احساسات مخرب در سرمایه‌گذاری


کنترل احساسات در ترید

هراس از پشیمانی

آیا تا به حال تصمیمی گرفته‌اید که نگرانی از پشیمانی احتمالی آینده در آن تاثیر مستقیم داشته است؟ این تصمیم می‌تواند همان سفر دور اروپا با یک کوله‌پشتی باشد که باید انجامش می‌دادید زیرا ممکن بود روزی پشیمان شوید که نرفتید. شاید هم مثالی که در زندگی شما صدق می‌کند، خرید ناگهانی چیزی باشد که تنها در بازه زمانی محدود عرضه می‌شد و با اینکه به آن نیاز نداشتید، به خود گفتید: «اگر آن را نخرم به احتمال زیاد بعداً پشیمان خواهم شد.» پشیمانی‌گریزی (Regret Aversion) زمانی سر‌و‌کله‌اش پیدا می‌شود که تصمیمی که می‌گیریم صرفاً برای جلوگیری از پشیمانی ناشی از یک تصمیم دیگر در آینده باشد. پشیمانی می‌تواند ناراحت‌کننده باشد و ما را ناتوان کند، به همین دلیل افراد اغلب بر مبنای اجتناب از این احساس ناخوشایند، تصمیم می‌گیرند. زیر سایه پشیمانی‌گریزی، فرد زمان، انرژی یا پول خود را برای جلوگیری از پشیمانی ناشی از تصمیم اولیه تلف می‌کند. منابع صرف‌شده برای اطمینان از اینکه سرمایه‌گذاری اولیه هدر نمی‌رود، می‌تواند حتی از ارزش آن سرمایه‌گذاری فراتر رود. یک مثال ملموس از این رفتار، خرید ماشینی بد و سپس صرف هزینه‌ای بیشتر از قیمت اصلی ماشین، برای تعمیرات آن است. به جای اینکه بپذیرید تصمیمی اشتباه گرفته‌اید و شما باید یک ماشین متفاوت می‌خریدید، در تلاش برای اجتناب از هرگونه پشیمانی هستید. گاهی اوقات این حس پشیمانی می‌تواند صرفاً توجیهی برای یک تصمیم خاص باشد اما اکثر مواقع این حس یک محرک قوی است که به ترجیحات و انتخاب‌های شما جهت می‌دهد. چنین تصمیماتی که بر پایه پشیمانی‌گریزی گرفته شده‌اند می‌توانند به نتایج خوبی منجر شوند. اما به همان اندازه هم می‌توانند ما را به بیراهه بکشانند.

خوب و بد ترس از پشیمانی

ما به دنبال اجتناب از تعهد داشتن به یک شکست یا از دست‌دادن فرصتی مناسب هستیم. نگرانی از پذیرش یک شکست، مثلاً یک سرمایه‌گذاری بد، می‌تواند بر تصمیم‌گیری فرد تاثیر بگذارد. مردم معمولاً بیشتر از آنکه به یک تصمیم‌گیری خوب و منطقی فکر کنند، به اجتناب از یک تصمیم بد فکر می‌کنند. این پیش‌بینی پشیمانی از انتخاب اشتباه، اغلب به عنوان نوعی بیمه احساسی در تصمیم‌گیری ما نقش دارد.

با وجود این همه، پشیمانی‌گریزی می‌تواند اثرات مثبتی نیز داشته باشد. سوگیری‌های شناختی اغلب افراد را به سمت اولویت‌دادن به زمان «حال» نسبت به آینده سوق می‌دهند، اما پشیمانی‌گریزی به عنوان یک هشدار ظاهر می‌شود و این پشیمانی بالقوه می‌تواند تصمیمی را برجسته کند که در آن «آینده» در اولویت قرار گرفته باشد. مثلاً زمان‌هایی را در نظر بگیرید که پشیمانی بالقوه به عنوان یک محرک برای روی آوردن به رفتارهای سالم مانند ورزش یا تغذیه مناسب عمل می‌کند. برای کسانی که اهل ورزش هستند، این احساس و مکالمه درونی که «اگر الان به باشگاه نروم، بعداً پشیمان خواهم شد» باید بسیار آشنا باشد. ما نمی‌خواهیم ورژن آینده ما پشیمانی را تجربه کند، حتی اگر اولویت قراردادن آینده، به معنای قربانی‌کردن «حال» باشد. این طرز تفکر حتی می‌تواند افراد را به پس‌انداز بیشتر تشویق کند، زیرا ممکن است به دنبال حذف احتمال پشیمانی از نداشتنِ پس‌انداز کافی در آینده‌ای احتمالی باشند.

هنگامی که پشیمانی‌گریزی در بین سرمایه‌گذاران فردی رخ می‌دهد، به نوبه خود می‌تواند بر بازار مالی گسترده‌تر نیز تاثیر بگذارد. سرمایه‌گذاران ممکن است سهامی را خریداری کنند زیرا نمی‌خواهند به خاطر از دست دادن فرصت پشیمان شوند، یا ممکن است سهامی را پیش از موعد بفروشند زیرا نمی‌خواهند از تعهد به نگهداری آن پشیمان شوند. این تصمیمات به نوبه خود می‌تواند بر قیمت سهام تاثیر بگذارد. برای مثال، پیشنهاد بیش از حد در مزایده، نتیجه آن است که پیشنهاددهندگان علاوه بر سود، پشیمانی احتمالی را نیز در نظر می‌گیرند و قیمت را بالا می‌برند که این رفتار ناشی از پشیمانی‌گریزی است. مسوولیت شخصی در پشیمانی‌گریزی نقشی محوری دارد، زیرا مطابق تعریف، فرد نمی‌تواند از تصمیمی که کنترلی بر آن نداشته پشیمان شود. بنابراین سوگیری ذکرشده عمدتاً در افرادی رخ می‌دهد که تصمیم‌گیرنده خودشان‌اند و مسوولیت تصمیمشان را باید به عهده بگیرند.‌ اثرات جمعی تنها زمانی پدیدار می‌شوند که آن احساسات و تصمیمات فردی یک نتیجه جمعی ایجاد کنند، مانند مثال بالا در راستای بازارهای مالی.

ترس از دست دادن (FOMO)

آیا تا به حال شنیده‌اید که کسی بگوید فومو بدی دارد؟ به زبان ساده چیزی که آنها می‌گویند، اساساً این است که به شدت مستعد پشیمانی‌گریزی هستند. فومو اغلب زمانی اتفاق می‌افتد که افراد به دلیل ترس از دست دادن یک فرصت تصمیم می‌گیرند، زیرا ممکن است بعداً از استفاده نکردن از این شرایط پشیمان شوند.

یک سناریوی فرضی را در نظر بگیرید. شب پنج‌شنبه است و برنامه ایده‌آل سارا این است که در خانه بماند، لباس راحتی بپوشد و به همراه مقداری پاپ کورن فیلم تماشا کند. اما یکی از دوستانش با او تماس می‌گیرد و می‌پرسد که آیا می‌خواهد همراه او به یک مهمانی برود. اگرچه سارا شدیداً خسته است و از ماندن در خانه کاملاً راضی است، اما ترس از دست دادن بر تصمیم او سایه می‌اندازد زیرا او نمی‌خواهد از نرفتن به مهمانی پشیمان شود. اگر یک مهمانی عالی باشد چه؟ این پشیمانی محتمل سارا را وادار می‌کند تا پاپ کورن را دوباره در کابینت بگذارد و با وجود خستگی زیاد، آماده شود.

چرا این سوگیری رخ می‌دهد؟

گواه پررنگ بودن نقش مولفه احساسی در سوگیری پشیمان‌گریزی را می‌توان در مطالعات علوم اعصاب یافت. مطالعات نشان می‌دهند که میزان قدرت تاثیر پشیمانی پیش‌بینی‌شده بر تصمیمات آینده‌مان، تابعی از مسیرهای احساسی در مغز ماست. یک مطالعه پشیمانی‌گریزی را با افزایش فعالیت در قشر اوربیتوفرونتال (orbitofrontal cortex) و آمیگدال مرتبط دانسته، بخش‌هایی که به‌شدت در پردازش احساسات نقش دارند.

علاوه بر این، همان‌طور که نظریه چشم‌انداز مشهور دانیل کانمن و آموس تورسکی بیان می‌کند، مردم نسبت به رویدادهای منفی حساس‌تر هستند تا رویدادهای مثبت. همواره همراه با پشیمانی، پای احساسات منفی هم به میان می‌آید و به مرور زمان یاد می‌گیریم که پشیمانی یک نتیجه منفی است و سعی می‌کنیم از آن اجتناب کنیم. مانند بسیاری از سوگیری‌های شناختی، اولویت‌های ما، از احساساتمان نسبت به یک گزینه احتمالی ناشی می‌شود تا اینکه درباره آن منطقی چه فکری می‌کنیم.

حضور پشیمانی‌گریزی در تصمیم‌گیری‌هایی که عواقب و نتایج قابل توجهی دارند، قوی‌تر هم خواهد بود. گرچه ممکن است هنگام انتخاب بین گزینه‌های منو در یک رستوران، پشیمانی را در نظر بگیریم، اما این پشیمانی به اندازه پشیمانی بالقوه انتخاب خانه اشتباه نخواهد بود. این امر، پشیمانی‌گریزی را به یک سوگیری غیر‌پیش‌پاافتاده تبدیل می‌کند زیرا بر تصمیمات پرمخاطره و پرهزینه ما تاثیر می‌گذارد. جدای از تاثیر آن، توانایی این سوگیری برای کمک به افراد یا مانع شدن در رشدشان، به موضوع و بستری که در آن ظاهر می‌شود برمی‌گردد. همانطور که قبلاً ذکر شد، پشیمانی‌گریزی می‌تواند رفتارهای مثبت مرتبط با سلامتی را افزایش دهد، اما همچنین به تصمیم‌گیری غیرمنطقی در سرمایه‌گذاری منجر شود.

پشیمانی‌گریزی در طول بحران مسکن

در طول بحران مسکن سال 2008، بسیاری از افرادی که به تازگی خانه خریده بودند حاضر به رها کردن وام مسکن خود نشدند، به‌رغم این واقعیت که ارزش دارایی آنها به میزان زیادی کاهش یافته بود و دیگر ارزش پرداخت وام مسکن را نداشتند. تحقیقات در سال 2010 نشان داد که ارزش ملک باید به کمتر از 75 درصد پول بدهی باقی‌مانده می‌رسید تا صاحبان ملک به فکر ترک خانه بیفتند. اگر تصمیمات این افراد صرفاً بر اساس عوامل اقتصادی و منطقی بود، بسیاری از مالکان زودتر خانه‌های خود را ترک می‌کردند. اما وابستگی عاطفی به خانه‌ها، همراه با گریز از مواجه شدن با این حقیقت که پولی که قبلاً خرج شده است، تمام ارزش خود را از دست داده، باعث شد تا رها کردن ملکشان را به تاخیر بیندازند.

حوزه مالی-رفتاری و پشیمانی‌گریزی

حوزه مالی - رفتاری بر این تمرکز دارد که چرا مردم تصمیمات مالی غیرمنطقی می‌گیرند. پشیمانی‌گریزی نمونه‌ای از این رفتارهای غیرمنطقی است. حقیقت ماجرا این است که پول بر اساس احساسات و عواطف سرمایه‌گذاری یا خرج می‌شود نه بر اساس یک فرآیند تصمیم‌گیری منطقی. سرمایه‌گذارانی که این نوع رفتار را نشان می‌دهند، برای پولی که در گذشته خرج کرده‌اند، نسبت به پولی که در آینده برای بازیابی سرمایه‌گذاری قبلی خود باید خرج کنند، ارزش بیشتری قائل‌اند.

پشیمانی‌گریزی همچنین می‌تواند به خطای هزینه‌های غرق‌شده (sunk-cost fallacy) منجر شود. زمانی که مردم به جای کاهش ضرر و تصمیم‌گیری که بهترین نتیجه را برای آنها در آینده به همراه خواهد داشت، تصمیمات خود را بر اساس رفتارهای گذشته و تمایل به از دست ندادن زمان یا پولی که قبلاً سرمایه‌گذاری کرده‌اند می‌گیرند، در دام خطای هزینه‌های غرق‌شده می‌افتند. بسیاری از سرمایه‌گذاران حاضر نیستند حتی به خودشان اعتراف کنند که سرمایه‌گذاری بدی انجام داده‌اند. تغییر راهبردها، شاید فقط در ناخودآگاه ما، به عنوان پذیرش شکست در نظر گرفته می‌شود که در نهایت همان احساس ناخوشایند پشیمانی را به ما می‌دهد. در نتیجه، بسیاری از سرمایه‌گذاران به تصمیمات نادرست خود متعهد می‌مانند یا حتی سرمایه‌ای بیشتر را به یک سرمایه‌گذاری بد تزریق می‌کنند تا تصمیم اولیه‌شان ارزشمند به نظر برسد.

نمونه مشهور این رفتار با نام خطای کنکورد (Concorde Fallacy) شناخته می‌شود. دولت‌های بریتانیا و فرانسه مدت‌ها پس از آنکه مشخص شد دیگر توجیه اقتصادی برای این پروژه وجود ندارد، به سرمایه‌گذاری برای توسعه هواپیمای کنکورد ادامه دادند. سیاستمداران درگیر این پروژه، نمی‌خواستند با شرم متوقف کردن کار و اعتراف به اینکه پولی که خرج‌ شده به یک وسیله نقلیه کارآمد منجر نمی‌شود، کنار بیایند. وسیله نقلیه حاصل، و پولی که برای توسعه آن صرف شده است، تقریباً در سطح جهانی به عنوان یک شکست تجاری در نظر گرفته می‌شود.

پشیمانی‌گریزی و سقوط بازار

در سرمایه‌گذاری، نظریه پشیمانی و ترس از دست‌دادن که اغلب آن را به اختصار فومو می‌نامند، دست‌در‌دست هم هستند. این امر به‌ویژه در زمان‌های طولانی بازارهای صعودی که قیمت ضمانت مالی (financial securities) افزایش می‌یابد و خوش‌بینی سرمایه‌گذاران بالاست مشهود است. ترس از دست دادنِ فرصتی برای کسب سود، می‌تواند حتی محافظه‌کارترین و ریسک‌گریزترین سرمایه‌گذار را به نادیده گرفتن علائم هشدار‌دهنده سقوط قریب‌الوقوع سوق دهد. شور‌و‌شوق غیرمنطقی، عبارتی که آلن گرینسپن (Alan Greenspan) رئیس سابق بانک مرکزی آمریکا از آن استفاده می‌کند، به این اشتیاق بیش از حد سرمایه‌گذاران اشاره دارد. اشتیاقی که قیمت دارایی‌ها را بالاتر از حدی می‌برد که بتوان آن را با مبانی بنیادی دارایی توجیه کرد. این خوش‌بینی اقتصادی بی‌دلیل می‌تواند به الگوی متداوم رفتار سرمایه‌گذاری منجر شود. سرمایه‌گذاران باور می‌کنند که افزایش اخیر قیمت‌ها، آینده را نیز پیش‌بینی می‌کند به همین دلیل به سرمایه‌گذاری‌های سنگین خود ادامه می‌دهند. حباب‌های دارایی شکل می‌گیرند که در نهایت می‌ترکند و موجب فروش همراه با هراس می‌شوند. این سناریو می‌تواند رکود شدید اقتصادی یا رکود کوتاه‌مدت را به دنبال داشته باشد. سقوط بازار سهام در سال 1929، سقوط بازار سهام در سال 1987، سقوط دات‌کام در سال 2001، و بحران مالی 2008-2007 نمونه‌هایی از این موضوع‌اند.

پشیمانی‌گریزی بر رفتار ما چه تاثیری می‌گذارد؟

اثر گله‌ای: افرادی که پشیمانی زیادی را تجربه می‌کنند اغلب از تصمیمات خود مطمئن نیستند. به همین دلیل سعی می‌کنند اطمینان و تایید را در تصمیمات دیگران جست‌وجو کنند. وقتی تصمیم آنها با جمعیت مطابقت دارد، این افراد احساس می‌کنند که پتانسیل پشیمانی در آینده به حداقل رسیده است.

محافظه‌کاری: بسیاری از سرمایه‌گذارانی که پشیمانی‌گریزی را تجربه می‌کنند، ترجیح می‌دهند از سرمایه‌گذاری‌های پرخطر اجتناب کنند. در عوض از انتخاب سرمایه‌گذاری‌هایی که بازده کمتری دارند، به دلیل ایمنی موجود در این سرمایه‌گذاری خوشحال هستند. در بلندمدت این می‌تواند موجب عملکرد ضعیف و نتایج غیربهینه برای سرمایه‌گذار شود.

ترجیح سهام‌های معروف: پشیمانی‌گریزی باعث می‌شود مردم سهام‌های معروف را انتخاب کنند. سرمایه‌گذارانی که پشیمانی را تجربه می‌کنند، از پذیرش مسوولیت شخصی در سرمایه‌گذاری در سهامی که برای عموم مردم شناخته‌شده نیستند، می‌ترسند. این سرمایه‌گذاران به دلیل پشیمانی‌گریزی که دارند هرگز نمی‌توانند سهامی را زود بخرند و از صعود آن سود ببرند.

چگونه از این سوگیری اجتناب کنیم؟

83

یک مطالعه خاص نشان داد که مردم اغلب پشیمانی آینده را بیش از حد ارزیابی می‌کنند، که این موضوع نشان می‌دهد افراد کمتر از آن چیزی که تصور می‌کنند مستعد پشیمانی هستند. این یافته‌ای جالب است که باید آن را هنگام بررسی تصمیمی که در آن پشیمانی بالقوه بر اولویت‌های ما تاثیر می‌گذارد، به خاطر بسپاریم. جدای از اتکا به داده‌های به‌دست‌آمده از نتایج، برای جلوگیری از پشیمانی می‌توان به رویکردی بودایی نیز روی آورد. عدم پشیمانی نه با تلاش برای تنظیم دقیق تصمیمات، بلکه با پذیرش نتایج اتفاق می‌افتد. هر آنچه در گذشته اتفاق افتاده از نظر تاثیرگذاری خارج از محدوده کنترل ماست. ما نمی‌توانیم تصمیمات سال گذشته خود را تغییر دهیم، اما می‌توانیم دیدگاه خود را نسبت به آنها تنظیم کنیم و به دنبال کاهش ناراحتی ناشی از پشیمانی باشیم. در دنیای سرمایه‌گذاری، داشتن درک اولیه از امور مالی رفتاری، ایجاد یک نقشه پورتفوی قدرتمند و درک میزان تحمل ریسک و دلایل آن، می‌تواند احتمال درگیر شدن در رفتارهای مخرب ناشی از پشیمانی‌گریزی را محدود کند. سوگیری پشیمانی‌گریزی اساساً حول محور ریسک‌گریزی می‌چرخد. با این حال، برای اجتناب از ریسک، لازم نیست از سهام به عنوان یک طبقه دارایی، به طور کلی اجتناب شود. ریسک موجود در سرمایه‌گذاری سهام را می‌توان با تنوع کاهش داد. از این‌رو هنگامی که سرمایه‌گذاری که تحت‌تاثیر پشیمانی‌گریزی است، پورتفوی متنوعی ایجاد می‌کند، می‌تواند این سوگیری شناختی را کاهش دهد. همچنین برای سرمایه‌گذاران سهام مهم است که دید بلندمدتی از سرمایه‌گذاری‌های خود داشته باشند. این بدان معناست که سرمایه‌گذاران باید در نظر داشته باشند که یک سبد سهام با تنوع مناسب نسبتاً ایمن است و در بلندمدت بازده مناسبی خواهد داشت. این طرز دید به آنها کمک می‌کند تا بر پشیمانی‌گریزی خود غلبه کنند. همچنین می‌توانید قوانین معاملاتی را تنظیم کنید که هرگز تغییر نمی‌کنند. برای مثال، اگر یک معامله سهام هفت درصد از ارزش خود را از دست داد، از آن خارج شوید. اگر سهام از یک سطح معین بالاتر رفت، یک حد ضرر متحرک (trailing stop) تعیین کنید که اگر معامله مقدار معینی از سود را از دست داد، سود قفل شود. این قوانین را برای خود غیرقابل شکست کنید و با احساسات معامله نکنید. سرمایه‌گذاران همچنین می‌توانند استراتژی‌های معاملاتی خود را خودکار کرده و از الگوریتم‌ها برای اجرا و مدیریت تجارتشان استفاده کنند. استفاده از استراتژی‌های معاملاتی مبتنی بر قوانین، شانس تصمیم‌گیری اختیاری سرمایه‌گذار بر اساس نتیجه سرمایه‌گذاری قبلی را کاهش می‌دهد. سرمایه‌گذاران همچنین می‌توانند از استراتژی‌های معاملاتی خودکار برای آزمایش خود استفاده کنند. این آزمایش می‌تواند آنها را نسبت به سوگیری‌های شخصی‌شان آگاه کند و سرمایه‌گذاران می‌توانند از این نتایج هنگام طراحی قوانین سرمایه‌گذاری خود استفاده کنند.

1- Juneja. Prachi. Regret Aversion Bias.

2- Why do we anticipate regret before we make a decision? thedecisionlab.com

دلفین وست و آموزش کنترل احساسات در ترید

کنترل احساسات در ترید

کنترل احساسات در ترید

وضعیت ذهنی و روانی معامله‌گر تأثیر جدی بر نتیجه معاملات و عملکرد او در بازار دارد.

به قول جناب تات مارکت را معامله گران کنترل میکنند و معامله گران را احساساتشان کنترل میکند…

احساسات و غرایز انسانی به راحتی می‌توانند عملکرد معامله‌گر را تحت تأثیر قرار دهند و حتی بهترین استراتژی‌ها و تحلیل‌های معاملاتی را بی‌اثر کنند. هر معامله‌گری باید بداند چگونه احساسات خود را تشخیص دهد و در سریع‌ترین زمان ممکن آن‌ها را کنترل کند. شما به عنوان معامله‌گر همیشه با چهار حس مخرب درگیر خواهید بود و حتی اگر به سطح حرفه‌ای معامله‌گری هم برسید باز هم با این چهار حس مواجه خواهید شد. حس طمع، ترس، امید و پشیمانی همیشه با شما همراه خواهند بود. زمان نمی‌تواند کمکی برای مقابله با این چهار حس بکند، اما اگر یاد بگیرید که این احساسات را در زمان معامله تشخیص دهید، می‌توانید آن‌ها را کنترل کنید. کنترل احساسات در ترید باعث خواهد شد تا شما از ورود به معاملات غیرمنطقی یا تغییر بدون دلیل دستورات حد ضرر و حد سود و حتی تغییر بی‌مورد حجم معامله خودداری کنید. اگر معامله‌گری نتواند ذهن و احساسات خود را کنترل کند، با تصمیمات اشتباه و احساسی زمینه را برای اخراج خود از بازار فراهم خواهد کرد.
طمع
همه ما با مفهوم طمع آشنا هستیم. تمایل بیش از حد انسان به تصاحب پول یا ثروت همان طمع است. در حرفه معامله‌گری طمع می‌تواند در شکل انتظارات غیر واقعی از بازار ظاهر شود. به این صورت که معامله‌گر خواسته غیر واقعی از معاملات داشته باشد. اگر شما هم در حین فعالیت در بازار احساس کنید که از معامله انتظار سود غیرمعمولی دارید و یا می‌خواهید سریع سود کنید، مطمئن باشید که طمع به سراغ شما آمده است. از اولین پیامدهای طمع، تغییر حجم معاملات است، به این صورت که شما ریسک معاملات را بالا می‌برید. تشخیص چنین حسی کار سختی نیست. اگر احساس کردید مشکلی با افزایش ریسک معاملات ندارید، بدانید که طمع موجب زیان و ضرر شما خواهد شد. هر چقدر هم که استراتژی شما سفت و سخت باشد، حس طمع می‌تواند شما را متقاعد کند که بی‌خیال سیستم معاملاتی شوید!به عقیده مهدی تات یکی از مهمترین علتهای ضرر در معاملات بورس طمع است ….

هر چند حرف زدن از تشخیص طمع کار آسانی است، اما در عمل شاید معامله‌گر حتی متوجه این حس هم نباشد. به طور مثل شاید معامله باز با سود خوبی داشته باشید و به آن نگاه کنید و فکر کنید که با باز نگه‌داشتن آن چقدر دیگر هم می‌توانید سود کنید. اما به طور حتم فراموش خواهید کرد که سود معامله باز قطعی نیست! یعنی این سود اگر تثبیت نشود، می‌تواند به راحتی از دست برود و حتی معامله سود ده به معامله زیان ده تبدیل شود. یعنی تا وقتی معامله بسته نشده، سود ده یا زیان ده بودن آن مشخص نیست! بسیاری از معامله‌گران با نگاه کردن به لیست معاملات باز خود دچار اشتباه می‌شوند. آن‌ها فکر می‌کنند که سود یا زیان معاملات قطعی است.
همین تصور غلط باعث می‌شود تا معامله‌گران با زیر پا گذاشتن سیستم معاملاتی خود دست به تغییر دستورات حد ضرر و حد سود بزنند. همین حس طمع به راحتی عملکرد معامله‌گر را زیر سؤال می‌برد. دیده شده که معامله‌گر با نزدیک شدن بازار به حد سود او، طمع کرده و حد سود را دوباره تغییر داده و در فاصله دور تری از اهداف قبلی قرار داده است. در اکثر مواقع چنین کاری تنها باعث سود کمتر می‌شود! خروج از معامله‌ای که سود خوبی را نشان می‌دهد کار سختی است. در حقیقت معامله را باید دقیقاً زمانی بست که سود خوبی دارد و وضعیت معامله هم امیدوار کننده است. بسیاری از معامله‌گرانی که با سود کمتری از بازار خارج می‌شوند (در مقایسه با حد سود اولیه معامله)، افرادی هستند که معامله را بیش از حد معمول باز نگه داشته‌اند، حد سود را تغییر داده‌اند و یا اهداف غیر واقعی برای معامله تعیین کرده‌اند. همه این عوامل نتیجه حس طمع است!
ترس
همه معامله‌گران حرفه‌ای و تازه کار در دوره‌ای از کار خود دچار ترس می‌شوند. ترس می‌تواند اثرات خوب و بد داشته باشد، بر خلاف حس طمع که همیشه به ضرر معامله‌گر است. ترس حس قوی‌تری است. ترس یک واکنش غریزی برای حفظ بقاست. ترس از دست دادن پول می‌تواند هم خوب باشد و هم بد. به همین دلیل در مواجه با حس ترس، معامله‌گر باید به دنبال حفظ توازن باشد. ترس از دست دادن حساب معاملاتی واقعی باعث می‌شود تا معامله‌گر در تمامی معاملات خود از حد ضرر استفاده کند. در این مورد ترس به نفع معامله‌گر عمل می‌کند. اما ترس می‌تواند علیه معامله‌گر هم باشد. معامله‌گری که ترسیده به احتمال زیاد از ورود به بازار خودداری خواهد کرد و فرصت‌ها را از دست خواهد داد.مهذی تات می گوید ترس و طمع اگر کنترل نشوند باعث ضرر تریدر میشود.
یکی از عوامل دیگری که موجب ترس معامله‌گر می‌شود، ریسک بیش از حد در معاملات است. به طور کلی برای مدیریت حس ترس باید دو کار انجام دهید: اول

باید درک کنید که معامله قبلی شما تأثیری بر نتیجه معامله بعدی نخواهد داشت. دوم، باید میزان حجم معامله‌ای که با آن راحت هستید را پیدا کنید. گوش دادن به اخبار یا گزارش‌های اقتصادی هم می‌تواند معامله‌گران را بترساند. اخبار و گزارش‌های اقتصادی می‌توانند معامله‌گر را متقاعد کنند که وارد معامله جدیدی شود، یا معامله فعلی را ببندد، بدون اینکه اصلاً توجهی به وضعیت تکنیکال بازار داشته باشد. در حقیقت بررسی اخبار و گزارش‌های اقتصادی امری ضروری است، اما چنین اطلاعاتی برای ورود لحظه‌ای به بازار یا بستن معاملات فعلی کاربردی ندارند.
امید
امید حس خطرناکی برای معامله‌گر است. شاید درک و تشخیص این حس کار سختی برای معامله‌گر باشد، چون‌که به طور کلی حس امید، حس خوبی است. اما در حرفه معامله‌گری حس امید می‌تواند کشنده باشد. امید به این معنی است که شخص انتظار دارد که اتفاقی بیفتد. وقتی معامله‌گر تحت تأثیر حس امید معامله می‌کند، معمولاً به این نتیجه می‌رسد که حتماً سود خواهد کرد. شاید این حس باعث شود تا معامله‌گر دستور حد ضرر را تغییر دهد و یا اصلاً دستورات حد ضرر را حذف کند! چون‌که معامله‌گر امید دارد که بازار به نفع او تغییر خواهد کرد. حس امید می‌تواند به حس طمع تغییر یابد و معامله‌گر به سودهای سریع یا غیر واقعی امیدوار شود. در بهترین حالت معامله‌گری که به آینده امید دارد با سودهای کمتری از بازار خارج خواهد شد. در واقع وقتی معامله سود خوبی دارد، معامله‌گر به امید سودهای بیشتر از بستن آن خودداری خواهد کرد.
اینکه معامله‌گر امیدوار باشد هر معامله‌ای که باز می‌کند با سود بسته خواهد شد، دیدگاه غلطی است. امیدوار بودن به معاملات می‌تواند احساسات دیگری را هم زنده کند. معامله‌گری که به یک معامله امید دارد، اگر با زیان از بازار خارج شود، دچار سرخوردگی خواهد شد. ناراحتی، خشم و پشیمانی از پیامدهای امید واهی است. معامله‌گر باید همیشه دیدگاه واقع‌بینانه داشته باشد و کاملاً درک کند که هر معامله‌ای قرار نیست در بهترین سناریو بسته شود. در عملکرد معامله‌گران موفق و حرفه‌ای همیشه شاهد ترکیبی از معاملات سود ده و زیان ده هستیم. این برآیند معاملات است که اهمیت دارد، نه نتیجه تک تک معاملات.
پشیمانی
حس پشیمانی زمانی به سراغ معامله‌گر می‌آید که معامله‌ای را با زیان بسته باشد و یا این‌که فرصت معاملاتی خوبی را از دست داده باشد. معمولاً حس پشیمانی نتیجه احساساتی مثل طمع و ترس است که در بالا آن‌ها را بررسی کردیم.
معامله‌گران تازه کار بیش از حد به معاملات قبلی خود تمرکز می‌کنند. هر معامله‌گری باید این حقیقت را درک کند که هیچ‌گاه دو معامله یکسان نخواهند بود. به همین دلیل توجه بیش از حد به معاملات قبلی کار بیهوده‌ای است. نتیجه معامله قبلی تأثیری بر معاملات بعدی شما ندارد. شما هیچ وقت نمی‌توانید نتیجه معاملات قبلی خود را تغییر دهید، اما می‌توانید با ارزیابی آن‌ها از اشتباهاتی که قبلاً انجام داده‌اید خودداری کنید. معامله‌گر همیشه باید در لحظه زندگی کند و به معاملات بعدی تمرکز کند.

استراتژی های هوشمند در بازار خرسی

بازار نزولی (bear market)، به کاهش گسترده قیمت دارایی ها به میزان حداقل 20 درصد از بالاترین قیمت اخیر اشاره دارد. واضح است که این موقعیت خوشایند هیچ کس نیست، اما واکنش اشتباه می تواند خطرناک باشد. در اینجا ما شما را از طریق هشت استراتژی سرمایه‌گذاری مهم راهنمایی می‌کنیم تا به شما کمک کند زمانی که بازار سهام نزولی می شود، آرام بمانید و احساساتی عمل نکنید.

استراتژی های هوشمند در بازار خرسی

بازار نزولی (bear market)، به کاهش گسترده قیمت دارایی ها به میزان حداقل 20 درصد از بالاترین قیمت اخیر اشاره دارد. واضح است که این موقعیت خوشایند هیچ کس نیست، اما واکنش اشتباه می تواند خطرناک باشد. در اینجا ما شما را از طریق هشت استراتژی سرمایه گذاری مهم راهنمایی می‌کنیم تا به شما کمک کند زمانی که بازار سهام نزولی می شود، آرام بمانید و احساساتی عمل نکنید.

نکات مهم

  • هیچ‌کس نمی‌خواهد در بازار نزولی گرفتار شود، اما اگر چنین شد، استراتژی‌هایی وجود دارد که می‌توانید از آنها استفاده کنید.
  • شما می توانید حالتی عملی و تدافعی داشته باشید و با کاهش قیمت ها، سهام بیشتری را جمع آوری کنید.
  • شما همچنین می توانید تهاجمی عمل کنید و در بازار موقعیت شورتی داشته باشید و با کاهش قیمت ها سود ببرید.

ترس های خود را کنترل کنید

یک ضرب المثل قدیمی در وال استریت وجود دارد که می گوید: “داو از دیوار نگرانی بالا می رود.” به عبارت دیگر، با گذشت زمان، داو علیرغم مشکلات اقتصادی، تروریسم و بلایای بیشمار دیگر به رشد خود ادامه داده است. سرمایه گذاران باید سعی کنند همیشه احساسات خود را از فرآیند تصمیم گیری سرمایه گذاری جدا کنند. آنچه که روزی یک فاجعه عظیم جهانی به نظر می رسد، ممکن است سال ها بعد از اهمیت چندانی برخوردار نباشد. به یاد داشته باشید که ترس، احساسی است که می تواند بر تصمیم گیری منطقی تاثیر بگذارد. آرام باشید و ادامه دهید!

با میانگین سرمایه خود سرمایه گذاری کنید

مهم‌ترین چیزی که در طول رکود اقتصادی باید در نظر داشت این است که وجود وضعیت منفی در بازار سهام طبیعی است و درواقع این بخشی از چرخه تجارت است. اگر شما یک سرمایه گذار بلندمدت هستید (به معنای افق زمانی بیش از 10 سال)، یکی از گزینه های مناسب استفاده از میانگین هزینه دلاری (DCA) است. بدون در نظر گرفتن قیمت، هنگامی که روند بازار نزولی است سهام را با قیمت پایین خریداری کنید. در بلندمدت، هزینه شما به طور متوسط کاهش می یابد، و در نتیجه قیمت خرید بهتری برای سهام شما بدست می اید.

هیجانی عمل نکنید

در طول بازار خرسی، خرس ها حکومت می کنند و گاوها شانسی ندارند. یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که می گوید بهترین کار در بازار خرس این است که خود را به مردن بزنید گویی که یک خرس گریزلی واقعی را در جنگل دیده اید. جنگیدن با آن بسیار خطرناک خواهد بود. با حفظ آرامش و اجتناب از حرکت ناگهانی، خود را ازخطر نجات خواهید داد. نقش مرده را بازی کردن از نظر مالی به این معناست که بخش بزرگی از سرمایه خود را در اوراق بهادار بازار پول، مانند گواهی سپرده (CD)، اسناد خزانه داری ایالات متحده و سایر ابزارهایی با نقدینگی بالا و موعد کوتاه مدت قرار دهید.

تنوع ایجاد کنید

تقسیم درصدی از سرمایه تان بین سهام، اوراق قرضه، پول نقد و دارایی های جایگزین، محور اصلی تنوع سازی است. نحوه این تقسیم بندی به عواملی مانند: میزان تحمل ریسک، افق زمانی، اهداف و غیره بستگی دارد. وضعیت هر سرمایه گذار متفاوت است. یک استراتژی تخصیص دارایی مناسب به شما این امکان را می دهد که از اثرات منفی ناشی سرمایه گذاری در یک سهام جلوگیری کنید.

تنها مقداری را سرمایه گذاری کنید که از دست دادن آن برای شما مشکل نباشد

سرمایه گذاری مهم است، اما تامین مخارج زندگی نیز مهم است. دریافت دارایی کوتاه مدت (یعنی پول برای وام مسکن یا مواد غذایی) و سرمایه گذاری آن در سهام غیرعاقلانه است. به عنوان یک قاعده کلی، سرمایه گذاران نباید درگیر سهام شوند مگر اینکه افق سرمایه گذاری حداقل پنج ساله و ترجیحاً طولانی تر داشته باشند و هرگز نباید پولی را که توانایی از دست دادن آن را ندارند سرمایه گذاری کنند. به یاد داشته باشید، بازارهای نزولی، و حتی اصلاحات جزئی، می توانند بسیار مخرب باشند.

به دنبال سهام با ارزش باشید

بازارهای نزولی می توانند فرصت های خوبی را برای سرمایه گذاران فراهم کنند. ترفند این است که بدانید به دنبال چه هستید. ضرب و شتم، کتک خورده، قیمت کمتر: اینها همه توصیفات سهام در یک بازار نزولی است. سرمایه گذاران ارزشی مانند وارن بافت (Warren Buffett) اغلب بازارهای نزولی را به عنوان فرصت های خرید می بینند، زیرا ارزش شرکت های خوب نیز همراه با شرکت های ضعیف سقوط می کند و فرصت مناسبی برای خرید آنهاست. وارن بافت اغلب از این موقعیت ها استفاده می کند، زیرا می داند که این ماهیت بازار است و حتی به شرکت های خوب رحم نمی کند.

سهام صنایع دفاعی را خریداری کنید

سهام تدافعی یا غیر چرخه ای، به اوراق بهاداری گفته می شود که عموماً در روند های نزولی عملکرد بهتری نسبت به کل بازار دارند. این نوع سهام، بدون توجه به وضعیت کلی بازار، سود سهام ثابت و پایداری را ارائه می دهند. شرکت هایی که محصولات غیر بادوام خانگی تولید می کنند (مانند خمیر دندان، شامپو و کرم اصلاح) نمونه هایی از صنایع دفاعی هستند زیرا مردم همچنان در مواقع سخت از این اقلام استفاده می کنند.

پوزیشن های شورت

راه هایی برای سود بردن از کاهش قیمت ها وجود دارد. موقعیت های شورت ، یک روش برای انجام این کار است. قرارداد شورت یعنی قرض گرفتن سهام یک شرکت یا صندوق قابل معامله و فروش آنها با امید اینکه با قیمت کمتر آنها را بازخرید کنید. این قرارداد نیازمند حساب‌های مارجین است و در صورت صعود بازارها و استفاده از موقعیت‌های شورت ، می‌تواند منجر به ضرر و زیان و کاهش بیشتر قیمت ها شود. قراردادهای اختیار فروش گزینه‌ دیگری است که با کاهش قیمت‌ها ارزش بیشتری پیدا می‌کنند و حداقل قیمت را برای فروش اوراق تضمین می‌کنند و در صورت استفاده از آن برای پوشش ریسک، در واقع تکیه گاهی برای ضرر شما ایجاد می شود. برای استفاده از اختیار فروش باید توانایی استفاده از حساب کارگزاری را داشته باشید.

صندوق های قابل معامله (ETF) نیز به سرمایه‌گذاران این فرصت را می‌دهند که از کاهش شاخص‌های اصلی مانند نزدک 100 سود ببرند. هنگامی که شاخص‌های اصلی افت می کنند ، ارزش این صندوق‌ها بیشتر می شود و به شما امکان می‌دهد در حالی که بقیه سرمایه گذاران ضرر می کنند، سود بدست بیاورید. بر خلاف قراردادهای شورت یا اختیار فروش، این سهام را می توان به راحتی از حساب کارگزاری خود خریداری کنید.

مدیریت احساسات با ۶ راهی که شخصیت شما را کامل‌تر می‌کند

مدیریت احساسات

کنترل نکردن احساسات و تسلط نداشتن بر آنها، گاهی ممکن است زندگی شخصی و حرفه‌ای فرد را تا مرز نابودی پیش ببرد. کسی که نتواند احساساتش را مدیریت کند، کمتر مورد احترام قرار می‌گیرد و میزان موفقیتش تا حد زیادی کاهش می‌یابد. با تسلط بر احساسات خود، می‌توانید در کار و زندگی‌تان حرفه‌ای‌تر عمل کنید. شاید بتوان گفت عدم توانایی در کنترل احساسات، موجب طرد شدن فرد از جامعه می‌شود. در دنیای امروز توانایی مدیریت احساسات در کسب‌وکار، بسیار مهم‌تر از داشتن هوش و استعداد ‌ذاتی است.احساسات مخرب در سرمایه‌گذاری

حتما بخوانید:

۱. از دیدِ یک فرد بیرونی، بر احساسات و رفتارتان نظارت کنید

شاید این کار در ابتدا کمی سخت باشد. وقتی احساساتی می‌شوید، واقعیت‌های دوروبَر خودتان را کمتر می‌بینید و نمی‌توانید عاقلانه تصمیم بگیرید. تجربه نشان داده است معمولا افراد در این شرایط تصمیم‌های غیرمنطقی می‌گیرند و بعد از فروکش کردن احساسات، دچار پشیمانی و سرخوردگی می‌شوند و مدام خودشان را سرزنش می‌کنند.

مدیریت احساسات

یاد بگیرید احساسات‌‌تان را همان‌طور که هستند بپذیرید، بدون اینکه سعی کنید پنهان‌شان کنید یا تغییرشان بدهید. این کار به شما کمک می‌کند به تعادل برسید. به‌محض قرار گرفتن در یک موقعیت ناخوشایند، لازم نیست سعی کنید فضا را تغییر بدهید. هر احساس بدی، لزوما بد نیست. اگر واقع‌گرا باشید، می‌توانید از این احساس بد و ناخوشایند درس بگیرید و تجربه کسب کنید.

۲. احساسات خود را به‌خوبی شناسایی و درک کنید

مهار احساسات - مدیریت احساسات

وقتی احساسات بر شما غلبه می‌کنند، به‌شدت هیجان‌زده می‌شوید و همین باعث می‌شود در مهار و مدیریت احساسات خود با چالش مواجه شوید. درست است که معمولا در انتخاب حسی که تجربه می‌کنید نقشی ندارید، اما درک درست احساس‌تان، به شما کمک می‌کند تا واکنش درست‌تر و منطقی‌تری از خود نشان بدهید.

یک گام به عقب برگردید و سعی کنید بفهمید در ناخودآگاه ذهن‌تان چه چیزی نقش بسته است. این کار به شما کمک می‌کند تا کمتر خودتان و موقعیتی را که در آن قرار دارید، قضاوت کنید. تنها زمانی صحبت کنید یا واکنش نشان بدهید که احساسات خود را به‌خوبی درک کرده باشید. وقتی بر احساس خود مسلط شدید و حسی را که در حال تجربه‌ی آن هستید، به‌خوبی شناختید، بهتر می‌توانید با شرایط فعلی خود کنار بیایید. پذیرش و درک درست احساسات، به شما کمک می‌کند شرایط دشوار زندگی را بهتر تحمل کنید. قبول واقعیت، در رسیدن به آرامش اهمیت زیادی دارد و باعث می‌شود در برابر پذیرش مشکلات، مقاومت کمتری از خود نشان بدهید.

۳. خودخواه نباشید

به احساس‌تان نگاه صفر و صدی نداشته باشید تا بتوانید بهتر تصمیم بگیرید. داشتن تفکر «یا هیچ یا همه» موجب می‌شود خیلی از راه‌حل‌ها و گزینه‌های تأثیرگذار را نادیده بگیریم. آزاد بودن در تصمیم‌گیری‌ها و انتخاب‌های زندگی، به شما کمک می‌کند نظرات و احساسات دیگران را بهتر درک کنید و رفتار مناسب‌تر و خلاقانه‌تری در تعامل با دیگران از خود نشان بدهید.

شناخت احساسات خود و شرایطی که در آن هستید، موجب می‌شود نگاه منطقی‌تری به موضوع داشته باشید، تصمیمات بهتر و عاقلانه‌تری بگیرید، یک‌طرفه قضاوت نکنید و از روی خودخواهی تصمیم نگیرید.

۴. به موقعیت‌ها برچسب «خوب» و «بد» نزنید

حس خوب، حس بد- مدیریت احساسات

تنها کسی که می‌تواند در کنترل و مدیریت احساسات شما نقش فعالی داشته باشد، خودتان هستید. ما معمولا اتفاقات و خاطرات خوب یا بد گذشته را با اتفاقات فعلی گره می‌زنیم. لازم نیست به هر چیزی برچسب خوب یا بد بزنید. باید یاد بگیرید و بپذیرید بهترین اتفاق، همان چیزی است که الان در حال رخ دادن است. خوب یا بد بودن یک اتفاق، یک جریان ثابت نیست، به همین خاطر بهتر است صبور باشید و به شرایطی که در آن قرار گرفته‌اید، برچسب نزنید.

برای مواجهه با مشکلات و کنترل احساسات خود، استراتژی و روش مناسبی داشته باشید. به احساس خود اجازه‌ی رها شدن بدهید، خود را از بَندِ رفتارها و تفکرات خشک آزاد کنید و سعی کنید با واقعیت روبه‌رو شوید. وقتی یاد بگیرید برچسب نزنید، در واقع موضوعات را از یک سطح بالاتر مشاهده می‌کنید و هرگز از یک زاویه‌ی خاص مسائل و موضوعات را قضاوت نمی‌کنید.

۵. در زمان حال زندگی کنید

وقتی درگیر احساسات می‌شوید، بیشتر از اینکه درمورد زمان حال فکر کنید، دوست دارید به گذشته و شکست‌هایی که داشته‌اید فکر کنید یا به آینده بروید و در رؤیا، موفقیت‌هایتان را بشمارید. در زمان حال زندگی کنید و بیش‌از‌حد خود را در گذشته‌ای که دیگر به آن دسترسی ندارید و آینده‌ای که هنوز نیامده است، درگیر نکنید. فراموش نکنید مدیریت احساسات فقط مربوط به احساسات منفی نیست، بلکه کنترل و مدیریت احساسات مثبت نیز به ما کمک می‌کند تصمیماتی منطقی بگیریم.

به گزینه‌هایی که در زندگی پیش روی‌تان است فکر کنید و درمورد رابطه‌ی خود با دیگران بحث و تبادل نظر کنید. شناختی که نسبت به خودتان دارید، در مدیریت احساسات شما نقش مهمی دارد. مراقب باشید رفتارهایتان از حالت تعادل خارج نشوند. وقتی تصمیم می‌گیرید در زمان حال زندگی کنید، یعنی قبول کرده‌اید از اتفاقات گذشته درس بگیرید، بدون اینکه در خودِ گذشته بمانید یا درمورد چیزهایی که هنوز اتفاق نیفتاده است، بیش‌از‌حد رؤیاپردازی کنید. به‌یاد داشته باشید گرفتن تصمیمات منطقی و زندگی کردن در زمان حال، باعث شکوفایی ایده‌های ناب و خلاقانه می‌شود.

۶. با دیگران همدلی کنید

مدیریت احساسات

ما در زندگی و کسب‌وکار، «یاد می‌گیریم» به مسائل مختلف، واکنش نشان بدهیم. تجربه‌های شما در زندگی باعث می‌شود بفهمید که چه رفتارهایی ممکن است به شما آسیب برسانند و چه رفتارهایی قابل احترام و ستودنی هستند. براساس رفتارهای دیگران، تصمیم می‌گیرید چه واکنشی نشان بدهید. درک درست احساسات و تواناییِ برقراری ارتباط با دیگران، موجب می‌شود یک‌طرفه به قاضی نروید، در روابط خود با دیگران خودخواه نباشید و علاوه بر توجه به حس درونی خود، به احساسات دیگران نیز توجه کنید تا بتوانید در موقعیت‌های سخت و دشوار زندگی، تصمیم‌های درست و منطقی بگیرید.

توانایی درک احساسات و برقراری ارتباط با دیگران یعنی دیدگاه‌های منطقی دیگران را در نظر بگیرید و از تجربیات‌شان استفاده کنید، تنها خودتان را در نظر نگیرید و همه‌چیز را به خودتان محدود نکنید. اگر خودخواهی را کنار بگذارید، می‌توانید نظرات و ایده‌های دیگران را نیز ببینید و از گرفتن تصمیمات غیرمنطقی و خودخواهانه پرهیز کنید. فراموش نکنید کمک گرفتن از دیگران موجب می‌شود تصمیمات هوشمندانه‌تری بگیرید و کمتر دچار پشیمانی شوید.

هرچه تسلط بیشتری بر روی احساسات خود داشته باشید، کمتر دچار اضطراب می‌شوید و در مواجهه با تغییرات اجتناب‌ناپذیری که در زندگی کاری و شخصی شما پیش می‌آید، فردی آرام‌تر و صبورتر به نظر می‌رسید. مهار احساسات به ما کمک می‌کند رفتار حرفه‌ای‌تری داشته باشیم.

رفتار گله‌ای در سرمایه‌گذاری چیست؟ + روش جلوگیری از این اشتباه

رفتار گله‌ای چیست؟

اگر گوسفند جلوی گله از یک مانع بپرد، سایر گوسفندان نیز به تبعیت او همین کار را تکرار خواهند کرد. در این رفتار، برای گوسفندی این سؤال مطرح نمی‌شود که آیا سایر راه‌های عبور از این مانع چیست؟ این یک «رفتار گله‌ای» است! رفتار گله‌ای در امور مختلف و زمینه‌های گوناگون زندگی انسان نیز رخ می‌دهد. جالب است بدانید که رفتار گله‌ای در سرمایه‌گذاری احساسات مخرب در سرمایه‌گذاری و بازارهای اقتصادی نیز مشاهده می‌شود. اگر در این حوزه فعالیت دارید، باید رفتار گله‌ای را بشناسید و بدانید که چطور می‌توانید از انجام آن جلوگیری کنید. توصیه می‌کنیم از مطالعه‌ی این محتوای آکادمی دانایان غافل نشوید. در این مطلب آن‌چه که برای بررسی رفتار گله‌ای در سرمایه‌گذاری نیاز دارید، بیان شده است.

حرکت یا رفتار گله‌ای چیست؟

زندگی انسان در اجتماع و جامعه، برخواسته از ذات اجتماعی او است. زندگی در اجتماع، علی‌رغم فواید و امتیازهای فراوانی که دارد، می‌تواند آسیب‌زا نیز باشد. یکی از آسیب‌هایی که اجتماع می‌تواند بر فرد وارد سازد، میل او به همسو شدن با سایر افراد آن اجتماع خواهد بود. چرا که بیش‌تر افراد از این‌که روشی مغایر با اجتماع در پیش بگیرند، احساس معذب بودن خواهند داشت. بنابراین، هر فرد بدون تحلیل و بررسی، رفتارهایی را الگو قرار می‌دهد که اجتماع به سمت آن سوق پیدا کرده‌ است.
به این پدیده، احساسات مخرب در سرمایه‌گذاری رفتار گله‌ای یا رفتار توده‌وار گفته می‌شود. رفتار گله‌ای انسان‌ها، دقیقاً مشابه با رفتار گله‌ای از حیوانات است و به علت همین تشابه، آن را این‌گونه نام‌گذاری نموده‌اند. احتمالاً شما نیز شاهد رفتار گله‌ای از گوسفندها و یا هر حیوان دیگری، در هنگام خوردن غذا یا عبور از یک منطقه بوده‌اید. در حیوانات، هر رفتاری که ردیف اول انجام دهند، سایرین در گله نیز به تبعیت آن‌ها، آن رفتار را تکرار خواهند کرد.

نمونه‌هایی از رفتار گله‌ای

ما به عنوان فردی از جامعه‌ی خود، هر روز شاهد اتفاقات و رفتارهای گله‌ای بسیاری هستیم. گاه خودمان نیز قاطی این رفتارها می‌شویم. یک نمونه‌ی ملموس و بارز از این رویداد، «صنعت مد» است. در صنعت مد، شاهد رفتار گله‌ای طرفداران مد هستیم. روزی از خواب بیدار می‌شویم و می‌بینیم که شلوار ساق گشاد مد شده است! یک روز جین آبی روشن مد می‌شود و روز دیگر همه یک دستنبد چرمی در دست چپشان می‌بندند! تبعیت از این رفتارهای گله‌ای در جامعه، بسیار طبیعی به نظر می‌رسد.
اتفاقاً در این زمینه، آزمایش‌های جالب زیادی انجام شده است. در یکی از این آزمایش‌ها، افراد در اتاق انتظار یک کلینیک نشسته‌اند. گروهی از افراد حاضر در این اتاق انتظار، با تیم آزمایش‌کننده هماهنگ هستند. این افراد، در هر ساعت مشخصی، از جای خود برمی‌خیزند و لحظه‌ای بعد می‌نشینند. با ورود افراد دیگر که از این آزمایش خبر ندارند، آن‌ها نیز به تبعیت از افراد اول، از جای خود برمی‌خیزند. کم‌کم افراد هماهنگ با آزمایش، وارد اتاق پزشک شده و بعد از سالن خارج خواهند شد. نکته‌ای که باقی می‌ماند همین رفتار برخاستن از جا و نشستن بر صندلی لحظه‌ای بعد است که هم‌چنان توسط افراد دیگر ادامه دارد، بدون آن‌که بفهمند که چرا چنین می‌کنند؟!

رفتار گله‌ای، خوب یا بد؟

به رفتار پیروی و اطاعت کورکورانه از یک گروه بزرگ‌تر، رفتار گله‌ای گفته می‌شود که در بخش قبلی، آن را شرح دادیم. در این‌جا این سؤال مطرح می‌شود که آیا حرکت گله‌ای آسیب‌زا است یا نه؟ در پاسخ باید بگوییم که در بیش‌تر مواقع بله، این حرکت آسیب‌زا است. آن‌چه سبب ایجاد اثرات سوء از این رفتار خواهد شد، بحث عدم تحلیل و بررسی رفتار و به عبارت دیگر، تقلید کورکورانه است.
در حقیقت بد بودن رفتار گله‌ای، به خاموش ماندن قوه‌ی تحلیل فرد باز می‌گردد. مثلاً ممکن است برای یک شخص، رفتن به دانشگاه در سن ۲۰ سالگی، گزینه‌ی خوبی نباشد در حالی که اغلب افراد، با این روند از ۲۰ سالگی عبور خواهند کرد. اما فردی که در یک رفتار گله‌ای گیر کرده باشد بدون تحلیل اثرات دانشگاه رفتن، دانشگاه می‌رود و شاید هرگز نتیجه‌ی مطلوب و قابل قبولی را دریافت نکند.

رفتار گله‌ای در سرمایه‌گذاری

باتوجه به این‌که حرکت گله‌ای به علت قرارگیری در اجتماع پدید می‌آید، بنابراین رفتار گله‌ای در بورس و سرمایه‌گذاری نیز می‌تواند به وجود آید. اگر به بازارهای مالی ورود کنید، متوجه خواهید شد که عده‌ای از سرمایه‌گذاران تنها به تبعیت از رفتار سرمایه‌گذارانی که یک سهام را خریده‌اند، وارد خرید آن سهام خواهند شد. این افراد، هیچ‌گونه تحلیل تکنیکی و بررسی بر دلیل خرید سهام توسط سرمایه‌گذاران دیگر را انجام نخواهند داد. به عبارت بهتر، وقتی می‌بینند تقاضا برای خرید یک سهام افزایش پیدا کرده است، آن‌ها نیز متقاضیان خرید آن سهم می‌پردازند.
اغلب و در بیش‌تر مواقع، رفتارهای گله‌ای که در بورس و بازارهای مالی رخ می‌دهند، ناشی از هیجانات و احساسات خواهد بود. در این رفتار، تنها چیزی که دریافت می‌شود سیگنال رفتاری سایر افراد مبنی بر معاملات سهام‌ها خواهد بود. بدون آن‌که بفهمیم «واقعاً چرا این اتفاق رخ می‌دهد؟»،‌«چرا باید فلان سهام را بخرم؟»، «آیا موعد فروش فلان سهام رسیده است؟» و هزاران پرسش دیگری که حتی زحمت آن را به خودمان نخواهیم داد!

علت رفتار گله‌ای در سرمایه‌گذاری

ورود به بازار مالی و بورس، نیازمند کسب دانش کافی در خصوص چگونگی رفتار بازار، تحلیل و بررسی سهام‌ها و … خواهد بود. متأسفانه بسیاری از افرادی که به این حوزه ورود می‌کنند، دانش لازم را ندارند. این‌ افراد، همان سرمایه‌گذارانی هستند که دچار رفتار گله‌ای خواهند شد. چراکه توان تحلیل و بررسی سهام‌ها را ندارند.

به عنوان مثال، تحلیل بنیادی و آشنایی با صورت‌های مالی یکی از روش‌هایی است که می‌توانیم دانش سرمایه‌گذاری خود را افزایش دهیم.

آثار رفتار گله‌ای در بازارهای مالی

رفتار گله‌ای در بورس، با نداشتن توان و دانش تحلیل و بررسی سهام، آثار مخربی خواهد داشت. واضح‌ترین آسیب ناشی از این حرکت، احتمال بسیار بالای ضرر و زیان اقتصادی برای شخص سرمایه‌گذار خواهد بود. این ضرر و زیان بسته به میزان سرمایه‌گذاری و ریسک آن، گاه کمرشکن و بسیار سنگین خواهد بود.
اثر مخرب دیگر رفتار گله‌ای در سرمایه‌گذاری، ایجاد حباب در بورس است. به طور کلی، یک حباب زمانی ایجاد خواهد شد که قیمت سهام، ارزش واقعی آن نباشد. زمانی که افراد یک جو روانی برای خرید سهام خاص ایجاد می‌کنند، دیگر سرمایه‌گذاران نیز به خرید آن سهام ترغیب خواهند شد. رفته‌رفته تقاضا برای خرید سهام مذکور افزایش پیدا می‌کند و قیمت آن سهام افزایش پیدا می‌کند. این افزایش قیمت تنها به دلیل تقاضای غیرمنطقی برای خرید سهام رخ می‌دهد. بنابراین، ارزش واقعی این سهام بسیار پایین‌تر از نرخ قیمت‌گذاری شده بر روی آن خواهد بود و این یک حباب است!

حباب دات کام و ارتباط آن با رفتار گله‌ای

اگر از جریان حباب دات کام باخبر باشید، می‌توانید بدانید که این حباب در اثر یک رفتار گله‌ای رخ داده است. در اواخر دهه ۹۰ میلادی، شرکت‌های اینترنتی در آمریکا به رشد بی‌سابقه‌ای دست پیدا کردند. از آن‌جایی که دامنه‌ی آدرس اینترنتی بیش‌تر این شرکت‌ها به پسوند .com ختم می‌شد، این شرکت‌ها را به نام دات کام می‌شناختند. رفتار گله‌ای ایجاد شده در آن زمان برمبنای این طرز تفکر رخ داد که شرکت‌های دات کام، ارزش بسیار زیادی دارند. در نتیجه افراد بدون هیچ بررسی قبلی، اقدام به خرید سهام این شرکت‌ها کردند. این رفتار موجب شد تا سهام شرکت‌های دات کام از ارزش واقعی آن‌ها بسیار بالاتر رود و در حقیقت حباب دات کام ایجاد شد.

ترکیدن حباب دات کام بعد از یک دهه، سبب شد تا بسیاری از شرکت‌های دات کام، اعلام ورشکستگی کنند. برندهای معروفی مانند سیسکو و آمازون، گرفتار این حباب شدند. در سال ۲۰۰۲ برآورد شده است که سرمایه‌گذاران در حدود ۵ تریلیون دلار زیان کرده‌اند! این رقم بسیار بالایی است و می‌توان از آن به عنوان یک رویداد تاریخی مهم در بورس یاد کرد. ورشکستگی شرکت‌های دات کام در حباب دات کام، علاوه بر ضرر و زیان‌های اقتصادی فراوانی که به همراه داشت، سبب برکنار شدن شغلی گروهی از افراد نیز شد. چرا که بسیاری از شرکت‌هایی که متحمل ضرر شده بودند، ترجیح دادند تا با تعدیل نیرو، از هزینه‌های خود بکاهند و دوباره سرپا شوند.

برای مطالعه‌ی بیشتر پیرامون حباب دات کام اینجا را کلیک کنید.

جلوگیری از رفتار گله‌ای در سرمایه‌گذاری

همان‌طور که در این مطلب بیان کردیم، رفتار گله‌ای در بازار مالی و بورس می‌تواند آسیب‌های زیادی را وارد سازد. اما چه کنیم تا در دام این رفتارها نباشیم؟ پاسخ بسیار ساده است. هیجانات خود را کنترل کنید و دانش لازم را بیاموزید! اگر بتوانید رفتارهای احساسی و هیجانی خود را کنترل کنید، بدون تحلیل و بررسی وارد معامله‌ای نخواهید شد و اگر دانش خود را در زمینه‌ی تحلیل و بررسی سهام افزایش دهید، به خوبی قادر خواهید بود تا حرکتی منطقی و به دور از رفتار گله‌ای را سازمان‌دهی کنید.

جمع‌بندی آکادمی دانایان

حضور در هر جامعه‌ای، با رفتارهای گله‌ای همراه خواهد بود. گاه این رفتارها به علت خاموش کردن قوه‌ی تحلیل و انتقاد فرد، می‌توانند او را وارد مسیر غیرایده‌آلی کنند و فرد از این تصمیم، دچار ضرر و زیان شود.
رفتار گله‌ای در سرمایه‌گذاری از جمله مواردی است که با آن روبه‌رو خواهیم شد. بازارهای مالی و معاملات انجام شده در آن، هیجانات بالایی دارند. گاه این هیجانات می‌تواند به شکل‌گیری یک حرکت توده‌ای یا گله‌ای بیانجامد که نتیجه‌ی مخربی داشته باشد.
برای جلوگیری از گرفتار شدن در دام این تصمیمات و رفتارهای گله‌ای در سرمایه‌گذاری و بورس یا بازار مالی، باید بر هیجانات مسلط شد. هم‌چنین با افزایش دانش و آگاهی خویش از مدیریت سرمایه و امور اقتصادی دیگر، از حرکات اشتباه و کورکورانه جلوگیری خواهیم کرد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.