در برابر سیل آماده شوید.
سيل عبارت است از سرریز شدن آب رودخانه یا منبع مشابه دیگر که در طی یک دوره زمانی اتفاق میافتد. باران سنگین و ذوب سریع برف مهمترین دلیل وقوع سیل است. دورههای بارش سنگين، ميتواند زیادشدن حجم آب وارده به راه های آبی را به دنبال داشته باشد و منجر به افزایش سطح آب در نهرها و رودها شود. سیل هنگامی اتفاق میافتد که کانال رودخانه یا مسیر طبیعی جریان آب نتواند ظرفیت طغیان را تحمل کند.
عوامل ایجادکننده سیل
سیلها بر اثر حجم زیاد بارندگی (باران و ذوب شدن برف)، افزایش سطح آب (آب دریا یا آب جاری، معمولاً به دنبال وقوع زمینلغزه در آب، آتشفشانها و زمینلرزههای زیردریا)، شکستن سازههای ذخیره کننده و نگهدارنده آب (شکستن سدها، شکستن دیوارهای ساحلی، شکسته شدن یخچالهای طبیعی) یا بر اثر کاهش میزان جذب طبیعی خاک اتفاق میافتند. تغییرات آب و هوایی، تخریب مراتع و جنگلها، افزایش ساختوسازهای ناایمن در مناطق مستعد سیل و عوامل انسانساخت متعدد در دهههای اخیر نهتنها موجب افزایش احتمال وقوع سیلها و سیلابها شده که آسیبپذیری جوامع را نیز افزایش داده است.
سیلابها بر دو گونهاند: سیلابهای آرام که بهتدریج در طی روزها و هفتهها در اثر بارندگی و افزایش حجم ناگهانی آب رودخانه و دریاچهها ایجاد میشود و سیلابهای ناگهانی در اثر افزایش ناگهانی حجم آب رودخانهها و دریاچهها ایجادشده و با خود مرگ و مصدومیت افراد و تخریب منازل را به همراه دارد.
در یک طبقهبندی کلی میتوان سیلابهای رخداده در کشور را بر اساس محل وقوع، به چهار دسته زیر تقسیم نمود:
در سیل رودخانهای، آب رودخانه از کرانه آن عبور نموده و در اراضی مجاور پخش میشود. در این حالت هر دو مورد سرعت جریان و سرعت بالا آمدن آب نسبتاً کم است. سیل رودخانهای نتیجه وقوع طولانیمدت باران در اراضی با وسعت زیاد رخ میدهد. در این نوع سیل نواحی پاییندست نیز ممکن است حتی در صورت عدم دریافت بارندگی زیاد تحت تأثیر قرار گیرد.
این نوع سیل در ساحل دریا رخداده و مربوط به نواحیای است که زمینهای مجاور دریا برای محافظت از جزر و مد توسط دیواره یا خاکریز محافظت میگردد. در چنین مناطقی، پیدایش موجهای شدید در کنار بالا آمدن سطح آب دریا، به دلیل کاهش فشار، موجب کوبیده شدن آب به بدنه و تاج دیواره محافظ شده و با رخنه و گذر نمودن از آن در زمینهای پشت ساحل پخش میشود. سرعت سیل در ابتدای حجم تعادلی چه چیز را نشان میدهد؟ حجم تعادلی چه چیز را نشان میدهد؟ ورود به زمینهای خشک سریع بوده ولی در ادامه سرعت آن کاهش مییابد.
اگرچه در نواحی شهری سیل میتواند در نتیجه هر یک از انواع سیل شامل، رودخانهای و ساحلی رخ دهد ولی نوع خاصی از این پدیده وجود دارد که سیل شهری نامیده میشود. در رخداد این نوع سیل علت اصلی نبود یا ضعف سیستم زهکشی در شهر است.
سیلبارانی یا برکه ساز
این نوع سیل در اراضی نسبتاً پست رخ میدهد. بهطور مستقیم حاصل بارندگی است؛ آنهم در شرایطی که حجم بارش از ظرفیت نفوذ و زهکش منطقهای که باران بر آن میباشد، فراتر رود؛ درواقع، این سیل از رودخانهها حاصل نمیشود بلکه نتیجه آبی است که در مسیر ورود به رودخانه قرار دارد. مشخصه این نوع سیل، تدریجی بودن وقوع آن است و فرصت کافی برای ترک منطقه توسط ساکنان وجود دارد.
سيل يکي از شايعترين حوادث طبيعي در ايران و بسياري از کشورهاي جهان است. سیلابهایی که در ایران اتفاق میافتد بهطورکلی به سه نوع سیلابهای ناشی از انواع بارانها، ترکیب ذوب برف و باران و در مواقعی تنها ذوب برف تعلق دارند. در نواحی گرم و خشک ایران ازجمله مناطق جنوبی، شرقی، جنوب شرقی و مرکزي سیلابهای ناشی از باران بهویژه بارانهای شدید و کوتاهمدت، نوع غالب سیلابها را تشکیل میدهند. در بخشهایی از این مناطق، سیلابهای ناشی از بارانهای موسمی نیز دیده میشود. در مناطق معتدل و سرد کشور ازجمله شمال و شمال غربی و بخش وسیعی از غرب، سیلابهای ناشی از باران یا ترکیب ذوب برف و باران وجه غالب سیلابها میباشند.
سيل اخیر در کشور که بهویژه در استانهای گلستان، خوزستان و لرستان به وقوع پيوست، خسارات جاني و مالي فراواني را به روستاها، مزارع، تأسیسات، پلها و راههای ارتباطي و . وارد ساخت. چنانچه تمهیدات لازم برای مقابله با سیل رعایت گردد، میزان تلفات جانی و خسارات مالی کاهش مییابد.
مفهوم عرضه و تقاضا در بازار سهام چیست
پیش از هر چیزی در یادگیری تحلیل تکنیکال لازم است تا بتوانیم مقداری میزان عرضه و تقاضا و همچنین علت تغییرات قیمت سهام و یا هر چیز دیگری را بشناسیم تا از این طریق بتوانیم از تحلیل تکنیکال و نمودار قیمت و تغییرات آن درک بهتری داشته باشیم و اینگونه متوجه شویم که عرضه و تقاضا چیست و چگونه میتوان با استفاده از آن اختلاف بین حجم عرضه و تقاضا را که سبب حرکت قیمت میشود را محاسبه کرد.
عرضه سهام به چه معنا است؟
«عرضه» در واقع به تعداد کل سهامدارنی که قصد فروش سهام خود با هر قیمتی دارند گفته میشود. برای مثال اگر ۲۰ سهامدار داشته باشیم که هر کدام از آنها علاقهمند به فروش سهم خود با قیمتی مشخص میباشند:
هریک از این سهامداران به یک روش متفاوت سهم خود را ارزشگذاری میکند. به نمودار زیر توجه کنید؛ سهامدانی که در سمت چپ نمودار قرار گرفته اند، قیمت پایینتری را برای سهام خود به نسبت دیگر سهامداران که در سمت راست تعیین کرده اند. اگر نگاهی کلی به نمودار بیاندازید متوجه خواهید شد که با افزایش قیمتها تعداد کل سهمهای عرضه شده نیز افزایش پیدا میکند.
مفهوم تقاضا چیست؟
با توجه به مفهوم عرضه قطعا میدانید «تقاضا» به تعداد کل خریداران که قصد دارند سهمی را با هر قمیتی خریداری کنند گفته میشود. برای درک بهتر مفهوم تقاضا میتوان از مثال قبل نیز استفاده کرد؛ فرض کنید ۲۰ نفر که هر کدام تصمیم دارند تا یک سهم را با قیمتی مشخص خریداری کنند وجود دارند:
تفاوت عرضه و تقاضا در این است که در تقاضا برای خرید سهم هرچه قیمت یک سهم بالاتر رود برخلاف عرضه از تعداد خریداران کم خواهد شد. برای نمونه اگر قیمت یک سهم ۱۳۸ تومان تعیین شود تنها ۴ نفر تصمیم به خرید میگیرند (زمانی که قیمت افزایش پیدا کرده) اگر به نموداز ذیل توجه کنید، متوجه شیب نزولی میزان تقاضا برای خرید این سهم خواهید شد.
عوامل اثر گذار بر تقاضا بازار کدام اند؟
در این بخش برای درک بهتر موضوع عوامل اثر گذار بر تقاضا را بررسی کرده ایم:
۱- قیمت محصول: همانطور که گفتیم بدون شک با افزایش قیمت میزان تقاضا برای سهم کم خواهد شد، هرچه قیمت یک سهم یا کالا پایینتر باشد میزان تقاضا برای آن بیشتر خواهد بود. چرا که مردم کالاهای گران قیمت را کمتر خریداری میکنند و برای آن جایگزین قرار میدهند.
۲-درآمد خریداران: در این قسمت هرچه در آمد افراد در جامعه بیشتر باشد قطعا توانایی خرید بیشتر خواهد شد. بنابراین درآمد مستقیما میتواند سبب افزایش قدرت خرید و در نتیجه تقاضا در بازارهای مختلف شود.
۳-اولویتهای خریداران: بدون شک در بازار کالاها و سهامهای که بیشتر به سمت گرایشهای مردمی باشد خریدار دارد، اما این مورد نیز میتواند به سرعت با تغییر گرایشها تغییر کند. اما اغلب در تقاضا بازار میزان خرید برای سهام و کالاهای محبوب بیشتر خواهد بود.
۴-سطح انتظار متقاضیان سهام: اگر شرایط به گونهای باشد که خریدار تصور کند این محصول و یا سهم در آینده کمیاب و یا گران خواهد شد قطعا تقاضا برای آن افزایش خواهد یافت. بنابراین به راحتی میتوان متوجه شد که ارتباط واضح و مستقیمی بین تقاضای فعلی با توجه به قیمتگذاری در آینده وجود دارد.
5- حجم بازار: به طور کلی اندازه بازار نشان دهنده تعداد خریداری میباشد که، محصول و یا خدمات موجود را میخرند. در همین راستا اگر حجم و اندازه بازار کم باشد، تعداد خریداران کم میشود و تقاضا برای کالا کاهش خواهد یافت. اما با گسترش حجم حجم تعادلی چه چیز را نشان میدهد؟ بازار، خریداران بیشتری به بازار تزریق میشود و در نتیجه تقاضا برای آن نیز کاهش مییاید.
چگونه تعادل در بازار ایجاد میشود؟
تعادل بازار در واقع همان نقطه ای است که در آن عرضه و تقاضا برابر باشند، تمامی خریداران و فروشندگان بالفوه تا زمانی که هیچ نقطه ای برای دست یابی به توافق بر سر قیمت ایجاد نشود وارد بازار نمی شوند و معامله نمی کنند. می توانید نقطه تعادل را در هنگام برابر شدن عرضه و تقاضا را در نمودار زیر مشاهده می کنید:
آیا می توان تعادل عرضه و تقاضا بازار را تغییر داد؟
به طور کلی سهامداران حقیقی که اغلب سرمایه داران خرد و یا صاحبان مقدارهای کم از سهام شرکتها هستند، نمیتوانند سبب ایجاد و یا تغییر تعادل در بازار شوند. بلکه تنها برخی از نهادها و موسسات بزرگ مالی حقوقی که دارندگان سهمهای بزرگ هستند، میتوانند سبب ایجاد تعادل عرضه و تقاضا و یا بر هم زدن تعادل شوند. در واقع این سرمایه گذاران بزرگ نقش حمایتی را در بازار ایفا میکنند. ایجاد حجم بالای خرید توسط این نهادهای مالی در زمانهایی که بازار در حال از دست دادن الگوهای معاملاتی میباشد، بسیار مهم و ضروری تلقی میشود.
چگونه متوجه شویم که تقاضا برای یک سهم بالا است؟
توجه داشته باشید که همیشه در بازرهای کارا اغلب پس از منتشر شدن یک خبر مثبت در رابطه با یک شرکت و یا عملکرد آن بالا میرود. بنابراین برای اینکه متوجه شویم که آیا تقاضا برای خرید یک سهم بالا است یا خیر؟! باید به میانگین حجم معاملات آن در نمودار روزانه سهم توجه کنیم. در روزهایی که حجم معامله بیشتر از متوسط حجم روزانه باشد، به دنبال آن قیمت سهم نیز افزایش و آن کالا با قیمت بالایی معامله میشود. در این موارد اگر به بازار دقت داشته باشید، متوجه میشوید که تعداد افراد خریدار به نسبت فروشندهها بیشتر میباشد.
جمع بندی:
به طور کلی قانون عرضه و تقاضا، به صورت روزانه در بازار سهام نمایش داده میشود. تقاضای زیاد برای عرضههای محدود سهم سبب افزایش قیمت سهم حجم تعادلی چه چیز را نشان میدهد؟ میشود و عرضه زیاد سهم و تقاضای کم باعث کاهش قیمت خواهد شد. در نتیجه علت ایجاد صفهای خرد و یا فروش در بازار را میتوان بهعدم وجود عرضه و یا تقاضا در بازار نسبت داد.
سیاستهای مالی و پولی انبساطی و انقباضی
در اقتصاد کشورها همواره بحثهایی مانند تعادل عرضه و تقاضا، ثبات نرخ بهره بانکی، کنترل تورم، رونق تولید و اشتغال و مواردی از این دست از اهمیت ویژهای برخوردار است. برای رسیدن به این شرایط ابزارهایی لازم است که در نظام اقتصادی این ابزارها را سیاستهای مالی و پولی میگویند. در واقع این ابزارها نقطهی تلاقی سیاست و اقتصاد محسوب میشوند! به این صورت که تصمیمات کلان دولتها (به عنوان سیاست) در بازارهای مالی و فیزیکی (اقتصاد) اثر میگذارد.
بسیاری از افراد سیاستهای مالی و پولی را مشابه فرض میکنند، در حالی که این دو با یکدیگر فرق دارند و ابزارهای متفاوتی هستند. برای آشنایی با این سیاستها بهتر است ابتدا مفهوم هر کدام از آنها را جداگانه شرح دهیم.
در مقاله “معرفی عوامل کلان موثر در تحلیل بنیادی” به بررسی متغیرهای مهم تأثیرگذار در بازار سرمایه (بورس) پرداختیم. دانستیم که یکی از عوامل کلان تأثیرگذار بر قیمت سهام، سیاستهای مالی و پولی دولتهاست. پس آشنایی با این مفاهیم علاوه بر افزایش سطح دانش شما، به درک بهتر از شرایط بورس و سایر بازارهای موازی کمک بسیاری خواهد کرد.
سیاستهای مالی (Fiscal Policies)
جان مینارد کینس، اقتصاددان بریتانیایی از اولین پایهگذاران و نظریهپردازان سیاستهای مالی است. او معتقد است که افزایش و کاهش سطح درآمد و هزینههای دولت بر نرخ تورم، بیکاری و میزان گردش پول تاثیر میگذارد.
پس برای کنترل و اثرگذاری بر روی شرایط اقتصادی کشور لازم است دولت با سیاستهای خاصی درآمدها و هزینههای خود را تغییر دهد که به آنها سیاستهای مالی میگویند. یکی از مهمترین اهداف سیاستهای مالی، افزایش تولید ناخالص داخلی (GDP) است که به نوعی بیان کننده میانگین وضعیت معیشتی مردم است.
هزینه ها و درآمدهای دولت چه مواردی هستند؟!
اقلامی مانند اجرای طرحها و پروژه های عمرانی، خدمات رفاهی یا آموزش و پرورش، خدمات بهداشتی، دادن یارانه به تولیدکنندگان یا مصرفکنندگان و .. هزینههای دولت محسوب میشود.
منابع درآمدی دولت شامل مالیات، قرض گرفتن پول از مردم یا کشورهای دیگر (انتشار اوراق خزانه اسلامی)، فروش منابع طبیعی و ذخایر ملی، فروش داراییهای ثابت (مثل زمین) و بهرهمندی از چاپ پول است.
سیاستهای مالی به ۳ دستهی خنثی،انبساطی و انقباضی تقسیم میشوند:
۱- سیاستهای مالی خنثی (Neutral Fiscal Policies)
سیاست خنثی معمولا زمانی انتخاب میشود که چرخهی اقتصادی تقریبا متعادل باشد. یعنی دولت تمامی درآمدهای مالیاتی خود را صرف هزینههایش کند. در واقع این فعالیتها هیچ اثری بر اقتصاد ندارند. به بیان دیگر زمانی که تورم یا رکود اقتصادی غیر منطقی در اقتصاد وجود ندارد، ثباتی نسبی در قیمت ها مشاهده میشود، مازاد عرضه و تقاضا رخ نمیدهد و سطح اشتغال متعادل است. در این حالت لازم است مالیات دریافتی دولت به گونهای باشد که این تعادل را بهم نزند. یعنی نه آنقدر زیاد باشد که تقاضا کمتر شود و نه آنقدر کم باشد که تقاضا زیاد شده و در نتیجهی آن قیمت ها افزایش یابد.
۲- سیاستهای مالی انبساطی (Expansionary Fiscal Policies)
گروهی از سیاستهای مالی باعث گسترش فعالیتها و چرخهی اقتصادی میشوند. این گروه که سیاستهای مالی انبساطی نام دارند باعث میشوند هزینههای دولت بیشتر از درآمد مالیاتی آن شود. این سیاستها معمولا در دوران رکود اتخاذ میشوند.
فرض کنید دردورهی خاصی درکشور سطح درآمد دریافتی مردم کاهش یافته است. درآمد دریافتی درآمدی است که مالیات از آن کم میشود. در نتیجه قدرت خرید مردم کم شده و تقاضا در بازار نیز کاهش مییابد که ممکن است باعث رکود اقتصادی شود. یکی از سیاستهای دولت برای افزایش تقاضا در این شرایط، کاهش مالیات است تا مردم پول بیشتری بدست بیاورند و بتوانند کالا و خدمات بیشتری تقاضا کنند. در این حالت درآمد دولت کم میشود و مجبور است با قرض گرفتن از بانک مرکزی یا فروش ذخایر ملی این کسری بودجه را رفع کند.
۳- سیاستهای مالی انقباضی (Contractual Fiscal Policies)
در نقطهی مقابل سیاستهای قبلی، سیاستهای مالی انقباضی قرار دارند. در این حالت دولت با افزایش مالیاتها درآمد بیشتری نسبت به هزینههایش دارد و میتواند بدهیهای خود را پرداخت کند.
حالا جامعهای را تصور کنید که رشد اقتصاد بسیار سریع است و میزان تقاضا روز به روز افزایش مییابد و این افزایش تقاضا باعث ایجاد تورم و افزایش قیمتها میشود.
در این صورت دولت با افزایش مالیاتها باعث کاهش تقاضا میشود و افزایش قیمت را کنترل میکند و از طرفی با جمعآوری نقدینگی بدهیهایی را که در زمان رکود داشته است، تسویه میکند.
سیاستهای پولی (Monetary Policies)
فهمیدیم که سیاست مالی روی بازار کالا و خدمات و عرضه و تقاضا تاثیر میگذارد. اما این سیاستها قادر نیستند که حجم نقدینگی در گردش را کنترل کنند. لزوم استفاده از سیاستهای پولی دقیقا در این گونه موارد خودش را نشان میدهد. سیاستهایی که با استفاده از ابزارهایی مثل نسبت سپرده قانونی، تغییر در سطح و ساختار نرخ بهره، اعطای تسهیلات بانکی و … و معمولا با هدف کنترل حجم نقدینگی و تورم توسط نهادهای مالی وابسته به دولتها اجرا میشود را سیاستهای پولی میگویند. در کشور ما این سیاستها توسط بانک مرکزی تصمیمگیری شده و به انجام میرسد.
به بیان ساده سیاستهای پولی مجموعه اقداماتی هستند که بانک مرکزی بهکار میگیرد تا از طریق تغییر در میزان عرضه پول یا نرخ بهره بر متغیرهای اقتصادی، و میزان عرضه و تقاضای بازار تاثیر بگذارد.
به صورت کلی میتوان اهداف سیاستهای پولی را به موارد زیر تقسیم کرد :
- ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی پایدار
- تثبیت سطح عمومی قیمتها و ثبات در نرخ بهره بانکی
- ثبات در بازارهای مالی و بازار ارز
سیاستهای پولی هم به دو دسته انبساطی و انقباضی تقسیم میشود.
۱- سیاستهای پولی انبساطی (Expansionary Monetary Policies)
معمولا در شرایطی که اقتصاد در حالت رکود است و نقدینگی در گردش بسیار کم است، بانک مرکزی با کاهش نرخ بهره بانکی، افزایش وامها و تسهیلات و مواردی از این دست، سعی در افزایش نقدینگی و تحریک تولید دارد. بدیهی است که با کاهش نرخ بهره بسیاری از افراد دیگر تمایلی به نگهداری سرمایه خود در بانکها ندارند. وقتی پول در دست مردم بیشتر شود، نقدینگی و گردش پول دوباره زیاد میشود.
از طرفی بانک میتواند با افزایش وامها و تسهیلات افراد را تشویق به فعالیتهای اقتصادی کند و چرخهی اقتصادی را رونق بخشد. این فرایند باعث افزایش اشتغال میشود و باز پول بیشتری به بازار تزریق میشود.
۲- سیاستهای پولی انقباضی (Contractual Monetary Policies)
در مثال بعدی در نظر گرفتیم حجم پول در گردش در چرخهی اقتصاد زیاد است و نرخ رشد تورم افزایش یافته است. برای محدود شدن افزایش قیمتها بانک مرکزی نرخ بهره بانکی را افزایش میدهد تا مردم تمایل بیشتری به پساندار پول خود در بانک داشته باشند.
از طرفی دیگر هزینه دریافت وام و تسهیلات را افزایش میدهد. در نتیجه تمایل مردم به خرج کردن پول خود کم میشود. این کار نرخ بیکاری را بیشتر میکند اما برای کنترل تورم لازم است.
بانک مرکزی با استفاده از ابزارهایی سیاستهای انبساطی و انقباضی را اجرا میکند. شناختهشدهترین و پرکاربردترین ابزار بانک مرکزی نرخ بهره است. با زیاد و کم شدن این نرخ فعالیتهای اقتصادی سریعا دچار تغییر میشوند.
سیاستهای مالی و پولی انبساطی یا انقباضی؟ کدام بهتر است؟!
“انبساط” در لغت به معنای باز شدن، گسترده شدن و بزرگ شدن است، در حالی که “انقباض” به معنای بسته شدن، کاهش یافتن و کوچک شدن چیزی است.
در علم اقتصاد نیز سیاستهای مالی و پولی انبساطی حجم تعادلی چه چیز را نشان میدهد؟ مجموعه سیاستهایی هستند که به طور کلی باعث گشایش و رونق اقتصادی، ایجاد اشتغال و افزایش تولید میشوند. اما این سیاستها همواره آثار این چنینی ندارند! اثرات بلند مدت سیاستهای انبساطی میتواند منجر به افزایش نقدینگی و تورم شود. با افزایش تورم و سطح عمومی قیمت کالاهای داخلی، تمایل برای استفاده از کالاهای تولید داخل کاهش یافته و واردات افزایش مییابد. این موضوع در بسیاری از موارد باعث کاهش سطح تولید داخلی و در مواردی ورشکستگی واحدهای تولیدی خواهد شد.
لذا دولتها در بازههای زمانی مختلفی با استفاده از ابزارهای سیاستهای مالی و پولی انقباضی مثل افزایش مالیات، افزایش نرخ بهره و کاهش اعطای تسهیلات بانکی، سعی در کنترل حجم نقدینگی و تورم دارند تا از اتفاقات این چنینی جلوگیری کنند.
در شرایط مختلف کشور نمیتوان گفت فقط یک نوع سیاست باید انتخاب و اجرا شود. هر کدام از این سیاست ها در مدت معینی مورد نیاز هستند و لازم است در زمان مناسب خود اجرا شوند. از طرفی ممکن است اثرات بلندمدت و کوتاهمدت هر یک از این سیاستها با هم همراستا نباشند و نتیجهای متفاوت ایجاد کنند.
چکیده مطلب:
در شرایط مختلف اقتصادی برای کنترل نرخ تورم، ایجاد اشتغال و مقدار نقدینگی موجود در بازار لازم است سیاستهای مالی و پولی توسط دولت، بانک مرکزی و سایر نهادهای تصمیمگیرنده انتخاب و اجرا شوند. در این مقاله سعی کردیم با مثالهایی ساده و قابل فهم تفاوت میان سیاست مالی و پولی و ابزارهای مورد استفاده برای هر کدام از آنها را توضیح دهیم. فهمیدیم که این سیاستها با تحت تأثیر قرار دادن میزان عرضه و تقاضا یا حجم نقدینگی عرضه شده به بازار، افزایش یا کاهش قیمتها و شرایط رکود یا تورم اقتصادی را تغییر میدهند. برای رسیدن به این تغییرات در ابتدا لازم است شرایط اقتصادی بررسی و شناسایی شود و در مرحله بعد سیاستهای مناسب انتخاب و اجرا شوند. آشنایی با این مفاهیم علاوه بر افزایش سطح دانش شما، به درک بهتر از شرایط بورس و سایر بازارهای موازی کمک بسیاری خواهد کرد.
ضربان نرمال قلب
ضربان قلب نرمال یکی از علائم حیاتی بدن است، که به کمک بررسی آن میتوان به وضعیت سلامت بدن پی برد. در انسان به طور طبیعی، ضربان قلب نرمال 70 بار در دقیقه است و اگر بیش از 100 تپش باشد، تاکی کاردی و اگر کمتر از 50 ضربان باشد به آن برادی کاردی میگوییم. اما در ورزشکاران و قهرمانان، تعداد ضربان قلب کمتر از افراد عادی است، چون قلب آنها قوی است و با یک ضربان، خون را به تمام اعضای بدن میرساند.
نکاتی درباره ضربان نرمال قلب
- ضربان قلب، تعداد تپشهای قلب در هر دقیقه را نشان میدهد.
- بعد از 10 سالگی، ضربان قلب هر فرد در حالت استراحت و در هر دقیقه، عددی است بین 60 تا 100 است.
- در طول انجام حرکات ورزشی، ضربان قلب فرد به بیشترین حد خود میرسد که عدد آن بنا به سن هر شخص متفاوت است.
- فقط تعداد ضربان قلب در دقیقه مهم نیست، بلکه ریتم و آهنگ آن هم اهمیت داردضربان قلب نامنظم میتواند نشانهای از یک بیماری جدی باشد.
- آگاهی از ضربان قلب و پیگیری وضعیت آن از بروز بسیاری از بیماری ها جلوگیری میکند.
سن
رنج تغییرات
میانگین
بیشتر از 16 سال
عوامل موثر در ضربان نرمال قلب
ضربان قلب طبیعی هر فرد، بستگی به عوامل مختلفی از قبیل سن، اندازه بدن، وضعیت قلب، مصرف دارو و اینکه فرد در حالت نشسته یا در حال دویدن است، دارد. علاوه بر این، احساساتی مانند: هیجان زدگی و ترسیدن نیز میتوانند موجب افزایش ضربان قلب شوند. ضربان قلب نرمال باعث داشتن قلبی سالم میشود. علاوه بر ورزش کردن، موارد دیگری هم وجود دارد که به سالم ماندن قلب و ایجاد ضربان نرمال آن کمک میکند:
1-کاهش استرس
استرس باعث افزایش ضربان قلب و فشار خون میشود. با تمرین تنفس عمیق، یوگا، مدیتیشن و تلاش برای زیستن در زمان حال میتوان از میزان استرس کم کرد.
2-کاهش وزن
هر چقدر که وزن بیشتری داشته باشید، قلب برای رساندن اکسیژن و مواد مغذی به نقاط مختلف بدن با چالشهای بیشتری روبرو میشود. پس، کاهش وزن میتواند به تنظیم ضربان قلب کمک کند.
3-پرهیز از مصرف تنباکو
سیگار کشیدن باعث افزایش ضربان قلب میشود. ترک مصرف این ماده، ضربان قلب را به حالت طبیعی بازمیگرداند.
فشار خون در برابر میزان ضربان قلب
بعضی افراد فشارخون بالا را با میزان ضربان قلب بالا اشتباه میگیرند فشارخون، میزان فشاری است که خون، به دیواره رگ ها وارد میکند. درحالیکه نبض، تعداد دفعات ضربان قلب در هر دقیقه است.
بطور کلی هیچ ارتباطی بین این دو نیست و فشارخون بالا، صرفاً به معنای میزان ضربان قلب بالا نبوده و بالعکس، انجام فعالیت موجب افزایش مقدار ضربان قلب میشود، اما فعالیت شدید تنها امکان دارد به میزان ناچیزی سبب افزایش فشار خون شود.
ضربان قلب نرمال در حین ورزش
ضربان قلب در هنگام ورزش افزایش مییابد. حین ورزش، مهم است که فشار قلب بیش از حد زیاد نباشد. با این حال بیمار باید ضربان قلب خود را در زمان تمرین برای ارائه اکسیژن و انرژی بیشتر به سایر قسمتهای بدن افزایش دهد. با توجه به اینکه ضربان قلب به علت فعالیت بدنی بیشتر میشود، کاهش کلی ضربان قلب در طول زمان امکان دارد اتفاق بی افتد. این به معنی است که قلب برای ارسال مواد مغذی و اکسیژن لازم به قسمتها ی مختلف بدن کمتر کار میکند و باعث میشود کارایی بیشتری داشته باشد.
تمرینات قلب _ عروق به منظور کاهش ضربان قلب است. ضربان قلب مناسب با افزایش سن کاهش پیدا میکند. همچنین توجه به حداکثر ضربان قلب در هر سنی ضروری است. این نشان از توانایی کامل قلب است و که معمولا از طریق انجام تمرینات ورزشی با شدت بالا به دست می آید. حداکثر ضربان قلب در طول ورزش باید تقریبا برابر با ۲۲۰ تپش در دقیقه منهای سن فرد باشد.
از آنجا که واکنشی که هر فرد به ورزش نشان میدهد، با توجه به شرایط بدنی متفاوت است، ضربان قلب ایده آل به صورت محدودهای به عنوان منطقه ضربان قلب هدف مشخص میشود
چگونه ضربان قلب را اندازه گیری کنیم؟
بهترین قسمتهای بدن برای اندازه گیری ضربان قلب عبارتند از :
- مچ دست
- جلو آرنج
- کنار گردن
- بالای پا
برای اندازهگیری دقیق ضربان قلب، دو انگشت اشاره را روی یکی از محل های ذکر شده می گذاریم و تعداد نبضها را در 60 ثانیه می شماریم. شما همچنین می توانید همین کار را در 20 ثانیه انجام دهید و حاصل را در عدد ۳ ضرب کنید. به یاد داشته باشید عوامل متعددی میتواند بر روی ضربان قلب شما اثرگذار باشد، این موارد شامل:
- نوع فعالیت بدنی
- سطح آمادگی جسمانی
- دمای هوا
- موقعیت بدن
- احساسات
- اندازه بدن
- داروهای مصرفی
اگرچه تعداد ضربان طبیعی طیف وسیعی را شامل حجم تعادلی چه چیز را نشان میدهد؟ می شود، ضربان قلبی که بیش از اندازه کم و یا زیاد باشد، می تواند بیانگر وجود یک مشکل باشد.
ضربان قلب نرمال در کودکان و نوزادان
بسیاری از بزرگسالان میدانند که ضربان قلب عادی آن ها باید بین 60 تا 100 در دقیقه باشد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید ضربان قلب در کودکان بالاتر از بزرگسالان است. میزان ضربان قلب در کودکان به 43 تا 180 در دقیقه میرسد که این عدد با رشد سن آنها کم و کمتر میشود.
ضربان قلب استراحت برای کودک، ضربانی است که او در حالت آرام به سر میبرد و هیچ فعالیتی اعم از گریه کردن، دویدن و یا بازی کردن انجام نمیدهد. حین گریه کردن، دویدن یا بازی کردن ضربان قلب او بالاتر از آنچه که در حالت عادی است میرود. به همین صورت، هنگام خوابیدن ضربان او کمتر از حالت عادی است.
چطور ضربان قلب کودکمان را اندازه بگیریم؟
میتوانید با گذاشتن انگشتتان بر روی مچ کودک، قسمت داخلیِ آرنج، یک طرف گردن و یا بالای پا، ضربان قلب وی را حس کنید. این قسمتها در واقع همان قسمتهایی هستند که شاهرگ از آنجا میگذرد مانند: شاهرگ گردن و یا مچ.
هنگامیکه شاهرگ را پیدا کردید، تعداد ضربان در دقیقه را بشمارید. به جای این کار میتوانید تعداد ضربان را در 30 ثانیه بشمارید و آنرا در 2 ضرب کنید. میتوانید برای نگه داشتن زمان از دست دیگرتان یا ساعت مچی استفاده کنید. برای این کار میتوانید از نرم افزار های گوشی نیز استفاده کنید.
تصورات نادرست درباره ضربان قلب
ضربان قلب نامنظم به معنی این است که در حال سکته قلبی هستید: وقتی قلب با الگوی نامنظمی می تپد فرد دچار پالپیتیشن یا تپش قلب می شود. امکان دارد احساس کنید ضربان قلب شما افزایش یافته یا چند تا درمیان میزند یا دچار کوبش یا لرزش درقلب شوید. اما اکثر اوقات این وضعیت زندگی فرد را تهدید نمیکند.
– اگر ضربان قلب فردی طبیعی باشد فشارخون او نیز عادی است، اگر ضربان قلب شما عادی باشد ممکن است فشار خون اینطور نباشد؛ ممکن است فشار خون بسیار بالا یا بسیار پایین باشد و شما متوجه آن نشویدحتی اگر ضربان قلب به نظر طبیعی بیاید، همواره فشار خون خود را چک کنید.
– ضربان قلب طبیعی بین 60 تا 100 ضربان در دقیقه است، این یک معیار قدیمی است. بسیاری از پزشکان متخصص قلب فکر می کنند این مقدار باید کمتر باشد. در حدود 50 تا 70 ضربان در دقیقه ایده آل است.
– مطالعات اخیر نشان داده است ضربان قلب بالای 76 ضربه در دقیقه در زمان استراحت می تواند با خطر حمله قلبی در ارتباط باشد. هرچه اندام، تناسب بیشتری داشته باشد ضربان قلب در زمان تحرک کمتر است. ممکن است در زمان استراحت ضربان قلبتان 80 باشد اما این به معنای سالم بودن نیست.
تپش قلب علامت شایع یائسگی
گرگرفتگی، بیخوابی و عرق شبانه از مواردیست که با یائسگی پیش می آید و این عوامل در تپش قلب بی تاثیر نیست. زنان با یائسگی بیشتر در معرض بیماریهای قلبی قرار میگیرند و معمولا این دوران را با تپش قلب سپری میکنند. نکته حائز اهمیت این است که نباید این حالت را در دوران یائسگی کم اهمیت قلمداد کرد، چرا که تشخیص آریتمی غیرعادی قلب مهم است و گاهی این حالت احتمال خطر بیماریهای قلبی را در این دوران بالا میبرد.
در مواردی با تغییر شیوه زندگی، کنترل وزن، سیگار نکشیدن و داشتن فعالیت بدنی در صورتیکه این تپش قلب ناشی از بیماری خاصی نباشد، میتوان آن را بهبود بخشید.
همچنین میتوان با ارائه آموزشهایی با عنوان مانورهای واگی، تپش قلب را به حالت عادی بازگرداند. اعمالی چون حبس نفس بهطور کوتاهمدت، سرفه پیدر پی، زدن آب سرد به صورت، نیشگون گرفتن از پوست بازو به حدی که باعث درد شود، میتواند به فرد کمک کند.
درمان خانگی تپش قلب
در ادامه راه حل هایی جهت درمان تپش قلب در خانه ارائه شده، مانند:
1_ استرس و تپش قلب
استرس بیشترین عامل تپش قلب است. برای کاهش استرس، چند قطره روغن اسطو خودوس را روی یک دستمال بریزید و استنشاق کنید. همچنین خواب منظم در شبانه روز میتواند ضربان قلب را تنظیم کند.
2_ تنظیم ضربان قلب با مصرف آب نارگیل
یکی از قابل توجهترین خوراکیهایی که میتواند ضربان قلب را تنظیم کند، آب نارگیل است. این ماده غذایی، با ایجاد تعادل در الکترولیتهای بدن به تنظیم فشار خون کمک میکند. میزان الکترولیتها در بدن مانند: پتاسیم، کلسیم، سدیم و منیزیم در تعادل تپش قلب موثر است.
3_ درمان تپش قلب با سنبل الطیب
در قالب مادهای برای کمک به خواب بهتر ، کاهش استرس، ضدالتهاب ، ضد درد و داروی مسکن مورد استفاده قرار میگیرد و با مصرف آن موجب آرامش بدن و ذهن میشود .
4_ تنظیم ضربان قلب با عسل و آبلمو
عسل ازجمله مواد غذایی است که براحتی جذب میشود. مصرف 1 لیوان آب با یک قاشق غذا خوری عسل و آب نصف لیمو قبل از خواب میتواند تپش قلب را بهبود دهد.
5_ رژیم غذایی برای درمان تپش قلب
با خوردن یک لیوان آب سرد علاوه بر آن سرگیجه، اضطراب و استرس کاهش پیدا میکند. با شستن صورت با آب سرد یا گرفتن دوش آب سرد، ریتم طبیعی قلب تنظیم میشود. بطور کلی رژیم غذایی شامل خوردن میوه، سبزیجات و مصرف غلات تصفیه شده مانند آرد سفید، غلات سبوسدار، جو دوسر و محدود کردن استفاده از چربیهای اشباع شده به سلامت قلب کمک میکند.
تپش قلب در ذهن
با وجود اینها، تپش قلب در ذهن بیماران (به ویژه آنهایی که ترس از ابتلا به بیماریهای قلبی دارند) اهمیت زیادی دارد. ترس بویژه زمانی افزایش مییابد که بیمار بداند بیماری قلبی دارد، یا به او گفته میشود که امکان بیماری قلبی در او وجود دارد. اضطراب ناشی از این ترس و آگاهی باعث افزایش فعالیت اتونوم و لذا افزایش ضربان قلب و تغییر ریتم قلب میشود. تپش قلب توسط بیمار به صورت احساس کوبیدن، پرپر زدن، فرو ریختن و احساس پرش توصیف میشود.
باید بدانید که میزان حساسیت افراد مختلف در برابر تغییرات فعالیت قلب متفاوت است. بعضی از بیماران از وجود شدید ترین و نامنظمترین آریتمیها آگاهی ندارند در حالیکه اکستراسیستولهای گهگاهی در برخی دیگر ناراحتی شدید ایجاد میکند.
فرد مبتلا به ارگانیک قلبی و تغییر طولانی مدت تعداد و ریتم ضربان قلب و حجم ضربهای با اختلالات مزبور تطابق پیدا کرده و در مقایسه با افراد سالم، حساسیت کمتری به این اختلالات نشان میدهد. پس تاکی کاردی یا فیبریلاسیون دهلیزی مداوم، با احساس تپش قلب دائمی همراه نیست در حالیکه تغییر ناگهانی و کوتاه مدت ضربان و ریتم قلبی سبب ناراحتی سوبژکتیو میشود.
تعادل کار و زندگی با ۵ مرحله کاربردی
مردم سالهاست دربارهی مفهوم ایجاد تعادل کار و زندگی صحبت میکنند و این مفهوم برای هر فردی حجم تعادلی چه چیز را نشان میدهد؟ متفاوت است. برای بعضی از افراد زود تمام کردن کار و شام را در کنار خانواده صرف کردن، تعادل به حساب میآید. برای بعضیها به این معنی است که ساعات کاری منعطف و آزادی داشته باشند، طوری که بتوانند در کنار کار به تحصیل نیز بپردازند. بعضیها هم از اینکه وقت آزاد خود را صرف فعالیتهای مربوط به کار کنند تا بتوانند در شغلشان به پیشرفت برسند، حجم تعادلی چه چیز را نشان میدهد؟ خشنود هستند.
به طور خلاصه، وقتی میتوانیم بگوییم به تعادل در کار و زندگی دست پیدا کردهایم که زمان کافی هم برای کار و هم برای علائق شخصی داشته باشیم. با این حال، وقتی حس میکنید کفهی ترازو به سمت یکی از این دو سنگین شده و یک جنبه از زندگیتان تمامی انرژی شما را میگیرد، بهرهوری کاهش پیدا میکند و به روابط خصوصیتان خدشه وارد میشود.
در این مقاله، به داشتن تعادل در زندگی نگاه میاندازیم و راههای رسیدن به آن را بررسی میکنیم.
تعادل در زندگی چیست؟
مفهوم برقراری تعادل در کار و زندگی به قرن هجدهم و زمانی برمیگردد که در ایالات متحده و بریتانیا، قوانینی به تصویب رسیدند که ساعات کاری در هفته را کاهش دادند. در طول قرن نوزدهم نیز در هر دو کشور قوانینی تصویب شدند که ساعات کاری را حتی بیشتر از قبل محدود میکردند و برای بعضی اتفاقات مانند بیماری و به دنیا آمدن فرزندان مرخصی اجباری تعیین میکردند.
در دههی ۷۰ میلادی، مفهوم ایجاد تعادل در زندگی بیش از پیش اهمیت پیدا کرد و کاردرمانگران شروع به نوشتن دربارهی اهمیتِ تمایز قائل شدن بین کار و تفریح کردند. اصطلاح «تعادل کار-زندگی» در دههی ۸۰ و با ورود زنان به بازار کار به شدت رواج پیدا کرده بود.
زنان هر روز بیشتر از سازمانها میخواستند تا برنامهی کاری آزادانهتر و ساعات کاری کمتر به آنها بدهند. با اینکه این مفهوم در ابتدا فقط شامل زنان میشد، ولی به سرعت به صورت کلی درآمد و همهی اقشار را دربر گرفت.
امروزه، مفهوم تعادل کار-زندگی هنوز در حال تکامل است، اما در اصل به معنای رسیدن به ترکیبی از فعالیت کاری و زندکی خصوصی است که برای فرد مناسب است. همهی انسانها در نوع خود منحصر به فرد هستند، و مفهوم «زندگی خصوصی» برای هر فردی متفاوت است: این موضوع میتواند شامل وقتگذرانی با دوستان، فعالیت در زمینههای رشد فردی و روحی، ورزش کردن یا مراقبت از دیگران و فعالیتهای خیرخواهانه باشد، حتی ممکن است شامل کار هم بشود.
تعادل در زندگی مفهومی ادراکی و فردی است و فقط خود شما میدانید چه زمانی در زندگیتان تعادل وجود دارد. شاید دوست داشته باشید بیشتر وقتتان را در محل کارتان بگذرانید. نیازی نیست برای اینکه خود را وقف کارتان کردهاید احساس گناه کنید. تا زمانی که احساس خوشبختی میکنید، نیازی به ایجاد تغییر نیست.
تأثیرات عدم وجود تعادل بین کار و زندگی
تحقیقات نشان میدهند که وقتی نتوانیم زمانمان را کنترل کنیم، خستگی و بیماری به سرعت سراغمان میآیند. مثلا، مطالعهای نشان میدهد که نداشتن تعادل در کار و زندگی باعث ایجاد استرس و غیبت از کار میشود و بازدهی را کاهش میدهد. پژوهش دیگری نشان میدهد که نداشتن تعادل میان کار و زندگی، دلیل اصلی نارضایتی شغلی است.
همه میدانند که کار کردن طولانی میزان استرس و اضطراب را افزایش میدهد و تأثیرات منفی زیادی بر سلامتی دارد. این تأثیرات میتوانند شامل:
وقتی حس میکنید که بیشتر وقت و انرژیتان را فقط به یکی از جنبههای زندگیتان اختصاص میدهید، ممکن است احساس گناه، پشیمانی و نارضایتی کنید. این موضوع میتواند تأثیر منفی بر روابط شخصی و عزت نفس شما بگذارد.
دستیابی به تعادل کار و زندگی
رسیدن به تعادل مناسبی در کار و زندگی میتواند چالشبرانگیز باشد، خصوصا وقتی شرکتها تعدیل نیرو میکنند و کارمندانی که در شرکت باقی میمانند مجبورند وظایف بیشتری بر عهده بگیرند یا زمانی که مسئولیتهای شما در خانه با مسئولیتهای کاریتان تقابل پیدا میکند.
استراتژیهای زیر به شما در راه رسیدن به تعادل کمک میکنند. ممکن است بعضی از آنها برای شما مناسبتر باشند، بنابراین بهتر است آن استراتژیهایی را انتخاب کنید که به روحیات شما نزدیکتر هستند.
۱. یک حسابرسی ترتیب دهید
با داشتن دفترچه ثبت فعالیتهای روزانه شروع کنید. این کار به شما کمک میکند بررسی کنید که چطور از حجم تعادلی چه چیز را نشان میدهد؟ زمان خود در خانه و در کار استفاده میکنید. شاید از دیدن اینکه چطور وقتتان را سپری میکنید تعجب کنید. به عنوان مثال، شاید متوجه شوید که برای بعضی از کارها که از اهمیت کمتری برخوردار هستند، بیشتر از حد انتظار وقت میگذارید. اگر این فعالیتها را محدود کنید، احتمال دارد در روز برای کارهای مهمتر بیشتر وقت داشته باشید.
همین موضوع در زندگی شخصیتان نیز صدق میکند: حجم تعادلی چه چیز را نشان میدهد؟ شاید بیشتر از چیزی که فکر میکنید وقتتان را به تماشای تلویزیون می گذرانید، میتوانید با حذف این کار، فعالیتهای مفیدتری را در برنامهی روزانهتان وارد کنید.
بعد از اینکه واقعهنگار خود را تکمیل کردید، از این اطلاعات برای مشخص کردن ارزش این فعالیتها استفاده کنید. در زندگی شخصی و حرفهایتان ماتریس اولویتبندی در فعالیتها را به کار بگیرید تا ببینید کدام کارها واقعا برایتان مهم هستند.
با کاربرد این ماتریس در زندگی شخصیتان شروع کنید. تعهداتی که برایتان به شدت مهم هستند و برای انجام دادنشان وقت دارید و همچنین فعالیتهایی که مهم نیستند یا برایشان وقت ندارید را شناسایی کنید. در اینجا دقت از اهمیت بالایی برخوردار است. چقدر برای شما مهم است که ساعت ۵:۳۰ بعدازظهر خانه باشید تا بتوانید اوقات بیشتری را با فرزندانتان بگذرانید؟ آیا باز هم میخواهید که هر پنجشنبه برای انجام فعالیتهای خیرخواهانه داوطلب شوید؟ به واقعهنگارتان نگاه کنید و فعالیتهایی را که برایتان از اهمیت بالاتری برخوردارند، در ماتریس خود یادداشت کنید.
سپس، به تعهدات کاریتان نگاهی بیندازید. کدام نیازها، فعالیتها و اهداف، وجه جدایی ناپذیر کارتان هستند؟ مثلا، ممکن است مجبور باشید هر شنبه صبح در کنفرانسی شرکت کنید و نباید به هیچ وجه آن را کنسل کرده یا از دست بدهید، یا شاید باید گزارشهای ماهانهای به هیئت مدیره ارائه دهید که تهیه کردنشان حداقل هشت ساعت وقت میگیرد.
بعد از اینکه این فعالیتهای اجباری را به ماتریس اضافه کردید، فعالیتهایی که از اهمیت کمتری برخوردار هستند، اما انجامشان واجب است را یادداشت کنید. هدف از این کار این است که تفاوت بین وظایف کلیدی و وظایفی که میتوانید به فرد دیگری تفویض کرده یا متوقف کنید را بشناسید. این کار به شما کمک میکند تا فعالیتهای زندگیتان را اولویتبندی کنید. مثلا، ممکن است شما هر هفته در جلسهی کارکنان که دو ساعت طول میکشد ولی ارزش کمی به کارتان اضافه میکند، شرکت میکنید. میتوانید این فعالیت را حذف کنید و از یکی از همکارانتان درخواست کنید که به جای شما از جلسه یادداشت برداری کند.
۲. بازدهی کاریتان را افزایش دهید
هرچقدر بازدهیِ کاریتان بالاتر باشد، میتوانید زودتر کار را تمام کرده و به خانه برگردید.
ابتدا سعی کنید که فعالیتهایی که در طول روز حواستان را پرت میکنند، محدود کنید. وقتی روی وظیفهای تمرکز میکنید بازدهیتان نسبت به وقتی دائما تمرکزتان قطع میشود، افزایش پیدا میکند. سپس، سعی کنید روی وظایف ارزشمندی کار کنید که عمیقا بر کارتان تأثیر میگذارند.
با اینکه به حداکثر رساندن بازدهی از اهمیت ویژهای برخوردار است، اما فراموش نکنید که ساعتهای کار طولانی و مداوم به هر حال خستهکننده هستند. در طول روز به طور مرتب استراحت کنید تا بتوانید با بازدهی بیشتری کار کنید. این باعث میشود که ذهنتان استراحت کرده و احساس تازگی و طراوت کنید.
۳. انعطافپذیری را افزایش دهید
انعطافپذیری بخش مهمی در نگه داشتن تعادل کار و زندگی است. تحقیقات نشان میدهد افرادی که فکر میکنند شغلشان انعطاف دارد بیشتر از افرادی که حجم کاریشان به اندازهی آنهاست ولی انعطافی ندارد، احساس میکنند که در کار و زندگی تعادل دارند. همچنین آن دسته از اعضای تیم که فکر میکنند کارشان انعطافپذیر است، ساعات بیشتری کار میکنند و دیرتر خسته میشوند.
مطالعهی دیگری به نتیجهی مشابه دست یافته است: اگر فعالیتهای کاریتان انعطاف داشته باشند، احتمال اینکه رضایت شغلی داشته باشید بیشتر میشود.
از رئیستان بخواهید تا به زمان کاریتان انعطاف بیشتری بدهد. شاید هفتهای یک روز بتوانید در خانه کار کنید، یا دیرتر سر کار بیایید و زودتر بروید. یکی دیگر از گزینههای موجود این است که دو نفر مسئولیتها را با هم تقسیم کنند.
۴. بیشتر احساس رضایت کنید
شاید دستتان برای تغییر حجم یا زمان کاریتان باز نباشد، اما میتوانید تغییراتی در راستای ایجاد رضایت شغلی ایجاد کنید. وقتی کارتان را دوست داشته باشید، زمان زودتر میگذرد حجم تعادلی چه چیز را نشان میدهد؟ و با احساس شادی بیشتری کار را ترک می کنید و در پایان روز از زندگیتان راضی هستید.
سعی کنید با دقت دربارهی پنج مورد اساسیای که اکثر افراد برای داشتن زندگی شادتر و رضایتبخش تر به آن نیاز دارند فکر کنید. آیا چیزی از آنها در زندگی شما کم است؟ کدامیک؟ بعد به کارهایی فکر کنید که به شما انرژی میدهند. از فرآیند MPS استفاده کنید تا فعالیتها و پروژههایی که نقاط قوتتان را تقویت کرده و به شما انگیزه میدهند را پیدا کنید.
معنیدار بودن کاری که انجام میدهید نیز مهم است. کارتان هر چه که باشد به هر حال انجام دادن آن دلیلی دارد. هیچ شغلی نیست که به کسی کمک نکرده یا مشکلی را از کسی برطرف نکند. مقالهی ما دربارهی کارکردن با هدف و معنی، به شما کمک میکند تا در کاری که فعالانه در حال انجامش هستید هدف و معنی پیدا کنید تا بتوانید لذت و رضایت بیشتری از آن کسب کنید.
۵. برای خودتان زمان اختصاص دهید
ما در زندگیمان مسئولیتها و نقشهای زیادی را بر عهده میگیریم. در کار، شما ممکن است نقش رئیس، همکار و مربی را بازی کنید. در خانه، ممکن است پدر یا مادر، پرستار پدر یا مادر پیرتان، خواهر، برادر یا همسر باشید. وقتی ما یکی یا تعدادی از این نقشها را نادیده میگیریم خیلی زود تعادلمان را از دست میدهیم.
سعی کنید نقشهایی را که در حال حاضر ایفا میکنید، پیدا کنید. کدامیک بیشترین وقت را از شما میگیرند؟ چطور میتوانید تعادل را تغییر دهید، تا دیگر لازم نباشد از بعضی از نقشها چشمپوشی کنید؟
فراموش نکنید که داشتن تعادل به این معنی است که برای خودتان هم وقت داشته باشید. اگر تمام روز به رفع نیازها و خواستههای دیگران بگذرانید، وقت و انرژی کافی برای رسیدن به اهداف خودتان را نخواهید داشت. هر روز زمانی را برای ورزش، خواب، غذاخوردن، تأمل و حتی فقط رویاپردازی اختصاص دهید. باید برای افراد و کاری که دوستش دارید در بهترین وضعیت خود باشید و این فقط زمانی اتفاق می افتد که سالم باشید و از خودتان به خوبی مراقبت کنید.
دیدگاه شما