راهنمای تعیین حد ضرر (استاپ لاس) بر روی صرافی ارز دیجیتال تبدیل
برای ثبت سفارش بیت کوین روی قیمت ۲۰۰۰۰، شما پیش بینی کردهاید که این ارز در ناحیه مقاومتی ۱۹۰۰۰ احتمال برگشت دارد و اگر این ناحیه شکسته شود نمیخواهید سرمایه بیشتری را از دست بدهید، بنابراین در قسمت قیمت فعال سازی ، ۲۰۰۰۰هزار را وارد میکنید.
سپس در قسمت قیمت سفارش ، ۱۹۰۰۰ را وارد میکنید و با کلیک روی گزینه فروش سفارش شما با حد ضرر ایجاد میشود.
در این ویدیو با نحوهی تعیین حد ضرر بر روی صرافی ارزدیجیتال تبدیل آشنا خواهید شد. حد ضرر یا استاپ لاس یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت ریسک در معاملات ارزهای دیجیتال میباشد. صرافی ارزدیجیتال تبدیل اولین صرافی ارزدیجیتال ایرانی میباشد که این قابلیت را در اختیار کاربران قرار داده است. پلتفرم معاملاتی تبدیل مکانی امن و مطمئن برای خرید و فروش آنلاین بیت کوین، اتریوم، تتر و سایر ارزهای دیجتال به صورت تخصصی میباشد. شما با مراجعه به سایت تبدیل میتوانید آخرین قیمت تمامی ارزهای دیجیتال را به دلار و تومان دریافت و با فرایندی ساده اقدام به معامله نمایید. همچنین میتوانید بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال خریداری شدهی خود را در کیف پول امن ارز دیجیتال تبدیل نگهداری نمایید. تبدیل دارای متنوعترین بازار ارزهای دیجیتال، کمترین فاصلهی نرخ خرید و فروش و پایین ترین نرخ کارمزد میان صرافیهای آنلاین ارزدیجیتال میباشد. با دعوت از دوستانتان میتوانید در کارمزد معاملات آنها سهیم باشد.
نسبت ریسک به ریوارد یا سود به زیان چیست؟
تعیین میزان ریسک به ریوارد در معاملات یکی از مهم ترین تصمیمات سرمایه گذاران قبل از خرید سهام می باشد. یکی از نکاتی که سرمایهگذاران باید در خرید سهام مد نظر قرار دهند؛ نسبت ریسک به ریوارد ( نسبت زیان به سود) در معاملات است. این نسبت بیان میکند که حاضریم برای کسب سود در سهم، چه مقدار ریسک کنیم. از این اصل معمولا در تحلیل تکنیکال استفاده میشود چرا که در تحلیل نموداری تعیین حد سود و حد ضرر عینی تر و ساده تر است و به راحتی قادر به تعیین نسبت R/R در معاملات هستیم.
مثالی از تعیین میزان ریسک به ریوارد در معاملات
در خصوص تعیین میزان ریسک به ریوارد در معاملات مثالی میزنیم. فرض کنید که قیمت سهم در حال حاضر 300 تومان و اولین حمایت پیش روی سهم هم محدوده 270 تومان و نخستین مقاومت پیش روی سهم هم محدوده 360 تومان است. در این مثال میزان ریسک سهم (احتمال زیان) 30 تومان و میزان ریوارد (احتمال سود) 60 تومان در نظر گرفته شده است. ( برای تعیین حد ضرر قیمت 300 تومان رو از 270 کسر و برای تعیین حد سود، قیمت 360 تومان رو از 300 کسر میکنیم). در این حالت اگر قیمت خرید سهم 300 تومان باشد، حدود 10 درصد از محدوده حمایت تکنیکالی فاصله دارد و نخستین مقاومت پیش روی سهم هم حدود 20 درصد بالاتر از محدوده فعلی هست. اگر در این وضعیت بخواهیم ریسک به ریوارد سهم را تعیین کنیم به چیزی حدود 50 درصد میرسیم ( R/R=30/60=1/2) که به نسبت مناسب است و هر چقدر این نسبت به سمت صفر میل کند، معامله برای خرید جذاب تر و هر چقدر این نسبت به سمت 1 و بالاتر افزایش پیدا کند سهم جذابیتی برای خرید ندارد. پس بهتر است که نسبت ½ را معیار معاملات قرار داده و محدوههای مساوی و یا پایین تر از این مقدار (50%) را به عنوان نقطه ورود به سهم در نظر بگیریم.
نکته:
یک نکته را باید در تعیین نسبت ریسک به ریوارد در معاملات مد نظر قرار داد. باید توجه داشت که هر حمایت تکنیکالی نشان دهنده رشد تقاضا و در نتیجه افزایش قیمت سهم نیست و باید همراه با در نظر گرفتن محدوده حمایتی، سیگنال تایید یک سری اندیکاتورها و اسیلاتورها را در تحلیل داشته باشیم. با توجه به موارد گفته شده در این بخش، آیا حاضر به خرید سهمی هستید که نسبت ریسک به ریوارد برابر 2 داشته باشد؟؟ یعنی حاضرید برای بدست آوردن 1 واحد سود 2 واحد ضرر کنید؟ پس مشخص است که این نسبت اصلا منطقی نیست و سرمایهگذار هم نباید تحت هیچ شرایطی سهم هایی با نسبت R/R نامناسب را خریداری کند. افراد زیادی در بازار هستند که بدون توجه به این نسبت و صرفا بر اساس یک سری شایعات، سهم هایی با نسبت R/R نامناسب را خریداری میکنند.
به عنوان مثال کسی که سهم ایران خودرو را در اسفند سال 94 به قیمت 470 تومان خریده است؛ میزان بازده و ریسک را چند درصد تخمین زده که در قیمت عنوان شده حاضر به خرید سهم شده است (قیمت سهم در بازه زمانی 20 شهریور ماه تا 230 تومان کاهش پیدا کرد). مشخص است که این معامله اصلا منطقی نبوده و در نهایت سرمایهگذار باید از همان ابتدا به زیان فکر میکرد. استفاده از نسبت R/R، موجب نگاه منطقی تر سرمایهگذار به معاملات شده و همین عامل موجب کاهش ریسک سرمایهگذار و انجام معاملات با اطمینان بیشتر میشود.
به همه سرمالیه گذاران توصیه می شود که قبل از ورود به سهم حتما نسبت ریسک به ریوارد آن را طبق محاسبات بالا انجام داده و در صورتی که شرایط سهم مناسب بود اقدام به خرید سهام شرکت کنند.
مختصری از کتاب ” سهام نخرید مگر با شناخت رفتار و روانشناسی بازار”
تالیف” مهدی افضلیان
این وب سایت بهترین مجموعه از آموزشهای بنیادی و تکنیکال بازار سرمایه را دارا میباشد:
آموزش تعیین حد ضرر با تحلیل تکنیکال
تعیین حد ضرر با تحلیل تکنیکال امکان پذیر است، در این مقاله نحوه تعیین استاپ لاس (Stop Loss) به کمک تحلیل تکنیکی را به شما عزیزان آموزش خواهیم حد ضرر چیست و چگونه تعیین می شود؟ داد، همراه داتیس نتورک باشید.
تعیین حد ضرر با تحلیل تکنیکال
به زبان ساده حد ضرر به این معناست که یک نقطه یا بازه قیمتی را تعیین کنیم و در صورتی که سهام یا ارز خریداری شده ما از آن قیمت به سمت پایین عبور کرد، آن را بفروشیم تا درگیر ضرر های بیشتر احتمالی نشویم.
استاپ لاس یک اصل کلیدی و مهم است که بدون رعایت آن بدون شک در نهایت در بازار های مالی بازنده خواهید بود.
پس بطور کلی می توان گفت حد ضرر یا استاپ لاس Stop loss یعنی بازه ای از قیمت که شما انتخاب می کنید تا معاملات ضررده بسته شوند تا از ضرر بیشتر جلوگیری کنید.
البته گاهی اوقات دستور استاپ لاس می تواند در سود نیز عمل کند یا حتی در نقطه صفر به صفر.
هر معامله گری در بازارهاي مالي تجربه معامله منتهي به ضرر را داشته و ضرر در این سیستم اجتناب ناپذیر
است.
اما با مدیریت معاملات مي توان به گونه ای رفتار كرد كه ضررها ناچیز باشند تا برایند معاملات بتواند
مثبت و همراه با سود باشد.
این امر میسر نیست مگر بستن معامله اي كه خلاف تحلیل و نظر ما در جریان است و آنهم قبل از اینكه درصد
بالایی از سرمایه ما ذوب شود.
در هر معامله اي قبل از ورود به پوزیشن مي بایست هدف قیمتي و حد ضرر مشخص گردد.
نسبت سودي كه احتمالا حاصل خواهد شد به ضرر احتمالی مشخص خواهد كرد كه ورود به معامله صورت بگیرد یا خیر.
بطور خلاصه تمام بررسي ها قبل از عمل انجام مي پذیرد و بصورت یک پلان طراحي مي گردد و اگر باز كردن پلان مقرون به صرفه بود و صروت گرفت ما فقط مجری پلان از قبل برنامه ریزی شده هستیم.
برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره استاپ لاس توصیه می کنیم مقاله زیر را مطالعه کنید:
چگونه حد ضرر تعیین کنیم؟
شاید بارها از دیگران پرسیده باشید ” حد ضرر را در چه عددی قرار داده اید؟” و یا بلعكس از شما سوال شده باشد.
اما باید بگویم كه اساسا این سوال اشتباه است!
عددی كه در یک سیستم بعنوان حد ضرر شناخته میشود هیچ توجیه و منطقي در سیستم دیگر ندارد.
پس باید ببینیم منطق حد ضرر چست؟
“حد ضرر دقیقا جاییست كه تحلیل نامعتبر میشود یعني دقیقا باید ببینیم بواسطه چه نكته مثبتي قرار است سهم را بخریم و این مورد مثبت چه زماني و در چه قیمتي بي اعتبار مي شود و همانجاست كه حد ضرر فعال مي شود”
تعیین حد ضرر مستقیما بستگي به نوع تحلیل یا سیستم معاملاتی دارد.
در ادامه این مقاله قصد داریم نحوه تعیین حد ضرر با استفاده از روش های زیر را به شما عزیزان آموزش دهیم :
- حد ضرر بواسطه تغییر روند
- حد ضرر بواسطه حمایت
- معامله بر اساس مناطق برگشتی
- تعیین حد ضرر درصدی
- معامله بر اساس الگوهای شمعی ژاپنی
- معاملات با سیستم های مختلف دیگر
دانلود کتاب آموزش
آموزش تعیین حد ضرر با تحلیل تکنیکال در قالب یک کتاب PDF آماده شده است.
هم اکنون می توانید به سادگی از کانال تلگرام داتیس نتورک دریافت کنید.
برای دانلود کافی است روی لینک زیر بزنید و سپس عضو کانال تلگرام داتیس نتورک شوید و فایل را دانلود کنید.
اصول مدیریت ریسک در بازار سرمایه + انواع آن
ریسک ؛ کلمهای است که ممکن است شما را به یاد خطر و چالش بیاندازد. به همین دلیل، افراد ترجیح میدهند از ریسک کردن دوری کنند و از کارهایی که دارای ریسک بالایی است پرهیز نمایند. اما اینکه افراد فکر میکنند ریسک به معنی خطر است، کاملا اشتباه است. زیرا، زمانی که بحث مدیریت ریسک را در نظر بگیریم دیگر نمیتوان ریسک را معادل خطر دانست. بنابراین میتوان گفت، در ذات هر فعالیتی ریسک وجود دارد و زندگی روزمره همه افراد دارای ریسک بوده، اما این نکته را فراموش نکنید که با استفاده از مدیریت ریسک میتوانید از این خطر و چالش در امان باشید و در معرض آن قرار گرفتن را به حداقل برسانید. در این مقاله به مدیریت ریسک در بازارهای مالی پرداختهایم تا بتوانید زمانی که در معرض این ریسک قرار گرفتهاید، بتوانید ریسک موجود در سرمایهگذاری خود را مدیریت کنید. پس، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک یکی از مهمترین اصول در بازار بورس و سرمایهگذاری است. هر چقدر هم که سرمایه داشته باشید برای اینکه بتوانید در بازار بمانید و فعالیت کنید باید بتوانید به طرز صحیح از مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه استفاده کنید.
* در صورت تمایل میتوانید مقاله اصول مدیریت سرمایه در بازارهای مالی را مطالعه نمایید.
شما به عنوان یک کاربر وقتی یک معامله انجام میدهید ممکن است 4 حالت به وجود بیاید؛
- سود خیلی بزرگ ⇐ 10 تا 60 درصد
- سود کم ⇐ 10 تا 15 درصد
- ضرر کوچک ⇐ 10 تا 20 درصد
- ضرر بزرگ ⇐ 40 تا 50 درصد
اگر بتوانید جلوی حالت چهارم را بگیرید؛ میتوانید در بورس خیلی موفق باشید.
هدف مدیریت ریسک دقیقاً حذف ضررهای مالی بزرگ است.
فرآیند مدیریت ریسک
فرض کنید بر اساس تحلیلی که انجام میدهید خرید انجام دادهاید؛ اما قبل از اینکه خرید کنید حتما باید حد ضرر را مشخص و مبلغ خرید را محاسبه کنید.
* ضریب ریسک: انتخاب یک عدد بین 1 تا 2
* کل سرمایه: کل پولی که در بورس سرمایهگذاری میکنید.
* درصد حد حد ضرر چیست و چگونه تعیین می شود؟ ضرر: درصدی که برای جلوگیری از ضرر بیش از حد برای خود تعیین کردهاید.
در خصوص ضریب ریسک باید گفت؛ اگر آدم محتاطی هستید و تمایل دارید کمتر ریسک کنید 1 را انتخاب کنید؛ اما اگر آدم ریسک پذیری هستید میتوانید عدد 2 را انتخاب کنید. همچنین، میتوانید هر عددی بین 1 تا 2 را نیز انتخاب کنید؛ مثلا 1/5. عددی که انتخاب میکنید هر چقدر به 1 نزدیکتر باشد، ریسک کمتر؛ و هر چقدر به 2 نزدیکتر باشد، ریسک بیشتر میشود.
یکی از اصول خیلی مهم مدیریت ریسک و سرمایه میگوید:
اگر در یک معامله ضرر کردید، این ضرر باید بین 1 تا 3 درصد از کل مبلغ سرمایه شما باشد. حال این اصل را تبدیل به یک فرمول میکنیم؛
* نکته: ضریب ریسکی که انتخاب کردهاید باید در همه معاملات همان باشد و با همان ضریب کار کنید.
* با حد ضرر 10 درصد، اجازه دارید 10 میلیون خرید انجام دهید.
* با حد ضرر 20 درصد، اجازه دارید 5 میلیون خرید انجام دهید.
و اما یک فرمول سادهتر برای حداکثر مبلغ خرید؛
* بهتر است حد ضرر خود را 10 یا 20 درصد انتخاب کنید؛ زیرا، این حد ضرر یک عدد معقول، منطقی و یک رنج نرمال است تا بتوانید ریسک را بهتر مدیریت کنید.
انواع حد ضرر
- تعیین حد ضرر بر حسب دامنه نوسانات بازار
- استفاده گسترده در اکسپرتهای خودکار
- تناسب با فازهای مختلف بازار
- نقطه ضعف، کارکرد ضعیف به هنگام انتشار اخبار و گزارشهای مهم
انواع ریسک در بازارهای سرمایه
در اینجا، انواع ریسکهایی که یک سرمایهگذار در خرید سهام شرکتها و سرمایهگذاری در بورس با آنها مواجه میشود را معرفی و توضیح خواهیم داد؛
ریسک در یک طبقهبندی کلی به دو دسته تقسیم میشود؛
- ریسک قابل اجتناب یا غیر سیستماتیک
- ریسک غیرقابل اجتناب یا سیستماتیک
ریسک قابل اجتناب یا غیر سیستماتیک
ریسکی که میتوانیم با استفاده از برخی روشها از آن اجتناب کنیم؛ ریسک های قابل اجتناب میگویند. این ریسک ها اغلب ناشی از خصوصیات خاص شرکتها هستند.
نمونه هایی از ریسک قابل اجتناب
- مدیریت ضعیف شرکت
- درست عمل نکردن سهامداران شرکت
- عدم موفقیت در رقابت با سایر رقبا
- قدیمی شدن محصولات تولیدی شرکت
- و .
که هر کدام از این نمونهها باعث میشود، مشتریان شرکت به تدریج کم و فروش آن کاهش پیدا کند.این ریسک ها منشأ درونی دارند و علت بروز آن، به داخل شرکت مربوط میشود. با توجه به اینکه این نوع ریسک را میتوانیم با به کارگیری برخی روشهای محاسبه به حداقل ممکن برسانیم، از آن به عنوان ریسک قابل اجتناب یاد میشود.
ریسک غیر قابل اجتناب یا سیستماتیک
کنترل این نوع ریسک در اختیار سرمایهگذار نیست. به این گروه از ریسک ها، ریسک غیر قابل اجتناب یا سیستماتیک میگویند. مواردی مثل تغییر نرخ تورم، سیاستهای کلان اقتصادی، شرایط سیاسی و . مواردی هستند که کنترل آنها از اختیار شرکت خارج میکند.
برای مثال؛ تغییر در سیاستهای کلان اقتصادی و افزایش یا کاهش نرخ ارز و یا نرخ تورم میتواند به طور مستقیم در وضعیت درآمد-سود و میزان سودآوری شرکتها تاثیر بگذارد و طبیعتاً ارزش سهام آنها را تحت تاثیر قرار دهد. اینگونه ریسک ها را ریسک های سیستماتیک یا غیر قابل اجتناب میگویند، زیرا کنترل آنها از اختیار سرمایهگذار خارج است.
و اما چگونه میتوانیم ریسک قابل اجتناب را به حداقل ممکن رساند؟
به این ضربالمثل دقت کنید؛
همه تخممرغها را در یک سبد قرار ندهید، اگر از شما بپرسند منطق این ضربالمثل چیست؟ همه شما میگویید که ریسک آن کاهش پیدا میکند. چون اگر یکی از سبدهای تخممرغ به زمین بیافتد و تخممرغهای آن بشکند سبدها و تخممرغهای دیگر همچنان سالم میمانند. در مباحث مرتبط با بورس هم تئوری بسیار معروفی به نام تئوری سبد وجود دارد که بر پایه همین ضربالمثل تشکیل شده است. بر اساس این تئوری، سرمایهگذار میتواند با متنوع کردن سبد سرمایهگذاری خود و انتخاب داراییهای بسیار متنوع به جای چند دارایی محدود ریسک های قابل اجتناب را در سرمایهگذاری خود به حداقل ممکن برساند. بنابراین، هر اندازه سبد سرمایهگذاری متنوعتر باشد؛ ریسک سرمایهگذاری هم کمتر میشود. بر پایه تئوری سبد، متخصصان بازار سرمایه توصیه میکنند؛ به جای اینکه فرد یک یا چند سهم از شرکتهای محدودی را خریداری کند، سهام شرکتهای متنوع از صنایع مختلف را خریداری نماید و حتی در سبد سرمایهگذاری خودش اوراق بهادار بدون ریسک مثل اوراق مشارکت و دیگر موارد را هم داشته باشد. مجدداً این نکته را یادآوری کنیم که، با متنوعسازی سبد سرمایهگذاری تنها میتوانید حذف ریسک های قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک را به حداقل برسانید و حذف ریسک های غیرقابل اجتناب یا سیستماتیک از کنترل یا اختیار سرمایهگذار خارج است. البته، با حذف یا کاهش ریسک های قابل اجتناب عملاً بخش عمدهای از ریسک هایی که سرمایهگذار با آنها مواجه است، کاهش پیدا میکند.
مدیریت ریسک در بازارهای مالی
یکی از مهمترین مواردی که یک سرمایهگذار نیاز دارد در طول معاملات به آن دقت زیادی کند، مدیریت ریسک میباشد. این مورد یکی از مهمترین موارد در تصمیمگیریهای معاملاتی میباشد. مانند پدال گاز در ماشین است که استفاده نابجا از آن میتواند باعث از بین رفتن قسمت یا تمامی سرمایه شود. مدیریت، میزان ریسک یا درگیر کردن درصدی از حساب در یک معامله است که با شناخت از استراتژی و میزان تاییدات انجام میشود.
به عنوان مثال؛ شما همیشه نمیتوانید با سرعت 100 کیلومتر در ساعت رانندگی کنید، ممکن است در یک کوچه با 10 کیلومتر، در یک جاده لغزنده 15 کیلومتر و در یک اتوبان اگر شرایط مساعد باشد میتوانید با 100 یا 120 کیلومتر اقدام به رانندگی کنید. پس اینکه شما چه جایی پدال گاز را فشار بیشتری دهید تا بتوانید سریعتر به مقصد برسید به مدیریت ریسک شما با توجه به خیابان، اتوبان و یا لغزندگی جاده و سایر عوامل در آن بستگی دارد.
در بازارهای مالی نیز به همین گونه است.
به عنوان مثال؛ شما میتوانید نسبت به شرایط بازار و انتخاب ضریب ریسک خود یک معامله خوب و پر سود انجام دهید. همه اینها بستگی به صبر در معاملات با استراتژیهای کارآمد و تاییدات بالاتر، شرایط بازار و بازدهی آن و البته نوع مدیریت ریسک شما دارد. افرادی که عادت دارند، صبر کنند تا معاملات با شرایط خوب و تاییدات خوب به وجود بیاید؛ معاملات کمتر ولی سوددهتری انجام داده و قاعدتاً نتایج بهتری را خواهند دید و راحتتر معاملات خود را انجام میدهند.
هیچ چیز برای سرمایه گذار نباید مهمتر از توانایی خوابیدن آسوده در شب باشد.
نتیجه بحث
احتمال انحراف حد ضرر چیست و چگونه تعیین می شود؟ بازده واقعی سرمایهگذاری از بازده پیشبینی شده آن، ریسک گفته میشود. ریسک همچنین، شامل احتمال از دست رفتن همه یا بخشی از اصل سرمایهگذاری نیز میشود. برای سنجش ریسک سرمایهگذاری معیارهای متفاوتی وجود دارد. یکی از مهمترین معیارهای این سنجش، انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایهگذاری است.
مدیریت ریسک ؛ جلوگیری از ضررهای بزرگ، انتخاب حد ضرر برای خریدهای خود، به دست آوردن حداکثر مبلغ خرید در هر معامله از طریق فرمول گفته شده میباشد. سرمایهگذاران همیشه باید در ذهن داشته باشند که مهمترین معیار این نیست که چقدر بازدهی به دست آوردهاند بلکه بازدهی در مقابل ریسک متحمل شده مهم است.
سوالات متداول
یکی از اصول خیلی مهم مدیریت ریسک و سرمایه چیست ؟
اگر در یک معامله ضرر کردید، این ضرر باید بین 1 تا 3 درصد از حد ضرر چیست و چگونه تعیین می شود؟ کل مبلغ سرمایه شما باشد.
ریسک به ریوارد در تریدینگ ویو
نسبت ریسک به پاداش به شما می گوید که چقدر پاداش احتمالی را پذیرفته اید در مقابل چه مقدار ریسک احتمالی ؛ معامله گران و سرمایه گذاران حرفه ای ، معاملات خود را با دقت زیادی انتخاب می کنند. آنها به دنبال بالاترین صعود بالقوه با کمترین نزول بالقوه هستند. اگر سرمایه گذاری بتواند بازدهی مشابه با سرمایه گذاری دیگر داشته باشد ، اما با ریسک کمتر ، ممکن است معامله بهتری باشد.
در ادامه می آموزید که چگونه نسبت ریسک به پاداش خود را محاسبه کنید و معاملات حساب شده تری را تجربه کنید .
فهرست ؛
معرفی
این که آیا شما یک معامله گر روزانه هستید یا یک تجارتگر نوسانی ، چند مفهوم اساسی در مورد ریسک وجود دارد که باید آنها را درک کنید. اینها اساس درک شما از بازار را تشکیل می دهد و به شما پایه ای می دهد تا فعالیت های تجاری و تصمیمات سرمایه گذاری خود را هدایت کنید. در غیر این صورت ، نمی توانید از حساب تجاری خود محافظت کرده و آنها را رشد دهید.
ما قبلاً در مورد مدیریت ریسک ، اندازه گیری موقعیت و تعیین توقف ضرر بحث کرده ایم . با این حال ، اگر شما به طور فعال در حال معامله هستید ، چیز مهمی برای درک وجود دارد که چه مقدار نسبت به پاداش احتمالی ریسک می کنید؟ صعود بالقوه شما در مقایسه با نزولی احتمالی شما چگونه است؟ به عبارت دیگر ، نسبت خطر/پاداش شما چقدر است؟
در این مقاله ، ما نحوه محاسبه نسبت ریسک/پاداش برای معاملات خود را مورد بحث قرار می دهیم.
نسبت ریسک به پاداش چقدر است؟
نسبت ریسک/پاداش (نسبت R/R یا R) محاسبه می کند که یک معامله گر چقدر ریسک برای پاداش احتمالی دارد. به عبارت دیگر ، نشان می دهد که پاداش های بالقوه برای هر 1 دلار که در سرمایه گذاری به خطر می اندازید چقدر است.
این محاسبه بسیار ساده است. حداکثر ریسک خود را بر سود خالص هدف تقسیم می کنید. چطوری این کار را انجام میدهید؟ ابتدا ، به جایی که می خواهید وارد معماله شوید نگاه کنید. سپس ، شما تصمیم می گیرید از تا کجا سود ببرید (در صورت موفقیت آمیز بودن معامله) و کجا ضرر و زیان خود را (در صورت معامله با ضرر ) کجا قرار می دهید . اگر می خواهید ریسک خود را به درستی مدیریت کنید ، این امر بسیار مهم است. معامله گران حرفه ای قبل از ورود به معاملات اهداف سود و حد ضرر خود را تعیین می کنند.
اکنون اهداف ورود و خروج خود را دارید ، به این معنی که می توانید نسبت خطر/پاداش خود را محاسبه کنید. شما این کار را با تقسیم خطر احتمالی خود بر پاداش احتمالی انجام می دهید. هرچه این نسبت کمتر باشد ، پاداش بالقوه بیشتری برای هر “واحد” ریسک دریافت می کنید. بیایید ببینیم در عمل چگونه کار می کند.
نحوه محاسبه نسبت ریسک به پاداش
فرض کنید می خواهید یک موقعیت خرید (Long – Buy) در بیت کوین وارد کنید . شما تجزیه و تحلیل خود را انجام می دهید و تعیین می کنید که سفارش سود شما کدام نقطه از قیمت ورودی شما خواهد بود. در عین حال ، شما سوال زیر را نیز مطرح می کنید. کجا ایده تجاری شما باطل است ؟ آنجاست که باید سفارش توقف ضرر خود را تنظیم کنید. در این مورد ، شما تصمیم می گیرید که نقطه اعتبار سنجی شما از نقطه ورود شما است.
شایان ذکر است که اینها عموما نباید بر اساس درصدهای دلخواه باشند. شما باید بر اساس تجزیه و تحلیل بازارها ، هدف سود و توقف ضرر را تعیین کنید. شاخص های تجزیه و تحلیل فنی می تواند بسیار مفید باشد.
بنابراین ، هدف سود ما 15 loss و ضرر احتمالی ما 5 است. نسبت ریسک/پاداش ما چقدر است؟ 5/15 = 1: 3 = 0.33 است. به اندازه کافی ساده. این بدان معناست که برای هر واحد خطر ، ما به طور بالقوه سه برابر پاداش برنده می شویم. به عبارت دیگر ، به ازای هر دلار ریسکی که انجام می دهیم ، سه دلار را به خود اختصاص می دهیم. بنابراین اگر موقعیتی به ارزش 100 دلار داشته باشیم ، خطر از دست دادن 5 دلار برای 15 دلار سود بالقوه را داریم.
برای کاهش نسبت می توانیم ضرر استاپ خود را به ورودی خود نزدیک کنیم. با این حال ، همانطور که گفتیم ، نقاط ورود و خروج نباید بر اساس اعداد دلخواه محاسبه شود. آنها باید بر اساس تجزیه و تحلیل ما محاسبه شوند. اگر تنظیم تجارت نسبت ریسک/پاداش بالایی دارد ، احتمالاً ارزش امتحان و “بازی” اعداد را ندارد. شاید بهتر باشد پیش بروید و به دنبال راه اندازی متفاوت با نسبت ریسک/پاداش خوب باشید.
توجه داشته باشید که موقعیت هایی با اندازه های مختلف می توانند نسبت خطر/پاداش یکسانی داشته باشند. به عنوان مثال ، اگر موقعیتی به ارزش 10.000 دلار داشته باشیم ، خطر از دست دادن 500 دلار برای سود بالقوه 1500 دلاری را داریم (این نسبت هنوز 1: 3 است). این نسبت تنها در صورت تغییر موقعیت نسبی هدف و توقف ضرر تغییر می کند.
نسبت پاداش به ریسک
شایان ذکر است که بسیاری از معامله گران این محاسبه را معکوس انجام می دهند و در عوض نسبت پاداش/ریسک را محاسبه می کنند. چرا؟ خوب ، این فقط یک موضوع ترجیح است. بعضي ها فهم اين مطلب را آسان تر مي دانند. محاسبه دقیقاً برعکس فرمول نسبت خطر/پاداش است. به این ترتیب ، نسبت پاداش/ریسک ما در مثال بالا 15/5 = 3 خواهد بود. همانطور که انتظار داشتید ، نسبت پاداش/ریسک بالا بهتر از نسبت پاداش/ریسک پایین است.
مثال اندازی گیری موقعیت لانگ یا خرید با نسبت پاداش/ریسک 3.28.
ریسک به ریوارد در تریدینگ ویو
نسبت ریسک به پاداش چیست و چگونه از آن استفاده کنیم
توضیح ریسک در برابر پاداش با مثال
فرض کنید ما در باغ وحش هستیم و شرط می بندیم. اگر وارد خانه پرندگان شوید و طوطی را از دستان خود تغذیه کنید ، 1 BTC به شما می دهم. خطر بالقوه چیست؟ خوب ، از آنجا که شما کاری را انجام می دهید که نباید انجام دهید ، ممکن است توسط پلیس از شما گرفته شود. از سوی دیگر ، در صورت موفقیت ، 1 BTC دریافت می کنید.
در عین حال ، من جایگزینی را پیشنهاد می کنم. اگر به قفس ببر وارد شوید و گوشت خام را با دست خالی به ببر بدهید ، 1.1 BTC به شما می دهم. خطر بالقوه در اینجا چیست؟ مطمئناً می توانید توسط پلیس برده شوید. اما ، این احتمال وجود دارد که ببر به شما حمله کرده و خسارت مهلکی وارد کند. از سوی دیگر ، حرکت صعودی کمی بهتر از شرط بندی طوطی است ، زیرا در صورت موفقیت کمی بیت کوین بیشتر دریافت می کنید.
کدام یک معامله بهتری به نظر می رسد؟ از نظر فنی ، هر دوی آنها معاملات بدی هستند ، زیرا شما نباید چنین دزدکی حرکت کنید. با این وجود ، شما با شرط بندی ببر بسیار بیشتر ریسک می کنید و فقط پاداش بالقوه بیشتری دارید.
به طور مشابه ، بسیاری از معامله گران به دنبال راه اندازی تجارت در جایی هستند که به نظر می رسد بسیار بیشتر از آنچه از دست می دهند به دست آورند. این همان چیزی است که فرصت نامتقارن نامیده می شود (صعود بالقوه بیشتر از نزولی احتمالی است).
آنچه در اینجا ذکر اهمیت دارد میزان برد شما است. نرخ برد شما تعداد معاملات برنده شما تقسیم بر تعداد معاملات باخت شما است. به عنوان مثال ، اگر 60 درصد نرخ برنده شدن دارید ، 60 درصد از معاملات خود را (به طور متوسط) سود می کنید. بیایید ببینیم چگونه می توانید از آن در مدیریت ریسک خود استفاده کنید .
با این وجود ، برخی از معامله گران می توانند با نرخ برنده بسیار پایین سودآوری بالایی داشته باشند. چرا؟ زیرا نسبت ریسک به پاداش در تنظیمات تجاری فردی آنها برای آن مناسب است. در صورتی که فقط تنظیم را با یک نسبت ریسک به پاداش از 01:10، آنها می توانند و نه معاملات در یک ردیف از دست دادن و هنوز هم شکسته شده و حتی در یک تجارت است. در این مورد ، آنها فقط باید از هر ده معامله دو سود ببرند تا سودآور باشند. به این ترتیب محاسبه ریسک در برابر پاداش می تواند مهم و قدرتمند باشد.
دیدگاه شما