با داشتن حد ضرر و شجاعت در فروش در حد ضرر، میتوان از اشتباه رفتاری تبدیل شدن از ریسک پذیر به ریسک گریز جلوگیری کرد و همین موضوع، بخش اعظمی از موفقیت شما در بازار بورس را تضمین میکند.
توصیه مهم به سهامداران درباره مدیریت ریسک
کارشناس بازار سرمایه گفت: همواره ریسک بخش لاینفک یک سرمایه گذاری است و البته ابزارهای مدیریت ریسک بسیار متنوع هستند.
به گزارش نبض بورس، مهدی قلی پور کارشناس بازار سرمایه در پاسخ به این پرسش که چه ابزارهایی برای کاهش ریسک در بازار وجود دارد؟ بیان کرد: ریسک بخش لاینفک یک سرمایه گذاری است و هر دارایی مالی و هر گونه سرمایه گذاری را بر اساس دو معیار ریسک و بازده آن و نقش آن دارایی در کاهش ریسک میتوان ارزیابی کرد.
او افزود: ریسک را نمیتوان حذف کرد، ولی کنترل ریسک نسبت به بازده انتظاری یا مطلوب انجام میپذیرد. استراتژی مشخص و یکسانی برای مدیریت ریسک وجود ندارد، چرا که انسانها درجات متنوعی از ریسک گریزی را دارند و بهترین تدبیر این است که در سطح ریسک گریزی هر فرد بهترین دارایی با بازده مناسب انتخاب شود.
این کارشناس بازار سرمایه گفت: نکته اساسی در مدیریت سرمایه گذاری فرض ریسک گریز بودن همه سرمایه گذاران، ولی با درجات مختلف است. ریسک گریز بودن به این معنی است که انسانها صرفا دنبال سرمایه گذاریهایی میروند که شانس موفقیت و کسب بازده بیشتر از شانس یا احتمال زیان است. اگر یک فرصت کسب بازده به نحوی باشد که احتمال زیان بیشتر از احتمال کسب سود باشد، در حوزه گمبلینگ یا قمار قرار میگیرد که هم از نظر شرع مبین اسلام حرام و کاری عبث است و هم از نظر منطق اقتصادی سرمایه گذاری محسوب نمیشود.
دو نوع ریسک وجود دارد
قلی پور در ادامه بیان کرد: در بازارهای مالی فعالان حسب این که سفته بازی میکنند یا سرمایه گذاری بلند مدت یا ترکیبی از هر دو از ریسک گریزی کم تا ریسک گریزی زیاد درجه بندی میشوند. ریسکها در کل دو نوع ریسکهای قابل اجتناب (غیرسیستماتیک یا ریسک خاص) و ریسکهای بازار (غیرقابل اجتناب یا سیستماتیک) هستند. ریسک بازار را نمیتوان حذف کرد البته در بازارهای توسعه یافته با استفاده از ابزار مشتقه میتوان تا حدی ریسکهای سیستماتیک یا بازار را هم کنترل کرد، ولی در ایران فعلا چنین امکانی وجود ندارد یا بسیار محدود است.
این کارشناس بازار سرمایه در ادامه اظهار کرد: مدیریت ریسک و کنترل ریسک در بازار سرمایه از دو طریق اول انتخاب استراتژی سرمایه گذاری مناسب و تنوع بخشی دوم استفاده از ابزارهای مدیریت ریسک انجام میگیرد.
ابزارهای مدیریت ریسک متنوع، ولی کم عمق و حجم در بازار ایران
قلی پور در ادامه گفت: ابزارهای مدیریت ریسک در بازارهای سرمایه بسیار متنوع هستند، ولی در ایران علی رغم وجود این بازار عمق و حجم بسیار کمی دارند. ابزارهای مشتقه موجود در بورس ایران شامل اختیارات خرید و فروش، قراردادهای آتی و اوراق تبعی خرید یا فروش سهام (بیمه سهام) هستند؛ این ابزارهای هم برای داراییها و هم برای شاخصها و نرخها قابل انتشار هستند.
او افزود: در رابطه با اوراق اختیار خرید (Call option) این ابزار مالی مشتقه در واقع نوعی قرارداد مالی است که در آن یک طرف مختار به خرید دارایی در آیندهای معین به قیمت مشخص است، ولی طرف دوم قرارداد در صورت اعمال اختیار طرف اول متعهد به فروش در آن قیمت است. در صورتی که نرخ دارایی در زمان سررسید کمتر از نرخ درج شده در قرارداد باشد، طرف اول ترجیح میدهد که قرارداد خود را اعمال نکند؛ چرا که در صورت تمایل میتواند از بازار ارزانتر خریداری کند. ولی اگر نرخ بازار بیشتر از نرخ قرارداد باشد، طرف اول حتما قرارداد خود را اعمال میکند و به این ترتیب خود را در مقابل افزایش نرخ پوشش داده است در بورس ایران این قراردادها با نماد شروع شده با ض معامله میشوند.
این کارشناس بازار سرمایه بیان کرد: مورد بعدی اوراق اختیار فروش (Put option) است این قراردادها مشابه اختیار خرید هستند با این تفاوت که طرف قرارداد خرید اختیار خرید دارد و در مقابل خریدار متعهد به خرید در صورت اعمال اختیار توسط فروشنده است. اختیارهای فروش در بورس ایران با نمادهایی شروع شده با حرف ط معامله میشوند.
او در ادامه گفت: در رابطه با اوراق اختیار خرید تبعی و اوراق اختیار فروش تبعی میتوان بیان کرد که کاملا مشابه اختیارهای خرید و فروش هستند با این تفاوت که دارنده آنها (خریدار آنها در عرضه اولیه یا هنگام معامله سهام شرکت) امکان معاملات ثانویه ندارند و باید تا سررسید نگهداری کنند. این اوراق معمولا با نمادی معامله (البته صرفا در روز عرضه و یکبار) میشوند که به نماد شرکت اصلی کلمه تبعی یا ت اضافه شده است. به عنوان مثال نماد «مارون ت. خ» یعنی نماد اختیار فروش تبعی پتروشیمی مارون عرضه شده است.
قلی پور در ادامه بیان کرد: قراردادهای آتی مشابه اختیار معامله هستند با این تفاوت که دو طرف قرارداد در سررسید متعهد به اجرای قرارداد در تعداد مشخص هستند و خبری از اختیار یکی از طرفین نیست. هم چنین مکانیزم تصفیه طرفین قرارداد روزانه است، یعنی طرفین باید ۲۰ درصد ارزش معامله در روز قرارداد را به عنوان وجه تضمین در حساب متعلق به خود با قابلیت برداشت و دریافت توسط سپرده گذاری مرکزی پرداخت میکند و از فردای شروع قرارداد با توجه به تغییرات نرخ دارایی یا شاخص خاص از حساب طرفین قرارداد برداشت یا واریز میشود یعنی روزانه سود و زیان طرفین محاسبه و برداشت یا واریز میشود.
او در ادامه افزود: اگر وجه تضمین به کمتر از حد مشخصی برسد طرف قرارداد باید نسبت به شارژ مجدد اقدام کند یا اینکه قراردادش از بین میرود و وجه اولیهاش را کامل از دست میدهد. این قراردادها با حرف «ج» نمادشان شروع میشوند به عنوان مثال «جسی ۰۰۶» نماد اوراق قرارداد آتی شاخص ۳۰ شرکت بزرگ است با سررسید ۴۰/۰۶/۱۴۰۰ در حجمهای ۵۰۰ تایی وجود دارد.
حتی با فراهم بودن زیر ساختها، اما عمق این ابزار بسیار کم است
این کارشناس بازار سرمایه در پاسخ به این سوال که چه ابزارهایی برای کاهش ریسک نیاز است که به بازار افزوده شود؟ بیان کرد: از نظر زیرساختی، در حال حاضر برخی از انواع ابزارهای مشتقه برای سهام وجود دارند، ولی واسطههای مالی (بخش خصوصی) که در این بازار در حجم بالا نسبت به اتخاذ موقعیت اقدام کنند یا به طور کل عرضه کننده این اوراق باشند، وجود ندارد به همین دلیل عمق این بازار بسیار کم است
او افزود: از طرف دیگر دستکاریهای رگولاتور (سازمان بورس یا سپرده گذاری مرکزی) در مواقع بحرانی که شاهد نوسانات بسیار شدید هستیم اعتماد به این بازار را کاهش داده است به عنوان مثال اتفاقی که برای قراردادهای آتی سکه افتاد و این بازار به طور کامل جمع شد. این ابزارها باید در بازارهایی مثل ارز و طلا و سایر کالاهای اساسی هم به ویژه برای کنترل ریسکها فروش و خرید مواد اولیه بنگاههای تجاری ارائه شوند.
قلی پور در پایان گفت: نوع ابزارها هم محدودیت دارند و میتوان ابزارهای جدیدی مثل اوراق تاخت (برای مبادله جریانات نقدی به جای دارایی به ویژه برای ابزارهای بدهی) نیز برای بازار تعریف کرد.
بهترین سرمایه گذاری در زمان تورم و برای 5 سال بعد چیست؟
به گزارش بانک اول با وجود تورم ارزش پول ملی روز به روز کاهش می یابد و قدرت خرید خانوارها نسبت به قبل کاهش پیدا میکند. در صورتی که افراد پول و سرمایه خود را در جایی که نرخ بازدهی آن کمتر از نرخ تورم باشد سرمایه گذاری کنند، عملا از ثروت آنها به مرور زمان کاسته خواهد شد. بنابراین اطلاع داشتن از بازارهای بالقوه برای سرمایه گذاری و مقایسه آنها با یکدیگر و ترجیحات فردی شخص میتواند به تصمیم گیری بهتر برای سرمایه گذاری یاری دهنده باشد.
انواع گزینه های سرمایه گذاری
افراد می توانند در یکی از بازارهای مالی زیر جهت حفظ ارزش پول و دارایی خود در برابر تورم سرمایهگذاری کنند:
بازار سهام و سرمایه
در ادامه سرمایهگذاری در هریک از این بازارهای را مورد بررسی قرار می دهیم تا بهترین سرمایهگذاری در زمان تورم مشخص گردد.
سرمایهگذاری در مسکن
در کشورمان به دلیل عوامل فرهنگی و اقتصادی، به سرمایهگذاری در مسکن اهمیت زیادی داده می شود و بعضی ها معتقدند بهترین سرمایه گذاری در دوران تورم سرمایه گذاری در بازار مسکن است چرا که مسکن هم کالایی مصرفی است و هم قیمت آن به مرور افزایش پیدا می کند، براین اساس بسیاری از مردم بهترین روشهای سرمایهگذاری در ایران را خرید مسکن می دانند. اما همانطور که گفته شد هر یک از بازارهای مالی مزایا و معایب و همینطور ریسک مخصوص بهخود را دارند.
مزیت سرمایهگذاری در مسکن در زمان تورم:
ریسک نسبتا پایینی برای حفظ سرمایه دارد
قابلیت استفاده دارد و همچنین می توان با اجاره دادن درآمدزایی کرد
قیمت آن به مرور رشد می کند
معایب سرمایهگذاری در بازار مسکن:
یک سرمایهگذاری بلندمدت بشمار می رود و سود موردنظر را در کوتاهمدت نمی دهد
طبق مصوبههای جدید اگر خالی بماند باید بابتش مالیات پرداخت شود
نقدشوندگی پایین بازار مسکن یکی دیگر از معایب سرمایهگذاری در این حوزه به شمار می رود
همچنین فردی که قصد ورود به این بازار را دارد باید سرمایه زیادی داشته باشد. حال اینکه عموم مردم چنین پولی در دسترس ندارند.
در حال حاضر وضعیت ملک و خرید و فروش مسکن همگام با تورم در حال افزایش روزافزون است اما به دلیل ناتوانی خریداران در پرداخت قیمت مسکن، بازار ملک دچار رکود است. خانهدار شدن در حال حاضر کار سادهای نیست زیرا حداقل بودجه لازم برای خرید خانه یک میلیارد تومان شده است و وام مسکن نیز حتی اگر بخواهیم مشکلات وام اوراق و اقساط نجومی آن را در نظر نگیریم درصد کمی از این پول را پوشش می دهد.
سرمایهگذاری در بانک
درصد بالایی از حجم سرمایهگذاریها در ایران به سپرده بانکی برمی گردد. سرمایهگذاری در بانک به اینگونه است که پول به بانک سپرده می شود، به صورت ماهانه مبلغی به عنوان سود سپرده دریافت می شود. سرمایهگذاری در بانک از جمله سرمایهگذاریهای بدون ریسک می باشد زیرا اصل سرمایه حفظ و مبلغی سود در هر ماه به آن تعلق می گیرد. بنابراین این روش برای افرادی که به شدت ریسکگریز هستند مناسب می باشد.
مزایای سرمایهگذاری در بانک:
به لحاظ افق زمانی می توان سرمایهگذاری بلندمدت و کوتاهمدت داشت
سرمایهگذاری بدون ریسک می باشد
سودآوری آن تضمینی و قطعی است
معایب سرمایهگذاری در بانک:
در سرمایهگذاری بلندمدت سپرده بانکی امکان انتقال سرمایه از یک بانک به بانک دیگر وجود ندارد و همینطور اگر فرد سرمایهگذار بخواهد پول خود را پیش از زمان سررسید برداشت کند با نرخ سکشت روبهرو می شود
سپرده سرمایهگذاری کوتاهمدت از جمله منابع ارزان قیمت محسوب می شود
در سپرده بانکی بلندمدت تا پنج سال امکان نقل و انتقال سرمایه به دیگر بازارهای وجود ندارد و این در حالی است که در شرایط اقتصاد تورمی و نوسانی ایران، بلوکه شدن پول در چنین حسابی ریسک بالایی دارد.
در شرایط تورمی معمولا نرخ بهره بانکی بسیار پایین تر از نرخ تورم موجود است.
بنابراین در شرایط فعلی اقتصاد ایران که تورم دو رقمی و بیش از ۳۰ درصد است، بهره بانکی نمی تواند ارزش پول شما چرا بازارها این چنین ریسک گریز شدند؟ را در برابر تورم حفظ کند و این موجب ضرر شما می شود. بنابراین اگر به دنبال بهترین بازار سرمایه گذاری در زمان تورم هستید سرمایه گذاری در بانک به شما پیشنهاد نمی شود.
سرمایهگذاری در بازار ارز و دلار
بازار ارز همیشه علاقهمندان مخصوص به خود را داشته و دارد، همچنین می توان گفت یکی از اصلیترین روشهای سرمایهگذاری در ایران می باشد و به دلیل نوسانات قیمتی، بازار مطلوبی برای سرمایه گذاری در زمان تورم می باشد اما این بازار نیز مانند دیگر بازارها معایب خود را دارد که به شرح زیر است:
کار کردن در این بازار با ریسک زیادی همراه است
از شفافیت معاملات برخوردار نیست
به نوعی فعالیت در یک بازار سیاه بهحساب می آید
یک سرمایهگذاری پایدار شناخته نمی شود
به شدت متاثر از اتفاقات و تحولات داخلی و دنیا
پیشبین نرخ ارز همواره با ابهام روبهرو می باشد
شاید بازار ارز و دلار یکی از بهترین انواع سرمایه گذاری در زمان تورم باشد اما به دلیل اینکه تاثیر منفی بر وضعیت زندگی افراد دیگر جامعه می گذارد توصیه نمی شود. خرید و فروش در بازار ارز باعث افزایش قیمت ها و کاهش قدرت خرید مردم می شود.
سرمایهگذاری در بازار طلا و سکه
در ایران سرمایهگذاری در طلا و سکه همواره مورد توجه عموم مردم، دولت و روش مناسب و قابل اعتمادی برای سرمایهگذاری بوده است و می توان گفت مأمن امن سرمایهگذاران در هنگام بحرانهای اقتصادی می باشد. افراد زیادی بر این باورند که طلا و سکه هیچگاه ارزش خود را از دست نمی دهند بنابراین سرمایهگذاری در این حوزه همواره می تواند سودده باشد. از جمله مزیتهای سرمایهگذاری در این بازار نبود محدودیت زمانی است درواقع در هر زمان می توان اقدام به خرید یا فروش کرد. اما عیب این بازار ریسک تقریبا زیاد آن است چرا که از دو فاکتور داخلی یعنی نرخ برابری دلار به ریال و فاکتور خارجی قیمت اونس جهانی تاثیرپذیر است.
مزایای سرمایه گذاری در بازار طلا و سکه:
نقدشوندگی نسبتا خوبی دارد.
هنگام خرید و فروش، هزینه بنگاهی یا کارگزاری چندانی ندارد (هزینه قابل اغماض است).
معایب سرمایه گذاری در بازار طلا و سکه:
به نرخ دلار واکنش نشان میدهد.
به قیمت جهانی طلا واکنش نشان میدهد.
ریسک تقلب فروشنده در عیار و وزن دارد. (که سکه ریسک کمتری در این بخش دارد)
سرمایهگذاری در بازار سرمایه
سرمایهگذاری در بازار سهام یکی دیگر از روشهای سرمایهگذاری محسوب می شود. سرمایهگذاری در بورس یکی از مرسومترین روشهای سرمایهگذاری در دنیا و یکی از معقولانه ترین روش های سرمایه گذاری در دوران تورم است. شرکتهای معتبر کشور در صنایع مختلف سهام خود را در بورس عرضه می کنند تا افراد مختلف که قصد سرمایهگذاری در این حوزه را دارند، سهامدار شرکتها شوند .بورس ایران در سال ۹۸ و پنج ماه ابتدایی سال 99 رکوردهای بینظیر و بازدهی چشمگیری را در کارنامه خود به ثبت رساند و رشد خوب و بیسابقهای داشت. در سال قبل دلایلی چون افزایش نرخ ارز، حمایت های دولت، عرضه اولیه های زیاد، واگذاری و فروش سهام دولتی در بازار، افزایش نرخ تورم و اوضاع بد کسبوکار در پی شیوع ویروس کرونا و … موجب هدایت و ورود نقدینگی بالایی به بازار سهام شد. از میانه های تابستان اما روند صعودی بورس تهران تغییر مسیر داد و به سمت سراشیبی رکود حرکت کرد و بسیاری از سرمایه گذاران نا امید از کسب بازدهی های نجومی، پول های خود را از این بازار خارج کردند. اما نکته ای که سهامداران تازه وارد از آن غافل ماندند و یک اصل مهم سرمایه گذاری در بازار سرمایه و بورس محسوب میشود، داشتن علم و اطلاعات کافی از بازار بورس و صنایع و شرکتهای فعال در آن است تا یک شخص بتواند به طور مستقیم در این بازار ورود کند. در غیر این صورت سرمایه گذاری در این بازار نیز همانطور که دیده شد با ریسک بسیار زیادی همراه است و میتواند سرمایه افراد را به خطر بیاندازد. برای این منظور به سهامداران توصیه میشود که به طور غیرمستقیم به سرمایه گذاری در این بازار اقدام کنند.
بنابراین می توان گفت که از مزایای سرمایه گذاری در بازار بورس در زمان تورم
عدم نیاز به سرمایه زیاد و کلان. افراد می توانند با مبلغ ۵۰۰ هزار تومان فعالیت خود را در این بازار شروع کنند. البته باید توجه داشت که برای خرید عرضههای اولیه نقدینگی کمتری مورد نیاز است.
امنیت و شفافیت در سرمایهگذاری
حفظ سرمایه در مقابل تورم
کسب سود به دو طریق افزایش قیمتها و در پی آن کسب سود و سود نقدی تقسیمی بین سهامداران که بعد از برگزاری مجمع به حساب سهامداران واریز می شود
اما اگر بخواهیم از بزرگترین عیب سرمایه گذاری در بازار بورس در زمان تورم صحبت کنیم باید به ریسک زیاد در صورت نزول شدید بازار اشاره کنیم که اخیرا شاهد آن بودیم. بنابراین برای منتفع شدن از این بازار و مصون ماندن از ریسک نوسانات این چنین بازار بورس توصیه میشود که سرمایه گذاری غیرمستقیم را انتخاب کنید و واحد های (یونیت های) صندوق های سرمایه گذاری را خریداری کنید. این کار امکان سرمایه گذاری با نرخی بیشتر از نرخ بهره بانکی و نزدیک به نرخ تورم را به سرمایه گذاران میدهد و علاوه بر آن، افراد از مزایای رشد بازار بورس نیز منتفع میشوند.
سخن آخر
تجربه ثابت کرده است که بازدهی بازار بورس عموما در بلند مدت بیشتر از نرخ تورم بوده است و درواقع یکی از ویژگیهای مهم بازار بورس حفظ ارزش پول شما در برابر تورم می باشد وحتی بازدهی دارایی شما را از تورم جلو میندارد. بنابراین با در نظر گرفتن معایب و مزایای بازارهای مالی مختلف، می توان گفت سرمایهگذاری در بازار بورس با توجه به ویژگیهایی که دارد می تواند بهترین سرمایهگذاری در زمان تورم باشد زیرا علاوه براینکه پول شما را در برابر تورم بالا حفظ می کند باعث افزایش تورم نشده و برعکس محرک تولید و اشتغال زایی است.
چگونگی مدیریت ریسک سرمایه گذاری در بورس
افکار نيوز / کارشناس بازار سرمايه گفت: همواره ريسک بخش لاينفک يک سرمايه گذاري است و البته ابزارهاي مديريت ريسک بسيار متنوع هستند.
مهدي قلي پور کارشناس بازار سرمايه در پاسخ به اين پرسش که چه ابزارهايي براي کاهش ريسک در بازار وجود دارد؟ بيان کرد: ريسک بخش لاينفک يک سرمايه گذاري است و هر دارايي مالي و هر گونه سرمايه گذاري را بر اساس دو معيار ريسک و بازده آن و نقش آن دارايي در کاهش ريسک ميتوان ارزيابي کرد.
او افزود: ريسک را نميتوان حذف کرد، ولي کنترل ريسک نسبت به بازده انتظاري يا مطلوب انجام ميپذيرد. استراتژي مشخص و يکساني براي مديريت ريسک وجود ندارد، چرا که انسانها درجات متنوعي از ريسک گريزي را دارند و بهترين تدبير اين است که در سطح ريسک گريزي هر فرد بهترين دارايي با بازده مناسب انتخاب شود.
اين کارشناس بازار سرمايه گفت: نکته اساسي در مديريت سرمايه گذاري فرض ريسک گريز بودن همه سرمايه گذاران، ولي با درجات مختلف است. ريسک گريز بودن به اين معني است که انسانها صرفا دنبال سرمايه گذاريهايي ميروند که شانس موفقيت و کسب بازده بيشتر از شانس يا احتمال زيان است. اگر يک فرصت کسب بازده به نحوي باشد که احتمال زيان بيشتر از احتمال کسب سود باشد، در حوزه گمبلينگ يا قمار قرار ميگيرد که هم از نظر شرع مبين اسلام حرام و کاري عبث است و هم از نظر منطق اقتصادي سرمايه گذاري محسوب نميشود.
دو نوع ريسک وجود دارد
قلي پور در ادامه بيان کرد: در بازارهاي مالي فعالان حسب اين که سفته بازي ميکنند يا سرمايه گذاري بلند مدت يا ترکيبي از هر دو از ريسک گريزي کم تا ريسک گريزي زياد درجه بندي ميشوند. ريسکها در کل دو نوع ريسکهاي قابل اجتناب (غيرسيستماتيک يا ريسک خاص) و ريسکهاي بازار (غيرقابل اجتناب يا سيستماتيک) هستند. ريسک بازار را نميتوان حذف کرد البته در بازارهاي توسعه يافته با استفاده از ابزار مشتقه ميتوان تا حدي ريسکهاي سيستماتيک يا بازار را هم کنترل کرد، ولي در ايران فعلا چنين امکاني وجود ندارد يا بسيار محدود است.
اين کارشناس بازار سرمايه در ادامه اظهار کرد: مديريت ريسک و کنترل ريسک در بازار سرمايه از دو طريق اول انتخاب استراتژي سرمايه گذاري مناسب و تنوع بخشي دوم استفاده از ابزارهاي مديريت ريسک انجام ميگيرد.
ابزارهاي مديريت ريسک متنوع، ولي کم عمق و حجم در بازار ايران
قلي پور در ادامه گفت: ابزارهاي مديريت ريسک در بازارهاي سرمايه بسيار متنوع هستند، ولي در ايران علي رغم وجود اين بازار عمق و حجم بسيار کمي دارند. ابزارهاي مشتقه موجود در بورس ايران شامل اختيارات خريد و فروش، قراردادهاي آتي و اوراق تبعي خريد يا فروش سهام (بيمه سهام) هستند؛ اين ابزارهاي هم براي داراييها و هم براي شاخصها و نرخها قابل انتشار هستند.
او افزود: در رابطه با اوراق اختيار خريد (Call option) اين ابزار مالي مشتقه در واقع نوعي قرارداد مالي است که در آن يک طرف مختار به خريد دارايي در آيندهاي معين به قيمت مشخص است، ولي طرف دوم قرارداد در صورت اعمال اختيار طرف اول متعهد به فروش در آن قيمت است. در صورتي که نرخ دارايي در زمان سررسيد کمتر از نرخ درج شده در قرارداد باشد، طرف اول ترجيح ميدهد که قرارداد خود را اعمال نکند؛ چرا که در صورت تمايل ميتواند از بازار ارزانتر خريداري کند. ولي اگر نرخ بازار بيشتر از نرخ قرارداد باشد، طرف اول حتما قرارداد خود را اعمال ميکند و به اين ترتيب خود را در مقابل افزايش نرخ پوشش داده است در بورس ايران اين قراردادها با نماد شروع شده با ض معامله ميشوند.
اين کارشناس بازار سرمايه بيان کرد: مورد بعدي اوراق اختيار فروش (Put option) است اين قراردادها مشابه اختيار خريد هستند با اين تفاوت که طرف قرارداد خريد اختيار خريد دارد و در مقابل خريدار متعهد به خريد در صورت اعمال اختيار توسط فروشنده است. اختيارهاي فروش در بورس ايران با نمادهايي شروع شده با حرف ط معامله ميشوند.
او در ادامه گفت: در رابطه با اوراق اختيار خريد تبعي و اوراق اختيار فروش تبعي ميتوان بيان کرد که کاملا مشابه اختيارهاي خريد و فروش هستند با اين تفاوت که دارنده آنها (خريدار آنها در عرضه اوليه يا هنگام معامله سهام شرکت) امکان معاملات ثانويه ندارند و بايد تا سررسيد نگهداري کنند. اين اوراق معمولا با نمادي معامله (البته صرفا در روز عرضه و يکبار) ميشوند که به نماد شرکت اصلي کلمه تبعي يا ت اضافه شده است. به عنوان مثال نماد «مارون ت. خ» يعني نماد اختيار فروش تبعي پتروشيمي مارون عرضه شده است.
قلي پور در ادامه بيان کرد: قراردادهاي آتي مشابه اختيار معامله هستند با اين تفاوت که دو طرف قرارداد در سررسيد متعهد به اجراي قرارداد در تعداد مشخص هستند و خبري از اختيار يکي از طرفين نيست. هم چنين مکانيزم تصفيه طرفين قرارداد روزانه است، يعني طرفين بايد ۲۰ درصد ارزش معامله در روز قرارداد را به عنوان وجه تضمين در حساب متعلق به خود با قابليت برداشت و دريافت توسط سپرده گذاري مرکزي پرداخت ميکند و از فرداي شروع قرارداد با توجه به تغييرات نرخ دارايي يا شاخص خاص از حساب طرفين قرارداد برداشت يا واريز ميشود يعني روزانه سود و زيان طرفين محاسبه و برداشت يا واريز ميشود.چرا بازارها این چنین ریسک گریز شدند؟
او در ادامه افزود: اگر وجه تضمين به کمتر از حد مشخصي برسد طرف قرارداد بايد نسبت به شارژ مجدد اقدام کند يا اينکه قراردادش از بين ميرود و وجه اوليهاش را کامل از دست ميدهد. اين قراردادها با حرف «ج» نمادشان شروع ميشوند به عنوان مثال «جسي ۰۰۶» نماد اوراق قرارداد آتي شاخص ۳۰ شرکت بزرگ است با سررسيد ۴۰/۰۶/۱۴۰۰ در حجمهاي ۵۰۰ تايي وجود دارد.
حتي با فراهم بودن زير ساختها، اما عمق اين ابزار بسيار کم است
اين کارشناس بازار سرمايه در پاسخ به اين سوال که چه ابزارهايي براي کاهش ريسک نياز است که به بازار افزوده شود؟ بيان کرد: از نظر زيرساختي، در حال حاضر برخي از انواع ابزارهاي مشتقه براي سهام وجود دارند، ولي واسطههاي مالي (بخش خصوصي) که در اين بازار در حجم بالا نسبت به اتخاذ موقعيت اقدام کنند يا به طور کل عرضه کننده اين اوراق باشند، وجود ندارد به همين دليل عمق اين بازار بسيار کم است.
او افزود: از طرف ديگر دستکاريهاي رگولاتور (سازمان بورس يا سپرده گذاري مرکزي) در مواقع بحراني که شاهد نوسانات بسيار شديد هستيم اعتماد به اين بازار را کاهش داده است به عنوان مثال اتفاقي که براي قراردادهاي آتي سکه افتاد و اين بازار به طور کامل جمع شد. اين ابزارها بايد در بازارهايي مثل ارز و طلا و ساير کالاهاي اساسي هم به ويژه براي کنترل ريسکها فروش و خريد مواد اوليه بنگاههاي تجاري ارائه شوند.
قلي پور در پايان گفت: نوع ابزارها هم محدوديت دارند و ميتوان ابزارهاي جديدي مثل اوراق تاخت (براي مبادله جريانات نقدي به جاي دارايي به ويژه براي ابزارهاي بدهي) نيز براي بازار تعريف کرد.
دیدگاه شما